اساس نظام اسلامی
رهبر انقلاب :
در مسائل فرهنگی نمیتوان شوخی و بی ملاحظهگی کرد /مسئله فرهنگ مهم است زیرا اساس ایستادگی و حرکت نظام اسلامی، مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است/ واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند زیرا همین جوانان هستند که در روز خطر، سینه سپر می کنند.
“تسنیم”
استقلال، مرز ماست
رهبر انقلاب در دیدار با مجلس خبرگان :
امروز وظیفه ما ، مرزبندی صحیح و صریح با دشمن است / مرزبندی معنایش این نیست که قطع رابطه کنید / کسانیکه سعی میکنند مرز را کمرنگ کنند به مردم خدمت نمی کنند. استقلال یک مرز است.
“تسنیم”
قطره ای که ضامن دنیاست
بدالله، از شدت ناراحتی، خستگی راه را فراموش کرده بود. بی تاب و با دلی شکسته، اذن دخول خواند و وارد حرم شد و بعد از نماز و زیارت، رو به ضریح امیرالمومنین (علیه السلام) نشست و شروع به درد دل کرد:«آقا جان! شما می دانی این مخالف سنی مذهب، بارها بر سر راهم آمده و به خاطر اینکه به زیارتتان می آمدم، مسخره ام کرده است. ولی این بار فرق می کند. اگر می توانستم، مسیرم را تغییر می دادم، ولی چه کنم خانه اش درست سر راه منزل من به نجف است. اینها مسئله ای نیست، هر توهین و تمسخری را تحمل می کنم، اما تاب جسارت کردن او به شما را ندارم. آخر چرا جوابش را نمی دهید… ؟!»
مرد سنی تا شنید سر به زیر انداخت و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این ماجرا را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید … و همانجا به ولایت علی ابن ابی طالب (ع) شهادت داد و شیعه شد.
نقل از جناب آقای قدس، به نقل از مرحوم آیت الله بهجت
میرعیسی خانی
سختی های زندگی
مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود ،فقر وتنگ دستی ، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی اورا آزار می داد،درمحضر امام صادق (ع)لب به شکایت گشود وبیچارگی های خود را موبه موتشریح کرد “فلان مبلغ قرض دارم،فلان مشکل دارم ،متحیّرم چه کنم و…."خلاصه در آخر کلامش از امام صادق(ع) در خواست دعا کرد . امام (ع)به کنیزش دستور دادند یک کیسه اشرافی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند ،بعد این کیسه را در اختیارمفضّل قرار می دهد،مفضّل رو به امام(ع) خطاب کرده می گوید: “آقا مقصودم آنچه در حضور شما گفتم دعا بود.”
حضرت می فرمایند :"بسیار خوب دعا هم می کنم ،امّا این را بدان؛ هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای واز روزگار شکست یافته ای،در نظر ها کوچک می شوی وشخصیّت واحترامت از میان می رود.”
شهید مطهری،داستان راستان ص17 .و رحمتی ،محمد،گنجینه معارف ج1ص112
میرعیسی خانی
حکایات صالحان
اینان را صدا بزن ...
خطیب و واعظ مشهور، حاج شیخ مهدی خراسانی در شب جمعه هفتم جمادی الأولی سال 1369 ه .ق. در «نجف اشرف» بر روی منبر در «مسجد انصاری(ره)» از آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری نقل كرده كه ایشان در «كربلا» بر روی منبر، این روایت را به شرحی كه گفته میشود، برای مردم بیان كرد:
هنگامی كه منصور امام صادق(ع) را احضار كرد و آن حضرت از «مدینه» به «بغداد» آمد، در كنار «دجله» نزول اجلال فرمودند. پیرمردی از شیعیانش با او ملاقات كرد و عرض كرد: خودت را به من بشناسان.
امام(ع) فرمودند: «آیا میخواهی مرا بشناسی؟»
عرض كرد: بلی.
امام(ع) به اصحاب خود كه در خدمتش بودند، فرمودند: «او را در دجله بیندازید.»
آنها هم اطاعت كردند و او را در میان دجله انداختند. آن بنده خدا كه چنین دید، شروع به فریاد زدن کرد و از آنچه در مقابل خواستهاش دید، بسیار متعجّب شد. در میان آب دست و پا زد، بالا و پایین رفت تا آنكه خود را با شنا از دجله خارج كرد، او اظهار تعجّب كرد كه این چه كاری بود و چرا امام(ع) چنین دستوری داده بودند؟
امام(ع) دستور داد دوباره او را در دجله بیندازند و اطرافیان، او را گرفته و در دجله انداختند. آتش خشم او برافروخته گردید و پشت سر هم كلماتی كه تعجّب او را نشان میداد، میگفت تا اینكه این بار هم با زحمت خود را خارج كرد و آن حضرت را مورد سرزنش قرار داد و چنین كاری را از ایشان بعید شمرد.
امام(ع) دستور داد برای بار سوم او را در میان دجله بیندازند و لحظهای بعد خود را در میان آب دید كه دیگر توان شناكردن برایش نمانده و امواج آب هم او را در وسط رودخانه برده بود، در چنین وضعی حالت انقطاع به او دست داد .
امام(ع) چون ناتوانی او را از شناكردن مشاهده نمودند، دست كریمانه خود را دراز كردند و او را كه در وسط دجله بود، بیرون آوردند. همینكه از آب بیرون آمد، خود را بر قدمهای حضرت انداخت و اظهار كرد كه امام را به خوبی شناخته است.
اطرافیان از او سؤال كردند: «چگونه شناختی؟»
عرض كرد: هنگامی كه از شناكردن عاجز شدم و یقین به هلاكت و نابودی خود كردم. از همه جا و همه چیز دل بریدم و خدا را صدا زدم. چیزی نمانده بود كه در ته آب فرو روم و خفه شوم كه پردهها از مقابل چشمانم كنار رفت. امام صادق(ع) را دیدم كه بین مشرق و مغرب را پر كرده بود و غیر از او چیزی را نمیدیدم و او مرا نجات داد.
کتاب شریف القطره، ج 1.
میرعیسی خانی
فضای سبز
رهبر انقلاب امروز پس از کاشت نهال :
از همه مسئولان و مردم می خواهم به مسئله فضای سبز اهمیت بدهند و مانع شوند که کشور و ملت از این نعمت پروردگار محروم شوند.
“تسنیم”