کلید اول پاسخ گویی به شبهات زنان
(توجه به ماهیت نظام مند معارف دینی)
معارف دینی،ماهیتی نظاممند دارند و عناصر آن،حلقههایی از یک زنجیر به هم پیوستهاند.بخشی از آنها مبنا و پایه برخی دیگر بوده و آگاهی از کل این نظام،بهترین راهبرد برای درک و توجیه عناصر آن است. مبانی نظری دین،مانند مقولات خاتمیت دین،جامعیت آن و چگونگی تعامل آن با دانش بشری،قواعدی کلی هستند که تا جزئیترین فروع دین را پوشش میدهند.
وجود هدف واحد در مجموعه دین-که تربیت انسانی دین باور و دینورز و جهتدهی او به سوی سعادت الهی است-اجزای مختلف آن را برای رسیدن به هدف مزبور،چنان نظاممند میسازد که غفلت از برخی اجزا و نگاه انتزاعی و جزئی به برخی دیگر،هرگز آدمی را به هدف موردنظر نمیرساند.
بههرحال،پس از ترسیم این مراحل است که جایگاه نظام حقوقی دین معلوم میشود.پس از تعبین جایگاه،نوبت به تاکید بر این حقیقت میرسد که فقه نظاممند ما(یعنی نظام حق و تکلیفی که خاصیت نظاممندی آن،ذاتی آن است)بهگونهای است که تعادل و تناسب لازم را بین حق و تکلیف به وجود آورده است.شناخت دقیق حقوق،مرهون شناخت واضحی از تکالیف است که هریک،توجیهگر دیگری است.
نکته گفتنی در اینجا،این است که هر 3 نظام ِ گزارههای توصیفی(اعتقادات)،گزارههای ارزشی (اخلاق)و گزارههای حقوقی و تکلیفی (فقه)،آموزههایی ثابت و تغییرناپذیر دارند که مقتضای خاتمیت دین است .
اکنون اگر نظامهای سهگانه مزبور،درست آموزش داده شوند،با شناخت دقیق اصول شخصیت زن مسلمان،باید امیدوار بود که میتوان الگوهای مختلفی از زن مسلمان را در همه محورهای زندگی فردی و اجتماعی ارائه داد؛یعنی باتوجه به همان منابع دینی و دقت در آخرین دستاوردهای علوم،مانند زیستشناسی، روانشناسی و روانشناسی اجتماعی،میتوان الگویی مناسب برای زندگی فردی،زندگی خانوادگی،روابط اجتماعی،اشتغال،تحصیل و.. ارائه کرد.در مرحله بعد هم باید تلاش کرد که الگوها را اصل قرار داده و قانونگذاران،برنامهریزان و سیاستگذاران،متولیان فرهنگ و کارشناسان را به سوی آن سوق داد.
علاسوند ، فریبا ، فقه زنان (نگاهی گذرا به مبانی و تفاوت ها)،خردنامه همشهری،ش26 ،خلاصه.