نور الزهرا (سلام الله علیها)

  • آرشیوها 
  • تماس  
  • ورود 

نفس المهموم

14 آبان 1392 توسط نورالزهراء (س)

كتاب نفس المهموم،تأليف شيخ عباس قمي رحمه‏الله، يك بار توسط مرحوم شعراني رحمه‏الله و بار ديگر توسط مرحوم كمره‏اي رحمه‏الله ترجمه شده. مي‏توان گفت نفس المهموم آخرين و جامع‏ترين مقتلي است كه نگاشته شده است.شيخ عباس براي نگارش اين كتاب تقريباً تمامي مقاتل و كتب تاريخي گذشته را ديده است و درجزئي‏ترين حوادث مربوط به كربلا،آراي پيشينيان قبل از خود را با ذكر مآخذ آن مي‏آورد و گاهي آنها را هم نقد مي‏كند و هرجا كه بر اساس نگرش اخباري خود اشكالي مي‏بيند،با صراحت به تبيين و رد آن مي‏پردازد. خود وي در آغاز كتاب مي‏گويد:اين را از كتب معتبره فراهم كردم كه بر آنها اعتماد بايد كرد(1)و بدان‏ها استناد بايد جست.
در واقع اصل مقتل الحسين ازباب دوم كتاب نفس المهموم آغاز مي‏شود كه دربرگيرنده وقايع بعد از مرگ معاويه و سرپيچي امام ازبيعت با يزيد و خروج از مدينه است.نكته‏اي كه نفس المهموم را در ميان كتب مقتل ممتاز كرده، يكي تبحر و مهارت و اشراف مؤلف بركتب پيشينيان و اخبار و حديث است، ديگري روحيه ي نقادانه او (در چارچوب مسلك اخباري) كه هرآنچه را مخالف واقع و عقل تشخيص مي‏دهد به صراحت نقد يا رد مي‏كند.اگرچه بايد يادآورشد هرچه را كه مؤلف رشته، نخستين مترجم كتاب پنبه كرده است و حتي در برخي موارد،مطالب كتاب مؤلف را هم تحريف كرده است. ويژگي مهم نفس المهموم اين است كه خواننده با بررسي و مطالعه دقيق اين كتاب مي‏تواند حداقل با مهم‏ترين مقاتلي كه از قرن دوم هجري تا پايان قاجاريه نگارش يافته‏اند،آشنا شود و نمونه آراي هركدام ازاين مقاتل را در يك موضوع مشخص ببيند.
شيخ عباس هرگاه لازم ديده با صراحت به نقد نظرات علماي گذشته پرداخته است. وي درآغاز كتاب در بخش معرفي منابع، مقتل الحسين مجعول منسوب به ابومِخْنَف را بررسي و رد كرده. دقت وي در نقد منابع به حدي است كه گاهي در جزئيات يك حادثه اظهار نظر مي‏كند. مثلاً در جايي مي‏نويسد: «سوار شدن مسلم بن عقيل را بر اسب قبل از شهادتش در كوفه، فقط سيد بن طاووس و ابن نماحلي ذكر كرده‏اند و من سيمي بر آن نيافتم». در داستان دو طفل مسلم، شيخ عباس قمي پس از نقل خبر با صراحت مي‏نويسد: «من اين داستان را فقط به اعتماد شيخ صدوق نقل كردم و الا چنين قصه‏اي با اين كيفيت و تفصيل از نظر من بعيد است.»
موضع شيخ عباس در مورد كتاب روضة الشهدا نيز مشخص است. وي در اين خصوص به استادش محدث نوري اقتدا مي‏كند و واعظ كاشفي نويسنده روضة الشهدا را متهم مي‏كند كه داستان‏هايي مثل عروسي حضرت قاسم، زعفر جني و منصور ملك، ذوالجناح و برخي مطالب ديگر را از پيش خود ساخته و پرداخته است.
نكته‏اي كه در ترجمه نفس المهموم به قلم مرحوم شعراني قابل توجه و موجب تأسف است اينكه مترجم در بسياري جاها ديدگاه‏هاي شيخ عباس را تخطئه مي‏كند و حداقل در يك مورد سخن شيخ عباس را ترجمه نكرده و به جايش مطلب ديگري را از بحارالانوار ترجمه كرده تا بتواند آنچه را در سر داشته است به اثبات رساند!
مترجم در موارد زير تضاد خود را با مؤلف و ديدگاه‏هاي وي نمايان كرده است: مجعول بودن كتاب منسوب به ابومخنف، داستان طرماح، داستان دو طفل مسلم،نقد رجال نجاشي، روضة الشهدا ملاحسين كاشفي، ابن شهرآشوب، داستان مسلم گچكار.
تنها موردي كه شيخ عباس آن را بيان كرده و از كنار آن گذشته است و مترجم تلاش كرده آن را نقد كند، ولي توفيق نيافته داستان زير است كه شيخ عباس آن را از قول ابي الفرج اصفهاني در كتاب مقاتل الطالبين مي‏نويسد: عباس بن علي عليه‏السلام و سه برادر تني‏اش يعني فرزندان ام البنين همسر علي عليه‏السلام در كربلا حضور داشتند. در روز عاشورا عباس بن‏علي عليه‏السلام به برادرانش گفت: شما فرزندي نداريد، لذا اول به ميدان برويد. عباس بن‏علي عليه‏السلام داراي دو فرزند بود. عباس نيز پس از آنها به ميدان رفت.
جالب اين است كه راوي خبر، امام محمد باقر عليه‏السلام است. نكته‏اي كه بسياري و از جمله مرحوم شيخ عباس بدان توجه نكرده‏اند، اين است كه امام باقر مي‏فرمايد: «و زعمو ان العباس بن علي قال لاخوته من ام…» يعني مردم پنداشتند كه عباس بن علي عليه‏السلام به برادرانش چنين گفت و اين پندار مردمي بوده كه از دور شاهد جانبازي عباس و برادرانش بوده‏اند.
درمجموع بايد گفت شيخ عباس قمي صاحب نفس المهموم در كتاب ياد شده هر كجا تاريخ را با كلام درآميخته، از واقعيت فاصله گرفته و بديهي‏ترين امور را هم ناديده انگاشته است. به عنوان مثال در همه تواريخ موجود است كه بعد از رفتن سپاه عمر بن سعد از كربلا و نيز انتقال اسرا به كوفه، گروهي از افراد قبيله بني اسد كه ساكن روستاي غاضريه بودند، اجساد شهدا را دفن كردند. در تذكره سبط بن جوزي آمده است كه زهير بن القين با حسين كشته شد و زنش به غلام وي گفت: برو مولاي خود را كف كن.او رفت و حسين را برهنه ديد. گفت: چگونه مولاي خود را كفن كنم و حسين را برهنه گذارم. به خدا قسم كه نكنم. پس حسين را در كفن پوشيد و زهير را كفني ديگر كرد. شيخ عباس در نقد اين روايت مي‏نويسد: بدان كه در محل خود ثابت شده است كه ولايت بر معصوم ندارد، مگر معصوم و امام را بايد غسل دهد و اگر امام در مشرق باشد و وصي او در مغرب، خداوند ميان آنها را جمع كند. جالب اينكه دو صفحه قبل از روايت ياد شده، شيخ عباس از قول حضرت زينب و در پاسخ به شكواي امام زين العابدين از عدم غسل و كفن و به خاكسپاري شهداي كربلا مي‏نويسد: اينها تو را به جزع نياورد… زيرا جماعتي از اين امت اين استخوان‏هاي پراكنده را فراهم مي‏كنند و با اين پيكرهاي خون‏آلود به خاك مي‏سپارند و…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: متفرقه لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

نور الزهرا (سلام الله علیها)

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ایام
  • پژوهش
  • احکام
  • متفرقه
  • اخبار
  • شبهات
    • پیامک ! توجه ، توجه !!!
    • قانون جذب ، علم یا خرافه؟
    • سحر= عرفان؟
  • خانواده
  • مشاوره
  • دلنوشته
  • قبله از این طرف است
  • اخلاق
  • علم اصول فقه
  • سین سلامت
  • ساحل آسمانی
  • زن در آئینه امام (ره) و مقام معظم رهبری
  • معرفی کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • آرشیوها

فرش اینترنتی

صوت

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس