وظیفه علماى اسلام در مورد شخصیت نبىاکرم
رهبر انقلاب:
در چند سال اخیر، انسان یک تهاجم مطبوعاتى و فرهنگى پلید و شومى را در اکناف عالم نسبت به شخصیت نبىاکرم صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم مشاهده مىکند. این کار مىتواند حساب شده باشد؛ چون به این نقطه توجّه شده است که مسلمانان مىتوانند برگرد محور وجود مقدّس نبىاکرم و اعتقاد و محبت و عشق به او جمع شوند. لذا آن مرکز را مورد مناقشه قرار مىدهند.
علماى اسلام، روشنفکران مسلمان، نویسندگان، شعرا و هنرمندان در دنیاى اسلام، امروز وظیفه دارند تا آنجایى که توان آنها اجازه مىدهد، شخصیت نبىاکرم و ابعاد عظمت این وجود بزرگ را براى مسلمانان و غیر مسلمانان ترسیم کنند. این امر به اتّحاد امت اسلامى و به خیزشى که امروز در نسلهاى جوان امت اسلام به سوى اسلام مشاهده مىشود، کمک خواهد کرد. ( ۳۱/ ۰۳/ ۷۹ )
یه روز یه ترکه.......
یه روز یه ترکه…………………..نه
یه روز یه لره ……………………نه
یه روز یه اصفهانیه……………..نه
یه روز یه رشتیه ……………….نه
اصلا
یه روز یه ترکه…
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان
خیلی شجاع بود، خیلی نترس…
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد!
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد…
فداکاری کرد، برای ایران، برای من، برای تو، برای ما…
برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم…
یه روز یه رشتی…
اتفاقاً یه آخوند هم بود…!
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی…
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد…
برای اینکه کسی توی این مملکت ادعای خدایی نکنه!
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد…
یه روز یه لره…
به نام محمد بروجردی…
توی یه خونه محقر ولی مصفا به عشق و نور الهی و اهل بیت توی روستای دره
گرگ لرستان به دنیا اومد…
چون مخالف خدمت در نظام ستم شاهی بود از خدمت سربازی گریخت و برای دیدار
با حضرت امام (ره) راهی عراق شد که در مرز دستگیر شد…
شش ماه مورد ستم رژیم شاهنشاه قرار گرفت…
با بسیاری از نیروهای انقلابی اقدامات مهمی قبل و بعد از انقلاب برای
آزادی و سرنوشت من و تو انجام داد…
وقتی ضد انقلابیون در کردستان یورش می کردند، او یکه تاز مبارزه با آنها بود!
شهرها را یکی پس از دیگری با یاری دیگر یارانش آزاد میکرد و نیروها را از
محاصره ی دشمن در می آورد…
سرانجام پس از رشادت های فراوان در منطقه کردستان ، به دست ضدانقلابیون
ملحد، مظلومانه به شهادت رسید…
یه روز یه اصفهانی…
اسمش محمد ابراهیم، محمد ابراهیم همت...
توی روستاها معلمی می کرد و دانش آموزان رو با افکار سید روح الله خمینی
آشنا میکرد…
ساواک بهش اخطار داد و تعقیبش میکرد تا دستگیرش کنه!
تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید، مدتی بعد جنگ ایران و عراق شد…
واسه اینکه از اسلام، ناموس و سرزمین من و تو دفاع کنه با خیلی های دیگه رفت جنگ…
وقتی توی عملیات خیبر، هم رزماش داشتن در برابر ارتش عراق مقاومت میکردن،
واسه بررسی وضعیت جبهه به جلو رفته بود…
که یه گلوله ی توپ در کنارش منفجر شد و به شهادت رسید…
*یه روز یه لره…
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد
یه روز ما همه با هم بودیم…
ترک و قزوینی و رشتی و لر و اصفهانی و عرب…!
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و قفل دوستی ما رو شکستند…
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم!
به همدیگه می خندیم…!
و اینجوری شادیم…
خیلی خوش می گذره… مگه نه؟!!
پیوند عضو
آیا مى توان اعضاى بدن شخصى را كه دچار مرگ مغزى شده است (و از لحاظ پزشكى امیدى به زنده ماندن وى نیست، ولى برخى اعضا مثل قلب وى براى مدتى كار مى كنند) به بیمارى كه محتاج است پیوند زد؟ (با توجه به این كه در صورت صبر، ممكن است دیگر، قابل پیوند نباشند).
نظر مراجع عظام تقلید، نسبت به این مساله مختلف هست که در ادمه نظر ایشان را ذکر می کنیم:
آیات عظام امام، بهجت، تبریزى، سیستانى، صافى، فاضل و وحید:
در فرضى كه هنوز شخص از دنیا نرفته، استفاده از اعضاى او، قتل نفس محسوب مىشود و جایز نیست.چون در همان مدتی که قلب کار می کند و مغز مرده هست، امکان درمان وجود دارد گرچه احتمال آن بسیار پایین باشد.
آیةاللَّه خامنه اى: اگر استفاده از اعضاى بدن شخص یاد شده، باعث تسریع در مرگ وى شود، جایز نیست. در غیر این صورت اگر با اجازه قبلى او صورت گرفته باشد و یا نجات جان نفس محترمى متوقف بر آن عضو مورد نیاز باشد، اشكال ندارد.
آیةاللَّه مكارم: اگر مرگ مغزى به طور كامل و مسلم باشد و هیچ گونه احتمال بازگشت به زندگى عادى وجود نداشته باشد - چنانچه براى نجات جان مسلمانى باشد اشكال ندارد.
منابع:
آیت الله صافى، استفتاءات پزشكى، س 59 ؛ آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 2142 . آیت الله بهجت، توضیح المسائل، متفرقه، م 24 و استفتاءات 1173؛ آیت الله تبریزى، استفتاءات، س 2071 و 2058. آیت الله خامنه ای اجوبة الاستفتاءات، س 1291. آیت الله مکارم ، استفتاءات، ج 1، س 1456.و دفتر آیت الله سیستانی.
دعوت به آرامش
چگونه طلبه موفق شویم(6)
11- نوگرایی و نواندیشی به معنای درست و دینی آن را سر لوحه ی زندگی طلبگی خود قرار داده بکوشیم که از کارهای تکراری و کلیشه ای در تبلیغ ، تدرسی ، تحقیق ، تألیف و مانند آن خودداری کرده ، با حوزویان نوبارور و نوآور ، معاشزت و مجالست داشته باشیم؛
گر متاع سخن امروز کساد است«کلیم» تازه کن طرز که در چشم خریدار آید
12- از همان ابتدای دوران طلبگی ، در پی ریزی درست و استوار پایه های فکری و عقیدتی خویش بکوشیم و مواظب دکان های باز شده در این مسیر باشیم و تنها از استادان برجسته و شناخته شده در این زمینه بهره گیریم در غیر این صورت :
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رور دیوار کج
درد تفرقه و جدايى
رهبر انقلاب:
آنچه كه براى ما مسلمانها مهم است، اين است كه معرفت خود را نسبت به اسلام و پيغمبر گرامى اسلام، زياد كنيم. امروز در دنياى اسلام يكى از دردهاى بزرگ، درد تفرقه و جدايى است. محور وحدت عالم اسلام، مىتواند وجود مقدّس پيغمبر - نقطه اعتقاد همه؛ نقطه تمركز عواطف همه انسانها - باشد. ما مسلمانها هيچ نقطهاى را به اين روشنى و به اين جامعيت - مثل وجود مقدّس پيغمبر - نداريم؛ كه هم مسلمانها به او معتقدند، هم علاوه بر اعتقاد، يك پيوند عاطفى و معنوى، دلها و احساسات مسلمانان را به آن وجود مقدّس، متّصل كرده است. اين بهترين مركز وحدت است.
رحلت محدث كبير شيعه ،صاحب مَفاتيحُ الجَنان
رحلت محدث كبير شيعه “حاج شيخ عباس قمي” صاحب مَفاتيحُ الجَنان (1319 ش)
آيتاللَّه حاج شيخ عباس قمي در سال 1256 ش (1294 ق) در شهر قم به دنيا آمد. در ابتدا از محضر آيتاللَّه محمد ارباب قمي فيض برد و سپس در 21 سالگي راهي نجف اشرف گرديد. وي در نجف از محضر فقيهان بزرگي همچون: علامه سيد محمد كاظم يزدي، ميرزا محمد تقي شيرازي، شيخ الشريعه اصفهاني و سيد حسن صدركاظمي بهره برد و اجازات متعدد اجتهاد دريافت كرد. شيخ عباس قمي به علت علاقه بسيار به احاديث و اخبار، ملازم خاتمُ المحدثين، علامه ميرزا حسين نوري گشت و بيشتر اوقات خود را در اين مسير صرف نمود و اجازه روايت نيز گرفت. وي به كمك حافظه قوي، تلاش پيگير و علاقه وافري كه به شناخت راويان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بيت (ع) داشت به جمعآوري حديث همت گماشت به طوري كه در طي ساليان اقامت در نجف، از شاگردان طراز اول استاد خود بود. ايشان در حدود سال 1392 ش (1331 ق) ساكن مشهد شد و در آنجا به مدت بيست و دو سال، به تصنيف و تأليف و تدريس پرداخت. درسهاي اخلاق شيخ عباس قمي با استقبال كم نظير طلاب و علماي شهر مواجه شد و نزديك به هزار نفر در آن شركت ميكردند. ايشان پس از تاسيس حوزه علميه قم، به دعوت آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري راهي اين شهر شد و مدتي در آنجا اقامت نمود. در محضر پرفيض او، عالمان فرهيختهاي پرورش يافتند كه حضرات آيات: سيد حسين قمي، سيد صدرالدين صدر، سيد عبداللَّه شيرازي، حيدرقلي سردار كابلي، سيد محمد هادي ميلاني، محمد علي اراكي، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمود طالقاني و حضرت امام خميني از آن جملهاند. محدث قمي گذشته از تبحر و استادي در علوم مختلف اسلامي، در ادبيات عربي و فارسي نيز عالمي چيره دست بود و به شعر و شاعري علاقه بسيار داشت و گاه خود نيز شعر ميسرود. مجموعه آثار او متجاوز از هشتاد اثر است كه در علوم مختلف به نگارش درآمدهاند. آثار و نگاشتههاي شيخ عباس قمي در اين علوم نشان از روح تلاشگر و عظمت علمي وي دارد. كلمات لطيفه، علم اليقين، نَفسُ المَهموم، منازل الاخره و… از جمله سي كتاب تأليف شده ايشان ميباشد. همچنين مفاتيحُالجنان مهمترين و معروفترين اثر آن عالم رباني است. سرانجام وي در اواخر عمر راهي نجف شد تا اينكه در 1 بهمن 1319ش (23 ذيحجه 1359ق) در 63 سالگي رحلت كرد و در نجف اشرف در جوار قبر استاد خود، ميرزاي نوري مدفون گرديد.