گوهر خود را هويدا كن، كمال اين است و بس
في تَصاريفِ الأحوال،
گوهرهاي دروني افراد شناخته ميشود.
وب سایت قرآنی استاد محمد رضا پورزرگری (صفری)
مسأله شغل زن مسأله درجه اوّلى نيست. اگرچه اسلام مانع مشاغل و مسؤوليت هاى زنان نيست - مگر در موارد استثنايى، ليكن مسأله اصلى زن اين نيست كه آيا شغلى دارد يا ندارد. مسأله اصلى زن، آن مسأله اساسى است كه امروز در غرب متأسفانه از بين رفته است، و آن همان احساس آرامش و احساس امنيت و احساس امكان بروز استعداد و مورد ستم قرار نگرفتن در جامعه و در خانواده و در خانه شوهر و در خانه پدر و امثال اينهاست. كسانى كه در خصوص مسأله زن تلاش مىكنند، بايد در اين زمينهها تلاش كنند.
(بیانات رهبردر دیدار جمعی از زنان در تاریخ: ۱۳۷۶/۰۷/۳۰)(ز.س)
گوهر خود را هويدا كن، كمال اين است و بس
في تَصاريفِ الأحوال،
گوهرهاي دروني افراد شناخته ميشود.
وب سایت قرآنی استاد محمد رضا پورزرگری (صفری)
مرحوم آیت الله سید محمدهادی میلانی(ره) دچار بیماری معده شدند و پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند و پس از یک عمل سه ساعته و زمانی که ایشان در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن میگویند را برایش ترجمه کند، مرحوم میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت میکردند و پس از این مساله پروفسور برلون، گفت؛ کلمه شهادتین را به من بیاموزید؛ زیرا از این لحظه میخواهم روی به اسلام بیاورم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را جویا شدند، پروفسور برلون گفت؛ تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان میدهد، در حالت به هوش آمدن است و بنده دیدم که این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانههای کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه میکند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد که وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند که هم این که قبر این پروفسور مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کردهاند.
وب سایت قرآنی استاد محمد رضا پورزرگری (صفری)
ستفاده کرده و در قلعه ی ذهن آن ها خانه کند.
ملاحظه دقت و ظرافت در طراحی این سلاح موثر و فراگیر فرهنگی نشان از رصد دائمی تغییرات فرهنگی و سیاسی دنیا توسط سازندگان باربی دارد . در همین راستا این جمله از “براندا آندولینا” بازار یاب کمپانی متل تکان دهنده است که گفته بود : « ما همواره با دقت آمار نوزادان متولد شده را بررسی ، و ترکیب والدین و فرهنگ و زبان آن ها را کاملا در نظر می گیریم.»
از این نکته نباید غفلت کرد که غرب و به ویژه آمریکا برای تعریف انسان معیار خود از همه ی ابزارهای فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی خویش بهره می برد و البته به کمک رسانه های ارتباط جمعی پذیرش این مدل و معیار را مطلوب و قابل دستیابی جلوه می دهد .
اما روی دیگر سکه مقابله با این هجوم گسترده و استفاده از قابلیت های فراوان اسباب بازی در الگو سازی برای مادران آینده جامعه است، چنانچه در فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی زن از جایگاه ویژه برخوردار بوده و سلامت او تضمین کننده سلامت جامعه است.
اگر چه دارا و سارا و دیگر اعضای خانواده او آغاز قابل تقدیر و موثری در ورود به این مسیر بوده اند اما کافی نبوده و پاسخگوی این هجمهی عظیم فرهنگی نخواهد بود . موفقیت این امر و دستیابی به الگویی برای تربیت دختران درگرو یک عزم ملی و سامان دهی همه ی توان فکری ، فرهنگی ، اقتصادی و…برای تحقق آن است بدون تردید اگر در مسیر تربیت مادران فردای سرزمینمان موفق شویم آن روز است که می توانیم مدعی ترسیم آینده ای روشن و جامعه ای آباد توام با سلامت اخلاقی و روانی برای همه ی مردم باشیم .
مرتضوی
/span>
«… اما هر یک از فقیهان که نفس خود را باز دارنده ، دین خود را نگه دارنده ، هوای خود را پس زننده و اوامر مولای خود را اطاعت کننده بود، بر عوام (مردم) لازم است که از او پیروی کنند و تنها بعضی از فقیهان شیعه هستند که از این صفات برخوردارند، نه همه ی آنها»
امام عصر (عج) نیز در یکی از توقیع های خود در پاسخ اسحاق بن یعقوب می فرماید: «… و اما در رویدادهایی [که در آینده ] پیش می آید ، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان.»
در طول 69 سال غیبت صغرا ؛ یعنی از سال 260 تا 329 ه.ق، چهار تن از بزرگان شیعه به عنوان «نواب خاص» ، واسطه ی میان امام مهدی (ع) و مردم بودند.آنها پرسشهای علما و بزرگان شیعه و حتی برخی از مردم معمولی را با آن حضرت مطرح می کردند و ایشان پاسخ می دادند. با پایان یافتن دوران غیبت صغرا و آغاز دوران غیبت کبرا ،دیگر کسی به عنوان نایب خاص معرفی نشد و مردم موظف شدند، برای یافتن پاسخ پرسشهای دینی خود، به راویان احادیث اهل بیت (ع) که فقیهان جامع الشرایط بودند،مراجعه کنند. از آن زمان به بعد،فقیهان به عنوان نواب عام امام عصر (عج) مطرح شدند و رسالت هدایت شیعه را در عصر غیبت بر عهده گرفتند.
بنابراین ، همه ی دستگاههای تبلیغی و ترویجی برای تحقق عینی همراهی عملی مردم با امام مهدی (عج) چند نکته را به خوبی برای مخاطبانش تبیین کنند:
الف)در عصر غیبت بر همه ی منتظران امام عصر (عج) لازم است که بنا به فرموده ی امامان خود، اعمال دینی خود را با پیروی از فقیهان و مجتهدان واجد شرایط انجام دهند؛
ب)در این دوران ،وظیفه ی مردم این است که در امور اجتماعی و سیاسی ،از فقیهی اطاعت کنند که بزرگان شیعه به عنوان «ولی فقیه» انتخاب کرده اند.
ماهنامه ی موعود ،ص 63
ریحانه طاهری
ابن عُنَيْن شاعر، سالى به سوى مكّه رهسپار شد، اموال و كالاهاى بسيارى همراه داشت، در راه بعضى از سادات منسوب به بنى داود به او دستبرد زدند و همه ى اموال او را غارت كردند، حتّى لباسش را از تنش بيرون آوردند و چندين زخم بر بدنش وارد نموده و سپس او را در همان حال گذاشتند و گريختند.
ابن عُنين در نامهى خود با ذكر قصيده ى تحريك كننده اى كه سروده بود، سلطان يمن را به انتقام گرفتن از ساداتى كه اموالش را غارت نموده بودند، دعوت نموده بود، اشعار آغاز آن قصيده چنين است:
«…مگو كه من ساحل تحت استعمار فرهنگ را فتح كردهام، زيرا با مقايسه ی ساحل فرهنگ با شهر عَدَنْ، اين دو، همسان نيستند (ساحل كجا و عدن كجا؟) تو اگر قصد جهاد دارى شمشير خود را به سوى قومى بكش كه واجبات و سنن الهى را تباه ساختند، با شمشير خود خانهى خدا (مكّه) را از ناپاكيها و از اقوام پست و زشت (مانندقوم بنى داود) پاك كن.
نگو كه آنها از فرزندان فاطمه(س) هستند و با آنها نمى جنگم، زيرا كه اينها (سادات دزد) اگر به دودمان ابوسفيان دسترسى يابند، براى كشتن امام حسن همدست خواهند شد.»
وقتى كه ابن عُنين اين قصيده را سروده و براى سلطان يمن فرستاد، در عالم خواب ديد در كنار كعبه است و حضرت زهرا (س) مشغول طواف كعبه مى باشد. به پيش رفت و سلام كرد؛ ولى حضرت زهرا (س) جواب سلام او را نداد، گريه و زارى كرد و عاجزانه به آن حضرت عرض كرد كه من چه گناهى كرده ام كه موجب شده جواب سلام مرا نمى دهى؟
حضرت زهرا (س) در پاسخ ابن عُنين اين اشعار را خواند:
حاشا بَنِى فاطِمَةِ كُلِّهُمُ
مِنْ خِسَّتِهِ تعرض اَوْمِنْ خنا…
يعنى: «حاشا كه همه ى فرزندان فاطمه (س) پست و زشت باشند؛ ولى روزگار با مكر و حيله با ما بدى و ستم كرد. اگر يك نفر از اولاد من بدى نمود، تو نبايد عمداً به همه ى آنها دشنام بدهى، از كردار خود توبه كن، كه اگر كسى نسبت به ما بدى كرده باشد و توبه كند، خداوند او را مىآمرزد. به خاطر جدّشان حضرت مصطفى (ص) آنها را گرامى بدار و هيچ يك از آل او را ميازار و توهين مكن و هر چه از ناحيه ى آل رسول (ص) به تو رسيد، پاداش آن را در روز قيامت هنگام ملاقات با ما دريافت خواهى كرد.»
ابن عُنين مى گويد: در اين حال با زارى و گريه و ترس از خواب بيدار شدم و دريافتم كه به بركت حضرت صدّيقه ى طاهره (س) زخمهاى بدنم خوب شده. در آن هنگام توبه كردم و از آنچه گفته بودم پشيمان شدم و سپس اين اشعار را (به عنوان عذرخواهى) سرودم و حفظ كردم:
عُذْراً اِلى بِنْتِ نَبِىِّ الْهُدى
تَصْفَحُ عَنْ ذَنْبِ مُسيىءٍ جَنا…
يعنى: «به پيشگاه دختر پيامبر هدايت، عذر آورم كه از گناه گنهكارى كه جنايت كرده، بگذرد، و توبه كردم كه قبول كند توبه را از برادر صاحب گفتارى كه همين گفتار، او را به زحمت انداخته است، (از اين پس) سوگند به خدا اگر يكى از آنها (اولاد فاطمه) با شمشير ستم يا با نيزه ى ظلم مرا پاره پاره كند، كردار او را زشت نمى نگرم…»
***
کتاب «رنجها و فريادهاي فاطمه سلام الله عليها» ترجمه كتاب «بيت الاحزان» از محدّث عالی قدر، شیخ عبّاس قمی است.
در این کتاب، زندگینامه ی حضرت زهرا(س) به طور دقیق و موشکافانه ای مورد بررسی قرار گرفته است. شاید لازم به ذکر نباشد که استناد این کتاب به منابع محکم و یقین آور است؛ چرا که شیخ عبّاس قمی از محدّثان به نام شیعه است.
این کتاب علاوه بر بررسی ماجرای ولادت تا شهادت حضرت زهرا(س)، به بیان داستان ها و کراماتی از بزرگترین بانوی جهان نیز می پردازد.
این کتاب را به کسانی می خواهند تاریخ را به صورت تحلیلی و با جزئیات بدانند و بدین طریق، عالمانه در برابر فریب و شبهه ایستادگی کنند، توصیه می کنیم.
ترجمه ی این اثر توسط محمّد محمدی اشتهاردی تهیه شده است وانتشارات ناصر آن را به چاپ رسانده است.
همچنین می توانید محتوای دیجیتالی و آنلاین این اثر گرانقدر را از سایت کتابخانه ی دیجیتال تحقیقات و نشر معارف اهل بیت(ع) دریافت کنید.
دوباره جمعه شد و عطر یاس نفسهایت از سمت قبله دلها مشام جان را مینوازد. صبح جمعه که میشود پیچک قلبمان آرام آرام و ندبه کنان قد میکشد و جبهه به آسمان میساید و عصر هر جمعه، بیقرارتر از همیشه با قامتی خمیده پژمرده میشود.