خوشا به حال غریبان!
و دنیایی که تنهایت کرده است
میان عهدهای شکسته ی ما شیعیان
و گناهان شرم آور دوستان
میان بازیهای سیاسی شیعه خانه ی تو
و بین کوه های حرف و حدیث
- بالاخره-
آقا جان!
امروز
روز توست!
این آذینها که می بندیم
نه برای آن است
که از طولانی شدن این ظلمت
از دور بودن از تو
از بالاتر و بالاتر و بالاتر رفتن سن غیبت تو
خوشحالیم!
برای آن است
که به یاد بیاوریم
مولایی داریم
که میلادش
روشنایی چشم است،
نوید نزدیک تر شدن امید؛
و سالهای غیبتش
سالهای ساخته شدن ماست
برای پیوستن
برای همراهی.
این چراغهایی که در کوچه هامان
چشمک می زنند
برای این نیست
که بگوییم:
«چشممان از غیبت تو روشن است!»
برای این است که بگوییم
در غیبت نیز
- خورشید مستور من!-
چشم مان به تو روشن است!
این شیرینی ها و شربتها
فقط بهانه های شکر ماست که
«خدایا
سپاس تو راست
که تنهاترین مولا
آقای تنهاترین بنده هاست!»
این گلها که هدیه می دهیم
برای شادباش نبودت نیست
برای آن است
که به محبتی که از تو در دل داریم،
افتخار کنیم
تا روزی
مسیر آمدنت را
از مکه
به جهان
گل باران کنیم.
این روزها،
حتی میان مسلمانان،
دوستان تو غریب اند مولا!
نه مثل غربت تو؛
ولی از جنس همان تنهایی…
امّا
این آذینها و شربتها و شیرینیها
این تبریک ها و شادباشها
این دست زدنها
و اشکهای آمیخته به شرم و شوق
و این بیداری تا سحر،
فریاد الحمد ماست
و آتش قلب ماست برای زیستن و رفتن و رسیدن
و فرق غربت ماست
با غریبان:
ما همه چیز داریم؛
چرا که
ما تو را داریم!
پی نوشت:
1. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اسلام به غريبى آشكار شد و همان گونه كه شروع شده غريب خواهد گرديد، پس خوشا به حال غريبان!» (الغيبة للنعماني / ترجمه غفارى، ص: 446؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث)