خیرخواهی نابجا
02 اردیبهشت 1393 توسط نورالزهراء (س)
رهگذری از بیابان می گذشت چشمش به چیزی افتاد نزدیکتر که رفت دید تخم است؛چرخی همان حوالی زد ولی خبری از لانه نبود.تخم را برداشت فردا که به خانه برگشت تخم را درون لانه مرغ و خروس ها و کنار تخم مرغها قرار داد چند وقتی گذشت جوجه ها از تخم ها بیرون آمدند،جوجه آن تخم هم بیرون آمد.(آن جوجه ،جوجه عقاب بود).او در کنار جوجه های دیگر بزرگ شد مانند آنها،دانه می خورد مانند آنها،پر میزد اما نمی توانست پرواز کند.روزی که در حیاط خانه مانند جوجه های دیگر برای خودش چرخی می زد چشمش افتاد به پرنده ای که خلاف جهت باد پرواز میکرد،(آن پرنده عقاب بود)، آرزو کرد کاش می توانست مانند او پروازکند آن هم خلاف جهت باد.اما او تا آخر عمر مانند همان مرغ وخروس ها زندگی کرد و مانند آنها هم مُرد.این بود عاقبت خیرخواهی نابجا…….
طاهری باطنی