دهه فجر


آیت الله جوادی آملی میفرمایند: «تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت امام به واقع شدن آفتاب پشت ابر، لطایف بسیاری در بردارد:
1. خورشید در منظومه شمسی مرکزیّت دارد و کرات و سیّارات به دور او در حرکتند؛ چنانکه وجود گرامی حضرت حجّت(ع) در نظام هستی مرکزیّت دارد:
«ببقائه بقیت الدّنیا و بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض والسّماء.»11
2. خورشید در این مجموعه، منافع فراوانی دارد: ایجاد جاذبه،که مایه ثبات و بقای نظام است؛ گرما و حرارت، که از پشت انبوه ابر غلیظ نیز به زمین میرسد؛ باد و باران، روییدن گیاهان و امثال آن از برکت تابش خورشید است و ابر گرفتگی در آن اثر مهمّی ندارد. هرچند، نورافشانی از پشت ابر، کمتر خواهد بود. بدین ترتیب ابر گرفتگی فقط یکی از منافع آفتاب ـ آن هم در برخی نقاط ـ را تقلیل میدهد، نه اینکه از بین ببرد؛
3. ابر، هرگز آفتاب را نمیپوشاند بلکه ما را میپوشاند، در نتیجه ما را از دیدن آن محروم میکند، نه آنکه در منفعت رسانی آن خلل ایجاد کند. چگونه میتوان گفت کسی که عالم وجود در قبضه قدرت اوست و میتواند هر لحظهای در هر جا حضور داشته باشد، غایب است؟؛
4. پوشاندن ابر، اختصاص به کسانی دارد که در زمین هستند نه کسی که بر فراز ابر حرکت میکند. غیبت آن حضرت نیز برای کسانی است که به دنیا و طبیعت چسبیده اند، امّا کسانی که بر ابرهای شهوات و غبار هواهای نفسانی پا میگذارند و در آسمان عبودیت پرواز میکنند، در بهره گرفتن از خورشید با دیگران قابل مقایسه نیستند؛
5. آفتاب، لحظهای از نورافشانی غفلت نمیکند. هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره میبرد و اگر بتواند همه موانع را کنار بزند و در برابر آفتاب بنشیند بهره کاملی میبرد. چنان که حضرت ولیّ عصر(عج) مجرای فیض الهی است و از این جهت فرقی بین بندگان خدا نمیگذارد؛ لیکن هر کس به اندازه ارتباط خود مستفیض میشود؛
6. اگر این آفتاب پشت ابر هم نباشد، شدّت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد. اگر وجود گرامی آن حضرت در پس پرده غیبت نباشد، سختیها و تنگیهای معیشت و کینه توزی دشمنان مجالی به شیعه نمیدهد. آن حضرت در توقیع مبارک خود به مرحوم شیخ مفید(ره) نوشتهاند:
«إنّا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم الّلأو اء و اضطلمکم الأعداء؛12
ما در مراعات حال شما سهل انگار نیستیم و هرگز شما را فراموش نمیکنیم؛ وگرنه سختیها و تنگناهای فراوانی به شما میرسید و دشمنان، شما را نابود میکردند.»
7. درست است که امام(ع) با حضور و ظهور خود میتواند مایه اضمحلال دشمنان گردد، آن گونه که از نظر علمی، تابش بدون ابر و مستقیم خورشید ـ به خاطر اشعههایی که دارد ـ ضدّعفونی کننده و از نظر فقهی نیز جزو مطهّرات محسوب میشود و برخی نجاسات را پاک میکند؛ لیکن وجود امام معصوم(ع) در نظام آفرینش مثل مغناطیس زمین است که با وجود نامرئی بودن، همه قبلهنماها و قطب نماهای کشتیها، هواپیماها، عملیاتهای نظامی و… را به حرکت درمی آورد و از برکت آن، میلیونها بلکه میلیاردها انسان، جهت قبله یا مسیر مسافرت خود را پیدا میکنند و به مقصد میرسند.13
ارزو اسماعیلی
زینب کبرىعلیها السلام بانویى سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» دیروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگویى ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهاى حرکت ارزشى و ضدارزشى را براى همیشه ترسیم کرد.
برترین درجه علم، علمى است که از ذات الهى به انسان افاضه مىشود که به تعبیر قرآن مجید، علم «لَدُنّى» نام دارد: «و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً(کهف، 65)»: «علم فراوانى از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم». حضرت زینبعلیها السلام به شهادت امام سجادعلیه السلام، داراى چنین علمى بود که خطاب به عمّهاش فرمود: «أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ(سفینة البحار، ج 1، ص 558)». «به حمداللَّه تو دانشمند معلمندیده و فهمیدهاى فهم نیاموخته هستى».
ایشان در حدود 6 سالگى، شایستگى حفظ خطبه استدلالى، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهرا علیها السلام را داشت و این نشانه بارزى از رشد فکرى و بلوغ اندیشه و تعقّل دخترى است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافت و به زلال روح و کمال معنوى و قرب الهى رسید. یک سال پس از استقرار حضرت علىعلیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرتعلیه السلام پیام فرستادند و گفتند: «ما شنیدهایم که دختر شما، حضرت زینب علیها السلام همانند مادرش، زهراى مرضیّه علیها سلام، منبع سرشار دانش و داراى علوم و کمالات است. اگر اجازه بدهید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهرهمند شویم». علىعلیه السلام اجازه داد تا دختر عالمهاش بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمى و دینى آنان را حل کند. زینبعلیها السلام آمادگى خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهاى مقدماتى، جلسه تفسیر قرآن براى آنان تشکیل داد و پرسشها و شبهات آنان را جواب مىداد(ریاحین الشریعة، ج 3، ص 57. ).
از سخنان آن حضرتعلیها السلام در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام، خطبهها و سخنرانىهایى که در فرصتهاى مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبى معلوم مىشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوى بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابى نبوده است.
در جنبه مقام علمی ، علاوه بر توانایى براى ایراد خطبهها، نکته ظریف و اساسى وجود دارد و آن تصمیمگیرىها و موضعگیرىهاى بهجا در مناسبتهاى لازم است که خوب مىدانست کجا باید نرم سخن گفت، در کجا باید برآشفت و حماسه آفرید، در کجا باید گریه کرد و اشک ریخت و چه وقت باید عقل و منطق را به کار گرفت.
نام زینب کبرىعلیها السلام به عنوان یکى از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتب رجال را مزیّن کرده است. روایتهاى آن حضرتعلیها السلام در منابع معتبر شیعه ازجمله در کتابهاى«من لا یحضره الفقیه»،«وسایلالشیعه»،«بحارالانوار» و… موجود است(ماهنامه مبلّغان، شماره 31، جمادىالاولى 1423، ص 21).
اهمّ این احادیث بدین شرح است: داستان نزول مائده آسمانى براى حضرت زهراعلیها السلام، حدیث «امّ ایمن» در ماجراى دفن حضرت علىعلیه السلام، خطبه دفاع مادر از حق امامت و مطالبه فدک که سند اخیر را عدهاى از مورخان و محدّثین نامدار شیعه همچون شیخ صدوق در کتاب «علل الشرایع» و علامه مجلسى در «بحارالانوار» آوردهاند.
از نظر دانشمندان رجالى و حدیثشناسان، عدالت و اعتماد این بانوى پاک و بافضیلت در زمینه بیان حدیث و مقامات علمى مورد تأیید قرار گرفته و صداقت و درایت او انکارناپذیر است.
بیات
یکی از نکاتی که باید در مواجهه با دنیای غرب کاملا به آن توجه داشت ،عامل و ابزار هنری است که در اختیار غربی هاست .
اینها از هنر حداکثر استفاده را کرده اند برای ترویج این فرهنگ غلط و منحط و هویت سوز ؛بخصوص از هنرهای نمایشی ،بخصوص از سینما حداکثر استفاده را کرده اند .
اینها بصورت پروژه ای یک ملت را تحت مطالعه قرار می دهند،نقاط ضعفش را پیدا می کنند،از روانشناس و جامعه شناس و مورخ و هنرمندو اینها استفاده می کنند ،راه های تسلط بر این ملت را پیدا می کنند ؛بعد به فیلمساز ،به فلان بنگاه هنری در هالیوود سفارش می کنند که بسازد و می سازد.
بسیاری از فیلم هایی که برای ماها و برای کشورهایی نظیر ما می سازند ؛ از این قبیل است . من از فیلم های داخل خود امریکا خبری ندارم ، اما آنچه که برای ملت های دیگر می سازند ،جنبه تهاجم دارد .چند سال پیش از این در خبرها بود که در بعضی از کشورهای بزرگ اروپایی تصمیم گرفته شد که با فیلم های امریکایی مقابله شود . آنها مسلمان نیستند ، اما احساس خطر می کردند ؛ آنها هم احساس تهاجم می کردند .
نسبت به کشورهای اسلامی البته بیشتر ،و در مورد کشور انقلابی ما هم به طور ویژه؛ نگاه می کنند ، خصوصیات را می سنجند ، فیلم را بر اساس آن می سازند ، خبر را بر اساس آن تنظیم می کنند ، رسانه را بر اساس آن شکل می دهند و می فرستند فضا.
باید به اینها توجه داشت . سلیقه سازی می کنند ، فرهنگ سازی می کنند؛ بعد از آن که سلیقه ها را عوض کردند ،ذایقه ها را عوض کردند ، آن وقت اگر احتیاج بود به زر و زور ، دلارها را وارد می کنند ، نیرو های نظامی و ژنرال ها را وارد می کنند . این شیوه حرکت غربی هاست.
منبع :بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جوانان خراسان شمالی ،91/7/23
مالکی
بر اساس احادیث معصومین ،مراجع بزرگوار تقلید پوشیدن لباس شهرت را چه برای مرد و چه برای زن ، جایز ندانسته اند ؛ اما سوال اینجاست که مراد از لباس شهرت چیست؟
حضرات آیات امام خمینی (ره)،بهجت و فاضل لنکرانی :لباسی که پارچه یا رنگ یا دوخت آن و یا نحوه پوشیدن آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد،معمول نیست.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای : لباس شهرت ، لباسی است که پوشیدن آن برای شخص ، به خاطر رنگ یا کیفیت دوخت یا مندرس بودن آن و علل دیگر ، مناسب نیست ،بطوری که اگر آن ا در برابر مردم بپوشد ،توجه آنان را به خود ،جلب نموده و انگشت نما می شود.
حضرات آیات تبریزی و سیستانی : لباس شهرت ،لباسی است که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد ،معمول نیست ، در صورتی که موجب هتک حرمت و خواری او باشد.
حضرت ایت الله مکارم شیرازی : منظور از لباس شهرت ،لباسی است که جنبه ریاکاری (خودنمایی) دارد و می خواهد بوسیله آن مثلا به زهد و ترک دنیا مشهور شود ،خواه از جهت پارچه یا رنگ یا دوخت آن باشد. اما اگر واقعا قصدش ساده پوشی است و جنبه ریا کاری ندارد ،نه تنها پوشیدن آن جایز است بلکه عملی است شایسته .
منبع : رساله مراجع عظام
مالکی
حجتالاسلام محمد عالمزاده نوری مدیرگروه اخلاق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،در خصوص بهترین موقعیت برای خانه تکانی دل ابراز داشت: در ابتدا باید توجه کنیم هدف از خلقت وجودی انسان تنها بعد مادی نبوده است، بلکه بعد روحانی وجودی آن از اهمیت خاصی برخودار است، در واقع در خانه تکانی دل این بعد روحانی است که مورد بازیابی قرار میگیرد.
*عرش الهی در روی زمین کجاست
وی با اشاره به اینکه محیط ظاهری زندگی همان خانهای است که در آن سکونت داریم، افزود: اما آن چهار دیواری واقعی وجود ما همان دل آدمی است که اگر قرار است پاکیزگی صورت گیرد، باید از همان باطن خانه «دل» انجام شود.
حجتالاسلام عالمزاده نوری با اشاره به روایت «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ» قلب مؤمن عرش الهی است، ابراز داشت: با توجه به اینکه هیچ چیزی بالاتر از عرش الهی نداریم، در واقع دل آدمی جایگاه خداوند است، جایی که باید مهمان پروردگار باشیم و به همین جهت این دل را آماده حضور الهی میکنیم تا برای خداوند جلوه کند.
*آیهای با مضمون خانهتکانی دل
وی ادامه داد: خداوند متعال در سوره «شمس» 11 قسم را ذکر کرده است که در کل قرآن کریم بینظیر است، در جایی میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا، وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا» که هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد، هر که آلودهاش ساخت قطعاً باخت، این آیات ناظر بر خانه تکانی دل است، بنابراین کسی که خانه دل را پاکیزه کند، به صلاح و رستگاری میرسد و کسی که خانه دل را رها کند و از آن غفلت کند به بیچارگی و بدبختی میرسد.
این پژوهشگر اخلاق با بیان اینکه در خانه تکانی منازل، افراد از مواد شوینده و وسایل تمیز کننده برای پاکیزگی ظاهری استفاده میکنند، خاطرنشان کرد: در کنار این موارد از برخی زیورها برای آراسته کردن فضای خانه بهره میگیرند یا از افرادی دیگر برای خانه تکانی منزلشان کمک میگیرند یا قالی را به قالیشویی میدهند تا در نهایت با آغاز عید خانهای شاداب و با طراوات داشته باشند.
صفحات: 1· 2
زیباییِ رخسار مؤمن از حسنِ عنایت خداست به او است.
برای هر عملی و کاری زینت و آراستگی وجود دارد که باعث متمایز شدن یک چیز با چیز دیگر میشود. یکی از اعمال و رفتار انسان بحث طاعت و بندگی خداست که در احادیث و روایات از آن به عنوان بهترین زینت و زیور برای انسان یاد شده است.
امام علی(ع) در حدیثی میفرمایند: هیچ آراستهای به زیوری مانند طاعت خدا، آراسته نشد1.
ایشان همچین در توصیف نیکوترین سلوک فرمودند: نیکوترین هیأت (وسلوک) آن است که تو را با مردم آمیزش دهد و در میان آنها زیبایت گرداند و زبان (بدگویی) آنان را از تو باز دارد2.

در حدیث دیگری از امام علی(ع) در بیان زیور ایمان میخوانیم که حضرت میفرمایند: زیور ایمان، پاکی درون است و نیک رفتاری برون3.
ایشان همچنین درباره علت و سبب زیبایی رخسار مؤمن، فرمودند: زیباییِ رخسار مؤمن از حسنِ عنایت خداست به او4.
منابع احادیث:
1- غررالحکم: 9489 منتخب میزانالحکمة: 260
2- غررالحکم: 3470 منتخب میزانالحکمة: 260
3- غررالحکم: 5504 منتخب میزانالحکمة: 260
4- غررالحکم: 4848 منتخب میزانالحکمة: 108
میرعیسی خانی
روح القدس شدیم و تمامی شاعران
گرم غزل سرایی دیوان ما شدند
یوسف شدیم و بهر تماشای حال ما
صدها عزیز راهی زندان ما شدند
آن قدر آمدیم و مسلمان او شدیم
آن قدر آمدند و مسلمان ما شدند
ما عاشقیم؛ عاشق حیران زینبیم
تکفیرمان کنید مسلمان زینبیم

ما را نوشته اند برای گدا شدن
سائل شدن، اسیر شدن، مبتلا شدن
از آن طرف خلاصه دری باز می شود
می ارزد انتظار به این آشنا شدن
عشاق سنگ خورده ی دیوار زینبیم
پس واجب است غرق تماشای ما شدن
وقتی مسیر جای قدم های زینب است
میلی نمی کنیم به جز خاک پا شدن
اول طواف بعد منا پس چه بهتر است
بعد از دمشق راهی کرب و بلا شدن
ما را برای راز و نیاز آفریده اند
“این کعبه را برای نماز آفریده اند”
این کیست که فرشته گلیم آورش شده
بال و پر فرشته نخِ معجرش شده
دیگر نیاز نیست به گهواره بردنش
دست حسین بالش زیر سرش شده
از این به بعد خانه ی مولا چه دیدنی است
با زینبی که فاطمه ی دیگرش شده
زهرا همان که ام ابیهاش گفته اند
زهرا همان که مادرش پیغمبرش شده
دیروز دختر وجنات خدیجه بود
حالا خدیجه آمده و دخترش شده
این گونه بود فاطمه شد ریشه بقا
این گونه بود فاطمه شد امّ امّها
زینب طلوع بود ولی ابتدا نداشت
زینب غروب بود ولی انتها نداشت
زینب رسول بود ولی مصطفی نشد
شهر نزول بود اگر چه حرا نداشت
زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود
زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت
زینب اگر نبود حسینی نمی شدیم
زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت
زینب هر آن چه گفت تماماً حسین بود
اصلاً به غیر نام حسین اعتنا نداشت
زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم
باور کنید ذکر «حسین جان» نداشتیم
جایی پریده است که پیدا نمی شود
حتی عروج، این همه بالا نمی شود
دیدند صبح آمده امّا در آسمان
خورشید شهر فاطمه پیدا نمی شود
یا ایها الرسول! چرا آفتاب صبح
در آسمان شهر تماشا نمی شود
فرمود: زینب آینه ی روی دخترم
آن که مقام بی حدش املا نمی شود
چون بی نقاب آمده بیرون حجره اش
امروز آفتاب هویدا نمی شود
حقش نبود کعبه نیلوفرش کنند
حقش نبود سر زده بی معجرش کنند
لب هاش تشنه بود ولی رود نیل بود
بالش شکسته بود ولی جبرئیل بود
زینب، فرشته، آینه، حوریه، عاطفه
از جنس خانواده ای از این قبیل بود
گودال هم که رفت فقط سر به زیر بود
شرمنده بود از اینکه قتیلش قلیل بود
کوچه به کوچه لشگر کوفه شکست خورد
از دست خانمی که تماماً اصیل بود
ویرانه کرد کاخ بلند یزید را
زینب تبر نداشت ولیکن خلیل بود
علی اکبر لطیفیان
میرعیسی خانی