تمام سعادت
مرحوم حاج ملا آقاجان : کتاب “ارواح معین“ میرعیسی خانی
هر روز چند دقیقه ای هم که شده با امام زمانتان صحبت کنید، با آن حضرت مانوس شوید و زندگی خود را بر رضایت آن حضرت بنا کنید و تا می توانید دست توسل از دامن مقدس حضرت بقیه الله عج برندارید که تمام سعادت در همین موضوع خلاصه می شود .
شهید سیدمحمد باقر صدر(ره)،فرزندی از تبار علم وتقوا
استاد شهيد آيت اللّه العظمى سيّد محمد باقر صدر از خانواده اى اصيل و معروف به علم و تقوا بود.
مادر پرهيزگارش، دختر مرحوم آيت اللّه شيخ عبد الحسين آل ياسين، از فقهاى بزرگ و مراجع كاظمين، و پدرش سيد حيدر صدر، دانشورى والامقام و آيتى از آيات اخلاق و معروف به علم و زهد و تقوا بود.
سيّد حيدر صدر به سال 1309 قمرى در سامرا متولد و به سال 1359 قمرى در كاظمين به رحمت الهى پيوست. او از شدّت زهد و بىتوجّهى به دنيا در مرتبهاى بود كه در عين آنكه از مراجع شيعه به شمار مىرفت، بعد از رحلتش به فاصله يك ماه خانواده او در تحصيل لقمه نانى براى سير كردن خود سرگردان مانده بودند. ايشان در درس خارج پدر بزرگوارش سيّد اسماعيل صدر و آيت اللّه سيد حسين فشاركى وآيت اللّه حائرى يزدى در كربلا شركت مىكرد و آثار علمى متعدّدى داشت كه مشتمل بر تعليقات بر كتب درسى و رسائل علميه بود، ولى مع الأسف اين آثار امروز در دسترس ما نيست.
وى، غير از استاد شهيد، دو فرزند ديگر داشت:
1- حجت الاسلام و المسلمين سيّد اسماعيل صدر، كه به سال 1340 قمرى متولد شد و به سال 1388 درگذشت. مرحوم سيّد اسماعيل صدر از شاگردان آيت اللّه العظمى سيّد محسن حكيم و آيت اللّه العظمى سيّد ابو القاسم خوئى بود و از استادان خود به اجازه اجتهاد نايل شد.
2- دانشور فرشتهخو، آمنه، معروف به بنت الهدى، كه در سال 1356 قمرى متولد شد و همراه با برادرش به فيض شهادت نايل گشت. وى دروس حوزه را در محضر برادر شهيد خود آموخت و در علم و تقوا به مرحله والايى رسيد. اين بانوى پرهيزگار در تربيت نسل جوان خواهران سهم وافرى داشت. سرپرستى چند مدرسه دينى خواهران در نقاط مختلف عراق به مدّت هفت سال به عهده او بود. قلم او زيبا و روان و تأليفات او از علم و ذوق او حكايت مىكرد . وى سرانجام پس از تحمّل شكنجه بسيار به دست ناپاك حزب بعث به شهادت رسيد و خونش درخت اسلام را آبيارى كرد.
جد بزرگوار استاد شهيد، سيّد اسماعيل صدر اصفهانى بود كه به سال 1258 قمرى در اصفهان متولد و به سال 1338 قمرى درگذشت و در جوار قبر موسى بن جعفر در كاظمين، در مقبره خانوادگى آل صدر، به خاك سپرده شد.
سيّد اسماعيل صدر از مراجع بزرگ شيعه بود.
صالحی
تقوایت را ضخیم تر کن!
میرعیسی خانی
این خدا که میگویی کجاست؟
چهطور به زندگی کودکان رنگ معنویت بزنیم؟
بهترین راه ارتقای زندگی معنوی کودکان، راحت و آشکار حرف زدن درباره خداست. اصل کلی که بیشتر کارشناسان آن را تایید میکنند، این است که بگذارید بچهها، گفتوگو را هدایت کنند و بعد، با سوال کردن شما، موضوع را پیگیری کنید.
حرف زدن درباره خدا، به این دلیل بااهمیت است که میتواند بهترین راه برآوردن مهمترین نیازهای کودکان باشد؛ زیرا کودکان، بیش از بزرگسالان، خود و اطرافیانشان را به تکیهگاه قوی و مهربانی نیازمند میدانند که قادر است همه آرزوهای آنها را برآورده کند. فایده دیگر صحبت کردن درباره خدا، این است که همه چیز را در دنیا توضیح میدهد، زیبایی طبیعت، تولد نوزاد یا مرگ یک دوست که با این توضیح- مرتبط کردن رویدادهای طبیعی به خدا- نوعی احساس شگفتی نیز همراه است؛ زیرا روح کودک، دنبال عجایب و اسرار میگردد و زمانی که برای پرسشهای کلیدی خود، پاسخی منطقی مییابد، احساس آرامش میکند. گرچه کودکان نوپا، كوچكتر از آن هستند که مفاهیم مبهم معنوی را درک کنند، اما آنقدر بچه نیستند که نتوانند کلماتی را درباره خدا یاد بگیرند.
طعم حضور خدا را به کودک بچشانیم
این سوال غلط است که: «چهطور کودکم را وادار کنم به خدا اعتقاد پیدا کند؟» پرسش صحیح این است که: «چهطور به او نشان دهم که خدا، در زندگیاش حضور دارد؟»
حدود سه یا چهار سالگی، بچهها، نام خداوند را یاد میگیرند. کودک، ابتدا، دنبال قویترین فرد است و چون از نوزادی، مادر، نیازهایش را رفع کرده، میپندارد که مادر، محکمترین تکیهگاه است، ولی خیلی زود میفهمد که مادر، از خیلی چیزها میترسد و چون پدر از آنها نمیترسد، پدر را تکیهگاه و قویترین آدم مییابد، ولی پدر هم از بعضی چیزها میترسد. در این زمان است که از ما میپرسد: «چه کسی قویترین است؟» به او میگوییم: «خدا». این خدا کجاست؟ به او میگوییم: «بزرگتر که شدی، برایت میگویم.» چون کودک سه، چهار ساله، در مرحله تفکر ابتدایی است، فقط آنچه را میبیند، قبول دارد. بنابراین نمیتوان به او گفت: «خدا نادیدنی است و همه جا هست.»
خدای دوست داشتنی 5 سالگی
در فاصله سنی سه تا پنج سالگی، کودکان، خدا را شبیه انسانی میدانند که به آنها اتومبیل یا اسباببازی میدهد و مراقب همه چیز است؛ موجودی دوستداشتنی. چنین برداشتی، به چنین پرسشهایی میانجامد: «آیا خدا میخوابد؟ خدا برای تعطیلات کجا میرود؟ خدا کجا زندگی میکند؟» اگر به او بگویید: «اگر بدرفتاری کنی، خدا عصبانی میشود»، او، پدری عصبانی را مجسم میکند که آماده است برای جزییترین تخطی، او را تنبیه کند. بهتدریج که بزرگتر شد، باید خدا را به او چنان معرفی کنیم که بچهها، از او خوششان بیاید. از لطف و کرم خدا، مهربانی، قدرت خدا، بخشش و زیباییدوستی او میگوییم. درباره بهشتی که به نیکوکاران وعده داده، سخن میگوییم و اگر ضرورت خاصی پیش آمد، درباره جهنم به زبانی ساده برایش توضیح می دهیم.
به پرسشهای کودکان پیش دبستانی درباره خدا چگونه پاسخ دهیم؟
پرسشهای كودكان دربارة خدا را جدی بگیرید و بدانها پاسخ دهید، پاسخهایی از قبیل این كه بعد «بعد میفهمی» یا «بزرگ میشوی و خواهی فهمید»، درست نیست؛ زیرا ممكن است از نا آگاهان یا غرض ورزان بپرسد و دچار سردرگمی یا انحراف شود.
هیچگاه به پرسشهای كودكان دربارة خدا، بیدرنگ و بدن تأمل پاسخ ندهید. پاسخ به این گونه پرسشها باید در زمان و مكان مناسبی باشد. هنگام آشپزی، زمان آماده شدن برای خروج از منزل، هنگام مرتب كردن اتاقها و … زمانهای مناسبی نیستند و اگر كودك شما در این گونه موقعیتها پرسید، پاسخ آن را به زمان مناسبی واگذارید.
پاسخهای شما باید با سن كودك متناسب باشد. استفاده از استدلالهای ساده برای اقناع كودك خوب است؛ اما استدلال های فلسفی سنگین فایدهای ندارد.
مهمترین و شایع ترین پرسشهای كودكان دربارة خدا عبارتند از:
1- خدا كیست و چیست؟ برای پاسخ به این سۆال، باید از اوصاف خداوند و مقایسة او با دیگران استفاده كرد: خدا كسی است كه مهربانیاش از پدر مادر هم بیشتر است. او كسی است كه از پدر و مادر هم بیشتر از تو مراقبت میكند. خدا از قویترین كسی كه میشناسی هم قویتر است.
2- خدا كجاست؟ خدا همه جا است.
3- چه طور و چگونه خدا همه جا هست؟ خدا مثل ما انسانها نیست كه فقط رد یك جا هستند. او قدرتی دارد كه میتواند همه جا باشد؛ مثل سخنران تلویزیون كه در همة خانهها او را میبینند.
4- اگر خدا همه جا هست، چرا او را نمیبینم؟ خیلی چیزها مانند هوا، گرما و برق را نمیبینیم؛ اما وجود دارند. فرزندی همین سۆال را از پدر خود میپرسد.
پدر لیوانی آب و دو حبه قند میآورد و مقابل دیدگان فرزند، آن دو حبه قند را داخل آب در لیوان قرار میدهد و آن ها را در آب حل میكند؛ آن گاه میپرسد: آیا حبههای قند داخل لیوان هستند یا از آن خارج شدهاند؟ فرزند پاسخ میدهد: داخل لیوان هستند. پدر: آیا تو آن را میبینی؟فرزند: خیر. پدر: آنها داخل لیوان هستند؛ اما با چشم دیده نمیشوند؛ خدا هم این گونه است.
5- خدا چقدر بزرگ است؟ نمیدانم چقدر بزرگ است؛ اما میدانم كه هیچ چیز در دنیا بزرگتر از خدا نیست. خدا از همه بزرگ ترین كسی كه تو میشناسی بزرگتر است.
6- لباسهای خدا چه اندازه است؟ خدا مثل ما آدمها نیست كه لباس بخواهد.
7- اگر خدا بالا هست، چرا پاهای او را نمیبینیم؟ خدا مثل ما آدمها نیست كه پا داشته باشد. گذشته از این، ما خدا را با چشم نمیبینیم.
8- اگر خدا همه جا هست، چرا به آسمان نگاه میكنیم؟ بركتهای خدا مثل باران، از آسمان فرود میآید. ما آدمها، جاهای بلند را بهتر میدانیم؛ به همین دلیل، نفر اول مسابقه در كشتی، بر روی سكوی بالاتر میایستد.
9- خدا كه بزرگ است، چگونه در قلب ما جا میگیرد؟ همان طور كه پدر و مادرت در قلب تو هستند.
10- آیا خدا در جاهای بد مانند توالت هم هست؟ بله، خدا همه جا هست. توالت از نظر ما آدمهابد است؛ ولی از نظر خدا بد نیست؛ چون او همه چیز را آفریده است؛ مانند مامان كه وقتی برادر كوچولویت را تمیز میكند، بدش نمیآید.
11- خدا را چه كسی آفریده است؟ خدا همیشه بوده، و ما به این مطلب ایمان داریم و در پی دلیل آن نمیرویم؛ مانند این كه تو ایمان داری هیچ گاه از روی زمین بلند نمیشوی؛ ولی دلیل آن را هم نمیدانی.
منبع: تبیان
میرعیسی خانی
گناهان کوچک ، هیزم های کوچکی برای آتشی بزرگ
ر کس هر اندازه می تواند جمع کند.
اصحاب روانه صحرا شدند با دقت روی زمین نگاه می کردند اگر شاخه ی کوچکی می دیدند بر می داشتند ،هر کس هر اندازه که می توانست جمع کرد و با خود آورد همین که همه ی افراد هر چه جمع کرده بودند روی هم ریختند مقدار زیادی هیزم شد ؛در همین وقت حضرت فرمودند: گناهان کوچک هم مثل هیزم های کوچک است. ابتدا به نظر نمی آید ولی وقتی جمع می شود یک روز می بینید از همان گناهان خرد که به چشم نمی آید انبوه عظیمی جمع شده است.
وسائل الشیعه، ج2،ص492
حیدری
رهنمود های امیرالمومنین علی علیه السلام به نوجوانان (2)
امام على علیه السلام در تمام دوران زندگى پربار و نورانى خود سعى در هدایت دلها و مغزها به سوى حقیقت راه روشن الهى داشت. حضرت از هر فرصت مناسبى، با سخنرانی هاى اخلاقى، سیاسى، با نوشتن نامه هاى ضرورى و یا كلمات حكمت آمیز، به تمام ارزشهاى اخلاقى، انسانى اشاره مى فرمود و راه و رسم زندگى سالم و صحیح انسانى را در این كتاب به بشریت سرگشته، معرفى نمود و با هرگونه جهل و جهالت و نادانى مبارزه كرد و روش رسیدن به سعادت و تكامل جاویدان را به همگان نشان داد. این است که نهج البلاغه كتاب زندگى، كتاب اخلاق و رستگارى، كتاب سیاست و كشوردارى، كتاب تكامل و بالندگى است.
رهنمودهای امیر المومنین علی (ع)به نوجوانان؛
1ـ صبر وبردباری :عامل اساسى، در مباحث نوجوانان، و به بارنشستن ارزشها، در خودسازى و تربیت نفس، صبر و بردبارى و تحمل مشكلات است. نوجوانان باید خویشتن را با صبر و بردبارى عادت دهند و از عجله و شتابهاى دروغین بپرهیزند.(این عامل در قسمت قبل تفصیلا بیان شد.)
2ـ قانون گرائى : نوجوان سعى دارد با حساب و كتاب سخن بگوید. و دوست دارد كه دیگران نیز با نظم و قانون باشند. و با او قانونمند برخورد كنند. سن و سال نوجوانى با نظم و ترتیب و قانون و حساب و كتاب هماهنگ است. اگر مربیان تربیتى، پدران و مادران، نوجوانان را با قوانین و مقررات اجتماعى آشنا سازند، چون زمینه ى پذیرش قانون در نوجوانان بسیار فراهم است، روح قانونگرائى و نظم گرائى در آنان به كمال خواهد رسید. قال على علیه السلام: ‘ان الله افترض علیكم فرائض فلا تضیعوها’ امام على علیه السلام فرمود: “همانا پروردگار بزرگ حقوقى را بر شما واجب كرده است پس آن را ضایع نگردانید” (حكمت 105 نهج البلاغه المعجم المفهرس)
قال على علیه السلام: ‘الفرائض الفرائض ادوها الى الله تودكم الى الجنه’ امام على علیه السلام فرمود: “واجبات الهى واجبات الهى را براى خدا انجام دهید تا شما را به بهشت جاویدان برساند” (خطبه 2/167 نهج البلاغه المعجم المفهرس)
ممكن است اجراى قوانین و رعایت حقوق اجتماعى براى برخى ناخوشایند باشد، اما عدالت اجتماعى وقتى تحقق مى پذیرد كه قوانین به خوبى اجرا شود.
3ـ خودسازی :تلاش در خودسازى پس از شناخت روحیات و زمینه هاى فراهم دوران نوجوانى مانند: الف- علم خواهى ب- تربیت پذیرى ج- دوراندیشى د- تفكر و اندیشه هدفدار ه- شكل گیرى شخصیت اجتماعى باید تلاش كرد تا از زمینه هاى آماده، و روحیات مناسب نوجوانى براى ‘خودسازى ‘ و ‘تربیت خویش’ حداكثر استفاده را برد. و با آگاهى و دوراندیشى به بازسازى فكر و جان و روان خود همت كرد. زیرا تمام اصلاحات اجتماعى، و انواع سازندگى ها، از فرد آغاز مى شود.
معیار خودسازى : قال على علیه السلام: ‘كفاك ادبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غیرك’ امام على علیه السلام فرمود: “در تربیت خویشتن این كافى است كه آنچه بر دیگران نمى پسندى انجام ندهى” (حكمت 412 نهج البلاغه المعجم المفهرس)
اگر افراد جامعه، خود را تربیت كنند، جامعه نیز ساخته مى شود، و مفاسد اجتماعى و انحرافات اخلاقى به تدریج نابود مى گردند. راه خودسازى امام پس از طرح ضرورت خودسازى به راههاى خودسازى مى پردازد، و روش تربیت نفس، و راه خویشتن دارى را مى شناساند، و رهنمود مى دهد كه منتظر دیگران نباش، تربیت و خودسازى را با تلاش و كوشش از خود آغاز كن.
قال على علیه السلام: ‘و اكرم نفسك عن كل دنیه’ امام على علیه السلام فرمود: “نفس خویش را از هرگونه كارهاى پستى دور نگهدار” (نامه ى 86/31 نهج البلاغه المعجم المفهرس)
نوجوان سعى دارد با حساب و كتاب سخن بگوید. و دوست دارد كه دیگران نیز با نظم و قانون باشند. و با او قانونمند برخورد كنند. سن و سال نوجوانى با نظم و ترتیب و قانون و حساب و كتاب هماهنگ است. اگر مربیان تربیتى، پدران و مادران، نوجوانان را با قوانین و مقررات اجتماعى آشنا سازند، چون زمینه ى پذیرش قانون در نوجوانان بسیار فراهم است، روح قانونگرائى و نظم گرائى در آنان به كمال خواهد رسید.
4ـ عفت و پاکدامنی : عفت و پاكدامنى از نظر روانشناسى یكى از مسائل مهم نوجوانى شكل گیرى شخصیت اوست، نوجوان آرام آرام با محیط خانه و مدرسه و مراكز فرهنگى، آشنائى خاصى پیدا كرده و نسبت به آنها احساس مسئولیت مى كند. خود را درك مى كند و جایگاه مناسبى براى خود در نظر مى گیرد. در روابط اجتماعى براى خود احترام و شخصیتى قائل است. دوست دارد مردم او را احترام كنند، و شخصیت او را بشناسد و متناسب با آگاهى و اندیشمندى او به او بنگرند او را بستایند و مورد احترام قرار دهند كه امام با توجه به همین مرحله ى حساس رهنمود مى دهد:
حفظ شخصیت :علی علیه السلام فرمود: “بر شخصیت و ارزش خود استوار باشید و راه خود را بروید” (خطبه ى 6/132 نهج البلاغه المعجم المفهرس)
چون دوران نوجوانى یكى از دورانهاى حساس شكل گیرى شخصیت نوجوان است، از این رو توجه به حقوق دیگران، خواسته ها و نگرانیهاى مردم بسیار ضرورى است. راه حفظ شخصیت مردم جامعه دوستان و همسایگان، همانند ما مى باشند، و چون ما محبت و خشم دارند. برخى از چیزها را دوست و بسیارى از سخن ها را دوست ندارند. شخصیت اجتماعى انسان وقتى درست شكل مى گیرد كه متناسب با خواسته ها و كشش هاى درونى مردم رفتار كنیم و در پرهیز اجتماعى نیز داراى معیار سنجش صحیحى باشیم كه فرمود: قال على علیه السلام: ‘من ضمن بعرضه فلیدع المراء’ امام على علیه السلام فرمود: “كسى كه بر آبرو و شخصیت خود نگران است باید از مجادله بپرهیزد” (حكمت 362 نهج البلاغه المعجم المفهرس)
منبع : سایت www.salehin.ir
مسچی
معیاربه هم خوردن عا دت
اگر دو ماه پشت سر هم بطور مماثل خلاف عادت خون دیده شود طبق نظر همه مراجع عادت زن تغییر کرده و عادت جدید پیدا شده است