دعای فرج از لب زینب(س) شنیدنی است
سلالۀ سرِ از تن جدا، بنفسی انت!
بیا که میگذرد قرن ها هنوز دهند
تو را هماره شهیدان ندا، بنفسی انت!
بیا که حضرت صدیقه چارده قرن است
کند برای ظهورت دعا، بنفسی انت!
بیا که از جگر چاه، اشک میجوشد
ز بس گریست علی بی صدا، بنفسی انت!
بیا که طشت بود مثل باغ لاله هنوز
ز پاره های دل مجتبی، بنفسی انت!
بیا که چشم به راه ظهور توست هنوز
سر بریدۀ خون خدا، بنفسی انت!
بیا که نالۀ «عجل علی ظهورِ» حسین
رسد به عرش، ز طشت طلا، بنفسی انت!
بیا دعای فرج بشنـو از لب زینب
به شهر کوفه و شام بلا، بنفسی انت!
بیا که دیده ی «میثم» به عارضت نگرد
کنار تربت پاک رضا، بنفسی انت!
استاد غلامرضا سازگار (میثم)
چگونه زینب امام زمان خود باشیم؟
شاید هیچ وقت فکر نکرده ایم که زیارت عاشورا، «مرام نامه ی شیعیان» است. نوشته ای که به شیعیان نشان می دهد که چه جایگاهی دارند و تکلیفشان در این جایگاه چیست؟ اینکه ظالم و مظلوم چه کسانی هستند و وظیفه ی ما در مقابل آنها چیست؟ اینکه چگونه زینب مولای زمانمان باشیم.اگر اینگونه زیارت عاشورا نخوانده اید، با ما همراه باشید تا از مهمترین تکلیف شیعیان از دیدگاه زیارت عاشورا سخن بگوییم.
سه تکیف شیعیانخلق یک مرامنامه برای «شیعه ماندن» در گستره زمین یکی ازنتایج، قیام عاشورا است. امام حسین (ع) در روزهایی که زندگی انسانها درگیر روزمرگی بود، تعریفی از مرگ ارائه دادند و از سوی دیگر مرامنانه ی زندگی به صورت زیارت توسط حضرت زینب (س) ارایه شد. اگر زیارت را باز کنیم با مثلث «قرب» روبه رو می شویم. تقرب به سه عنوان وابسته است. «معرفت» ، «تولی» و «تبری». بنابراین، پس از معرفت، دشمن شناسی و مقابله با دشمن (تبری) و دوست شناسی و همراهی با دوست (تولّی) از مهمترین وظایف شیعیان بر اساس زیارت عاشوراست.تولی، عشق مقدس است و تبری کینه مقدس. که هر دوی این موضوعات در قرآن و زیارت عاشورا بیان شده اند.
گستره ی تبرّی و تولی در زیارت عاشورادر زیارت عاشورا، مرام نامه ی شیعیان، خداوند، گستره ی خاصی از دشمنان را از شمول رحمت خود خارج کرده است. این دشمنان همان کسانی هستند که ما باید نمونه ها و مصادیق امروزی شان را شناسایی کنیم و با قلب و زبان و دست از آنها برائت بجوییم. می توان لایه های این دشمنان را چنین برشمرد:
1.اساس ظلم:در فرازی از زیارت عاشورا، می خوانیم: « فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً أسَّسَتْ أساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَيْكُمْ أهْلَ البَيْتِ» (پس لعنت خداوند بر امتی که ظلم و ستم بر شما اهل بیت را پایه نهادند.) در این فراز، خداوند، پایه و اساس و مبانی ظلم به اهل بیت (ع) را از رحمت خود دور می کند و کسی که از رحمت خداوند دور می شود، جایگاهش در دوزخ است.
2.هدف قرار دادن استراتژی:در ادامه ی زیارت عاشورا می خوانیم: «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَأزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الّتِي رَتَّبَكُمُ اللهُ فِيها» (و لعنت خدا بر امتی که شما را از مقامتان دفع کرد و مراتبی که خداوند شما را در آن جایگاه قرار داده بود، نابود گرداند.)هدف بنی امیه این بود که امام حسین (ع) را از جایگاهی که خداوند به ایشان داده بود، دور کنند. بنی امیه در اساس و بنیاد وصل به بنی اسرائیل بودند و این فکر و ایده را هم بنی اسرائیل به آنها القا کرده بود.
3. بیان عمل ظالمانه:در فرازی در زیارت عاشورا، می بینیم که عمل ستمگرانه ی بنی امیه و شامیان، مصیبتی بزرگ برای مسلمانان و اهل زمین و آسمان دانسته شده است، جایی که می فرماید: «يَا أبَا عَبْدِ اللهِ ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ ، وجَلّتْ وعَظُمَتْ المُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَى جَمِيعِ أهْلِ الإسلام» (اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام.)
4. ذکر عامل میدانی:هر چند که آل زیاد و آل مروان و یزید و دیگران، فقط عمله های ظلم در میدان جنگ بودند و پایه و اساس ظلم را بنی اسرائیل پایه نهاده بودند، امّا در حدیث زیارت عاشورا، آنها نیز از رحمت خداوند محروم گشتند: «وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً»عاملان میدانی عصر ما چه کسانی هستند؟ امروز که شمر و یزیدی وجود ندارد، ما شیعیان آیا قدمی در راه شناخت عاملان ظلم برداشته ایم؟مرام نامه ی ما شیعیان، به ما می گوید همانطور که باید حسین (ع) زمان را شناخت، باید یزید زمانه را یافت و در دایره ی تبری آورد.
5. قوای پشتیبان و حمایت کننده:شاید برخی از ما فکر کنیم که دشمنان بعد از عاملان ظلم، لایه ی زیرین دیگری ندارد؛ امّا در زیارت عاشورا، کسانی که ظالمان را یاری رسانده اند نیز، جزء ملعونین هستند؛ کسانی که زمینه های فراهم آمدن این ظلم عظیم را ایجاد کردند و در نهایت با حمایت آنان بود که حسین بن علی(ع) را به شهادت رساندند: «وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ» (و خدا لعنت کند آنانكه تهيه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند)
6. قوای لجیستیکی (قوای تامین کننده):این نیرو نیز از نظر سنت خداوند، ملعون است. در جایی که در فرازی از مرام نامه ی شیعیان می خوانیم: «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ» (و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زين کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پيكار با تو)کسی از دوستان امام صادق (ع)، که شترش را به افراد را امانت می داد، روزی نزد ایشان آمد و گفت: «خلیفه می خواهد به مکه برود. آیا اجازه دارم که شترم را به اجاره بدهم؟»امام به او فرمودند که آیا دوست داری که خلیفه زنده بازگردد و شترهایت را برگرداند، او هم گفت بله و امام اجازه ی همکاری با خلیفه را به او ندادند. حتّی همین کوچکترین چیز در کمک به ظلم نیز، انسان را از رحمت خداوند دور می کند.
7. قوای روحیه ساز و رضایت دهنده:آخرین لایه ی ظالمان، کسانی هستند که روحیه ی عاملان ظلم را تقویت کردند و همچنین در زیارت وارث می خوانیم «فرضیت به» (یعنی کسانی که ظاهرا با ظالمان نبودند اما دردل به آن راضی شدند)این افراد هم از نظر خداوند، ملعون شمرده شده اند: «اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً»(خدايا لعنت کن بر گروهى که پيكار کردند با حسين عليه السلام و همراهى کردند و پيمان بستند و از هم پيروى کردند براى کشتن آن حضرت خدايا لعنت کن همه آنها را.)در جبهه ی حق نیز، چنین مرتبه بندی و دسته بندی وجود دارد. این رتبه از والاترین مقام که امام حسین (ع) است شروع می شود و تا دوست دار دوستداران آنها ادامه پیدا می کند. همه ی این افراد، در دایره ی تولی می گنجند.
عهد امام و عهد با امامزمانی که فردی دوست و دشمنش را شناخت، وقت آن است که دوست خداوند را یاری کند. این فرمانی است که از قیام عاشورا برجای مانده است. پس از خواندن زیارت عاشورا، وقتی که در فرازهای آن خواندیم که: «خدایا خونخواهی از آن امام را همراه با آن امام هدایتگر…روزی من گردان!» وقت آن است که منتقم(ع) را بشناسیم و به سویش قدم برداریم.وقتی که در زیارت عاشورا اعتراف می کنیم: «من دوستم با دوست شما و دشمنم با دشمن شما» معلوم است که خطاب ما تنها به امام حسین(ع) که در صحرای کربلا به شهادت رسیده اند، نیست. چرا که یاری ما به آن امام امروز، فایده ای ندارد. بلکه در این دوران، با اعتقاد به اینکه ادعیه زمان بردار نیست، می بایست دوستی خودمان را به امام زمانمان ثابت نماییم.حال وظیفه ی شیعیان، بر این اساس چیست؟
1.حرکت به سوی امام:این که ما منتظر می نشینیم تا امام زمان (عج) بیایند، تفکر غلطی است. پیامبر اکرم(ص)، به امام علی(ع) فرمودند: «مثل امام مانند مثل کعبه است. مردم به سوی کعبه می آیند و کعبه به سوی مردم نمی رود.»
2.تسلیم امام شدن:بعد از حرکت به سوی امام، باید آموخت که در مقابل امام، مطلقاً تسلم بود. امام صادق (ع)، در تفسیر آیه ی «أوفوا بعهدی أوف بعهدکم» فرمودند: خداوند فرموده است که به ولایت امیرالمؤمنین (ع) وفا کنید تا وعده ی بهشت را برای شما محقق کنم.
3.تجدید عهد با امام:یکی از بهترین راه های تجدید عهد با امام عصر (عح)، خواندن دعای عهد است. دقت کنید و ببنید چقدر زیبا عهد بسته می شود. مؤمن واقعی، در شرایطی که لحظه ی دعا تلقی می شود، مسائل بزرگ از خداوند می خواهد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا …؛براى آن حضرت بر عهدهام، عهد و پيمان و بيعت تجديد مىكنم، كه از آنرو نگردانم، و هيچگاه دست برندارم. خدايا مرا از ياران و مددكاران و دفاع كنندگان از او قرار ده و از شتابندگان به سويش در برآوردن خواسته هايش و اطاعت كنندگان اوامرش و مدافعان حضرتش و پيش گيرندگان به جانب خواسته اش،و كشتهشدگان در پيشگاهش. خدايا اگر بين من و او مرگى كه بر بندگانت حتم و قطعى ساختى حائل شد، كفن پوشيده از قبر مرا بيرون آور، با شمشير از نيام بركشيده و نيزه برهنه، پاسخگو به دعوت آن دعوت كننده، در ميان شهرنشين و باديه نشين.»
برگرفته از سخنرانی اسماعیل شفیعی سروستانی در شصت و نهمین نشست ماهانه ی موعود با موضوع: «از حسین تا مهدی»، دی ماه 1391.
زندگی سخت مومنان در آخرالزمان
کار از اینها هم بالاتر می گیرد و تمام خبرگزاری ها اعلام می کنند که زن مسلمان باردار و جنینش در دادگاه و جلوی قاضی با ضربات چاقو به شهادت رسیدند.
ماه رمضان فرا می رسد و تو روزه می گیری و به ظاهر مسلمانی، جلوی چشمانت ساندویچی می خورد و تو را به خاطر عمل به دستورات دین مسخره ات می کند و قاه قاه می خندد.
خبر می رسد که در یک کشور اسلامی، روحانی ای در حالی که داشت امر به معروف و نهی از منکر می کرد، با ضربات چاقو کشته شد.
درست متوجه شدید، اینها همه وصف زندگی مومنان است در روزهای آخرالزمان.
ذلت و خواری مومنان
رسول خدا(ص) در توصیف اوضاع مومنان و خواری آنان در روزهای آخرالزمان می فرمایند:
«و زمانی خواهد آمد، که مومن در آن زمان از گوسفند زبون تر خواهد بود.»(1)
و امام علی(ع) فرمودند: امر خدا واقع نمی شود، مگر بعد از آنکه شما مومنان در میان مردان از مردار هم خوارتر و زبون تر باشید … و آن هنگامی است که یک ضربت با شمشیر برای مومن از به دست آوردن یک درهم از طریق حلال آسانتر باشد و … .(2)
و هم چنین ایشان فرمودند:
«… در چنین روزگاری چیزی از شما باقی نمی ماند مگر ته مانده ای همانند ته مانده ی دیگ غذایی که خورده اند و یا باقیمانده ای که در ساک دستی باقی می ماند.»(3)
«اینان همانند پوستی که دباغی می شود شما را مالش و همانند گندمی که در خرمن کوبیده می شود شما را فشار می دهند.»(4)
«اینان مومن را از میان شما برای زجر دادن همانند پرنده ای که دانه ی چاق تر را انتخاب می کنند، بیرون می کشند…» (5)
و امام باقر(ع) می فرمایند: «آن فرجی که شما انتظار می کشید، واقع نمی شود مگر بعد از آنکه شما چون بز ذبح شده باشید که دیگر قصاب اعتنا نمی کند که دست به کدام عضو آن بزند! آری ستمگران شما را ارجی نمی نهند و شما پناهگاهی پیدا نمی کنید که امر خود را به او مستند سازید.»(6)
و هم چنین امام صادق(ع) در این باره تصریح دارند که: «در آن زمان می بینی که پیروان همه ادیان تحقیر می شوند و حتی هر کس که یک فرد دیندار را دوست داشته باشد. مردم ارتباط با او را تحریم می کنند و از خود می رانند.»(7)
عدم امکان امر به معروف و نهی از منکر
مومنان در روزهای قبل از ظهور حضرت مهدی(ع) حتی نمی توانند به واجباتی مانند امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند.
رسول خدا(ص) فرمودند: «… در آن وقت قلب مومن درونش آب می شود، مثل آب شدن نمک در آب. زیرا منکرات را می بیند و قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارد. مومن در میان آنها با ترس و لرز راه می رود، که اگر حرف بزند، او را می خورند و اگر ساکت شود، دق مرگ می شود.(8)
و هم چنین امام صادق(ع) فرمودند: «مومن در آن زمان محزون و مورد تحقیر قرار می گیرد. او نمی تواند که منکرات را جز در دلش انکار کند و در معرض هر نوع تحقیری قرار می گیرد.»(9)
سختی حفظ دین برای مومنان
رسول خدا(ص) درباره سخت و دشوار بودن حفظ دین در روزهای آخرالزمان فرمودند: «واى بر عرب از شرّى كه به آنان نزديك شده است. فتنه هايى چون پاره هاى شب تاريك و ظلمانى. صبحگاهان مرد مؤمن است و به هنگام غروب كافر. گروهى دين خود را به بهاى ناچيز و متاع اندك مى فروشند. كسى كه در آن روز به دين خود چنگ زده و پاى بند است، همانند كسى است كه گلوله اى از آتش را در دست گرفته يا بوته اى از خار را در دست مى فشرد.(10)
راه نجات از سختی ها
رسول خدا(ص) این سختی در زندگی مومنان را پیش بینی کرده و فرموده اند: «برای مردم زمانی پیش می آید که برای هیچ دین داری دینش سالم نمی ماند جز اینکه از کوهی به کوهی فرار کند و همچون روباه بچه هایش را برداشته از لانه ای به لانه ای بگریزد… .»(11)
امام صادق(ع) نیز فرمودند: «هنگامی که چنین زمانی فرا رسد، گلیم خانه خود باشید تا خداوند امام غائب، غریب و فراری را که پاکیزه و پسر پاکیزه است، ظاهر سازد. هر کس فتنه ای به پا کند، خود گرفتار همان فتنه گردد. هر وقت برای هدفی شما را مورد هجوم قرار دهند خداوند برای آنها حادثه ای پدید آورد که سرشان آنجا گرم شود و از شما بازمانند.»(12)
و هم چنین ایشان می فرمایند: «برای شما زمانی پیش می آید که از افراد متدین کسی نجات نمی یابد، به جز افرادی که مردم آنها را ابله تصور کنند و آنها صبر و شکیبایی داشته باشند بر آنان که آنها را ابله و بی خرد بخوانند.»(13)
امام صادق (ع) خطاب به افراد با ایمان در آخرالزمان فرمودند: «آیا می دانید آنان که با ایمان راسخ در انتظار حضرت مهدی (عج) هستند و در بدترین شرایط صبر می کنند از آزار ها و سختی ها و ترس و ناملایمات بسیاری می بینند ، آنها روز قیامت از پیروان راستین ما هستند و به ما نزدیکترند.»(14)
آنچه باید باشد
احادیثی که در بالا آورده شد برای زمانه ای است که زمین پر از ظلم و جور شده و دیگر هیچ چیز بر سر جایش نیست.
در بیان مقام مومن همین بس که پیامبر خدا(ص) نگاهی به کعبه کردند و فرمودند: «آفرین بر تو ای خانه [خدا] چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری! اما به خدا سوگند که مؤمن (نزد خداوند) محترم تر از توست، زیرا خداوند تو را تنها از یک جهت محترم قرار داده است، ولی مؤمن را از سه جهت : مالش، جانش و اینکه به او گمان بد برده شود.»(15)؛ و هم چنین در روایات مومن را از فرشته مقرب هم گرامی تر دانسته اند.(16)
بر اساس روایات ظلم به برادران دینی(مومنان) و از بین بردن حقوق آنان گناهی است که بخشوده نمی شود(17) و درست آخرالزمان دوره ای است پر از این گناه نابخشودنی.
پی نوشت:
1. نهج الفصاحه،ج2،ص645؛ روزگار رهایی، ص354
2. منتخب الاثر، ص314 ؛به نقل از روزگار رهایی، ص364
3. نهج البلاغه، خطبه ی 107 ، صفحه ی 239
4. همان
5. همان
6. بحار الانوار، ج52، ص110 و 264؛ روزگار رهایی، ص374
7. بشارة الاسلام، ص 132
8. الزام الناصب، ص182؛ روزگار رهایی، ص 355
9. الزام الناصب ص183؛ به نقل از روزگار رهایی382
10. احمد، مسند، ج2، ص390
11. منتخب الاثر، ص 437؛ کشکول شیخ بهایی، ص580؛ به نقل از روزگار رهایی،ص794
12. غیبت شیخ طوسی ص206
13. اصول کافی، ج2، ص117؛ به نقل از روزگار رهایی، ص382
14. احمد، مسند، ج2، ص390
15. بحارالانوار، ج67، ص71، ح39
16. همان، ج68،صص18و19، ح26
17. وسائل الشیعه، العاملی، ج11،ص474،ح6
مطلب از : س. ز. م
من زن هستم
شهین خانم و مهین خانم توی خیابون به هم رسیدن ،بعد از کلی احوالپرسی و چاق سلامتی شهین خانم پرسید: راستی از دخترت چه خبر؟ دوسالی باید باشه که ازدواج کرده، از زندگیش راضیه؟ بچه دار شد؟
مهین خانم یه بادی به غبغب انداخت و گفت:
آره جونم، این پسره، شوهرش، مثل پروانه دور سرش می چرخه، اون سال اول عروسی که دایم مسافرت بودن، همه جا رو رفتن دیدن، عید اون سال هم رفتن اروپا برای من هم یه پالتوی خیلی قشنگ آورده بود، تو کار های خونه هم نمی گذاره دست به سیاه به سفید بزنه، وقتی هم که حامله بود دیگه هیچی، اینقدر بهش می رسید حالا هم که بچه شون به دنیا اومده تا پوشک بچه رو هم این عوض می کنه، آره شکر خدا خوشبخت شد بچه ام.
شهین خانم گفت شکر خدا، ببینم پسرت چیکار میکنه از زنش راضیه!؟
مهین خانم یه آهی کشید و یه پشت چشم اومد که ای خواهر نگو که دلم خونه، پسر بدبختم هر چی در میاره همش خرج مسافرت این دختره میکنه، انگار زمین خونه اشون میخ داره اون سال اول که اصلا توی خونه بند نبودن، اصلا فکر نمی کرد که بابا این بدبخت خرج این همه سفر رو از کجا بیاره، بعدش هم عیدیه رفتن دبی، دختره برا ننه اش رفته بود یه پالتو خریده بود ۱۰۰ دلار، پسره شده حمال خونواده زنش، طفلک بچه ام توی خونه عین یه کلفت کار میکنه، زنه دست به سیاه به سفید نمی زنه، حامله که شده بود این پسره دیگه رسماً شده بود زن خونه، بعد هم که زایمان کرد حتی پوشک بچه اش رو میده این پسر بدبخت عوض میکنه، آره خواهر طفلکم بدبخت شد!
موضوعی این چنین را نیز چندی پیش یکی از دوستان وبلاگ نویس مطرح کرد. ماجرا به زنی مربوط بود که به خاطر افسردگی شدید شوهر و با وجود تلاش های بسیار برای حفظ زندگی اش، مجبور به طلاق شده بود و با پاکدامنی و عفاف زندگی می کرد. اما زمانی که او را برای ازواج با یک پیر پسر معرفی کردند، تمام زنان فامیل یک صدا مخالفت کردند و بیوه و مطلقه بودن او را ننگ آور دانستند.
نویسنده آن وبلاگ در انتها برای این نوع طرز تفکر زنان نسبت به همجنسان خودشان اظهار تأسف کرده بود.
این دست موضوعات و رفتارها را زیاد می بینیم و چه بسا خودمان هم از کسانی باشیم که در حالت های مختلف و نقش های مختلفی که بر عهده می گیریم به ناگهان تبدیل به آدمی دیگر شویم.
خواهر شوهر، مادر شوهر، مادر زن، عروس، جاری، زن همسایه، خاله و… هر کدام از ما می توانیم این نقش ها را داشته باشیم. اما نکته جایی است که در این نقش ها تفکراتمان تغییر کند.
همه ما بارها از ظلم هایی که در حق زنان شده است شنیده ایم و شاید خودمان یکی از همان افراد ظلم دیده باشیم. اما همیشه تیر ظالم بودن را به سمت مردان و جنس مخالف نشانه رفته ایم و آنها را مقصر دانسته ایم. اما اگر درست نگاه کنیم، می بینیم قسمت زیادی از ظلم هایی که بر زنان وارد شده است به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به همجنسانشان بر می گردد.
مستقیم آنجایی است که در نقش مادر شوهر و خواهر زن و عروس و … آدمهایی می شویم که گویی دشمنانی هستیم که باید بر سر یک موضوع با هم بجنگیم و در این جنگ از هیچ چیزی خود داری نمی کنیم. تا همین چند دهه قبل ماجرای عروس و مادر شوهر قصه ی غصه های بسیاری از زنان بود. تا جایی که یکی از دوستان تعریف می کرد مادر بزرگش بچه اولش را به خاطر اینکه مادر شوهرش اور ا مجبور کرده در حیاط خانه و در میان برفها زایمان کند از دست داده است.
مصداق های دیگر آن نیز مثل ماجرایی که گفتیم نگاه های منفی به زنان مطلقه، بیوه، دختران مجرد سن بالا و … است.
این نگاه به صورت غیر مستقیم از طریق نحوه تربیت فرزندان به آنها نیز منتقل می شود و منصفانه اگر نگاه کنیم می بینیم بسیاری از بی عدالتی هایی که مردان در حق زنان می کنند ناشی از همین نحوه تربیت شدن به دست خود زنان است. زمانی که هم جنس ها ارزشی برای یکدیگر قائل نباشند و در نقش های مختلفشان رفتارهایی مختلف و افراطی بروز دهند، سخت است انتظار داشته باشیم تربیت شدگان این مادران متفاوت فکر و عمل کنند.
و اینجاست که می توانم با جرئت بگویم تا زمانی که متر و معیارمان برای ارزش قائل شدن و رفتار کردن با آدمها نوع تفکر، عرف و دیدگاه های خودمان باشد، باید تا همیشه ی تاریخ از طلم هایی که به زنان می شود بگوییم و بنویسیم. اما زمانی که معیار و متر اندازه گیری ارزش آدمها و رفتار با آنها را اسلام و دستورات دین قرار دهیم و همانگونه که خداوند در قرآن می فرمایند میزان «تقوا» را معیار برتر بودن یا نبودن انسانها بدانیم آن وقت است که می بینیم چه مادر شوهر باشیم و چه مادر زن، چه عروس باشیم و چه هر نقش دیگر، همه مان یک نفر هستیم. بندگانی در محضر خدا که کوچک ترین حرکت و رفتارمان بر رفتار دیگران و در نهایت جامعه نقش خواهد داشت.
محرمانه مستقیم؛ آنچه جوانان نباید بخوانند!
اشتغال به تنقلّات رسانه ها و خبرهای ریز و درشت و خود نوشته های شاعرانه که سرتاسر وبلاگها را پر کرده، هيچ گاه جاي علم و معرفت را نمي گيرد؛ همان طور كه براي سلامتي و رشد و تنومندي جسم و ذهن به غذا احتياج داريم و ادويه جات تنها در حاشيه ي سفره و آشپزخانه قرار دارند، اطّلاعات منتشر و اخبار در حاشيه ي دانايي و معرفتند و نه خود دانايي. با نصف وقتي كه بچّه ها صرف مصرف تنقلّات و ادويه جات به اصطلاح رسانه ها مي كنند، مي شود يك عالِم در علم رياضي شد.
مي توان با صرف همان ميزان وقت يك نوازنده و استاد تار و كمانچه شد، مي توان يك مجتهد يا استاد ادبيات يا وكيل و حقوقدان شد. در حالي كه اين ايّام و ماه ها و سال ها مفت از دست ما مي روند و در واقع صرف تنقلّات بي خاصيّت مي شوند.
تنقلّات صفحات ذهن را از خودشان پر مي كنند. اشتغال ذهن و پريشاني خاطر مي آورند…
….پروفسور بونو كه در دانشگاه «سوربن» درس فلسفه خوانده و بعد از انقلاب راهي ايران شده و در حال حاضر در «مشهد» ساكن است. او به ترجمة قرآن مشغول بوده و شاگردي استاد جلال الدّين آشتياني را کرده است. روزی از ایشان درباره ي جوانان ايراني پرسيدم، گفت: مردم ايران همه اهل فكرند. گفتم چطور؟ گفت: همواره در حال سؤال هستند و نقل مي كرد:
روزي تازه به ايران آمده بودم. سوار تاكسي بودم. راننده از من پرسيد، چرا؟ شما قهوه مي نوشيد. به او گفتم: دوست دارم. راننده گفت: دوست داشتن هم شد دليل.
اگرچه آن روز ناراحت شدم؛ امّا بعد متوجّه فرق ايرانيها با ساير مردم در خارج از ايران شدم. ايرانيها سؤال مي كنند و علّت منطقي مي خواهند.
بمباران اطّلاعات صفحه ي ذهن را مبدّل به انبار مي كند، جلوي رشد سؤال حقيقي را مي گيرد و ذهن و قلب را از كندوكاو و جستوجوي جدّي باز مي دارد و به همين سبب صاحبش را سطحي نگر مي كند و آماده مي سازد تا به وسيله ي تبليغات و تنقلّات، زود فريب بخورد.
***
«محرمانه مستقیم؛ آنچه جوانان نباید بخوانند!» یادداشتهای صمیمانه ای است از «اسماعیل شفیعی سروستانی» که با زبان جوانان برای آنها از تجربه های ارشمند زندگی خود گفته. تجربه هایی تلخ و شیرین که گاهی دست یافتن به آنها به قیمت پایان یافتن جوانی مان تمام می شود.
درباره ماجرای نگارش این کتاب در مقدمه ی کتاب آمده است:
«بیست و اندی سال پیش از این، در یک حرکت ابتکاری، انتشارات سروش از برخی اهالی قلم خواسته بود تا با نگارش مطلبی با عنوان «نامه ای به دخترم» در انتشار مجموعه ای با همین عنوان او را یاری دهند.
اسماعیل شفیعی سروستانی، یکی از همین اهالی بود که مطلبی را قلمی کرد و در آن مجموعه چاپ و منتشر شد. باخبر بودیم که پس از آن ایشان قلم را زمین نگذاشته و یادداشتهایی را با همان رویکرد نوشته است. به سراغشان رفتیم و از ایشان خواستیم تا آن مجموعه را از لابلای پوشه ها و قفسه کتابهایش درآورده و برای انتشار دوباره در اختیار ما بگذارد. درخواست قبول شد، اگرچه دوست داشتیم پس از این همه سال دوباره دستی در این یادداشتها وارد کنند اما به ما گفتند؛ اگر در این یادداشتها دست ببرم، چه بسا که هیچ وقت از زیر دستم خارج نشود. هرچه هست با همه بد و خوبش برای خودتان.»
این اثر را به تمام جوانانی پیشنهاد می کنیم که از شنیدن پند و نصیحت های ریز و درشت خسته شده اند و با این حال، پر از اندیشه ی کمال اند.
این کتاب تازه و پر طراوت را انتشارات هلال (وابسته به موسسه موعود عصر (عج)) با قیمت 5000 تومان منتشر کرده است. برای تهیه ی این اثر می توانید از سایت یاران شاپ http://yaranshop.ir/ اقوام نمایید.
واکنش خواننده پس از پایان کتاب: احساس می کنید صد ساله اید، و شاید هزار ساله و در عین حال جوان جوانید! پر از انگیزه های تازه برای دویدن تا اوج و اشتباهاتی که پشت سر گذاشته اید.
فرآیند تدوین مقاله پژوهشی
طرح مسأله
این نوشتار، در صدد بیان اصول و فنون پژوهش است، مسأله اصلی در این مقام را چنین می توان تقریر کرد: مقاله های پژوهشی چه تمایز ساختاری با مقاله های ترویجی، اطلاع رسانی و آموزشی دارند. در تدوین مقاله های پژوهشی چه اصولی را باید رعایت کرد؟ پاسخ به این مسأله را با مقدمه ای فراگیر، در زمینه مراحل مختلف فرایند تحقیق ارائه می کنیم.
مراحل عملیاتی پژوهش
هر برنامه پژوهشی، به یک معنا، سه مرحله عمده دارد: طراحی، اجرا و گزارش.
1. مرحله طراحی
طراحی درست پروژه تحقیقاتی، تأثیر ژرفی در اثربخشی تحقیق دارد. در طرح تحقیقاتی باید مسأله تحقیق را تعریف و مسائل مندرج در آن و فرضیه های مربوط را با صورتبندی بیان کنیم، هدف و ضرورت تحقیق متمایز از فواید آن، پیشینه تحقیق، بودجه بندی زمان، بودجه بندی هزینه از سرفصل های عمده طرح تحقیقاتی اند.
2. مرحله اجرا
اجرای پروژه تحقیقاتی به صورت غالب، متضمن پنج گام اساسی است، موفقیت در هر گامی به موفقیت در گام پیشین وابسته است:
2.1 . تشکیل پرونده علمی: شناسایی اجمالی منابع و اسناد و جمع آوری آن ها نقشی مهم در تمرکز ذهنی محقق و صرفه جویی در زمان تحقیق دارد و بهره وری پژوهش را افزایش می دهد. امروزه، استفاده از کتابخانه های دیجیتالی تشکیل پرونده علمی را بسیار آسانیاب، سریع و غنی کرده است. برخی از موسسه های پژوهشی پیشرو، برای استفاده از شبکه کتابخانه های الکترونیکی تأسیس سیستم متمرکز کرده اند. استفاده از این شبکه ها، زمان تشکیل پرونده علمی را به میزان صد برابر کاهش می دهد.
2.2. نقادی منابع: مکرر یادآوری شده است که از هر منبعی نباید استفاه کرد. یکی از وظایف استاان راهنما، بیان این است که کدام مقاله یا کتاب را نخوانید. برخی از منابع با بهره وری تحقیق منافات دارند. بنابراین، گام دوم این است که منابع و اسناد شناسایی شده از حیث اصالت و اعتبار آن ها نقادی و سنجش شوند و منابع غیر معتبر و اسناد غیر اصیل حذف گردند. ملاک اصلالت و اعتبار، مسأله و فرضیه تحقیق است.
2.3. ترتیب تاریخی منابع: در مطالعات کتابخانه ای، رعایت ترتیب تاریخی منابع از گذشتگان به آیندگان، راهگشا است. بنابراین، منابع گزینش شده را به لحاظ تاریخی چنان مرتب کنید که قدیمی ترین منبع را ابتدا مطالعه کنید.
2.4. فیش برداری: چهارمین گام، گردآوری داده ها از منابع و اسناد است که در مطالعه کتابخانه ای به آن فیش برداری می گویند. در فیش برداری، سلیقه های فراوان وجود دارند. در انتخاب شیوه فیش برداری می توان به دو ملاک توجه کرد: افزایش تمرکز ذهنی محقق و کاهش زمان.
شیوه های فیش برداری مسأله محور هر دو ملاک را تأمین می کنند. اصل مسأله محوری تحقیق اقتضا می کند، محقق با داشتن مسأله، سراغ منابع برود و یافته های خود را در ذیل هر مسأله و به ترتیب تاریخی منابع، در یک برگ (یا برگ های پیوستی) فیش برداری کند.
2.5. پردازش اطلاعات: تجزیه و تحلیل اطلاعات، آزمون فرضیه و استنتاج نتایج تحقیق آخرین گام اجرای پروژه تحقیقاتی است. اصول و فنونی که تا کنون بررسی شده اند، ابزارهای این مرحله از پژوهشند.
3. مرحله گزارش
تدوین نتایج تحقیق و ارایه آن به محافل علمی از مهم ترین اقدام های محقق است. آنچه نزد دیگران سنجش و ارزیابی می شوند، گزارش تحقیق است. گزارش نتایج پژوهش، در جامه هایی چون پایان نامه، کتاب و مقاله پژوهشی انجام می گیرد. قسم سوم، رایج ترین نوع گزارش نویسی است، انتشار مقاله پژوهشی از شاخص های مهم مشارکت در تولید علم و در مقیاس جهانی است.
مقاله پژوهشی تمایز ساختاری با مقاله های آموزشی، ترویجی و اطلاع رسانی دارد؛ همکارانی که در امر مقدس آموزش ماهر و حرفه ای اند، غالباًً در مقام تدوین مقاله پژوهشی، ناهشیارانه جهت گیری آموزشی و ترویجی می یابند، مقاله آنان همان درش هایشان است که وجود کتبی یافته است. مقاله پژوهشی در مقام انتقال یافته های دیگران نیست، بلکه در مقام ارائه مستند و مستدل یافته علمی محقق است. نوآوری مقوم پژوهش و مقاله پژوهشی است. نویسنده مقاله پژوهشی هم به یافته جدید اشاره می کند و هم ادله، منابع و روش خود را ارائه می کند تا در معرض داوری و ارزیابی دانشمندان قرار گیرد. به همین دلیل، یکی از شاخص های پژوهشی بودن مقاله، تعداد ارجاعاتی است که محققان بعدی از سر تأیید و استفاده به آن مقاله می دهند.
با توجه به ساختار مقاله پژوهشی، تدوین چنین مقاله ای در هشت گام اساسی انجام می شود:
3.1. عنوان: ظریف ترین امر در هر مقاله پژوهشی، انتخاب عنوان آن است. طبقه بندی های مختلفی از عنوان ارایه شده اند (ر.ک: پوری سلطانی، اصطلاحنامه کتابداری، مدخل عنوان). به عنوان مثال، چکیده عنوان، عنانی است که نویسنده به نوشته خود می دهند و حکم خلاصه و یا جکیده مقاله را دارد. این عنوان بیش تر مبیّن موضوع نوشته است تا مطالب مندرج در آن؛ از این رو، راهنمایی برای محتوای مقاله نیست (همان)، عنوان محتوانما بر خلاف چکیده عنوان، به اندازه کافی نشان دهنده مباحث و مطالب محتوایی مقاله است، چنین عنوانی را در فهرست نویسی بیش تر به کار می برند.
در انتخاب عنوان مقاله، چند نکته مهم قابل توجه اند:
یک. عنوان را ناظر به مسائل انتخاب کنید. در مقاله های آموزشی و ترویجی معمولاً عنوان ناظر به موضوع است، اما در مقاله های پژوهشی، به دلیل اهمیت مسأله محوری، عنوان ناظر به مسأله است.
دو. اخذ پاسخ مسأله در عنوان، شایسته نیست. عنوان را باید نسبت به پاسخ بی طرف تعبیر کرد. فرض کنید کسی درباره مسأله تناقض در یک متن به تحقیق می پردازد و نتیجه، آن است که تناقض در این متن موهوم و پنداری است. چنین کسی نباید در عنوان تعبیر «تناقض موهوم» را اخذ کند، چنان که در عناوینی چون «دین یا توسعه» به دلیل ایهام (یا)، موضوع و پاسخ محقق اخذ شده است.
سه. عنوان باید رسا، بلیغ و فصیح باشد. در شرایط مساوی عنوان کوتاه بهتر است و در هر شرایطی از اخذ عنوان تکراری پرهیز کنید. به عنوان مثال، انتخاب عنوان «نردبان آسمان» با توجه به این که زرین کوب آن را برای کتاب به غارت رفته خود انتخاب کرده بود، برای تحقیقات دیگر، شایسته و مبتنی بر ذوق سلیم نیست.
چهار. عنوان باید از تعابیر احساسی و عاطفی عاری باشد. به کار بردن زبان دقیق در عنوان تحقیقاتی لازم است.
3.2. چکیده: غالب همکاران نوآشنا، در نوشتن چکیده با ابهام مواجه می شوند و به تفاوت چکیده و خلاصه توجه نمی کنند. چکیده در اصطلاح دانش اطلاع رسانی، به خلاصه ای از یک نوشته اطلاق می شود که شامل فشرده تمام مطالب مهم یا فشرده قسمت های ویژه یا فهرستی از محتوای آن نوشته باشد. چکیده را از جهاتی مختلف تقسیم بندی می کنند: مانند چکیده پدیدآور، تلگرافی، چکیده تمام نما، توصیفی، راهنما و سوگیرانه، مراد از چکیده در مقاله پژوهشی، چکیده پدیدآور است که توصیفی، بدون سوگیری و به عنوان چکیده تمام نما توصیفی نگاشته می شود.
چکیده نویس، در مقالات پژوهشی دو هدف عمده را دنبال می کند:
یک. کمک به خواننده تا ضرورت یا عدم ضرورت مطالعه تمام مقاله را دریابد و از همه مباحث مقاله (مسأله، نظریه های مختلف، ادله و روش و نتایج تحقیق)تصویری به دست آورد. این هدف از حیث توجه به حقوق خواننده در اخلاق پژوهش مهم است. چکیده مقاله باید به زبان صریح و توأم با صداقت، همه مقاله را نشان دهد.
دو. کمک به جست و جوکنندگان الکترونیکی برای دستیابی به چکیده پژوهش که در سایت منعکس است.
در نگارش چکیده چند نکته را توجه کنیم:
زبان و ادبیات چکیده، همان زبان مقاله است. هرگز زبان فهرست و گزارش از مقاله به کار نبرید.
همه مطالب مهم و اساسی مقاله و نتایج کیفی و کمی مندرج در آن را به اختصار نشان دهید. به یاد داشته باشیم که چکیده مقاله پژوهش، چکیده تمام نمای راهنما است و تدوین آن دشوار است.
از ذکر مثال، توضیح مفهومی و ذکر منابع در چکیده خودداری کنید. چکیده فقط نشانگر تصور شما از مسأله یا مسائل تحقیق، نظریات گوناگون، نظریه شما و ادله و روش تحقیق است. همچنین، چکیده فاقد ارزشیابی در محتوا است.
در الگوگیری از چکیده مقاله های پژوهشی محققان پیش کسوت و یا مجله هایی که از ویراستاران توانمند برخوردارند، استفاده کیند. شماره های اخیر مجله مقالات و بررسی ها قابل توصیه است.
3.3. کلید واژه: یا واژگان کلیدی. توجه به این که کلید واژه در واقع جانشین فهرست موضوعی مقاله و نمایه است، از این رو نقش نمایه را در جست و جوهای الکترونیکی و اینترنتی دارا است. تعداد کلید واژه ها در حدود شش یا هفت موردند و نشانگر مباحث مهم مقاله می باشند.
3.4. طرح مسأله: مقدمه مقاله را به طرح دقیق مسأله اختصاص می دهیم. فراموش نکنیم که «صورتبندی یک مسأله می تواند کل راه حل آن را بر ما آشکار سازد» (پوپر، اسطوره چهارچوب، ص 211)، در طرح مسأله ابتدا باید به تعریف مسأله تحقیق پرداخت، آنگاه با ابزارهای منطقی، آن را دقیقاً صورتبندی و شاکله آن را تدوین کرد. همچنین، بحث از ضرورت طرح این مسأله، پیشینه تحقیق، پیش فرض ها و روش حل مسأله را در مبحث طرح مسأله می توان آورد. طرح مسأله نقشی مهم در درمان حاشیه پردازی و انحراف از کانون اصلی مقاله دارد و رابطه خواننده و نویسنده را تسهیل و تصحیح می کند. برخی از مجلات پژوهشی، مانند مقالات و بررسی ها، طرح مسأله را الزامی تلقی می کنند. ترجیح آن است که هر مقاله ای تنها در پی حل یک مسأله باشد.
3.5. بدنه اصلی مقاله : بدنه اصلی مقاله، گزارش کامل از پژوهش است. اشاره به نظریات رقیب در حل مسأله، نقد مستند و مستدل آن ها، بیان نظریه مختار و دفاع از آن عمده ترین مباحث مقاله است. از هر گونه بحث مفصل در تحلیل پیشفرض ها، اختصار و ارجاع به اسناد اولیه الزامی است. ارجاع در متن به دلیل افزایش در تمرکز و کاهش در زمان، حقوق خاننده را بیشتر از سایر روش های ارجاع رعایت می کند و از این رو، اخلاقی تر است. بدنه اصلی مقاله غالباً در دو تراز سنجیده می شود: اعتبار منابع و کفایت ادله و صحت نتایج.
یادداشت هایی را که متضمن مباحث فرعی اند، می توان در پاورقی آورد. عده ای از مجلات پژوهشی، جایگاهی مستقل از ساختار مقاله را پس از بدنه اصلی به آن اختصاص می دهند.
3.6. نتیجه: حاصل پژوهش، بدون بیان ادله و شواهد، در پایان مقاله بیان می شد. نتیجه بر خلاف چکیده متضمن تعریف و بیان مسأله، ذکر ادله، اسناد و دیدگاه های رقیب نیست. نتیجه مقاله، صرفاً نشان می دهد که مطالعه نظام مند چه توآوری ای دارد.
3.7. تشکر: چنانچه، مطالعه شما توسط اشخاص یا سازمان هایی حمایت شده است. تشکر از آن ها را در این بخش می آورید.
3.8. منابع: مشخصات کتاب شناختی منابع تحقیق، باید در پایان مقاله بیان شوند. شیوه های مختلف در این امر وجود دارند. انتخاب شیوه، بستگی به روش ارجاع نویسی در بدنه اصلی مقاله دارد. نام مشهور نویسنده و مشخصات اسمی کامل وی، عنوان دقیق و کامل کتاب، نام مصحح، مترجم و ویراستار، محل نشر، ناشر، تاریخ نشر مشخصاتی اند که نباید فراموش گردند. برخی از مجلات منابع مقاله را با عنوان کتاب شناسی می آورند و برخی آن را متمایز ار کتابنامه اخذ می کنند.
9 ویژگی یک اسباببازی خوب
چه اسباببازیای برای فرزند ما خوب و مناسب است؟
1. شرط اصلی، جذاب و سرگرمکننده بودن اسباببازی است.
2. اسباببازی مناسب، براساس تواناییهای جسمانی کودک انتخاب میشود و مثلا خرید یک عروسک سنگین برای یک شیرخوار 6 ماهه نه تنها کار نادرستی است بلکه میتواند آسیب جدی جسمانی به او بزند.
3. باید انتخاب براساس تکامل روانی و اجتماعی کودک باشد و خرید یک اسباببازی دونفره در کودکی که هنوز نمیتواند از نظر تکاملی، تعامل و ارتباط با سایر کودکان را درک کند، انتخاب درستی نیست.
4. برای استفاده در جمع کودکان مناسب باشد یعنی اگر مثلا کودک اسباببازی را همراه خود به مهدکودک میبرد، برای سایر کودکان خطرآفرین نباشد.
5. اسباببازی خوب از جنس خوب ساخته میشود و به هیچوجه در آن اثری از مواد بازیافتی دیده نمیشود. بادوام و برای کودک ایمن است.
6. اسباببازی باید مناسب سن کودک باشد.
7. اسباببازی باید شاد و جذاب باشد.
8. اسباببازی خوب باید بتواند حداقل یکی از 5 حیطه تکاملی حرکات درشت، حرکات ظریف، ارتباطات شخصی ـ اجتماعی و حل مساله را ارتقا بخشد.
9. اسباببازی خوب باعث لذت کودک میشود و مانند وسیله کار افراد بزرگسال، باید بتواند ارتباط خوب و لذتبخشی با کودک برقرار کند.
به یاد داشته باشید که دنیا جعبه اسباببازیهاست پس میتوان در منزل نیز برای کودک اسباببازیهای خوبی یافت:
1) دنبال وسایلی با وزنهای مختلف، جنسهای متفاوت، بافتهای گوناگون و تغییرپذیر با ابعاد و اشکال مختلف و رنگ و بوی جدید باشید. بیشتر اسباببازیهای اولیه کودکان از جنس پلاستیکهای رنگی هستند و به همین دلیل کلید فلزی شما همراه با دسته چرمی آویزان به آن، برای او مهیج و بسیار جالب است. حتی بازی با روسریهای رنگی نیز برای کودکان جذابیت خاصی دارد.
2) کودکان عموما ژنرالیست هستند و آنچه از یک شیء یاد بگیرند، به تمام اشیاء شبیه به آن بسط و گسترش میدهند. پس اگر به او یاد دادید که برای اولین بار روی کتاب مستعمل یا مجلهای خطخطی کند، بدانید که سایر کتابها و مجلهها هم در امان نخواهند بود و باید آنها را از دسترس وی دور نگه دارید یا اگر او از بطری دربستهای لذت میبرد، بدانید که ظرف حاوی قرصهای مادربزرگ نیز برای او بسیار جالب و جذاب است.
پینوشتها:
* متخصص اطفال و کارشناس اداره سلامت نوزادان
منبع: هفته نامه سلامت