نور الزهرا (سلام الله علیها)

  • آرشیوها 
  • تماس  
  • ورود 

شب آرزوها

26 اردیبهشت 1392 توسط نورالزهراء (س)

 

 

 

 

ای مهربانترین ِ عــــالم ، در این لحظات که میرود تا برســـد به لیله الرغــائب ،

از تو خواهــــانم ، توانم را برابر مصائب دنیا افـــزون کنی

یاری ام کنی تا دنیا و نفسم مرا نفریبند

و برای گرفتن دستانِ دیگری ، دستانت را هیچگاه رها نکنم

عشــــقِ خود را درونم جاری و تثبیت کنی

عاشقانت را بالِ پرواز دهی

و آنان را به وصالِ خود برسانی

 

 

 امروز صبحِ صادق که در حال دمیدن بود

نغمه خوانی گنجشکانِ درختانِ باغچه مان

روزنه ای در جانم گشود و رازی برایم عیان شد

و حال که خورشید بار سفر بسته ، نغمه هایشان همان نغمه های صبح را میماند ….

تسبیحِ خداوند میگوند

یا که آنها نیز فهمیدند شبِ آرزوها در حال طلوع است

و از من سبقت گرفته اند ؟ !

اما من که نمیدانم آرزویم چیست

نمیتوانم آرزو کنم

آخر ! این خودخواهیست !

به چه قیمت ؟

به قیمت غصه دار شدنِ کسی ؟

نه من بدین گونه تحقق آرزویم را نمیخوام

 

از خدای مهربانم میخواهم

مرا به آرزویم برساند بدونِ اینکه بر دلی ذره ای غم بنشیند ! !

چقدر با آرزو غریبم ! !

آرزو یعنی همان دعا ؟

اگر دعا باشد که عالیست

اما اگر آرزوست . . .

آخر مگر میشود به آرزو رسید ؟

نه ! !

من آرزو نمیکنم

دستانم را به سمت آسمانی میبرم که تا صبح با او همراه بوده ام

آسمانی که اشک ها و سکوت و بغض و حب و غربتم را دیده

و دعاهایم را بر زبان و چشم و دل و جانم جاری میکنم

 

میگویند امشب درهای آسمان گشوده میشود

امشب فرشتگان میهمان زمینیانند

و خواسته هایشان را به عرش خواهند برد

امید دارم ،

آسمان ، همان همنشین و همدم شب هایم ،

درهایش را برای حاملین دعایم گشوده تر کند

تا هر چه زودتر هفت درِ آسمان را پشتِ سر گذارند

و خواسته هایم را بر خداوندِ محبوبم عرضه دارند …..

 

گنجشک ها به خواب رفتند

آفتاب رفت

ستاره ها تک تک در حال ظهورند

و میهمانی در حال آغاز شدن است

آیا فرشته ای به معبدِ من نیز پا میگذارد ؟

بهتر است بروم

باید معبدم را آب و جارویی زنم

بساط چای را آماده کنم

امشب از عرش برایم میهمان خواهد آمد

آنهم چه میهمانی !

میهمانی که بوی خدا میدهد

از جوارِ او می آید

و نزدِ او باز میگردد

 

باید هر چه زودتر غبار تنم را نیز بزدایم ..

چادر سپید انتظارم را میکشد

و آب مرا میخواند

باید عجله کنم …..

میهمان در راه است

 

به امید اینکه جان و تن و معبدم ،

بوی اولین و آخرین و تنهاترین معبودِ عالم را بگیرد

و نورش لوحِ قلب و روحم را ،

همچون اول روز هستی ام سپید و نورانی کند

 

ای خــــداوندگارِ عـــالم

ای اول و آخر یار

مرا قوّتی ده تا نفســم را بمــــیرانم

و قوتی ده تا روحـــم را از خود و خاک جـــدا کنم

و به خود آ رسم . .

الله اکــــــــــــبر

 

اولین لحظات طلوع لیله الرغائب

اذان مغرب

پنج شنبه

26/اردیبهشت/92

ک.ی

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: ایام لینک ثابت

نظر از: شمیم معرفت [عضو] 
  • علمدار عشق
شمیم معرفت

با سلام . تشکر و سپاس از این که به وبلاگم سر زدید. التماس دعا. باز هم منتظر حضور سبزتان هستم.
موید باشید

1392/02/27 @ 11:41


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

نور الزهرا (سلام الله علیها)

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ایام
  • پژوهش
  • احکام
  • متفرقه
  • اخبار
  • شبهات
    • پیامک ! توجه ، توجه !!!
    • قانون جذب ، علم یا خرافه؟
    • سحر= عرفان؟
  • خانواده
  • مشاوره
  • دلنوشته
  • قبله از این طرف است
  • اخلاق
  • علم اصول فقه
  • سین سلامت
  • ساحل آسمانی
  • زن در آئینه امام (ره) و مقام معظم رهبری
  • معرفی کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • آرشیوها

فرش اینترنتی

صوت

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس