نور الزهرا (سلام الله علیها)

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

�داش زد اما کارگر صداشو نمیشنید .

اوستا دستشو کرد توی جیبش و یه دونه سکه در آورد و از بالا انداخت زیر پای کارگر ،کارگر خم شد و سکه رو از روی زمین برداشت و گذاشت توی جیبش اوستا چندبار دیگه اینکارو تکرار کرد و کارگر هم سکه رو هربار میگذاشت توی جیبش؛ اوستا ایندفعه یه سنگ کوچولو برداشت و انداخت زیر پای کارگر،این دفعه کارگر با عصبانیت سرش و بلند کرد و بالا رو نگاه کرد. (این همان مثل ماست موقعی که خدا نعمتهاش رو بر ما نازل میکنه بی توجهیم و موقعی که بلایی کوچکی میبینیم ناله میکنیم).

طاهری باطنی