من هیچم
در همه شئون زندگی از خود نشان بدهد.بعضی کارها فقط برای این منظور قرار داده شده است.مثل نماز،سجده.این را برای این تشریع کرده اند که نشان بدهد ما چیزی نداریم.اینها نشان بندگی است.عبادت یعنی اراده ما در مقابل اراده خدا صفر و هیچ است.هر چه تو بخواهی!هر کاری را به قصد اطاعت خدا انجام دهیم می شود عبادت.اما ما که عمری را با این مسائل گذراندیم و گوشت و پوستمان در راه تحصیل علم روییده.چقدر شبانه روز این حالرا داریم که برای خودمان چیزی قائل نباشیم!؟برای این است که ما اهلش نیستیم و لیاقتش را نداریم. این است که امام از خدا می خواهد که ما را از کسانی قرار بده که اهل عبادت و لایق بندگب تو هستند.خودم را که نگاه می کنم بنده شکم هستم!چرا؟می روم دنبال چیزی که از خوردنش خوشم بیاید!اگر پول ،شهوت و مقام نبود حرکتی نمی کردم!اسیر اینها هستیم.بنده اینهاییم.تا انسان اینگونه است،لیاقت بندگی خدا را ندارد.وقتی لیاقت بندگی خدا را پیدا می کنیم که از بند اسارت اینها خلاص بشویم.باید بگوییم خدایا شکم را تو دادی و چون تو اجازه دادی استفاده می کنم.کاملش این است که بگوییماگر تو نگفته بودی اصلا نمی خوردم.اگر گفته بودی بمیر از گرسنگی می مردم.بندگی واقعی این است.مرحله اولش این است که در حدی که او اجازه داده،یعنی حرام مرتکب نشوم و گناه نکنم.آن وقت می توانم در مقام بندگی خدا برآیم.وگرنه از عبادت هم لذتی نمی بریم و خسته می شویم.واّهلّتّه لِعِبادِتِکّ من را از کسانی قرار بده که اهل عبادتند و لایق اند که عبادت تو را به جای آورند.
سخنرانی آیت الله مصباح یزدی-قم-دتر رهبری30/8/86
تکیه