خاطره ای از دوست عزیزم فاطمه:
21 مرداد 1392 توسط نورالزهراء (س)
یکی از دوستام خیلی اذیتم میکرد درسکوت ودر تنهایی ام نفرینش میکردم به طوری که هرگاه اورا میدیدم قلبم هری میریخت از او بیزار بودم .به توصیه استادم در نماز شب مدتی اورا جزء 40مومن باید دعا میکردم .هرشب از اولین دعا اسم او جزء نفرات بود ولی درذهنم کنارش میزدم تا در چهلمی با بی میلی اسمش را میاوردم.بعداز مدتی دیگر از اهانت های او نه تنها ناراحت نمی شدم بلکه دلم به حالش میسوخت ومرتب با تمام وجودم براش دعا میکردم شاید باور نکنید دیگر با هم دوست شدیم ودیگر کنیه ای از اوندارم…
نتیجه : هیچگاه درحق کسانی که به ما بدی میکنند مقابله به مثل نکنیم وبا خوبی و رفتار خوب میتوانیم دیگران را تغییر دهیم . z.s