امیر گل ها
نه تنها از دوستان زنده اش یاد می کرد، بلکه گاه دوستان از دست رفته اش را می ستود و از دوری آنان اشک می ریخت: برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد، اگر امروز زنده نیستند زیان نکرده اند تا اندوهگین شوند و شرنگ تیره گون جفای دشمن را بیاشامند. به خدا سوگند با خدا دیدار کردند و خدا مزدهایشان را به تمامی بداد و پس از ترسان بودن به سرای امانشان درآورْد. کجایند برادران من که قدم در راه نهادند و همراه حق در گذشتند؟ «عمار بن یاسر» کجاست؟ «ابن تیّهان» کجاست؟ «ذو الشّهادتین» کجاست؟ کجایند همانندان ایشان؛ برادران مان که با هم بر مرگ پیمان بستند و سرهایشان به سوی بزهکاران فرستاده شد.»
روشش در برخورد با دشمنانش، تاب آوردن اهانت های آنان بود. روزی جمعی از خوارج وارد مسجد کوفه شدند تا با شعارهای پی درپی، سخنرانی امام را بر هم زنند. در میانهٔ خطابهٔ حضرت، مردی فریاد زد: «لاحکم الاّ للّه»؛ دیگری از سویی دیگر صدایش را بلند کرد: «لاحکم الّا للّه» و سومی از گوشه دیگر مسجد، همین شعار را داد. سپس گروهی برخاستند و این شعار را دَم گرفتند. امام خاموش مانْد تا آنان دست از شعار بردارند. آن گاه خطاب به مردم حاضر در مسجد فرمود: «سخن درستی است؛ اما باطل را از آن اراده کرده اند.»
سپس به خوارجِ حاضر در مسجد فرمود: «تا وقتی دست به شمشیر نبرید [و اقدام مسلحانه نکنید]، از سه امتیاز برخوردار خواهید بود:
1. از ورود شما به مسجد برای نماز جلوگیری نمی کنیم.
2. تا وقتی که با ما هستید، از حقوق بیت المال شما را محروم نمی کنیم.
3. تا دست به اقدام مسلحانه نزنید، با شما نمی جنگیم.»
****
«امیر گل ها»، جلد دوم از مجموعهٔ چهارده جلدی «سیره ی کاربردی چهارده معصوم» است که جلد اول آن با نام «هم نام گل های بهاری» برنده جایزه کتاب سال حوزه شد. در این مجموعه سعی می شود مسائل مختلف زندگی از دیدگاه اهل بیت بیان شود. هدف این مجموعه پاسخ به این سؤال است که در روزگار امروز و برای انسان قرن بیست و یکم چگونه اهل بیت می توانند الگو باشند و چگونه آن ها می توانند گرهی از زندگی مردم باز کنند. این سیره کاربردی که بیش از صد موضوع مثل محیط زیست و حقوق مخالفان را شامل می شود، برای نوجوانان نوشته شده است.
در پشت جلد این کتاب نوشته شده است:
«روان شناسی معاصر می گوید: «هر چه از موضوعی یا شخصیتی بیشتر بدانید، به آن علاقه مندتر می شوید. شخصیت هر فرد را از دو راه «حرف»ها و «رفتار»ش می توان شناخت؛ گرچه این دو، تنها قطره ای از دریای شخصیت آدمی است، نه تمام آن. مقالهٔ پی درپی امیر گل ها، نگاهی نو دارد به زندگی و شخصیت امیرمؤمنان(ع) در چهار بعد: ارتباط با «خویشتن»، با «خدا»، با «دیگران» و با «طبیعت».
انتشارات «نسیم اندیشه» تألیف «حسین سیّدی» را نخستین بار در سال 1387 به چاپ رساند.
منبع معرّفی کتاب:
فارس
پاتوق کتاب فردا
میرعیسی خانی
مرد یهودی سلام کرد. دلش به حال پیرمرد سوخت. هنوز یک قرص نان برایش مانده بود. از جا بلند شد و با مهربانی آنرا به پیرمرد داد. نگاه پیرمرد از خوشحالی برقی زد. دستهای لاغرش به آسمان بلند شد و عطر دعایش در هوا پیچید. با دعای او زیباترین غنچه ی لبخند بر لبهای مرد یهودی نشست.
ابن عُنين در نامهى خود با ذكر قصيده ى تحريك كننده اى كه سروده بود، سلطان يمن را به انتقام گرفتن از ساداتى كه اموالش را غارت نموده بودند، دعوت نموده بود، اشعار آغاز آن قصيده چنين است:
«سجده ی شکر بر هر مسلمان واجب است. با آن نمازت را کامل می کنی، پروردگارت را خشنود می سازی و فرشتگان را به شگفتی می آوری. همانا که بنده نماز خواند و سپس سجده ی شکر گزارد، پروردگار متعال پرده از میان او و فرشتگان می گیرد و می گوید: ای فرشتگان من! به بنده ام بنگرید که با عبادتش به من تقرّب جست و پیمانم را به پایان برد. سپس برای من برای شکر نعمت هایی که به او بخشیده ام، سجده کرد. فرشتگانم! چه چیزی برای او است؟ پس فرشتگان می گویند: ای پروردگار ما! رحمت تو.

ای مرد! این همه «الله الله» گفتی، آیا یک بار شد که لبیک بشنوی؟ تو اگر در خانه ای رفته بودی و این اندازه ناله کرده بودی، جواب تو را داده بودند.
«بهترین عمل، ولایت است» و در خبر دیگر چنین است که «بهترین عمل نیکی با فاطمه(س) و فرزندان آن حضرت است.»








