أین الرجبیون!


آیه حجاب در سوره احزاب آن هم در آیه 59 آمده است سوره احزاب یک سوره مدنی است که در مدینه بر پیامبر (ص) نازل شده چون کلام کلام حکیم است از زمان نزول آیه و مکان نزول آن هم استفاده ها می بریم حالا می پرسیم که چرا در مکه آیه حجاب نیامده ؟جواب ،بدلیل اینکه در مکه به زن ارزشی قائل نبودند حتی دخترها را زنده به گور می کردند اصلا دختر داشتن ننگ بود در یک همچین جامعه ای نمی شد از لزوم صدفی برای زن صحبت کرد پس در آن زمان خداوند آیه حجاب را نفرستاد بلکه خداوند خواست اول پیامبر به مردم بفهماند که زن ریحانه است زن محترم است حقوقی دارد نباید هتک حرمت شود بعد از اینکه این مقدمات فراهم شد و زن را مانند مرواریدی گرانبها شناساند و به او شخصیت داد آیه ی حجاب را بر پیامبر فرستاد که این موجود متشخص و با ارزش در صدف حجاب قرارگیرد تا از اذیت و آزار و نگاههای افراد مریض دل محفوظ بماند این نشان میدهد که نگاههای بیماردلان با حجاب یکجا جمع نمی شود پس اگر امروزه دیدیم کسی اینگونه به ما نگاه می کند باید در حجاب داشتن خودمان شک کنیم و بدانیم که حتما مشکلی در حجاب من بوده که این شخص به خودش جرات داده اینطور نگاه کند .جواب سومی که میدهند این است که لا اکراه فی الدین . باید توجه داشته باشیم که این حرفها را دشمنان اسلام و ائمه به دهان جوانان مسلمان ولی ساده اندیش ما می اندازند که اسلام و احکام آن را از بین ببرند چون می بینند که جوانان ما به خاطر اسلام از همه چیز خود می گذرند و دوست دارند که مومن بمانند لذا دشمنان دین و طاغوتیان زمان ، تنها راه را در جدا کردن مردم از دین می بینند اما باید به اینها اینطور گفت که خواهر عزیزم در همین آیه خدا فرموده که قد تبین الرشد من الغی خداوند در این آیه راه را دو جا تقسیم کرده است درست است که اکراهی در دین نیست اما این دو راه به یک مقصد نمی رسد و باید اول مقصدت را بشناسی و بعد شروع به حرکت کنی همیشه انسان با کمک گرفتن از عقل خود انتهای مسیری را که در آن پیش می رود را نگاه می کند و هیچگاه چشم بسته و بدون تعیین مقصد درمسیری تخته گاز نمی رود چون احتمال می دهد که یا پرتگاهی در نزدیکی باشد و یا به بن بستی بخورد با وجود احتمال شخصی خودش ،این کار را انجام نمی دهدلذا اول از اهل مطلع می پرسد که آیا او را به مقصد منظور می رساند یا نه و بعد به مسیر خود ادامه می دهد حال اگر این احتمال نباشد بلکه خداوند بگوید قطعا سقوط خواهی کرد چه حالی پیدا می کند در این آیه خدا آگاهی می دهد و قطعی خبر می دهد او راهنماست و انتهای مسیرها را برای ما مشخص کرده و فرموده کسی که کافر به طاغوت شد و ایمان به ما آورد مقصدش به نورانیت میرسد ولی کسی که با طاغوت همراه شد و راه کفر و دشمنان دین را پیش گرفت اصحاب نار هستند و جاودانه در جهنم می مانند پس اگر بخواهیم در مسیر زندگی اشتباه نکنیم باید توجه به کل این آیه داشته باشیم و نگذاریم دشمن ما را فریب دهد چون همیشه دشمنان در کمین بوده اند و هستند و خدا هم درجای جای قرآن تذکر داده که دشمنان میخواهند در جلوه دوست به ما نزدیک شوند شما آگاه باشید مثلا خداوند در بقره آورده دشمنان می گویند انما نحن مصلحون ما صلاح شما را می خواهیم اما شما آگاه باشید الا انهم هم المفسدون آگاه باشید که آنها خود آنها مفسدون هستند و می خواهند فساد را به جامعه شما بیاورند این همان کاری است کهالان دشمنان اسلام با تبلیغات خودشان در بین قشر جوان ما و تحصیل کرده ما می کند و خود را در جلوه دوست در آورده و ما هم شاهد فسادهای ایشان که در جامعه مان وارد شده هستیم اما تنها راه نجات ، توجه کردن به راهنایی های خدا ی متعال است و مکر دشمنان را به خودشان بر گرداندن است انشالله که بتوانیم دوستان واقعی را از دشمنان فریبکار تشخیص بدهیم تا در دام آنها نیفتیم و با تبعیت کردن از آنها جزو ولا الضالین نباشیم .
بخش دوم سخنرانی طلبه سطح سه گیتی فتح اللهی
ما خلقناالانس و الجن الا لیعبدون
طبق این آیه خلقت ما تنها برای عبادت کردن خدای متعال است اما عبادت کردن مصادیق مختلفی دارد از انواع عبادتها برای یک نفر که مکلف شد واجب می شود می توان زکات و خمس و روزه و حج و نماز و حجاب داشتن در مقابل نامحرمان را نام برد خوب هر کدام از این عبادتها شرایطی دارد که اگر آن شرایط نباشد انجام آنها واجب نمی شود . مثلا زکات تنها برای صاحبان غلات و چهارپایان در صورتی که به حد نصاب برسد آن هم سالی یکبار واجب می شود و یا خمس که فقط در چند مورد است مثل گنج که برای اکثر مردم پیشنمی آید تنها معروفترین آن موارد ، اضافه آمدن درآمد از مخارج است که باز هم خمس این مورد هم تنها سالی یکبار واجب می شود از عبادت دیگر اگر بخواهیم یاد کنیم حج است که در تمام عمر یک نفر فقط یکبار واجب می شود که باز برای خودش شرایطی دارد که شاید برای افراد زیادی حتی آن شرایط در کل عمرشان جمع نشود و همچنین عبادتهای دیگر که فقط و فقط در زمانهای خاصی واجب می شود اما در باره محجبه بودن در پیش نامحرمان ، خواهران عزیز اگر دقت کنیم اولا از آنجا که در آیات قرآن ، خدای متعال به آن امر کرده حتمی و واجب هست و ثانیا محدود به زمان خاصی از ایام هم نیست شب باشد یا روز – ماه رمضان باشد یا ماههای دیگر سال – پیر باشی یا جوان – بیمار باشی یا سالم – فقیر باشی یا مستطیع فرقی ندارد خلاصه خداوندبزرگ بر همه مکلفین رعایت کردن حجاب در مقابل نامحرمان رالازم و واجب دانسته است از اینجا یک چیز دستگیر ما می شود که خداوند به مسئله رعایت حجاب در مقابل نامحرمان نگاه ویژه و خاصی داشته و چون تمام دستورات الهی برای خوشبختی ما انسانها آمده معلوم می شود که این یک امر خیلی مهمی برای زندگی سالم در جامعه داشتنوخوشبختی هست و لذا خدا هم توجه ویژه به آن کرده و برایش خیلی مهم بوده است یک مثال ملموس بزنم ما خانمها در آشپزخانه انواع طعم دهنده ها و ادویه جات را برای آشپزی می خریم ولی بعضی از این طعم دهنده ها برای ما خیلی مهمتر است و تقریبا می شود گفت در تمام غذاها استفاده می کنیم و اصلا شاید بدون آنها نتوانیم بکار آشپزی مشغول شیم مثل نمک وبعضی از آنها را در بیشتر غذاها استفاده می کنیم مثل زردچوبه و زعفران یا زیره اما بعضی از ادویه ها را شاید سالی یکبار هم استفاده نکنیم مثل گلپر مثل آویشن .پس مسلما ما به بعضی از این مواد برای خوب در آمدن کارمون خیلی بیشتر نیاز داریم . در عبادتها هم همینطور است اگر بخواهیم واقعا از خدا اطاعت کنیم باید هر چیزی که در نظر خدا مهم است برای ما هم مهم باشد و بیشتر رعایت کنیم اما متاسفانه امروزه اگر از مسئله حجاب میخواهیم صحبت کنیم با سه تا جواب روبرو می شویم که ما الان به هر سه تای آنها پاسخ میدهیم . یکی از جواب آنها این است که ای بابا میخواهیم امروزی باشیم . من نمی دانیم اگر امروزی بودن با ریختن مو و نمایش دادن بدن هست که باید بگوییم انسانهای نخستین امروزی ترین افراد بودن . که این حرف را هیچ عقل سلیمی قبول ندارد . جواب دومی که میدهند این است می خواهیم با کلاس و متشخص باشیم من نه با روایات ائمه ،بلکه از خود قرآن دلیل می آورم چون که در قرآن خدا فرموده لا ریب فیه یعنی هیچ شکی در ان نیست و محکم ترین دلیلها متن قرآن است پس دلیل قرآنی می آوریم که بی حجابی ارزش و شخصیت نیست بلکه برعکس حجاب نشانه با ارزش بودن و شخصیت داشتن یک زن است واین حجاب است که زن را خاص می کند و دیگران با دید چیزی پیش پا افتاده و کم ارزش و قابل دسترس برای عموم نگاه نمی کنندهمانطور که از یک ماشین خیلی گران بها برای مسافر کشی و استفاده های عمومی استفاده نمی کنند بلکه در محیط سرپوشیده و زیر پارچه ای ضخیم نگهداری می کنند که گرد وخاک هم به او گزندی نزند . اما اینها ادعا بودند ولی دلیل چیست ؟
بخش اول سخنرانی طلبه سطح سه گیتی فتح اللهی
گفتم چه می گویی مردن یا شهید شدن چه فرقی دارد؟ گفت تو دعا کن من هم شهید بشوم. گفتم؟ تو را نمی دانم اما من حالا حالاها قصد مردن ندارم. آنروز هم مثل یک روز پر از سوال برایم گذشت. تا اینکه یک روز وقتی در خوابگاه استراحت می کردم، یکدفعه یکی از بچه ها نفس زنان وارد شد و گفت بدو که دوستت چاقو خورده و او را به بیمارستان بردند. آنقدر هول شده بودم که ندانستم چطور به بیمارستان رسیدم. وقتی رسیدم آنجا، حالش اصلا خوب نبود. با التماس رفتم کنار تختش. انگار چیزی می خواست بگوید ولی نمی توانست. کاغذی در دستش بود که آن را به من داد و به زحمت گفت: تا زنده ام این نامه را نخوان. من هم قول دادم که نخوانم. همینطور که دستش در دستم بود، سرش را برگرداند و از دنیا رفت. مات و مبهوت مانده بودم نمی دانستم چه کار باید بکنم. آنقدر داد کشیدم که از حال رفتم، وقتی به هوش آمدم، نامه هنوز در دستم بود. چند روزی می شد از کنارم رفته بود و من مدام گریه می کردم و اشک چشمانم خشک نمی شد. بعد از چند روز تازه به خودم آمدم و تصمیم گرفتم به سراغ نامه ای که برایم نوشته بود بروم، با ترس نامه را باز کردم همه چیز بعد از خواندن آن نامه برایم روشن شد. بعد از خواندن نامه فهمیدم که در خیابان، به دختران بدحجاب تذکر می داد. علت چاقو خوردنش هم همین بود. برایم نوشته بود من به آرزویم میرسم و هدیه مادرم حضرت زهرا ر به تو هم میدهم. امیدوارم ازآن خوب استفاده کنی. این هدیه مرا، همیشه نجات می داد. برایم یک چادر با کلی خاطره و سوال گذاشت و رفت .از دوریش اذیت می شدم اما چاره ای نداشتم جز اینکه با خاطراتش زندگی کنم. تمام حوادث مثل یک خوابی بود که از جلوی چشمانم به سرعت عبور می کرد. مدت ها گذشت اما من هدیه او را که چادر بود استفاده نکرده بودم. یعنی بلد نبودم از طرفی هم می ترسیدم مسخره ام کنند. ولی یک روز به یاد روزهایی که با هم بودیم چادر را سر کرده و به طرف مزار شهدا رفتم. نمی دانستم چه کار می کنم انگار کنترل پاهایم دست خودم نبود چیزی مرا به این سو و آن سو می کشید. حالا معنای حرفهایش را می فهمیدم چقدر آرامش داشتم گرچه حرف هایی هم از طرف دوستانم میشنیدم ولی اهمیت نمی دادم. آنروز با شهدا عهد بستم راه دوست عزیزم را ادامه دهم و آرزوی شهادت کردم حالا می فهمیدم هدیه مادرش چه بود و چرا همیشه با آرامش زندگی می کرد…
قسمت دوم داستان توسط طلبه پایه سه مریم بیات
به نام خدا
خاطره نویسی درباره ی عفاف و حجاب:
روز ها بر می گردد به سال های دور،کودکی که در دامان پرمهر مادر و پدری مهربان نوازش کودکانه را احساس می کرد،یادم است روزی با خانواده ام در حال رفتن به مراسم جشن عروسی یکی از دوستان خانوادگی بودیم.
شب بود ولی همیشه وقتی این خاطره را در ذهنم مرور می کنم مثل روز روشن وآفتابی می یابم.نمی دانم،شاید به این علت باشد که در آن شب نوری از عفاف وپاکی در وجودم احساس کردم.
دو نفر دو نفردر حال قدم زدن ورفتن به مکان جشن بودیم یادم است،من وپدرم از همه جلوتر راه می رفتیم دختری لاغرو قد بلند که کلاس چهارم یا پنجم بودم،با مانتو و شلوار طوسی رنگ ومقنعه سفید که باپدرم خیلی با محبت حرف می زدیم،به ناگاه پدرم با صدای آرام می گفت:« مونس جان دیگر بزرگ شده ای بهتر است که چادر سر کنی».
این جمله کوتاه در آن حال سرور وشادی آنچنان در قلبم پرتو افکند که اگر سراسر عمرم را به خاطر داشتن پدر مهربانم و مادر عزیزم سر بر سجده شکر گزارم باز نخواهم توانست شکرشان را به جای آورم واین گونه بود که از کودکی با نام مقدس چادر به نیت لباس حضرت فاطمه سلام الله مزین شدم.
باید بگویم که یکی از بهترین راه ها در اصول تربیتی وقت شناس بودن ونکته سنجی است که کودک را برای انتخاب صحیح یاری می کند.
نویسنده: مونس عباسی،طلبه سطح سه رشته کلام اسلامی مدرسه عالی نور الزهرا سلام الله زنجان.
مربوط به مسابقه خاطره نویسی طلاب.
مونس عباسی 24/4/96
چه گمراهیم ما که
دردهایمان را در صفحه مجازی مینویسیم ، تا شاید آرام شویم
دنبالِ لایک و دنبال کننده میگردیم
تا کسی همدرد شود حتی برای لحظه ای
امــا
وقتی تو روزی 5 بار صدایم میزنی
و میخواهی آرامم کنی
خودم را به کری میزنم
و حی علی الصلاة ات را نمی شنوم!!
تسنیم
{ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ “ﻧﻤﺎﺯ ” بود }
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ “ﻧﻤﺎﺯ “ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻔﺮ، ﺫﻭﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ !
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﮐﻌﺖ ﺁﺧﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻤﺶ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ “ﺧﻼﺹ “ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ …
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﭘﺎﻧﺘﻮﻣﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺩﺭﺱ ﺷﺎﺭﮊﺭ ﮔﻮﺷﯽ …
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻼﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻠﻖ ﺍﯾﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﮑﺮ !!
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻓﻼﻥ دوست !
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺣﺴﺎﺏ !!
ﻧﻪ
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ “ﻧﻤﺎﺯ ” ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﯾﮏ “ﮐﺎﺭﻭﺍﺵ ﻗﻮﯼ ” ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﺴﺖ ﺍﺯ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ، ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ، زشتی ها را
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ” ﮐﯿﻤﯿﺎ ” ﻭ ﻣﺲ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻃﻼ …
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻞ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﺭﻭ،
ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﺮﻫﻢ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭﻣﺎﻥ،ﻣﯽ ﺷﺪ ﺷﺎﻩ ﮐﻠﯿﺪ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﯿﻌﺎﺩﮔﺎﻩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ….
ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ درهای آسمانت را سخاوتمندانه باز کرده ای و روزهای مبارک و ماه شادیست
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ: ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﻨﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻦ
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻢ،“ﻧﻤﺎﺯ “ ﺷﻮﺩ ….
ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ !
تسنیم
ماجرای حضرت ایوب رو یادتونه
که عاشق خدا بود
یه روز حضرت جبرئیل امین
بر کوهی ایستاد و عاشقانه صدای خدا زد
حضرت ایوب به او فرمود
تو کیستی که عاشقانه با معبود من سخن میگویی؟
اگر یک بار دیگر معبودم را بخوانی
نیمی از دارایی ام را به تو میدهم
حضرت جبرئیل دوباره نجوایی با خدا کرد
اشک شوق بر چشمان حضرت ایوب نشست
و فرمود اگر یکبار دیگر هم بخوانی او را
تمامی دارایی ام را به تو میدهم
و جبرئیل امین پروردگار خویش را خواند
اشک شوق بر چشمان حضرت ایوب نقش بست
و از شدت شوق بی هوش شد.
جبرئیل به نزد پروردگار رفت
و خداوند به او فرمود:
مطمئن شدی که او چقدر صادقانه مرا دوست دارد
که حتی از شنیدن نجوای با من واله میشود!!!
آهای انسان
تو برای عشق ات چه میکنی؟
اصلا انتخابش کرده ای؟
زمینی است و فانی؟
یا آسمانی و باقی؟
ای انسان قدری بیاندیش …
“تسنیم”
یکی در مسجد شهری علاقمند به گفتن اذان بود، درحالی که همه شنوندگان از صدای او بدشان می آمد. روزی یکی از عاقلان که نمی خواست او را آزرده خاطر کند، صدایش کرد و گفت: ای جوانمرد این مسجد موذنان قدیمی زیادی دارد که به آنها نفری 5 دینار می دهم، به تو ده دینار می دهم تا به جای دیگری بروی.
مرد موافقت کرد و به جای دیگری رفت، پس از مدتی بازگشت و گفت: ای بزرگوار برایت متاسفم که مرا با این صدا، فقط با ده دینار از دست دادی چون جایی که رفته ام بیست دینار به من می دهند تا به جای دیگری روم اما من نمی روم.
مرد عاقل از شدت خنده از خود بی خود شد و گفت: حواست باشد که 20 دینار را نگیری تا اینکه 50 دینار به تو بدهند.
گلستان سعدی، حکایت 13 از باب چهارم در فواید خاموشی

انتظارش انتظارم سیر کرد
آنکه می خواهد بیاید دیر کرد
تا به کی در انتظارش دیده بر در دوختن؟
آمدن
رفتن
ندیدن
سوختن
ای که دستت می رسد بر زلف یار در حضورش نام ما را هم ببر.
میلاد حضرت مهدی مبارک
این روزها که نزدیک ماه مبارک رمضونه اگه پیش دکتر بریم باید تو دفترچه بیمه بجای دارو برامون یه چیز دیگه بنویسه که انشاله حالمون خوب بشه.
یا من اسمهو دوا و ذکرهو شفا
و اون تجویز این است :

“تسنیم”
گمان میکنند…
عکس تو را به دیوارهای خانه ام آویخته ام…
نمی دانند که من…
دیوار های خانه ام را به عکس تو آویخته ام

“تسنیم”
روزی زنی کافر، مرد زیبایی را در خیابان دید و عاشق او شد. رو به درگاه خدا کرد و گفت: اگر من بتوانم به عقد آن مرد دربیایم، مسلمان می شوم و هر چه در گذشته انجام داده ام را فراموش می کنم.
زن به عقد مرد در آمد ولی مسلمان نشد. زیرا هر چه در گذشته اش انجام داد را فراموش کرد.
ما هم حکایتمان این است. بعد از مستجاب شدن دعاهایمان، هر چه در گذشته انجام داده ایم را فراموش می کنیم و یک شکرگزاری کوچک نمی کنیم.
“تسنیم”
شخصی شیطان را در خواب دید از او پرسید : آیا فلان شخص شاگرد توست ؟ شیطان جواب داد : خیر استاد من است.
طاهری باطنی
تاثیر ماهواره بر زندگی خانواده ها :

“تسنیم”

“تسنیم”

“تسنیم”
«این عکس روی یکی از صفحات فیس بوک که توسط صهیونیست های افراطی اداره میشه گذاشته شده
بالای عکس عنوانی با این مضمون نوشته شده :
« وضعیتی مطلوب در جهان »
و کامنتی که بیشترین لایک رو گرفته بود

«درسته ! اما اگه مسلمون ها بایستند همه اونها سرنگون خواهند شد»
“تسنیم”

“تسنیم”

“تسنیم”
چهار نفر بودند.
اسمشان اینها بود :
همه کس ، یک کسی ، هر کسی ، هیچ کسی.
کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار را به انجام می رساند،هر کسی می توانست این کار را بکند ولی هیچ کس این کار را نکرد.یک کسی عصبانی شد،چرا که این کار همه کس بود اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار را نخواهد کرد.
سرانجام داستان اینطوری شد :
هر کسی ، یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری را نکرد که همه کس می توانست انجام بدهد!!؟
حالا ما جزء کدامش هستیم؟؟؟
“تسنیم”
در همه شئون زندگی از خود نشان بدهد.بعضی کارها فقط برای این منظور قرار داده شده است.مثل نماز،سجده.این را برای این تشریع کرده اند که نشان بدهد ما چیزی نداریم.اینها نشان بندگی است.عبادت یعنی اراده ما در مقابل اراده خدا صفر و هیچ است.هر چه تو بخواهی!هر کاری را به قصد اطاعت خدا انجام دهیم می شود عبادت.اما ما که عمری را با این مسائل گذراندیم و گوشت و پوستمان در راه تحصیل علم روییده.چقدر شبانه روز این حالرا داریم که برای خودمان چیزی قائل نباشیم!؟برای این است که ما اهلش نیستیم و لیاقتش را نداریم. این است که امام از خدا می خواهد که ما را از کسانی قرار بده که اهل عبادت و لایق بندگب تو هستند.خودم را که نگاه می کنم بنده شکم هستم!چرا؟می روم دنبال چیزی که از خوردنش خوشم بیاید!اگر پول ،شهوت و مقام نبود حرکتی نمی کردم!اسیر اینها هستیم.بنده اینهاییم.تا انسان اینگونه است،لیاقت بندگی خدا را ندارد.وقتی لیاقت بندگی خدا را پیدا می کنیم که از بند اسارت اینها خلاص بشویم.باید بگوییم خدایا شکم را تو دادی و چون تو اجازه دادی استفاده می کنم.کاملش این است که بگوییماگر تو نگفته بودی اصلا نمی خوردم.اگر گفته بودی بمیر از گرسنگی می مردم.بندگی واقعی این است.مرحله اولش این است که در حدی که او اجازه داده،یعنی حرام مرتکب نشوم و گناه نکنم.آن وقت می توانم در مقام بندگی خدا برآیم.وگرنه از عبادت هم لذتی نمی بریم و خسته می شویم.واّهلّتّه لِعِبادِتِکّ من را از کسانی قرار بده که اهل عبادتند و لایق اند که عبادت تو را به جای آورند.
سخنرانی آیت الله مصباح یزدی-قم-دتر رهبری30/8/86
تکیه
بیایید اینبار ما تحریم کنیم
تحریم کمر شکن !!!
نه نه
تحریم کمر ساز برای خدمان
بیایید اینبار ما تحریم کنیم
فرهنگ آمریکایی را تحریم کنیم
از رفتارهایمان
از نگاه کردن هایمان
از لباس پشیدن هایمان
حرف زدنهایمان
فیلم دیدنهایمان
از زندگیمان
آمریکا را فاکتور بگیریم
نه اصلا فی*ل*تر کنیم
![[تصویر: IMAGE634792007243745690.jpg]](http://old.jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/8-5-1391/IMAGE634792007243745690.jpg)
وقتی چشم امیدتان به خدا باشد،
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید
و هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید
طاهری باطنی1
برای استکبار، مساله اصلی ، دنیای اسلام است . آنها می خواهند دنیای اسلام را که بیش از یک میلیارد جمعیت دارد ؛ بخش عظیمی از منابع مالی و منابع طبیعی مورد نیاز امروز را در اختیار دارد؛ روح جدید و حرکت و بیداری اسلامی، امروز آن را سرپا نگه داشته است، از بین ببرند. هدف آنها ، دنیای اسلام است.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با قاریان شرکت کننده در مسابقات بین المللی قرآن کریم
طاهری باطنی

گیله مرد میگفت : قبل از تولد و برای بدنیا اومدن ؛ خودمون رو در دریایی از آب قرار میدیم
بعد از تولد و برای زندگی، در اقیانوسی از هوا
و با مردن ، در میان خروارها خاک …
امیدوارم این چرخه رو با آتش تکمیل نکنیم.
خدایا پناه بر تو از این دنیای پر از هوا
خدایا در این سفر پر بلا ، آب و باد و خاک را تحمل کرده ام ؛ از آتش به تو پناه می برم .
خدایا من یک مسافرم …
ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار
“تسنیم”

“تسنیم”
امروز اگرچه قدرت های استکباری در یک میدان بی رقیب و بی منازع ،چهار اسبه می تازند،اما در دنیا کار به جایی رسیده است که بزرگترین قدرت های استکباری هم از احساسات معنوی و دینی ملتها می ترسند!بخصوص در مناطق اسلامی.این روح دینی و گرایش به معنویت که در میان بسیاری از ملتها پیدا شده است؛اینها را،شما کردید؛مبارزه ی شما کرد.
«سخنرانی آقا در دیدار با خانواده های شهدا»
طاهری باطنی
رهگذری از بیابان می گذشت چشمش به چیزی افتاد نزدیکتر که رفت دید تخم است؛چرخی همان حوالی زد ولی خبری از لانه نبود.تخم را برداشت فردا که به خانه برگشت تخم را درون لانه مرغ و خروس ها و کنار تخم مرغها قرار داد چند وقتی گذشت جوجه ها از تخم ها بیرون آمدند،جوجه آن تخم هم بیرون آمد.(آن جوجه ،جوجه عقاب بود).او در کنار جوجه های دیگر بزرگ شد مانند آنها،دانه می خورد مانند آنها،پر میزد اما نمی توانست پرواز کند.روزی که در حیاط خانه مانند جوجه های دیگر برای خودش چرخی می زد چشمش افتاد به پرنده ای که خلاف جهت باد پرواز میکرد،(آن پرنده عقاب بود)، آرزو کرد کاش می توانست مانند او پروازکند آن هم خلاف جهت باد.اما او تا آخر عمر مانند همان مرغ وخروس ها زندگی کرد و مانند آنها هم مُرد.این بود عاقبت خیرخواهی نابجا…….
طاهری باطنی
از شیخ بهایی پرسیدند:سخت می گذرد…چه باید کرد؟
گفت:خودت که می گویی سخت می گذرد، سخت که نمی ماند…پس خدا را شکر کن که می گذرد و نمی ماند!
“تسنیم”

حقیقت ایمان از دیدگاه امام خمینی (ره) ایمان فقط این نیست که ما اعتقاد داشته باشیم که خدایی هست و پیغمبری هست و چه نه، ایمان یک مسأله ای بالاتر از این است. این معانی را که انسان ادراک کرده به عقلش، باید با مجاهدت به قلبش برساند که قلبش آگاه بشود … ایمان عبارت از این است که آن مسائلی را که شما با عقلتان ادراک کرده اید، قلبتان هم به آن آگاه بشود. باورش بیاید. این محتاج به یک مجاهده ای است تا به قلب شما برسد. ر. اکبری
همانطور که رهبری نیز در سخنانشان اشاره کردند، همواره یک طرف اجرای سیاستهای دولتی، در ابعاد مختلف، بُعد مردمی اجتماع و اقتصاد است. سیاست اقتصاد مقاومتی و تحقق جایگاه مردم در اقتصاد نیز از این قاعده مستثنا نیست و مطابق با تأکید مقام معظم رهبری در سخنرانی شعار امسال، مردم نیز نقش و وظیفهای اساسی در این امر دارند.
همچنین در طرف دیگر، تقویت سبک زندگی اسلامی بر حمایت از کارگر ایرانی نیز تأثیر دارد. اسلام انسان را دعوت به کار کردن میکند و توصیه میکند که کار را خوب و کامل انجام دهد. رسول اعظم (ص) میفرمایند: «رحمالله امرأ عمل عملا فأحکمه» (رحمت خدا بر آن انسانى که کارى را بکند و محکم بکند.)[2] اما برداشت ناصحیح ما از اسلام، ما را به کمکاری و تنبلی دعوت میکند. حال آنکه این صفات از دیدگاه اسلام مذمت شدهاند. امام موسی کاظم (ع) میفرمایند: «إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ»[3] کارگری که با تعهد و وجدان کاری که ناشی از سبک زندگی اسلامی است در حال خدمت به مردم است، با کارگری که متأثر از عادات غلط فرهنگی، به دنبال سهلانگاری و دزدیدن از کار است، تفاوت دارد.
* مرتضی غضنفرنژاد؛ کارشناس مسایل اقتصادی
حیدری جز
داش زد اما کارگر صداشو نمیشنید .
طاهری باطنی
نوح است .هرکه درآن درآید، نجات یابد وهرکه سرباز زند،هلاک شود.همانا مثل اهل بیت من درمیان شما،مثل باب حطّه بنی اسرائیل است .هر که وارد آن شود ،آمرزیده گردد و هرکه بیرون شود ،گناهکار باقی ماند.
ز.بیگدلی
چند باری به حوزهتان رفت و آمد داشتهام، به یمن درس خواندن برادرم در حوزه شما پای من هم باز شده است به این حوزهای که حالا یک شهید هم دارد و خوش به حال کسی که در این حوزه درس بخواند، حوزه امام خمینی(ره) تهران. این حوزه نفسهای «تو» را در خود دارد. نفسهای یک «شهید».
میدانی علی آقا به این فکر میکنم که برخی از ما چه فایدهای میتوانیم داشته باشیم؟ به اینکه کجا یک حرفی زدیم یک چیزی گفتیم یک عملی انجام دادیم که نشان دهد رگ گردنمان برای «تو» و مظلومیتت درست بیرون زده است؟! به اینکه کجا یک حرکتی کردیم که نشان از عمل داشته باشد و نه حرف زدن؟
«قوه قضائیه پرونده را دوباره به جریان بینداز!»
«وای بر بیمارستانهایی که این شهید را قبول نکردند!»
«دادگاه باید پاسخگو باشد!»
«این چه وضعی است در جامعه اسلامی!»
داد، هوار، فریاد… وا اسلاما…
و البته که باید قوه قضائیه با رعایت شرایط قانونی پرونده «تو» را دوباره به جریان بیندازد. و واقعا و از ته دل وای بر بیمارستانهایی که میتوانستند و درمان «تو» را قبول نکردند. و باید که دادگاه و همه مسئولان ذیربط پاسخگوی زجر و خون به ناحق ریخته «تو» باشند و… اما…
در همین یک روز گذشته، یک روز نه همین چند ساعت گذشته، حتی چند ساعت هم نه در همین دقائق گذشته، در کنار ما، در پیش روی ما، در جلوی چشمانِ همین مایی که رگ گردمان برای ولایت و شهداء و مظلومیت «تو» و امثالت بیرون میزند، منکری اتفاق افتاده است یا نه؟ میتوانستیم به معروفی امر کنیم یا نه؟
خب! چند نفرمان به منکر تذکر دادهایم؟ چند نفرمان به معروف امر کردیم؟!
فقط داد، فقط هوار، فقط رگ گردنی که بزند بیرون و فضایی درست شود برای لگد زدن به این و آن که چرا پاسخگو نیستید! و فقط توجیه که ای آقا… امر به معروف و نهی از منکر شرایط دارد!
واقعا برایم سئوال است که چه فرقی است میان کسی که حجاب اسلامی را رعایت نمیکند با کسی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکند؟ مگر هر دو از واجبات نیستند؟ یکی بد حجاب است و یکی هم آمر به معروف و ناهی از منکر نیست! چرا برای بدحجابی رگ گردنمان بیرون میزند اما برای کارهای خودمان و اینکه به امر به معروف و نهی از منکر عمل نمیکنیم خبری از بیرون زدن رگ گردن نیست؟
مگر نه این است که میان واجبات و محرمات خدا فرقی نیست و نؤمن ببعض و نکفر ببعض نباید بود؟ چرا رگ گردنمان برای اطاعت از امر ولی در فلان مسئله سیاسی و سیاست خارجی میزند بیرون اما همین ولی بارها و بارها به ما برای امر به معروف و نهی از منکر دستور داده است و ما عمل نکردهایم و رگ گردنی هم بیرون نزده است! چه فرقی است میان عمل نکردن به فرمان رهبر و خون کردنِ دلش در مسئلهای سیاسی و در مسئلهای فرهنگی و دینی مثل امر به معروف و نهی از منکر؟!
«تو» و روح بلندت از چه بیشتر زجر میکشید؟ از اینکه برخی مدعیان عامل به دستورات خدا و رهبر نیستند و امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند یا از اینکه چرا فلان دستگاه در جریان شهادت «تو» اینگونه عمل کرده است؟!
و البته که وظیفه ماست پیگیر خون به ناحق ریختهات باشیم اما میدانی علی آقا راستش این است که از دیگرانی که ادعای شهداء و ولایت و… ندارند که توقعی نیست! توقع از ماست که مدعی هستیم و جانم فدای رهبر میگوییم و جانم فدای اسلام، اما حتی حاضر نیستیم زبانمان را برای امر ولی و اسلام و واجبی مثل امر به معروف و نهی از منکر هزینه کنیم! «تو» خونت را برای اسلام و امر مولایت میدهی و ادعایی هم نداری و برخی از ما پر از ادعاییم و فقط ادعا!
واقعا فرق یک درخت در بیابانهای کویر لوت با برخی از ما چیست؟! فرق یک ماهی مرده در حاشیه دریای خزر با برخی از مایی که داد و هوار میکنیم چیست؟ فرق یک کُنارِ گندیدهي زیر درخت سدر، افتاده در اطراف کازرون شیراز با برخی از ما که رگ گردنمان میزند بیرون چیست؟ فرق برخی از ما با سیب زمینی چیست؟!
همان قدر که درختی در کویر لوت و ماهیای مرده در حاشیه دریا و کناری گندیده و سیبزمینی نسبت به امر به معروف و نهی از منکر عامل هستند برخی از ما نیز همانقدر عاملیم! فرق «ما» با «تو» چیست؟
چرا خدا «تو» را انتخاب میکند و ما را نه؟ چرا «تو» در پرچم سه رنگ پیچیده میشوی و کلمه زیبای شهید در کنار اسمت قرار میگیرد و ما… چرا «تو» به معنی دقیق کلمه «خلیل» خدا میشوی و ما نمیشویم؟!
********
سرم را بالا میآورم. نگاه میکنم به آیههایی که آن بالا منتظر خوانده شدن هستند و هر روز خودشان را نشانم میدهند. سوره عصر است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ … إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر»
«كه انسانها همه در خسران و زيانند … مگر افراد و اقليتى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و يكديگر را به حق سفارش كرده و به صبر توصيه نمودهاند.»
ایمان تنها کافی نیست. اعمال صالح در زندگیام کجا هستند؟ سفارش به حق کجاست؟ باید که عمل کرد و صبر کرد و انتظار کشید. این پیام خداست، انتظار.
«فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ»
«و گروهی از آنان شهید شدهاند و گروهی دیگر نیز در همین انتظارند.»
«سوره احزاب، آیه 23»
نویسنده وبلاگ “باید كاری كرد” نوشت :وقتی سریال مورد علاقهمان را میبینیم مثل همیشه در لحظه حساس فیلم، پیام بازرگانی پخش میشود؛ در ابتدا مجبوریم این تبلیغات را نگاه كنیم كه آنقدر تكرار شده همه را از حفظ میخوانیم؛ در ابتدا این امر برایم كم اهمیت بود اما بعد از مدتی دو نكته بسیار مهم وجود داشت كه باید به آن توجه كرد: زمان زیادی را صرف دیدن این تبلیغات میكردم بدون آنكه متوجه شوم ،روزی دو ساعت! (با فرض اینكه 5 ساعت تلویزیون در روز میبینم)؛ این تبلیغات باعث شده بود در افكار، رفتار و حتی حرف زدنم تغییراتی را ایجاد كند.

وقتی این تبلیغات را مشاهده كنیم بدون آنكه متوجه شویم، ورودی ذهنمان یعنی چشمان را در اختیار آن تبلیغ گذاشته و همزمان با گوشها صدای آن را میشنویم؛ رنگ و برقهای متنوع با صداهای دل انگیز توجه را به آن تبلیغات زیاد میكند و خواستهای جدید ایجاد میكند.
برای مثال در یكی از تبلیغات تلویزیون میگوید «اگر میخواهید خوابی آسوده داشته باشید باید از فلان بالشت استفاده كنید! پزشكان معتقدند كه هر دو ساعت یكبار باید روكش بالشت عوض شود برای همین این محصول را استفاده كنید كه نیازی به تعویض ندارد».
در این تبلیغ برای اینكه آن تولید كننده جنسش را بفروش برساند این بالشت را نه تنها یك خواسته یا آرزو، بلكه به صورت یك نیاز برای مخاطب ارتقا میدهد؛ برای همین از مقبولیت پزشكی هم استفاده میكند و طوری القا میكند كه اگر كسی ازاین بالشتها استفاده نكند در واقع كاری غیر پزشكی و غیرعقلانی انجام داده است!
این طرز تفكر ناخود آگاه در ذهن شكل میگیرد و فرد را مجاب میكند كه آن محصول را تهیه كند و بی آنكه بداند یا بخواهد نیازی جدید را به سبد نیازهای كاذب خود میافزاید.
همه به خوبی میدانیم كه یكی از علل كمبود آرامش و بیماریهایی همانند آشفتگی ذهنی افسردگی و بزههای اجتماعی مانند دزدی، تجاوز و افزایش طلاق در افراد جامعه اضافه شدن نیازهای كاذب است.
یا در نمونهای دیگر استفاده ابزاری از مخاطب كودك را میتواند در تبلیغات نام برد؛ متأسفانه اكثر خانوادهها بدون توجه به پیامهای تبلیغاتی، به راحتی خود و فرزندانشان را در معرض این هجمه قرار میدهند و احساس میكنند تنها یك پیام بازرگانی معمولی بدون خطری را مشاهده میكنند.
اكثر كودكان به علت نبود قدرت تشخیص صحیح، هر كالای جدید و رنگی را دوست دارند و آن را طلب میكنند؛ حال تصور كنید كودكی مدام در تلویزیون خوراكیها و اسباب بازیهای متنوعی را مشاهده میكند، وقتی از والدین میخواهد آن را تهیه كنند، اگر خانواده آن كالا را تأمین نكند كودك ممكن است بر اثر استمرار این رد درخواست، دچار ناراحتی، افسردگی و حقارت شود و اگر والدین خواسته كودك را برآورده كند، كودك ناخودآگاه مصرف زده میشود به طوری كه اگر در آینده نیازش برآورده نشود، دچار سردرگمی و تضاد شخصیت خواهد شد.
شاید برای همین است كه میگویند اگر كودكتان 3 خواسته داشت، اولی را همان موقع برآورده كنید، دومی را با كمی تأخیر برآورده كنید و سومی را هیچ گاه برآورده نكنید تا كودك تجربه شكست را در این دوران كسب كند تا در آینده اگر خواسته او برآورده نشد تحمل شكست را داشته باشد.
تحقیقات نشان میدهد افرادی كه در جوانی دست به خود كشی میزنند یا دچار افسردگی میشوند، شكست را در كودكی تجربه نكرده بودند.
جالب است بدانیم در دنیا ممنوعیتهایی را برای استفاده ابزاری از كودكان در تبلیغاتشان به كار گرفتهاند اما متأسفانه در ایران خانوادهها بدون توجه به نكات پنهان این تبلیغات، احساس میكنند یك پیام بارزگانی معمولی را میبینند.
جالب است بدانیم كه هر سریال یا تبلیغی كه مشاهده میكنیم، برای آنكه از آن تبلیغ لذت ببریم باید خود را جای آن شخصیت یا بازیگر بگذاریم در این صورت نیازهای آن فرد به ما منتقل میشود، شاید برای همین است كه وقتی یك فیلم ترسناك را میبینیم، میترسیم و با دیدن یك فیلم دیگر دچار خنده یا گریه میشویم با اینكه میدانیم این یك فیلم و كاملاً غیرواقعی است.
در این صورت بسیاری از خصوصیات و خواستههای آن بازیگر ناخود آگاه به ما منتقل میشود و ما در مسیر دلخواه یك فیلمساز قرار میگیریم، برای همین بهتر است چشمان معصوممان را در معرض هر تبلیغ، فیلم یا سریالی قرار ندهیم چرا كه در هیپنوتیزمی پنهان قرار میگیرم.
متأسفانه طرز تفكری در جریان است كه بحث اقتصادی و بازرگانی را جدای از مقوله فرهنگ بداند در حالی كه این دو امری غیر قابل تفكیك است و همانگونه كه مشاهده میكنیم تبلیغات بازرگانی تأثیر مستقیمی در فرهنگ و باورهای ملی و دینی ما دارند.
امید داریم تا صدا و سیما همانگونه كه در سالهای اخیر در بخشهای خبری و برنامههای گفتوگو محور پیشرفت خوبی داشته است، این نقص بزرگ را هم برطرف كند و سعی كند با قوانین بجا و رعایت حقوق خانواده هرچه سریعتر از پیشرفت الگوی سبك زندگی غربی در تبلیغات تلویزیونی جلوگیری كند و پیشنهاد میشود كه تخفیفات ویژهای را برای تبلیغاتی كه ترویج فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است در نظر بگیرند.
به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از شیوههای ترویج عرفانهای نوظهور فراگیری مطالب در کوتاهترین زمان است که در سایه آن با ترویج افکار یوگا، چاکرا درمانی و چشم سوم سعی میکنند مخاطبین خود را جذب کنند.
به همین منظور مدتی است که شخصی با نام «ح.ف» با ادعای تدریس آموزش فراخواندن (متاریدینگ) و تأسیس موسسهای به نام «م.ا.خ» به تبلیغ مواردی نظیر حفظ قرآن عرض یک تا چهار ماه، حفظ نقطهای قرآن و یا خواندن نگاتیوی و فوتونی در اثر تحول حافظه میپردازد، شاید در وهله نخست امری بعید نباشد.

اما ترویج تفکرات یوگا، چاکرا درمانی و چشم سوم در کلاس تندخوانی جای بسی تأمل است، «ح.ف» که خود حتی یک جزو از قرآن را حفظ نیست، هر گاه مورد اصرار افراد قرار میگیرد که حداقل یک جزء قرآن را قرائت کند، این گونه میگوید: «من نمیخواهم جلوهگری کنم و خودم را در منصه ظهور قرار دهم»، با این وجود هیچ یک از شاگردان وی نتوانستهاند در عرض چهار ماه قرآن را حفظ کنند!
از نکات جالب این موضوع استقبال طلاب در شهرهای قم و اصفهان است که برخی از آمار حکایت از ثبتنام 2500 نفر دارد و برخی از مراکز حوزوی نیز سالنهای خود را در اختیار چنین فردی قرار دادهاند.
«ح.ف» در این راستا هزینههای میلیاردی کسب کرده و در شهرهای بزرگ کشور کلاسهای زیادی را دایر کرده است.

در پایان یادآوری میکند چندی پیش مطلبی را با عنوان «ترویج تناسخ در منابع اصلی یوگا/ تاکید مروج یوگا در ایران بر ناقص بودن ادیان الهی!» درباره علل اینکه چرایی کاذب بودن یوگا منتشر کردیم که خواندن آن به مخاطبان گرامی توصیه میشود.
پخش فیلم سینمایی تایتانیک از شبکه نمایش یک روز پس از آن اتفاق افتاد که رهبر معظم انقلاب گلایه ای عمیق را در مسأله فرهنگ مطرح نمودند و نسبت به رخنههای فرهنگی هشدار دادند. آنچه در کار شما از همه عجیب تر مینمود، تبلیغ این فیلم به عنوان یک اثر مناسب برای خانواده ایرانی بود. اکنون در اینجا از جناب آقای کرمی مدیر شبکه نمایش که همواره به عنوان مدیران دغدغه مند، اهل معرفت و متواضع شهره بوده و هستند، این تقاضا وجود دارد که برای ناظران فرهنگی و عموم مخاطبانی که نهاد خانواده و ارزشهای اخلاقی دینی برایشان اهمیت دارد، به چند سوال پاسخ بفرمایند:
- آیا ترفند “برای اولین بار” به هر قیمتی برای جلب مخاطب و ایجاد هیجان در آنتن تحت مدیریت شما، شیوه مناسبی است؟ حتی اگر نافی ارزشهای سازمان متبوع شما باشد؟ آیا شعف مدیران شما برای پخش “برای اولین بار” بسیاری از فیلمهای مملو از ارزشهای امریکایی تکنیک مناسبی برای مقابله با برنامه های تولیدی و جذاب شبکههای بیگانه در ایام نوروز است؟ آیا این پخش “برای اولین بار” نفی تمام ارزشهای سازمانی که تا به امروز مانع پخش این چنین فیلمهایی بوده است، نیست؟

- آیا گمان میکنید مخاطب ایرانی منتظر است تا در ایام نوروز یک فیلم تولید 17 سال پیش را تماشا کند؟ آیا فکر نمیکنید هیجانی که در سایتها و برخی مطبوعات درباره پخش این فیلم بوجود آمده بود، در جهت تمسخر شبکه شما بود؟ آیا کامنتهای مخاطبان و اصل خبرها را در این چند روزه مطالعه فرمودید؟ آیا دیدید که هیچ کس از اسطوره سینمایی تایتانیک بی خبر نبود و همگی تنها منتظر بودند لحظاتی را با تماشای “سانسورهای تلویزیون” با خنده و هیجان سر کنند؟
- آیا این کار شما نبش قبر و زنده کردن یک جسد متعفن سینمایی مرده سرشار از ضد اخلاقها و ضدارزشهای امریکایی نبود؟
- آیا این کار شما خدشه به اعتبار آنتن جمهوری اسلامی ایران و اسباب تمسخر قرار دادن آن برای بسیاری از مردم، رسانه های داخلی و رسانه های خارجی نبود؟
- آیا شما حاضرید این فیلم را، همین فیلم به قول آنونس خودتان “اصلاح شده” را، با پسر نوجوان و باقی اعضای خانواده خود ببینید؟ آیا شما حاضرید الگوی محمد شما در کنشهای اجتماعی، عاطفی و اخلاقی، شخصیت جک در همین فیلم اصلاح شده شما باشد؟ اگر آری پس دیگر حرفی نیست! و اگر نه پس چرا آن را برای دیگر خانواده¬ها توصیه میکنید؟
- آیا شما این فیلم را به بخشی از همان فضای فرهنگی که به قول رهبر معظم انقلاب (یک روز پیش در مشهد مقدس) به هر حال آن را تنفس میکنیم تبدیل نکردید؟
- آیا وقتی رهبر معظم انقلاب از ایستادگی و درونزایی سخن میگویند، پخش امریکایی ترین فیلم تاریخ تا امروز چه به لحاظ کنشهای فردی و فرهنگی و چه به لحاظ بازنمایی نشانه شناختی، تمسخر سخنان ارزشمند ایشان در میان مخاطبانتان نیست؟
- آیا توجیه شما این است که همه یا بسیاری قبلا این فیلم را دیده اند و دیگر تأثیر منفی بر پخش آن مترتب نیست؟ آیا باور ندارید که کسانی که به رسانه ملی خودشان اعتماد دارند و بسیاری از کسانی نیز که رغبتی به آن ندارند، آن را ملاک حق و باطل و ارزش و ضد ارزش میدانند و اگر چیزی از تلویزیون پخش شد برای آنها حکم حلیت صادر میکنند؟ آیا نمیپذیرید که وقتی تلویزیون عشق خودبرآمده و بی ریشه دختر و پسر که در تعارض با خانواده است را به رسمیت میشناسد و به آن تقدس میبخشد، دیگر حریمها و بکارتهای ذهنی برای بسیاری از مخاطبان از میان میرود و قبحها ریخته می¬شود؟
- آیا میدانید یا نمیدانید که با این کار به بسیاری از ضد ارزشهای نهادینه شده مهر تأیید میزنید و آنها را در ذهن و روان مخاطب تثبیت میکنید؟ منظورم مخاطبانی که فیلم را بر آنتن شما دیدند نیست. منظورم مخاطبانی است که دست کم خبر آن را شنیده اند. از این پس گفته نمیشود “بابا تایتانیک هم از تلویزیون پخش شد"؟ آیا میدانید معنای این تلقی و برداشت اجتماعی از عمل شما چیست؟

- آیا گمان نمیکنید تیم و افرادی که به خدمت گرفته اید شاید به دنبال تغییر و ساختارستیزی ملاکهای ارزشمند و اخلاقی پخش در سازمان باشند؟ آیا دقت دارید این تیم همان کسانی هستند که سالها پیش با پخش فیلمهایی همچون ارباب حلقه ها ملاکهای سنتی سازمان را زیر پا گذاشتند؟ آیا دقت دارید این تیم همان کسانی هستند که با پخش تغییر یافته و سانسور شده یک اسطوره کلاسیک یونانی و کاملا شناخته شده در فیلم تراوا با وجهه و اعتبار رسانه ملی بازی کردند و همان زمان نیز از سوی مطبوعات مورد تمسخر قرار گرفتند که چه اصراری هست یک اسطوره شناخته شده یونانی را سانسور کنیم و داستانش را تغییر دهیم تا قابل پخش باشد؟
- آیا گمان نمیکنید این افراد به دنبال و درآرزوی آن هستند که تا آنجا شاخصهای فرهنگی جمهوری اسلامی را زیر پا بگذارند که فیلم “خواننده” کیت وینسلت و فیلم “جاده انقلابی” لئوناردو دکاپریو را هم بتوانند از رسانه ملی پخش کنند؟ پخش فیلم¬ها به خودی خود برای مردم فهیم ما تأثیرگذار نیست و آنها همواره فاصله خود را از ضد فرهنگها حفظ میکنند ولی آیا توجه دارید که پخش این فیلمها از رسانه جمهوری اسلامی به معنای عدول و عقب نشینی از شاخصهای فرهنگی است و همه مخاطبان در خودآگاه و ناخودآگاه خود میپذیرند که جمهوری اسلامی از مواضع فرهنگی اش عدول کرده است؟ آیا گمان نمیکنید کسانی که به خدمت گرفته اید شاید آگاهانه در پی همین هدف باشند؟ اگر نه لطفا بفرمایید پخش این فیلم چه خاصیت و اثر دیگری را به همراه داشته است؟
- جناب آقای کرمی آیا شما شخصاً نسخه اصلاح شده را تماشا کردید؟ آیا دیدید که چگونه “عشق به سبک امریکایی” به مخاطب عرضه شد؟ آن هم از تریبون جمهوری اسلامی ایران؟ آیا اساساٌ میدانید تایتانیک اسطوره عشق امریکایی است و حالا این اسطوره مورد تأیید رسانه ملی جمهوری اسلامی قرار گرفته است؟ آیا میتوانیم این کار را در راستای ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی ارزیابی کنیم؟ آیا به نظر شما یقه زدن نرم افزاری یا سانسور سکانسهای برهنگی، ماهیت این اسطوره امریکایی را تغییر داده است؟ آیا شما فیلم را دیدید که بدانید چگونه عشق بی ریشه دخترک، مقدس و مصلحت اندیشی خانواده او، منفعت طلبانه ترسیم شده بود؟ آیا دیدید که چگونه تأیید کردیم عشق بی ریشه میتواند و باید ملاک تقابل با خانواده قرار گیرد؟ از به تصویر کشیدن عمل شنیع شرطبندی که تا پایان فیلم بر زیبایی آن تأکید میشود صرف نظر میکنم و تنها میپرسم آیا این سبک از عشق ورزی که ذاتاً امریکایی است و حتی غربی به معنای تاریخی آن هم نیست، مورد تأیید شماست؟
- در جداولی که ماهانه برای گزارش عملکرد مثبت فرهنگی تان برای رئیس سازمان ارسال میکنید و در آن سهم درصدی هر فیلم را از دین و اخلاق و امید و آگاهی مشخص میفرمایید این فیلم در کجا قرار می گیرد؟
- جناب آقای کرمی شما مرد دغدغه مند و صالحی هستید و اگر جز این بود پرسشگری از شما چه فایده ای داشت؟ آیا بهتر نیست در روند مدیریت شبکه تجدید نظر بفرمایید؟ آیا کسانی که چندی پیش فیلم فراموش شده هری پاتر را با دوبله بسیار رقت انگیز از شبکه شما پخش کردند همان کسانی نیستند که این فیلم را به شما توصیه کرده اند؟ آیا این دو فیلم دقیقاً یک اثر یعنی “تسلیم شدن رسانه جمهوری اسلامی در مقابل هجمه جبهه فرهنگی بیگانه” را درمیان مخاطبان دوست و دشمن شما القاء نمیکند؟ آیا نمیپذیرید که کسانی که برای پخش اینگونه فیلمها از سیمای جمهوری اسلامی ایران در مجموعه شما له له میزنند اگر دستشان برسد برنامه اسکار را نیز زنده همانند جشنواره فجر از شبکه شما پخش خواهند کرد؟ پخش اسکار نیز مسأله خاصی نیست و مخاطبان داخلی دنبال کننده به هر نحو آن را هم میبینند؛ مسأله این است که رسانه عزیز جمهوری اسلامی ایران چه چیزی را تأیید میکند؟ چرا توجه نداریم که برنامه¬ای وجود دارد تا این دژ فرهنگی انقلاب اسلامی، غرفه به غرفه فتح شود و از ارزشهای متعالی اش عدول کند؟ آیا بهتر نیست اندکی بیشتر بیاندیشید؟

شاید زمانی که قدم به یکی از مراکز خرید معروف پایتخت از تیراژه گرفته تا میلاد نور و تندیس می گذارید و با دختران بزک و دوزک کرده قد بلند و خوش اندمی که با لباسهای آنچنانی و گاه عجیب و غریبشان نگاه هر عابری را به خود جلب می کنند، روبرو می شوید، به مخیله تان هم نرسد که این شاهدان بازاری، برای به تن کردن این لباس ها و جلوه گری در دالان های مراکز خرید پایتخت به صورت روزمزد، حقوق دریافت می کنند و گشت و گذار هر روزشان در پاساژهای شهر نه به دلیل خرید که برای جلب مشتری برای صاحبان شرکت هایشان است!
مهرناز 25 ساله یکی از مانکن هایی است که به تازگی وارد کار مانکنی شده است، او در خصوص شغلش می گوید: یکی از دوستان نزدیکم که یک سالی است به عنوان مانکن با یکی از شوهای زیرزمینی مد و لباس همکاری می کند، من را به مدیرانش معرفی کرد و از آن پس هم مشغول به کار شدم. وی ادامه می دهد: ما لباس هایی که گفته می شود را می پوشیم و با این لباس ها یا در شوهای زیرزمینی و شبانه مد و لباس و یا در خیابان های شهر ظاهر می شویم و حقوق خوبی هم داریم و در عین حال کارمان سخت نیست!
مریم 21 ساله با اشاره به اینکه به صورت اینترنتی اقدام به ثبت نام در یکی از شوهای لباس کرده است، گفت: یک روز آگهی جذب مانکن را در یکی از سایت های اینترنتی دیدم و با پر کردن درخواست، چند روز بعد شخصی با من تماس گرفت و گفت که برای مصاحبه به محل شو زیرزمینی مراجعه کنم و پس از آن هم قرار شد هم در شوهای لباس و هم به صورت حضور در پاساژهای بالای شهر به ارائه و تبلیغ مدهای آن برند، مشغول باشم.

سحر 23 ساله اما نظر دیگری دارد، او با اشاره به اینکه از نوجوانی دوست داشتم مانکن بشوم، گفت: یک روز در یکی از مراکز خرید مشهور شهر بودم که خانم و آقایی از من پرسیدند که دوست دارم مانکن بشوم یا نه، من پذیرفتم و قرار شد که فردای آن روز به خانه ای که به گفته آنها محل برگزاری شوهای لباس بود، بروم. سحر ادامه می دهد: من در محلی که قرار بود، حاضر شدم و پس از آن، وظایفی که باید انجام بدهم، به من اعلام شد و کارم را از همان روز با پوشیدن لباس و حضور در شوهای زیر زمینی لباس آغاز کردم، اما این تمام ماجرا نبود. وی ادامه می دهد: چند ماهی که از حضور من به عنوان مانکن در شوهای زیر زمینی نگذشته بود که به ناگاه صاحبکار، به من گفت که باید در کنار لباس های شب و مانتو، مانکن لباس های زیر هم باشم و اجازه بدهم که با این با این لباس ها از من عکس گرفته شود که من با خواسته اش مخالفت کردم و مجبور به ترک کارم شدم.
موضوع انتشار تصاویر مستهجنی که برخی از دختران و پسران از خود در شبکه اجتماعی فیس بوک میگذارند، ماجرایی است که مدت ها از طرح آن می گذرد اما هنوز هم هستند بسیاری از افرادی که بی پروا تصاویر مستهجن خود را در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند. در این میان شوهای زیر زمینی هم بی کار ننشسته اند و با استخدام مانکن هایی اعم از دختر و پسر و عکسبرداری های مستهجن از آنها، بازار فروش لباس های خود را داغ تر کرده اند! البته یکی از قضات دادسرای جرایم اینترنتی تهران می گوید پرونده ای معروف به آتلیه ها در این دادسرا مطرح بوده كه با 60 متهم روانه دادگاه شده است. در این پرونده مهم تعدادی زیادی از دخترها و پسرها اقدام به عكس گرفتن با مدهای مستهجن و برهنه میكردند كه همگی محكوم به حبس شده اند.

با اینکه سال 86 دادستان وقت تهران اعلام كرد: “مطابق ماده 638 قانون مجازات اسلامی عمل افرادی که با ظاهر و پوشش نامناسب در ملاءعام عفت عمومی را جریحه دار می کنند جرم محسوب شده و برای مرتکب آن مجازات حبس و جزای نقدی مقرر شده است. همچنین در صورتی که این مجازات تاثیری در این افراد نداشته باشد مطابق مفاد ماده 19 قانون مجازات اسلامی درخواست مجازات تکمیلی و تتمیمی خواهد شد که به موجب آن تا 5 سال تبعید از تهران یا اقامت اجباری در منطقه ای دیگر درخواست می شود"، اما هنوز هم شوهای زیرزمینی بی پروا با سوء استفاده از ناموس مردم به ارائه و تبلیغ مدلهای خود در خانه های مد و شبکه های زیرزمینی لباس می پردازند، بدون اینکه واهمه ای از پیگیری قانونی و نظارت بر فعالیت خود داشته باشند.
بیست کارت تبریک سال نو خریده ام و در ذهنم سپرده ام که به چه کسی چه کارتی بدهم. برای معلمم، برای همکارانم، برای دوستانم، برای خاله و عمو و دایی و عمه و حتّی دختر و پسرهایشان که ازدواج کرده اند. موقعی که داشتم کارتها را داخل پاکتهایشان قرار می دادم، تازه یادم افتاد یک کارت کم است. برای مهمترین کسی که وقتهایی که یادم هست، برایش زندگی می کنم. با خودم می گویم: «یادم رفت! فردا! فردا برایش می خرم.»از صبح توی ذهنم مرور می کنم: «کارت یادت نرود!» و وقتی در تاکسی نشسته ام و به سمت لوازم التّحریری می روم، در ذهنم فکر می کنم الان است که فروشنده بگوید: «إ؟ باز هم آمدی کارت تبریک بخری؟» و من هم پاسخ او را می دهم: «مهمترین شخص یادم رفته است.» توی ذهنم مکالمه ام را با فروشنده اینطور کامل می کنم که فروشنده می گوید: «برای چه کسی؟» و من می گویم: «پدرم که در عین حال رئیسم هم محسوب می شود.» بعد فروشنده می گوید: «آهان! امام زمان(عج) را می گویی؟» و من هم به این نکته بینی اش احسنت می گویم. بعد با سلام و صلوات کارت زیبایی به من می دهد و از من می پرسد که چه چیزی می خواهم برای او بنویسم؟ و من می گویم: «حتماً یک جمله اش «حلالم کن» است.»
وقتی به مغازه می رسم، مکالمه ی ذهنی ام شکافته می شود. فروشنده می گوید: «کارتهای سال نو تمام شد!» دلم هُرّی پائین می ریزد. یعنی دست خالی بروم؟ به سمت کارتهای غیر سال نویی آخر مغازه می روم که رویشان گل و بلبل و منظره و میوه است. استندِ گردان را می گردانم و سعی می کنم زیباترین کارت را پیدا کنم.
فروشنده آرام به سمتم می آید و می گوید: «حالا کارت نده! ولش کن!» و من شتابزده می گویم: «نمی شود! خیلی مهم است! مهمترین کسی است که باید به او کارت بدهم.» و همزمان یک کارت را بالاجبار برمی دارم و می گویم: «بهترین کارت اینجاست! چاره ای نیست. هر چند تکراری است و قبلاً برای کسی برش داشته ام.» فروشنده کارت را از من می گیرد تا پاکتش را بدهد و می گوید: «اگر مهمترین کس است چرا آخرین نفر یادش افتاده ای؟» چیزی نمی گویم؛ ولی در ذهن می سپارم که حتماً یک جمله ی تبریک سال نوی کارت این باشد: «پدرم! مهربانم! عزیزترینم! حلالم کن!»
میرعیسی خانی
خدمت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کردند آقاجان ایرانیان عیدی دارند بنام نوروز ودر اون لحظه برج حمل “تحویل سال” هفت سینی دارند نظرتان چیست؟
فرمود:من به شما هفت سینی یاد می دهم که هرکس در آغاز برج حمل (شروع سال)آنها را با گلاب وزعفران بنویسد و خودش وخانواده اش از آن بخورد من ضامنم تا اخر سال با سلامت وباتندرستی زندگی کنند …
سلامٌ علی اِل یاسین
سلامٌ علی ابراهیم
سلامٌ علی موسی و هارون
سلامٌ هی حتی مطلع الفجر
سلامٌ علی نوحٍ فی العالمین
سلامٌ علیکم طبتم فادخلوها خالدین
سلامٌ قولاً من رَّبٍ رَّحیم
که همان هفت آیه قرآنی است که با سین شروع می شوند.
مرحوم حضرت ایت الله سید عباس کاشانی ره میفرمودند :هرکس نتواند بنویسد بخواند که همان اثر را دارد
“تسنیم”
فاطمه (س)در شعب ابی طالب
هنوز دو بهار از عمر نازنین فاطمه (س) نگذشته بود که فشار و خفقان و آزار و اذیت مشرکین به جایی رسید که ، حضرت عبدالمطلب _ بزرگترین حامی پیامبر (س) _نسبت به آن حضرت احساس خطر کرد و دستور داد همه بنی هاشم ،شهر مکه را ترک کرده و درکنار آن به شعب ابی طالب که در میان دو کوه قرار گرفته بود ، پناه ببرند .
در مدت سه سال (از سال هفتم تا دهم بعثت ) با وضع دلخراشی (در محاصره اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی قریش ) در همین دره سکنی گزیدند.
ناله های جانسوز فرزندان و نونهالان ،از شدت گرسنگی و فشار به گوش سنگدلان مکه می رسید ولی کوچکترین اثری نداشت .
مسلمانان در طول این مدت آن چنان در تنگنا قرار گرفتند که رنگ رخسارشان تغییر یافت .ضعف و ناتوانی و بیماری بر آنان مستولی گشت ،زیرا در اثر محدودیت شدید نمی توانستند روزانه بیش از یک خرما یا نصف آن غذا بخورند.
آری ، فاطمه (س) در این برهه از تاریخ ( از دو سالگی تا پنج سالگی ) شاهد بود که مسلمانان رنجور و خویشاوندانش از شدت گرسنگی ،پوست شتر دورافتاده ای را که در زیر خاک و غبار دشت حجاز آلوده گردیده ، با آب می شویند و سپس با آتش نرم می کنند و آنگاه از روی اضطرار با آن رفع گرسنگی می نمایند.
فاطمه (س) از همان کودکی با نا مهربانی ها آشنا بود!
منبع : برگرفته از کتاب سیری در سیره حضرت زهرا (س)
میراث پدرم
ای فرزندان بنی قیله
آیا به من درمورد میراث پدرم ظلم می کنند درحالیکه شما مرا می بینید و سخن مرا می شنوید ؟!
در حالیکه دارای انجمن و اجتماعید!
صدای دعوت مرا می شنوید ؛
از هر جهت به حال من آگاهید ؛
دارای نفرات ،تجهیزات ، ذخیره و قوت اید ؛
نزد شما اسلحه ، زره و سپر است ؛
صدای دادخواهی من به شما می رسد و جواب نمی دهید؟!
ناله فریادخواهی من بگوش شما می رسد و دستگیری نمی کنید؟ !….
خطبه چهارم حضرت زهرا(س)
بیگدلی
استاد بحث خارج حوزه علمیه نجف اشرف با اشاره به تقارن عید نوروز و فاطمیه، این تلاقی را امتحانی الهی دانسته و بر ضرورت حفظ حرمت ایام فاطمیه تاکید کرد.
آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی در جمع طلاب علوم دینی، با اشاره به تقارن عید نوروز و ایام دهه اول فاطمیه اظهار داشت: این تقارن، امتحانی برای شیعیان و محبین اهلبیت علیهم السلام است که مشخص میکند با فاطمیه چه کار خواهند کرد، آن را فراموش کرده و از عزاداریها و مجالس کم میکنند یا کما فیالسابق و بیشتر از سال گذشته به فاطمیه اهمیت داده و عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها را با شور و عظمت به پا میدارند و در ضمن، به صله رحم و دید و بازدید میپردازند.
وی با بیان اینکه پاکی، نظافت خانه و صله رحم از نشانههای ایمان است، این مسائل را منافی با عزاداری ندانسته و ابراز داشت: میشود در کنار عزاداری صله رحم کرد، اگر مردم و محبین فریب تبلیغات مخالفین را بخورند و از هوای نفس متابعت کنند و عزاداری فاطمیه را کم بشمارند و بی توجهی کنند، دل امام زمان عجل الله فرجه را به درد آورده و ممکن است مورد تنبیه الهی قرار گیرند.
استاد بحث خارج حوزه علمیه نجف اشرف در ادامه خطاب به همه شیعیان از جمله مادحین، هیئتیها و محبین به ویژه خواهران و مادران مؤمنه تاکید کرد: مواظب باشید و تبلیغ کنید که در ایام عزای این بزرگوار کارهای خلاف شرع و اموری که منافات با تقوی دارد انجام نگیرد، باید مجالس بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها پر شده و این جلسات بزرگ شمرده شود و بدانید که امسال حتماً دشمن سرمایه گذاری بیشتری در نفی مجالس فاطمیه به بهانه برگزاری جشن عید نوروز میکند و تبلیغ وسیعتری برای مبارزه با فرهنگ فاطمی صورت میگیرد.
آیت الله بحرالعلوم میردامادی با تاکید بر اینکه همه باید بدانیم فاطمیه مانند عاشورا، دانشگاهی برای دوستان و شمشیری برای مبارزه با مخالفین به شمار میرود، تصریح کرد: ما میتوانیم با نشان دادن مظلومیت اهل بیت علیهم السلام ظلم مخالفین را ثابت کنیم و اگر با تبلیغات مسموم این سلاح را از ما بگیرند دیگر نمیتوانیم با دشمنان اهل بیت علیهم السلام مبارزه کنیم.
وی در ادامه بر وجوب مواظبت از فاطمیه در مقابل تبلیغات مسموم دشمنان تشیع اذعان کرد و ادامه داد: بر تمام محبین اهل بیت علیهم السلام به ویژه هیئتیها، مادحین، شعرا و کسانی که بلندگو در دست دارند واجب است قبل از فرا رسیدن نوروز، مردم را به این مسئله توجه دهند که در شبانه روز ساعاتی را برای شرکت در مجالس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار دهند، پرچم بزنند و مشکی بپوشند و بدانند این کار تاسی به امام زمان علیه السلام است که ایشان در عزای مادرشان گریان و سیاهپوش هستند.
بنیانگذار مرکز جهانی حضرت ولی عصر (عج) افزود: ماهم باید در عزای حضرت فاطمه زهرا به آن بزرگوار تاسی کرده و محزون و ناراحت باشیم، البته عرض کردم این مسئله با صله رحم و دید و بازدید منافاتی ندارد ولی باید از معاصی، مجالس گناه و موسیقی پرهیز شود، دستههای عزاداری و مجالس در خانهها، مساجد و حسینیهها برگزار شده و در این مسئله نسبت به سال گذشته تغییری ایجاد نشود.
آیت الله بحرالعلوم میردامادی با تاکید بر اینکه صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران در این زمینه رسالت بزرگی دارد، بیان داشت: مسئولان صدا و سیما باید توجه داشته باشند، عزای صدیقه کبری سلام الله علیها را مهم بدانند و از تبلیغ معصیت در برنامههای تلویزیونی به بهانه عید پرهیز کنند و خود مشوق برنامههای عزاداری دردانه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله باشند تا خدای متعال رحمتش را بر ما و ممالک اسلامی بیافکند و با عنایات بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها و فرزندش، دست استکبار از منطقه قطع شده و مسلمین در همه جبههها پیروز و موفق باشند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: امیدواریم با گرامیداشت ایام فاطمیه خداوند متعال در ابتدای سال 1392 نظر رحمتش را به همه ما بیافکند و مورد لطف و عنایات الهی قرار گیریم و رضایت امام زمان علیه السلام را تا آخر سال جلب کرده و در کارها موفق باشیم.
منبع :سایت www.yaali 21.blogfa.com
اسدی
مرحوم حاج ملا آقاجان : کتاب “ارواح معین“ میرعیسی خانی
هر روز چند دقیقه ای هم که شده با امام زمانتان صحبت کنید، با آن حضرت مانوس شوید و زندگی خود را بر رضایت آن حضرت بنا کنید و تا می توانید دست توسل از دامن مقدس حضرت بقیه الله عج برندارید که تمام سعادت در همین موضوع خلاصه می شود .

میرعیسی خانی
آیت الله جوادی آملی میفرمایند: «تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت امام به واقع شدن آفتاب پشت ابر، لطایف بسیاری در بردارد:
1. خورشید در منظومه شمسی مرکزیّت دارد و کرات و سیّارات به دور او در حرکتند؛ چنانکه وجود گرامی حضرت حجّت(ع) در نظام هستی مرکزیّت دارد:
«ببقائه بقیت الدّنیا و بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض والسّماء.»11
2. خورشید در این مجموعه، منافع فراوانی دارد: ایجاد جاذبه،که مایه ثبات و بقای نظام است؛ گرما و حرارت، که از پشت انبوه ابر غلیظ نیز به زمین میرسد؛ باد و باران، روییدن گیاهان و امثال آن از برکت تابش خورشید است و ابر گرفتگی در آن اثر مهمّی ندارد. هرچند، نورافشانی از پشت ابر، کمتر خواهد بود. بدین ترتیب ابر گرفتگی فقط یکی از منافع آفتاب ـ آن هم در برخی نقاط ـ را تقلیل میدهد، نه اینکه از بین ببرد؛
3. ابر، هرگز آفتاب را نمیپوشاند بلکه ما را میپوشاند، در نتیجه ما را از دیدن آن محروم میکند، نه آنکه در منفعت رسانی آن خلل ایجاد کند. چگونه میتوان گفت کسی که عالم وجود در قبضه قدرت اوست و میتواند هر لحظهای در هر جا حضور داشته باشد، غایب است؟؛
4. پوشاندن ابر، اختصاص به کسانی دارد که در زمین هستند نه کسی که بر فراز ابر حرکت میکند. غیبت آن حضرت نیز برای کسانی است که به دنیا و طبیعت چسبیده اند، امّا کسانی که بر ابرهای شهوات و غبار هواهای نفسانی پا میگذارند و در آسمان عبودیت پرواز میکنند، در بهره گرفتن از خورشید با دیگران قابل مقایسه نیستند؛
5. آفتاب، لحظهای از نورافشانی غفلت نمیکند. هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره میبرد و اگر بتواند همه موانع را کنار بزند و در برابر آفتاب بنشیند بهره کاملی میبرد. چنان که حضرت ولیّ عصر(عج) مجرای فیض الهی است و از این جهت فرقی بین بندگان خدا نمیگذارد؛ لیکن هر کس به اندازه ارتباط خود مستفیض میشود؛
6. اگر این آفتاب پشت ابر هم نباشد، شدّت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد. اگر وجود گرامی آن حضرت در پس پرده غیبت نباشد، سختیها و تنگیهای معیشت و کینه توزی دشمنان مجالی به شیعه نمیدهد. آن حضرت در توقیع مبارک خود به مرحوم شیخ مفید(ره) نوشتهاند:
«إنّا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم الّلأو اء و اضطلمکم الأعداء؛12
ما در مراعات حال شما سهل انگار نیستیم و هرگز شما را فراموش نمیکنیم؛ وگرنه سختیها و تنگناهای فراوانی به شما میرسید و دشمنان، شما را نابود میکردند.»
7. درست است که امام(ع) با حضور و ظهور خود میتواند مایه اضمحلال دشمنان گردد، آن گونه که از نظر علمی، تابش بدون ابر و مستقیم خورشید ـ به خاطر اشعههایی که دارد ـ ضدّعفونی کننده و از نظر فقهی نیز جزو مطهّرات محسوب میشود و برخی نجاسات را پاک میکند؛ لیکن وجود امام معصوم(ع) در نظام آفرینش مثل مغناطیس زمین است که با وجود نامرئی بودن، همه قبلهنماها و قطب نماهای کشتیها، هواپیماها، عملیاتهای نظامی و… را به حرکت درمی آورد و از برکت آن، میلیونها بلکه میلیاردها انسان، جهت قبله یا مسیر مسافرت خود را پیدا میکنند و به مقصد میرسند.13
ارزو اسماعیلی
زینب کبرىعلیها السلام بانویى سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» دیروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگویى ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهاى حرکت ارزشى و ضدارزشى را براى همیشه ترسیم کرد.
برترین درجه علم، علمى است که از ذات الهى به انسان افاضه مىشود که به تعبیر قرآن مجید، علم «لَدُنّى» نام دارد: «و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً(کهف، 65)»: «علم فراوانى از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم». حضرت زینبعلیها السلام به شهادت امام سجادعلیه السلام، داراى چنین علمى بود که خطاب به عمّهاش فرمود: «أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ(سفینة البحار، ج 1، ص 558)». «به حمداللَّه تو دانشمند معلمندیده و فهمیدهاى فهم نیاموخته هستى».
ایشان در حدود 6 سالگى، شایستگى حفظ خطبه استدلالى، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهرا علیها السلام را داشت و این نشانه بارزى از رشد فکرى و بلوغ اندیشه و تعقّل دخترى است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافت و به زلال روح و کمال معنوى و قرب الهى رسید. یک سال پس از استقرار حضرت علىعلیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرتعلیه السلام پیام فرستادند و گفتند: «ما شنیدهایم که دختر شما، حضرت زینب علیها السلام همانند مادرش، زهراى مرضیّه علیها سلام، منبع سرشار دانش و داراى علوم و کمالات است. اگر اجازه بدهید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهرهمند شویم». علىعلیه السلام اجازه داد تا دختر عالمهاش بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمى و دینى آنان را حل کند. زینبعلیها السلام آمادگى خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهاى مقدماتى، جلسه تفسیر قرآن براى آنان تشکیل داد و پرسشها و شبهات آنان را جواب مىداد(ریاحین الشریعة، ج 3، ص 57. ).
از سخنان آن حضرتعلیها السلام در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام، خطبهها و سخنرانىهایى که در فرصتهاى مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبى معلوم مىشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوى بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابى نبوده است.
در جنبه مقام علمی ، علاوه بر توانایى براى ایراد خطبهها، نکته ظریف و اساسى وجود دارد و آن تصمیمگیرىها و موضعگیرىهاى بهجا در مناسبتهاى لازم است که خوب مىدانست کجا باید نرم سخن گفت، در کجا باید برآشفت و حماسه آفرید، در کجا باید گریه کرد و اشک ریخت و چه وقت باید عقل و منطق را به کار گرفت.
نام زینب کبرىعلیها السلام به عنوان یکى از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتب رجال را مزیّن کرده است. روایتهاى آن حضرتعلیها السلام در منابع معتبر شیعه ازجمله در کتابهاى«من لا یحضره الفقیه»،«وسایلالشیعه»،«بحارالانوار» و… موجود است(ماهنامه مبلّغان، شماره 31، جمادىالاولى 1423، ص 21).
اهمّ این احادیث بدین شرح است: داستان نزول مائده آسمانى براى حضرت زهراعلیها السلام، حدیث «امّ ایمن» در ماجراى دفن حضرت علىعلیه السلام، خطبه دفاع مادر از حق امامت و مطالبه فدک که سند اخیر را عدهاى از مورخان و محدّثین نامدار شیعه همچون شیخ صدوق در کتاب «علل الشرایع» و علامه مجلسى در «بحارالانوار» آوردهاند.
از نظر دانشمندان رجالى و حدیثشناسان، عدالت و اعتماد این بانوى پاک و بافضیلت در زمینه بیان حدیث و مقامات علمى مورد تأیید قرار گرفته و صداقت و درایت او انکارناپذیر است.
بیات
زیباییِ رخسار مؤمن از حسنِ عنایت خداست به او است.
برای هر عملی و کاری زینت و آراستگی وجود دارد که باعث متمایز شدن یک چیز با چیز دیگر میشود. یکی از اعمال و رفتار انسان بحث طاعت و بندگی خداست که در احادیث و روایات از آن به عنوان بهترین زینت و زیور برای انسان یاد شده است.
امام علی(ع) در حدیثی میفرمایند: هیچ آراستهای به زیوری مانند طاعت خدا، آراسته نشد1.
ایشان همچین در توصیف نیکوترین سلوک فرمودند: نیکوترین هیأت (وسلوک) آن است که تو را با مردم آمیزش دهد و در میان آنها زیبایت گرداند و زبان (بدگویی) آنان را از تو باز دارد2.

در حدیث دیگری از امام علی(ع) در بیان زیور ایمان میخوانیم که حضرت میفرمایند: زیور ایمان، پاکی درون است و نیک رفتاری برون3.
ایشان همچنین درباره علت و سبب زیبایی رخسار مؤمن، فرمودند: زیباییِ رخسار مؤمن از حسنِ عنایت خداست به او4.
منابع احادیث:
1- غررالحکم: 9489 منتخب میزانالحکمة: 260
2- غررالحکم: 3470 منتخب میزانالحکمة: 260
3- غررالحکم: 5504 منتخب میزانالحکمة: 260
4- غررالحکم: 4848 منتخب میزانالحکمة: 108
میرعیسی خانی
xt-align: justify;">
به صدق آیه قرآن که فرماید “فمن یعمل “
عمل گر نیک یابد هر دودارد باز تاب آن جا
نماید نامه اعمال انسان لحظه ها را ضبط
نباشد ذره ای اعمال انسان بی حساب آن جا
قیامت می شود بر پا پی اعمال نیکوبد
همین اعمال انسان می نماید انقلاب آنجا
مقام ومال ونوکر هرکسی سودی نمی بخشد
زیان دارد بر انسان نوکر وخیل رکاب آنجا
علایق کمتر وراه قناعت بیشتر پیما
که آسانتر نماید این دو طومار حساب آنجا
بود دنیا محل کشت بذر حاصل عقبی
در اینجا هر چه کشتی بدروی از خاک وآب آنجا
به هر اندازه پا بیرون نهی از حد ومرز حق
به معیار عدالت می کشی بار عذاب آنجا
برادر از برادر ، مادر از کودک گریزانند
به فکر کار خود باشد هر یک از شیخ وشاب آنجا …
به قران جسم وجان را احمدی تعویذ کن این جا
که پرتو افکند روی سرت همچون سحاب آنجا
(عباس احمدی اصفهانی )
جباری
شاید هیچ وقت فکر نکرده ایم که زیارت عاشورا، «مرام نامه ی شیعیان» است. نوشته ای که به شیعیان نشان می دهد که چه جایگاهی دارند و تکلیفشان در این جایگاه چیست؟ اینکه ظالم و مظلوم چه کسانی هستند و وظیفه ی ما در مقابل آنها چیست؟ اینکه چگونه زینب مولای زمانمان باشیم.اگر اینگونه زیارت عاشورا نخوانده اید، با ما همراه باشید تا از مهمترین تکلیف شیعیان از دیدگاه زیارت عاشورا سخن بگوییم.
سه تکیف شیعیانخلق یک مرامنامه برای «شیعه ماندن» در گستره زمین یکی ازنتایج، قیام عاشورا است. امام حسین (ع) در روزهایی که زندگی انسانها درگیر روزمرگی بود، تعریفی از مرگ ارائه دادند و از سوی دیگر مرامنانه ی زندگی به صورت زیارت توسط حضرت زینب (س) ارایه شد. اگر زیارت را باز کنیم با مثلث «قرب» روبه رو می شویم. تقرب به سه عنوان وابسته است. «معرفت» ، «تولی» و «تبری». بنابراین، پس از معرفت، دشمن شناسی و مقابله با دشمن (تبری) و دوست شناسی و همراهی با دوست (تولّی) از مهمترین وظایف شیعیان بر اساس زیارت عاشوراست.تولی، عشق مقدس است و تبری کینه مقدس. که هر دوی این موضوعات در قرآن و زیارت عاشورا بیان شده اند.
گستره ی تبرّی و تولی در زیارت عاشورادر زیارت عاشورا، مرام نامه ی شیعیان، خداوند، گستره ی خاصی از دشمنان را از شمول رحمت خود خارج کرده است. این دشمنان همان کسانی هستند که ما باید نمونه ها و مصادیق امروزی شان را شناسایی کنیم و با قلب و زبان و دست از آنها برائت بجوییم. می توان لایه های این دشمنان را چنین برشمرد:
1.اساس ظلم:در فرازی از زیارت عاشورا، می خوانیم: « فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً أسَّسَتْ أساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَيْكُمْ أهْلَ البَيْتِ» (پس لعنت خداوند بر امتی که ظلم و ستم بر شما اهل بیت را پایه نهادند.) در این فراز، خداوند، پایه و اساس و مبانی ظلم به اهل بیت (ع) را از رحمت خود دور می کند و کسی که از رحمت خداوند دور می شود، جایگاهش در دوزخ است.
2.هدف قرار دادن استراتژی:در ادامه ی زیارت عاشورا می خوانیم: «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَأزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الّتِي رَتَّبَكُمُ اللهُ فِيها» (و لعنت خدا بر امتی که شما را از مقامتان دفع کرد و مراتبی که خداوند شما را در آن جایگاه قرار داده بود، نابود گرداند.)هدف بنی امیه این بود که امام حسین (ع) را از جایگاهی که خداوند به ایشان داده بود، دور کنند. بنی امیه در اساس و بنیاد وصل به بنی اسرائیل بودند و این فکر و ایده را هم بنی اسرائیل به آنها القا کرده بود.
3. بیان عمل ظالمانه:در فرازی در زیارت عاشورا، می بینیم که عمل ستمگرانه ی بنی امیه و شامیان، مصیبتی بزرگ برای مسلمانان و اهل زمین و آسمان دانسته شده است، جایی که می فرماید: «يَا أبَا عَبْدِ اللهِ ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ ، وجَلّتْ وعَظُمَتْ المُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَى جَمِيعِ أهْلِ الإسلام» (اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام.)
4. ذکر عامل میدانی:هر چند که آل زیاد و آل مروان و یزید و دیگران، فقط عمله های ظلم در میدان جنگ بودند و پایه و اساس ظلم را بنی اسرائیل پایه نهاده بودند، امّا در حدیث زیارت عاشورا، آنها نیز از رحمت خداوند محروم گشتند: «وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً»عاملان میدانی عصر ما چه کسانی هستند؟ امروز که شمر و یزیدی وجود ندارد، ما شیعیان آیا قدمی در راه شناخت عاملان ظلم برداشته ایم؟مرام نامه ی ما شیعیان، به ما می گوید همانطور که باید حسین (ع) زمان را شناخت، باید یزید زمانه را یافت و در دایره ی تبری آورد.
5. قوای پشتیبان و حمایت کننده:شاید برخی از ما فکر کنیم که دشمنان بعد از عاملان ظلم، لایه ی زیرین دیگری ندارد؛ امّا در زیارت عاشورا، کسانی که ظالمان را یاری رسانده اند نیز، جزء ملعونین هستند؛ کسانی که زمینه های فراهم آمدن این ظلم عظیم را ایجاد کردند و در نهایت با حمایت آنان بود که حسین بن علی(ع) را به شهادت رساندند: «وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ» (و خدا لعنت کند آنانكه تهيه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند)
6. قوای لجیستیکی (قوای تامین کننده):این نیرو نیز از نظر سنت خداوند، ملعون است. در جایی که در فرازی از مرام نامه ی شیعیان می خوانیم: «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ» (و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زين کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پيكار با تو)کسی از دوستان امام صادق (ع)، که شترش را به افراد را امانت می داد، روزی نزد ایشان آمد و گفت: «خلیفه می خواهد به مکه برود. آیا اجازه دارم که شترم را به اجاره بدهم؟»امام به او فرمودند که آیا دوست داری که خلیفه زنده بازگردد و شترهایت را برگرداند، او هم گفت بله و امام اجازه ی همکاری با خلیفه را به او ندادند. حتّی همین کوچکترین چیز در کمک به ظلم نیز، انسان را از رحمت خداوند دور می کند.
7. قوای روحیه ساز و رضایت دهنده:آخرین لایه ی ظالمان، کسانی هستند که روحیه ی عاملان ظلم را تقویت کردند و همچنین در زیارت وارث می خوانیم «فرضیت به» (یعنی کسانی که ظاهرا با ظالمان نبودند اما دردل به آن راضی شدند)این افراد هم از نظر خداوند، ملعون شمرده شده اند: «اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً»(خدايا لعنت کن بر گروهى که پيكار کردند با حسين عليه السلام و همراهى کردند و پيمان بستند و از هم پيروى کردند براى کشتن آن حضرت خدايا لعنت کن همه آنها را.)در جبهه ی حق نیز، چنین مرتبه بندی و دسته بندی وجود دارد. این رتبه از والاترین مقام که امام حسین (ع) است شروع می شود و تا دوست دار دوستداران آنها ادامه پیدا می کند. همه ی این افراد، در دایره ی تولی می گنجند.
عهد امام و عهد با امامزمانی که فردی دوست و دشمنش را شناخت، وقت آن است که دوست خداوند را یاری کند. این فرمانی است که از قیام عاشورا برجای مانده است. پس از خواندن زیارت عاشورا، وقتی که در فرازهای آن خواندیم که: «خدایا خونخواهی از آن امام را همراه با آن امام هدایتگر…روزی من گردان!» وقت آن است که منتقم(ع) را بشناسیم و به سویش قدم برداریم.وقتی که در زیارت عاشورا اعتراف می کنیم: «من دوستم با دوست شما و دشمنم با دشمن شما» معلوم است که خطاب ما تنها به امام حسین(ع) که در صحرای کربلا به شهادت رسیده اند، نیست. چرا که یاری ما به آن امام امروز، فایده ای ندارد. بلکه در این دوران، با اعتقاد به اینکه ادعیه زمان بردار نیست، می بایست دوستی خودمان را به امام زمانمان ثابت نماییم.حال وظیفه ی شیعیان، بر این اساس چیست؟
1.حرکت به سوی امام:این که ما منتظر می نشینیم تا امام زمان (عج) بیایند، تفکر غلطی است. پیامبر اکرم(ص)، به امام علی(ع) فرمودند: «مثل امام مانند مثل کعبه است. مردم به سوی کعبه می آیند و کعبه به سوی مردم نمی رود.»
2.تسلیم امام شدن:بعد از حرکت به سوی امام، باید آموخت که در مقابل امام، مطلقاً تسلم بود. امام صادق (ع)، در تفسیر آیه ی «أوفوا بعهدی أوف بعهدکم» فرمودند: خداوند فرموده است که به ولایت امیرالمؤمنین (ع) وفا کنید تا وعده ی بهشت را برای شما محقق کنم.
3.تجدید عهد با امام:یکی از بهترین راه های تجدید عهد با امام عصر (عح)، خواندن دعای عهد است. دقت کنید و ببنید چقدر زیبا عهد بسته می شود. مؤمن واقعی، در شرایطی که لحظه ی دعا تلقی می شود، مسائل بزرگ از خداوند می خواهد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا …؛براى آن حضرت بر عهدهام، عهد و پيمان و بيعت تجديد مىكنم، كه از آنرو نگردانم، و هيچگاه دست برندارم. خدايا مرا از ياران و مددكاران و دفاع كنندگان از او قرار ده و از شتابندگان به سويش در برآوردن خواسته هايش و اطاعت كنندگان اوامرش و مدافعان حضرتش و پيش گيرندگان به جانب خواسته اش،و كشتهشدگان در پيشگاهش. خدايا اگر بين من و او مرگى كه بر بندگانت حتم و قطعى ساختى حائل شد، كفن پوشيده از قبر مرا بيرون آور، با شمشير از نيام بركشيده و نيزه برهنه، پاسخگو به دعوت آن دعوت كننده، در ميان شهرنشين و باديه نشين.»
برگرفته از سخنرانی اسماعیل شفیعی سروستانی در شصت و نهمین نشست ماهانه ی موعود با موضوع: «از حسین تا مهدی»، دی ماه 1391.
روزی می شنویم که دختری به خاطر حجابش از دانشگاهی در یک کشور مدعی دموکراسی، اخراج می شود و روز دیگر عکسی می بینیم که جوانک یهودی مشروبش را می ریزد سمت زن مسلمان محجبه. کار از اینها هم بالاتر می گیرد و تمام خبرگزاری ها اعلام می کنند که زن مسلمان باردار و جنینش در دادگاه و جلوی قاضی با ضربات چاقو به شهادت رسیدند.
ماه رمضان فرا می رسد و تو روزه می گیری و به ظاهر مسلمانی، جلوی چشمانت ساندویچی می خورد و تو را به خاطر عمل به دستورات دین مسخره ات می کند و قاه قاه می خندد.
خبر می رسد که در یک کشور اسلامی، روحانی ای در حالی که داشت امر به معروف و نهی از منکر می کرد، با ضربات چاقو کشته شد.
درست متوجه شدید، اینها همه وصف زندگی مومنان است در روزهای آخرالزمان.
ذلت و خواری مومنان
رسول خدا(ص) در توصیف اوضاع مومنان و خواری آنان در روزهای آخرالزمان می فرمایند:
«و زمانی خواهد آمد، که مومن در آن زمان از گوسفند زبون تر خواهد بود.»(1)
و امام علی(ع) فرمودند: امر خدا واقع نمی شود، مگر بعد از آنکه شما مومنان در میان مردان از مردار هم خوارتر و زبون تر باشید … و آن هنگامی است که یک ضربت با شمشیر برای مومن از به دست آوردن یک درهم از طریق حلال آسانتر باشد و … .(2)
و هم چنین ایشان فرمودند:
«… در چنین روزگاری چیزی از شما باقی نمی ماند مگر ته مانده ای همانند ته مانده ی دیگ غذایی که خورده اند و یا باقیمانده ای که در ساک دستی باقی می ماند.»(3)
«اینان همانند پوستی که دباغی می شود شما را مالش و همانند گندمی که در خرمن کوبیده می شود شما را فشار می دهند.»(4)
«اینان مومن را از میان شما برای زجر دادن همانند پرنده ای که دانه ی چاق تر را انتخاب می کنند، بیرون می کشند…» (5)
و امام باقر(ع) می فرمایند: «آن فرجی که شما انتظار می کشید، واقع نمی شود مگر بعد از آنکه شما چون بز ذبح شده باشید که دیگر قصاب اعتنا نمی کند که دست به کدام عضو آن بزند! آری ستمگران شما را ارجی نمی نهند و شما پناهگاهی پیدا نمی کنید که امر خود را به او مستند سازید.»(6)
و هم چنین امام صادق(ع) در این باره تصریح دارند که: «در آن زمان می بینی که پیروان همه ادیان تحقیر می شوند و حتی هر کس که یک فرد دیندار را دوست داشته باشد. مردم ارتباط با او را تحریم می کنند و از خود می رانند.»(7)
عدم امکان امر به معروف و نهی از منکر
مومنان در روزهای قبل از ظهور حضرت مهدی(ع) حتی نمی توانند به واجباتی مانند امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند.
رسول خدا(ص) فرمودند: «… در آن وقت قلب مومن درونش آب می شود، مثل آب شدن نمک در آب. زیرا منکرات را می بیند و قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارد. مومن در میان آنها با ترس و لرز راه می رود، که اگر حرف بزند، او را می خورند و اگر ساکت شود، دق مرگ می شود.(8)
و هم چنین امام صادق(ع) فرمودند: «مومن در آن زمان محزون و مورد تحقیر قرار می گیرد. او نمی تواند که منکرات را جز در دلش انکار کند و در معرض هر نوع تحقیری قرار می گیرد.»(9)
سختی حفظ دین برای مومنان
رسول خدا(ص) درباره سخت و دشوار بودن حفظ دین در روزهای آخرالزمان فرمودند: «واى بر عرب از شرّى كه به آنان نزديك شده است. فتنه هايى چون پاره هاى شب تاريك و ظلمانى. صبحگاهان مرد مؤمن است و به هنگام غروب كافر. گروهى دين خود را به بهاى ناچيز و متاع اندك مى فروشند. كسى كه در آن روز به دين خود چنگ زده و پاى بند است، همانند كسى است كه گلوله اى از آتش را در دست گرفته يا بوته اى از خار را در دست مى فشرد.(10)
راه نجات از سختی ها
رسول خدا(ص) این سختی در زندگی مومنان را پیش بینی کرده و فرموده اند: «برای مردم زمانی پیش می آید که برای هیچ دین داری دینش سالم نمی ماند جز اینکه از کوهی به کوهی فرار کند و همچون روباه بچه هایش را برداشته از لانه ای به لانه ای بگریزد… .»(11)
امام صادق(ع) نیز فرمودند: «هنگامی که چنین زمانی فرا رسد، گلیم خانه خود باشید تا خداوند امام غائب، غریب و فراری را که پاکیزه و پسر پاکیزه است، ظاهر سازد. هر کس فتنه ای به پا کند، خود گرفتار همان فتنه گردد. هر وقت برای هدفی شما را مورد هجوم قرار دهند خداوند برای آنها حادثه ای پدید آورد که سرشان آنجا گرم شود و از شما بازمانند.»(12)
و هم چنین ایشان می فرمایند: «برای شما زمانی پیش می آید که از افراد متدین کسی نجات نمی یابد، به جز افرادی که مردم آنها را ابله تصور کنند و آنها صبر و شکیبایی داشته باشند بر آنان که آنها را ابله و بی خرد بخوانند.»(13)
امام صادق (ع) خطاب به افراد با ایمان در آخرالزمان فرمودند: «آیا می دانید آنان که با ایمان راسخ در انتظار حضرت مهدی (عج) هستند و در بدترین شرایط صبر می کنند از آزار ها و سختی ها و ترس و ناملایمات بسیاری می بینند ، آنها روز قیامت از پیروان راستین ما هستند و به ما نزدیکترند.»(14)
آنچه باید باشد
احادیثی که در بالا آورده شد برای زمانه ای است که زمین پر از ظلم و جور شده و دیگر هیچ چیز بر سر جایش نیست.
در بیان مقام مومن همین بس که پیامبر خدا(ص) نگاهی به کعبه کردند و فرمودند: «آفرین بر تو ای خانه [خدا] چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری! اما به خدا سوگند که مؤمن (نزد خداوند) محترم تر از توست، زیرا خداوند تو را تنها از یک جهت محترم قرار داده است، ولی مؤمن را از سه جهت : مالش، جانش و اینکه به او گمان بد برده شود.»(15)؛ و هم چنین در روایات مومن را از فرشته مقرب هم گرامی تر دانسته اند.(16)
بر اساس روایات ظلم به برادران دینی(مومنان) و از بین بردن حقوق آنان گناهی است که بخشوده نمی شود(17) و درست آخرالزمان دوره ای است پر از این گناه نابخشودنی.
پی نوشت:
1. نهج الفصاحه،ج2،ص645؛ روزگار رهایی، ص354
2. منتخب الاثر، ص314 ؛به نقل از روزگار رهایی، ص364
3. نهج البلاغه، خطبه ی 107 ، صفحه ی 239
4. همان
5. همان
6. بحار الانوار، ج52، ص110 و 264؛ روزگار رهایی، ص374
7. بشارة الاسلام، ص 132
8. الزام الناصب، ص182؛ روزگار رهایی، ص 355
9. الزام الناصب ص183؛ به نقل از روزگار رهایی382
10. احمد، مسند، ج2، ص390
11. منتخب الاثر، ص 437؛ کشکول شیخ بهایی، ص580؛ به نقل از روزگار رهایی،ص794
12. غیبت شیخ طوسی ص206
13. اصول کافی، ج2، ص117؛ به نقل از روزگار رهایی، ص382
14. احمد، مسند، ج2، ص390
15. بحارالانوار، ج67، ص71، ح39
16. همان، ج68،صص18و19، ح26
17. وسائل الشیعه، العاملی، ج11،ص474،ح6
مطلب از : س. ز. م
آیت الله صافی مرجع تقلید در پاسخ به پرسشی درباره تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن، در نوشتاری با عنوان"تهاجم فرهنگی؛ زهرها و پادزهرها” به تبیین این سیاست ویرانگر غربی پرداختند.
متن پرسش و نوشتارحضرت آیت الله صافی گلپایگانی در پی می آید:
سئوال: چنان كه مسبوق و آگاهيد، مدّتى است در سخنراني ها و مطبوعات، تهاجم فرهنگى، غرب گرايى و خطرات آن، و لزوم مبارزه با آن مطرح است. تقاضا داريم در اين رابطه براى آشنايى همگان به وظايف و تكاليف اسلامى درباره مطالب زير، توضيحاتى مرقوم فرماييد.
1. تعريفى از تهاجم فرهنگى و غربگرايى با اشاره به بعضى از نمونههاى ملموس و نظاير آن و همچنين اشاره به خطرات اين تهاجم.
2. راههاى مبارزه و برخورد با تهاجم فرهنگى.
پاسخ:
ج1.
هر نهضت و حركتى كه هدف آن برانداختن آداب، تمدّن، رسوم تعليم و تربيت، آداب، شعائر، سنن دينى و قومى يك جامعه و همچنین تضعيف اعتقاد و پايبندى افراد آن جامعه به خصوص جوانان و نوجوانان به فرهنگ و آداب خودشان براى آماده سازى آنها به قبول عادات بيگانگان باشد، تهاجم فرهنگى به آن جامعه است.
بنابراين، تهاجم فرهنگى به جوامع اسلامى، نهضتها و برنامههاى ويرانگرى است كه با سياست هاى فرهنگى استعمارى و با ترويج اخلاق بيگانه و در حال حاضر غربى براى محو شخصيّت اسلامى و مسلمانان و ذوب آنها در فرهنگ، عادات و رسوم بيگانگان و برداشتن مرزهاى اخلاقى خصوصاً در روابط زن و مرد و تأسيس حكومت بر اساس حكومتهاى غربى، و نفى اصالت حكومت دين و حاكميّت احكام، مخصوصاً از حدود دو قرن پيش در بلاد و ممالك اسلامى به صورت هاى گوناگون و شامل تقريباً كلّ مظاهر زندگى، كم و بيش شكل گرفت و مى توان گفت: جز چند نقطه از سرزمين هاى اسلامی همه جا را فرا گرفت و بسيارى از عادات، آداب و حتّى لباس و پوشش مسلمانان و طرز و روش ملاقات ها، برخوردها و ديدارها، پذيرايى ها و مراسم عزا و عروسى ها را شامل گرديد.
البتّه اين اوّلين بار نبوده كه بيگانگان به وسيله تهاجم فرهنگى، در صدد تسلّط بر بلاد اسلامی و استضعاف مسلمين بر آمده باشند. به طور مثال، تاريخ به ما نشان مى دهد كه در سقوط كشور متمدّن، آباد و مسلمان اندلس (اسپانيا)، علّت اصلى، تهاجم فرهنگى بيگانه بود. امّا اين موج فراگير تهاجم فرهنگى و اسلام زدايى كه در دو قرن اخير به وسيله استعمارگران و ايادى روشنفكرنما و تجدّد و تساهل خواه و مزدور آنها پیگير شد، تقريباً همه بلاد اسلامی را هدف قرار داد و اگر چه اساس آن در همه جا از سوى دول بيگانه برانگيخته مى شد، امّا تا آنجا پيش رفتند كه علناً به زور و زندان و شكنجه و بىرحمترين حكومتهاى پليسى مثل ايران (زمان پهلوی) و تركيه (لاییکها) براى محو اسلام و كلّ مظاهر تمدّن و شخصيّت اسلامى مردم متوسّل شدند.
عامل مهمّ پيشرفت اين تهاجم در داخل، افرادى بودند كه با نشريه ها، روزنامه ها و شعر و هنر به اسم آزادى و روشنفكرى اين حركت را ترويج كردند و مثل پهلوى را به آن هجوم وحشيانه و ددمنشانه بر عليه اسلام و مظاهر دين تشويق نمودند. هدف اصلى در اين هجوم خيانت بار، براندازى التزامات مسلمانان به احكام و شعائر و سنن اسلام بود. احكام،شعائرى كه همواره مانع از رسوخ، نفوذ و سلطه سياسى و اقتصادى بيگانگان بوده و هست.
دوم: خلع سلاح روحانيّت، تضعيف نفوذ علما و مسموع بودن قول و حكم آنها در جامعه بود، زيرا قدرت علم و نفوذ كلام آنها مخصوصاً در مصونيّت و سلامت عقايد و افكار در تمام طول چهارده قرن اسلامى، عامل اصلى و اساسى بود. به واسطه مراقبت، مواظبت و نظارت علما، همواره شخصيّت جوامع اسلامى از جوامع ديگر مشخّص و ممتاز بود. چه در مجامع شيعى اسلامى و چه در مجامع سنى اسلامى، استعمار همين هدف را داشت و ايادى آنها نيز همين هدف را به اسم آزادى و تجدّد و حتّى دلسوزى براى مسلمانان و عقب ماندن آنها از جوامع صليبى دنبال مى كردند. ايران را به سرنوشت دوره پنجاه ساله رژيم منحوس پهلوى و تركيه را به رژيم لایيك «مصطفى كمال» و كلّ كشورهاى اسلامى سنّى را به عدم تمركز و تجزيه به حكومتهاى وابسته به خود گرفتار ساختند. شرح اين مطالب و دسايس محتاج به تأليف يك كتاب بزرگ، يا بيش از يك كتاب است.
در ايران اسلامى، الحمدلله تعالى، با انقلاب اسلامى، همه آن سياست هاى شوم و تلاشهاى بيگانگان نقش برآب شد و با رسميّت يافتن مظاهر و شعائر اسلامى و بازگشت زنان مسلمان به اصالت خويشتن خويش و چادر و حجاب و تعليم و تربيت سالم و شكستن پيكرهها و مجسمه ها و حاكميّت قوانين اسلامى و كنار گذاردن كراوات و زُنّار، و امور بسيار فرعى و اصلى ديگر، اين اميدوارى حاصل شد كه هجوم فرهنگى دشمن، مثل هجوم جنگى و فيزيكى سركوب شده، و راه رخنه در بنياد استقلال اين مردم به پاخاسته و اسلامخواه بسته شده باشد.
ولى چنان كه مى دانيم اين موضوع، يعنى تهاجم فرهنگى موضوعى است كه شكل عملكرد آن براى اغلب نامرئى و مثل جاسوس هاى سرّى، و بلكه سرّى تر از آن است. گاه با زبان خيلى دوستدارانه، غمخوارانه و با الفاظ و عبارات و كلمات دلنشين و دلفريب وارد مى شوند و زن و مرد را در دام الفاظى ظاهر فريب گرفتار مى نمايند؛ الفاظ و اصطلاحاتى مثل: ترقّى خواهى، نوآورى، تجدّد، جامعه مدنى و ملّى، رفع تبعيض و تساوى حقوق و اتّحاد بين الملل و …
با اين كار، مقدّمات سلطه فرهنگى و اقتصادى و در نتيجه سلطه سياسى خود را فراهم مى سازند و حاكم بودن دين و وحدت دين و سياست را كه از اصول مسلّم قرآنى و اسلام است، هدف قرار مى دهد. آنها اين باور و اين موقعيّت را كه سخن آخر را بايد از دين گرفت و به دين شناسان يعنى فقها بايد رجوع كرد، مخدوش جلوه مى دهند تا بى مانع، افكار مخرّب و انحرافى را به خورد مردم دهند. وقتى مردم پزشك بهداشت و حفظ الصّحة نداشته باشند، يا اگر داشته باشند و حرفش را مسموع ندانند و هر كس در بهداشت و حفظ الصّحة بتواند اظهار نظر كند، طبعاً هر غذايى را به آنها مى خورانند و هر كالايى را در ميان آنها رواج مى دهند.
به هر حال، دشمن از اين هجوم فرهنگى، هدف هاى بزرگ دارد و همچنان آن را مؤثّرترين حمله به اسلام و استقلال مسلمانان مى داند.
مسلمانان آگاه كه در همه جا خواهان بازگشت به اسلام، استقلال، مجد و عظمت ديرين هستند، با همين تهاجم فرهنگى در مبارزه اند. در تركيه، الجزاير، در آسياى مركزى، چچن، چين و ساير كشورها تهاجم فرهنگى بيگانگان فعّال بوده و مسلمانان بپا خاسته و با آن در ستيز و درگيرند.
در كشور عزيز اسلامى ما همگام با سقوط رژيم مزدور پهلوى، تمام يا بيشتر آثار تهاجم فرهنگى و رسوم كفر و استعمار نيز محو و رسوم نامشروعى كه در مدّت پنجاه سال برقرار شده بود و ادارات، مؤسّسات، تجارت، بازرگانى و تعليم و تربيت و دانشگاه، زندگى شخصى و عائلى، اجتماعى و سياسى مردم را فرا گرفته بود، متروك گرديد. حتّى ميادين از پيكره و تنديس ها پاك شد و مظاهر اسلامى متجلّى شد و عصر جديد حكومت و عظمت اسلامى چهره نمايى كرد. بانوان مسلمان، عزّت، كرامت و شخصيّت خود را باز يافتند و از آن ابتذالهاى غربگرايى و اختلاط هاى فسادانگيز نجات يافتند. از سوى ديگر، بيگانگان هم از اينكه بتوانند با حمله هاى فيزيكى و جنگ و خونريزى، اين فرياد الله اكبر و اسلام خواهى را كه از ايران بلند شده و مىرود تا عالمگير شود خاموش نمايند، نااميد شدند، ولى در عين حال از تهاجم فرهنگى هرگز مأيوس نشده اند.
دشمنان اسلام و ايران، باز هم درصدد رخنه در اساس محكم اين ملك و امّت بوده و از منافع سرشارى كه از اين كشور مى بردند و از آن محروم شده اند چشم نمى پوشند. آنان در زير پوشش الفاظى مثل حقوق بشر و آزادى قلم و اهل به اصطلاح هنر و آزادى بانوان و فراجنسى و كلمات فريبنده ديگر وارد مى شوند.
از طرف ديگر چون برخى ناآگاهان و بى خبران از دسايس بيگانگان و افراد ساده لوح تحت تأثير تبليغات اشتباه انگيز مىافتند، و نيز هستند افراد غربگرايى كه براى خود پذيرش اين تهاجم فرهنگى و ترك سنن اسلامى را يك نوع روشنفكرى مى دانند و مى خواهند به اصطلاح آن چه را در اسلام، قدح و مذموم و در غرب، مدح و ممدوح است در بين مسلمانان نيز مدح و وسيله افتخار قرار دهند، طرّاحان سياستهاى استعمارى اين تهاجم فرهنگى را كنار نمى گذارند.
خلاصه، اين تهاجم فرهنگى، نويسندگان غير متعهّد يا غربگرا را به تبليغ غربگرايى و ترك سنن اسلامى و اسلام زدايى وادار نموده آنها اهل طرب، ضرب، ساز و آواز و فنون ممنوعه را ترويج نموده، تا آنجا پيش مى روند كه اين كارها اسلامى شمرده مى شود.
تهاجم فرهنگى حربه اى است كه مى تواند ارزش ها را ضدّ ارزش نمايد و آنچه را از ديد اسلام ناب قدح است، مدح معرّفى كند. چنان كه مى بينيم اين محافل و مجامع استعمارى و راديوهاى آمريكا و اروپا هستند كه براى اين به اصطلاح مظلوميّت هنر و روشنفكر و قلم، همواره دلسوزى دارند و مى خواهند جامعه ما را از فرهنگ اصيل خود تهى كرده و به فرهنگ التقاطى و استعمارى خود وابسته و دلبسته سازند.
مسلمانان آگاه تحت تأثير اين تهاجم قرار نمى گيرند و شخصيّت، آداب و سنن اسلامى خود را حفظ مىنمايند. تا هم اكنون در قلب اروپا، آمريكا و كانادا، هزارها مسلمان دانشمند آگاه و دانشگاه داريم كه در آن محيط ها، هويّت اسلامى خود را در كمال استقلال حفظ كرده، كمترين اثرى از آنها نگرفته اند؛ نه در مجالس رقص و موسيقى و به اصطلاح هنر آنها شركت مى كنند، نه بانوانشان مثل بانوان آنها با مردهاى اجنبى اختلاط و معاشرت دارند و به استقلال اسلامى خود افتخار مى نمايند. مردشان مرد مسلمان، و زنشان بانوى مسلمان است.
در مورد اينكه اشاره اى به خطرات تهاجم فرهنگى خواسته ايد، از همين مختصر كه درباره تهاجم فرهنگى بيان شد خطرات آن هم فى الجمله معلوم مى شود. تهاجم فرهنگى يعنى روبرويى و معارضه كفر با اسلام عزّت و استقلال ملّت ها.
امّا راجع به نمونههاى ملموس پذيرش اين تهاجم فرهنگى و غرب گرايى: بيشتر يا بسيارى از آن خود به خود آشكار و ملموس است و مسلمانان متعهّد و حسّاس به روشنى آن را درك مى كنند. البتّه اين نمونه ها همه در يك حد نيستند و حتّى از جنبه حكم شرعى فى حد نفسه برخى مكروه و برخى حرام است؛ امّا از نظر عدول از فرهنگ اسلامى و پذيرش اين تهاجم فرهنگى بيگانه نشانه ضعف روحيّه شخص و وابسته شدن و فاصله گرفتن از فرهنگ و اسلام و تشبّه به بيگانه است، كه اگر به قصد تشبّه و گرايش به عادات بيگانگان و كفّار باشد، در همه درجاتش حرام است.
به طور اجمال، اين نمونه ها گاه و بيگاه يا به طور مداوم، در ملاقات ها در مؤسّسات، ادارات و سمينارها، در خانه، بازار، مدارس و مراكز تعليم و تربيت و در صدا و سيما ديده مى شود. از عناصر مهمّ آن عبارتند از: اختلاط زن و مرد و حضور هر دو در مراكز و مشاغل و ارزش شمردن موسيقى و نواختن آلات موسيقى به عنوان هنر و همچنین ترويج و نشر علنى و رسمى آنها و تجليل از نوازندگان اين آلات محرّمه و به اصطلاح، استادان ضرب و تار و رقص و… و تجليل از مراسم مرگ و ولادت آنها، و تأسيس مدارس تعليم موسيقى و برگزارى مسابقات و بازيهایی مانند: بكس و شطرنج، و به خصوص بخش مسابقات ورزشى بانوان مانند: كوه نوردى، تنيس و تشويق آنها به ترك چادر و انتخاب پوششهاى اندام نما، و تقليد از مدهاى مبتذل لباس، آوردن دختران در مراسم استقبال و تقديم گل و يا حمل پرچم و كف زدن و سوت زدن و هورا كشيدن به جاى صلوات و تكبير، برگزارى مجالس معارفه و توزيع يا تقسيم جوايز يا عرضه صنايع و مجالس ديگر همراه با موسيقى و اركستر و خلاصه اختلاطهاى غير سنّتى و غير اسلامى و برقرارى قوانين غير اسلامى در مسايل مربوط به عائله و روابط زن و مرد، حقوق مدنى و سياسى افراد، و نصب پيكره اشخاص به عنوان تجليل از زحمات آنها.
ج2.
راه هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى عبارت است از:
1. شناختن ارزش ها و ضدّ ارزش ها از ديدگاه اسلام، نظر فقه و فقها و همچنین تمسّك محكم و ثابت به انجام ارزش ها، ترك ضدّ ارزش ها و به عبارت ديگر معيار قرار دادن تعاليم مأخوذه از فقه جواهرى در زندگى فردى و اجتماعى و سياسى و تنظيم كلّ روابط بر اساس راهنمايي هاى فقهى.
2. تبليغ و ترويج و تشويق همگان بر محافظت بر اين ارزش ها به وسيله سخنرانيها، مطبوعات، جرايد و همه رسانه هاى گروهى.
3. نشان دادن عكس العمل هاى منفى مناسب نسبت به برنامه ها و افرادى كه اين ارزش ها را هتك کرده و به قداست هاى اسلامى آنها بى اعتنايى مى نمايند و يا ضدّ ارزش ها را به كار مى گيرند و نيز نشان دادن عكس العمل هاى مثبت و تحسين برانگيز نسبت به بانوان و مردانى كه ارزش ها و آداب اسلامى را احترام مىنمايند و به آنها متعهّدند.
4. تأكيد بر اسلامى بودن نظام آموزش و پرورش و تربيت جوانان بر اساس هدايت هاى عالى اسلام و گزينش اساتيد و دبيران و آموزگاران شايسته و متعهّد و مؤمن به فرهنگ اسلام.
5. سالم ساختن محيط گردشگاه ها، پارك ها و فرهنگسراها از ظواهر مخرّب اخلاق، مثل: اركستر و موسيقى و اختلاط زن و مرد و بدآموزي هاى مختلف.
6. ترويج فرهنگ استقلال و اعتماد به نفس و تجليل از شعائر اسلام و تحقير وابستگى به كفّار و تقليد از آداب و عادات آنها.
7. تبيين و تبليغ مفاسد مكتب هاى مضرّه و فرهنگ هاى مادّى و ضدّ ايمان به خدا و اصالت اخلاق و معنويّات و مضار مدنيّت منهاى دين، و پوچى و پوسيدگى آن و ارشاد همگان، خصوصاً دانشجويان، به فوايد و مصالح اسلام گرايى و تعهّد دينى و كمالات حقيقى انسانى.
8. نشر و تبليغ سيره انبيا، خصوصاً سيره رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم و ائمّه طاهرين عليهم السّلام و دعوت به تأسّى به آن بزرگواران در مظاهر زندگى.
9. بيان و تفهيم اين حقيقت ناب، خصوصاً به جوانان كه مدنيّت صناعى (پيشرفت مادّى و صنعتى) غرب معلول بى ايمانى و بى اعتنايى آنها به مبانى اخلاقى نيست و توجّه به ترقّى صنعتى و كسب علوم مادّى با تمسّك به دين و اخلاق در كمال توافق و سازگارى بوده و بلكه مكمّل يكديگرند و سعادت حقيقى براى جميع افراد بشر در سايه كمال او در اين دو ناحيه فراهم خواهد شد و استفاده درست و صحيح از علم و صنعت و همه نعمت هاى مادّى به طورى كه موجب ظلم و تظلّم واستضعاف و استكبار نشود، فقط در پرتو ايمان به خدا و اخلاق حقيقى حاصل خواهد شد.
10. بالاخره با پشتيبانى همه، به خصوص صاحبان مقامات، علماى اعلام، ارباب سخن و اهل قلم و ساير اقشار مؤمنين، از فرهنگ امر به معروف و نهى از منكر، و نظارت بر اجراى احكام الله و سدّ ابواب ورود فرهنگ بيگانه، به طورى كه هر مسلمان آگاه و متعهّد، همه جريان ها و سازمان ها و مطبوعات و نوشته ها و كتاب ها و رسانه هاى گروهى و سيره و روش و تمام مقامات و رفت و آمدها و كيفيّت برخوردها را در رابطه با اين تهاجم فرهنگى زير نظر داشته باشد.
اميد است كشور و جامعه ما و همه جوامع مسلمانان از گزند اين توطئه شوم بيگانگان مصون مانده و در پرتو احكام و هدايت هاى نورانى اسلام طىّ قرون و اعصار بى شمار، تمدّن واقعى و اصالت هاى ويژه انسانى را پاسدار و پرچمدار و نگاهبان باشند بحق محمّد و آله الطّاهرين صلوات الله عليهم أجمعين ولا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم.
منبع: معارف دین 1، تألیف حضرت آیت الله صافی
“تسنیم”
قصر بنی مُقاتِل ****** زمان : چهارشنبه اول محرم 61 الحرام هجری
گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند ، حضرت از آنها پرسید : آیا به یاری من می آیید ؟ بعضی گفتند دل ما رضایت به مرگ نمی دهد وبعضی گفتند : ما زنان وفرزندان زیادی داریم ، مال بسیاری از مردم نزد ماست وخبر از سرنوشت این جنگ نداریم ، لذا از یاری تو معذوریم .
حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند وشبانه حرکت کنند .
امام حسین (ع ) در این منزل به عبیدالله جعفی جنین فرمود :
پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز واز اینکه جزو کسانی باشی که با ما می جنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما رابشنود وما را یاری نکند،او را به رو در آتش می افکند .
كتاب نفس المهموم،تأليف شيخ عباس قمي رحمهالله، يك بار توسط مرحوم شعراني رحمهالله و بار ديگر توسط مرحوم كمرهاي رحمهالله ترجمه شده. ميتوان گفت نفس المهموم آخرين و جامعترين مقتلي است كه نگاشته شده است.شيخ عباس براي نگارش اين كتاب تقريباً تمامي مقاتل و كتب تاريخي گذشته را ديده است و درجزئيترين حوادث مربوط به كربلا،آراي پيشينيان قبل از خود را با ذكر مآخذ آن ميآورد و گاهي آنها را هم نقد ميكند و هرجا كه بر اساس نگرش اخباري خود اشكالي ميبيند،با صراحت به تبيين و رد آن ميپردازد. خود وي در آغاز كتاب ميگويد:اين را از كتب معتبره فراهم كردم كه بر آنها اعتماد بايد كرد(1)و بدانها استناد بايد جست.
در واقع اصل مقتل الحسين ازباب دوم كتاب نفس المهموم آغاز ميشود كه دربرگيرنده وقايع بعد از مرگ معاويه و سرپيچي امام ازبيعت با يزيد و خروج از مدينه است.نكتهاي كه نفس المهموم را در ميان كتب مقتل ممتاز كرده، يكي تبحر و مهارت و اشراف مؤلف بركتب پيشينيان و اخبار و حديث است، ديگري روحيه ي نقادانه او (در چارچوب مسلك اخباري) كه هرآنچه را مخالف واقع و عقل تشخيص ميدهد به صراحت نقد يا رد ميكند.اگرچه بايد يادآورشد هرچه را كه مؤلف رشته، نخستين مترجم كتاب پنبه كرده است و حتي در برخي موارد،مطالب كتاب مؤلف را هم تحريف كرده است. ويژگي مهم نفس المهموم اين است كه خواننده با بررسي و مطالعه دقيق اين كتاب ميتواند حداقل با مهمترين مقاتلي كه از قرن دوم هجري تا پايان قاجاريه نگارش يافتهاند،آشنا شود و نمونه آراي هركدام ازاين مقاتل را در يك موضوع مشخص ببيند.
شيخ عباس هرگاه لازم ديده با صراحت به نقد نظرات علماي گذشته پرداخته است. وي درآغاز كتاب در بخش معرفي منابع، مقتل الحسين مجعول منسوب به ابومِخْنَف را بررسي و رد كرده. دقت وي در نقد منابع به حدي است كه گاهي در جزئيات يك حادثه اظهار نظر ميكند. مثلاً در جايي مينويسد: «سوار شدن مسلم بن عقيل را بر اسب قبل از شهادتش در كوفه، فقط سيد بن طاووس و ابن نماحلي ذكر كردهاند و من سيمي بر آن نيافتم». در داستان دو طفل مسلم، شيخ عباس قمي پس از نقل خبر با صراحت مينويسد: «من اين داستان را فقط به اعتماد شيخ صدوق نقل كردم و الا چنين قصهاي با اين كيفيت و تفصيل از نظر من بعيد است.»
موضع شيخ عباس در مورد كتاب روضة الشهدا نيز مشخص است. وي در اين خصوص به استادش محدث نوري اقتدا ميكند و واعظ كاشفي نويسنده روضة الشهدا را متهم ميكند كه داستانهايي مثل عروسي حضرت قاسم، زعفر جني و منصور ملك، ذوالجناح و برخي مطالب ديگر را از پيش خود ساخته و پرداخته است.
نكتهاي كه در ترجمه نفس المهموم به قلم مرحوم شعراني قابل توجه و موجب تأسف است اينكه مترجم در بسياري جاها ديدگاههاي شيخ عباس را تخطئه ميكند و حداقل در يك مورد سخن شيخ عباس را ترجمه نكرده و به جايش مطلب ديگري را از بحارالانوار ترجمه كرده تا بتواند آنچه را در سر داشته است به اثبات رساند!
مترجم در موارد زير تضاد خود را با مؤلف و ديدگاههاي وي نمايان كرده است: مجعول بودن كتاب منسوب به ابومخنف، داستان طرماح، داستان دو طفل مسلم،نقد رجال نجاشي، روضة الشهدا ملاحسين كاشفي، ابن شهرآشوب، داستان مسلم گچكار.
تنها موردي كه شيخ عباس آن را بيان كرده و از كنار آن گذشته است و مترجم تلاش كرده آن را نقد كند، ولي توفيق نيافته داستان زير است كه شيخ عباس آن را از قول ابي الفرج اصفهاني در كتاب مقاتل الطالبين مينويسد: عباس بن علي عليهالسلام و سه برادر تنياش يعني فرزندان ام البنين همسر علي عليهالسلام در كربلا حضور داشتند. در روز عاشورا عباس بنعلي عليهالسلام به برادرانش گفت: شما فرزندي نداريد، لذا اول به ميدان برويد. عباس بنعلي عليهالسلام داراي دو فرزند بود. عباس نيز پس از آنها به ميدان رفت.
جالب اين است كه راوي خبر، امام محمد باقر عليهالسلام است. نكتهاي كه بسياري و از جمله مرحوم شيخ عباس بدان توجه نكردهاند، اين است كه امام باقر ميفرمايد: «و زعمو ان العباس بن علي قال لاخوته من ام…» يعني مردم پنداشتند كه عباس بن علي عليهالسلام به برادرانش چنين گفت و اين پندار مردمي بوده كه از دور شاهد جانبازي عباس و برادرانش بودهاند.
درمجموع بايد گفت شيخ عباس قمي صاحب نفس المهموم در كتاب ياد شده هر كجا تاريخ را با كلام درآميخته، از واقعيت فاصله گرفته و بديهيترين امور را هم ناديده انگاشته است. به عنوان مثال در همه تواريخ موجود است كه بعد از رفتن سپاه عمر بن سعد از كربلا و نيز انتقال اسرا به كوفه، گروهي از افراد قبيله بني اسد كه ساكن روستاي غاضريه بودند، اجساد شهدا را دفن كردند. در تذكره سبط بن جوزي آمده است كه زهير بن القين با حسين كشته شد و زنش به غلام وي گفت: برو مولاي خود را كف كن.او رفت و حسين را برهنه ديد. گفت: چگونه مولاي خود را كفن كنم و حسين را برهنه گذارم. به خدا قسم كه نكنم. پس حسين را در كفن پوشيد و زهير را كفني ديگر كرد. شيخ عباس در نقد اين روايت مينويسد: بدان كه در محل خود ثابت شده است كه ولايت بر معصوم ندارد، مگر معصوم و امام را بايد غسل دهد و اگر امام در مشرق باشد و وصي او در مغرب، خداوند ميان آنها را جمع كند. جالب اينكه دو صفحه قبل از روايت ياد شده، شيخ عباس از قول حضرت زينب و در پاسخ به شكواي امام زين العابدين از عدم غسل و كفن و به خاكسپاري شهداي كربلا مينويسد: اينها تو را به جزع نياورد… زيرا جماعتي از اين امت اين استخوانهاي پراكنده را فراهم ميكنند و با اين پيكرهاي خونآلود به خاك ميسپارند و…
پاسخ :
حضرت اباعبدالله علیه السلام ، آشکارا به این عامل (عامل امر به معروف و نهى از منکر) استناد مى کند. در این زمینه به احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و هدف خود استناد مى کند و مکرّر نام امر به معروف و نهى از منکر را مى برد، بدون اینکه اسمى از بیعت و دعوت مردم کوفه ببرد.
این عامل، ارزش بسیار بیشترى از دو عامل دیگر به نهضت حسینى مى دهد. به موجب همین عامل است که این نهضت، شایستگى پیدا کرده است که براى همیشه زنده بماند، براى همیشه یاد آورى شود و آموزنده باشد. البته همه عوامل، آموزنده هستند، ولى این عامل آموزندگى بیشترى دارد؛ زیرا نه متکى به دعوت است و نه متکى به تقاضاى بیعت؛ یعنى اگر دعوتى از امام نمى شد، حسین بن على علیه السلام به موجب قانون امر به معروف و نهى از منکر، نهضت مى کرد. اگر هم تقاضاى بیعت از او نمى کردند، باز ساکت نمى نشست. موضوع خیلى فرق مى کند و تفاوت پیدا مى شود.1 به موجب این عامل، [امام]حسین علیه السلام یک مرد معترض و معتقد است؛ مردى است انقلابى و قیام کننده و یک مرد مثبت است. انگیزه دیگرى لازم نیست. همه جا را فساد گرفته، حلال خدا، حرام و حرام خدا، حلال شده است. بیت المال مسلمین در اختیار افراد ناشایست قرار گرفته و در غیر راه رضاى خدا مصرف مى شود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هرکس چنین اوضاع و احوالى را ببیند «فَلَم یُغَیِّرْ عَلَیهِ بِفعِلٍ وَ لا قَولٍ» و درصدد دگرگونى آن نباشد، در مقام اعتراض برنیاید، «کانَ حَقَّا عَلىَ اللّهِ اَن یُدخِلَهُ مُدخَلَهُ»، شایسته است (ثابت است در قانون الهى) که خدا چنین کسى را به آنجا ببرد که ظالمان، جابران، ستمکاران و تغییردهندگان دین خدا مى روند و سرنوشت مشترک با آنها دارد. احادیث دیگرى از شخص پیامبراکرم صلى الله علیه و آله در این زمینه هست. حدیثى داریم که امام رضا علیه السلام از پیامبر اکرم نقل مى کند و آن این است: «اِذا تَواکَلَتِ النّاسُ الاَمرَ بِالمَعروفِ وَ النَّهىَ عَنِ المُنکَرِ؛ هرگاه مردم، امر به معروف و نهى از منکر را به عهده همدیگر بگذارند (یعنى هرکس سکوت کند به انتظار اینکه دیگرى امر به معروف و نهى از منکر کند و در نتیجه هیچ کس قیام نکند). پس براى عذاب الهى منتظر و آماده باشند. چه عذابى؟ سنگ از آسمان بیاید؟ نه، عذاب الهى در آیه قرآن چنین تفسیر شده است: «(از عذاب خدا بترسید) بگو خدا قادر است که از بالاى سر شما بر شما عذاب بفرستد یا از زیر پاى شما عذاب را بجوشاند یا شما را دسته دسته کند، یا اینکه زیان خود شما را به خود شما برساند؛ یعنى خودتان را به جان یکدیگر بیندازد.» اهل بیت در روایات خود چنین معنى مى کنند: عذاب بالاى سر؛ یعنى شما از مافوق ها عذاب مى بینید. عذاب از زیرپا؛ یعنى از طبقه مادون عذاب مى بینید. پیامبر اکرم فرمود: وقتى مردم امر به معروف و نهى از منکر را رها کنند، منتظر و مطمئن باشند که پشت سر آن عذاب الهى مى آید.
(به قول غزالى معنى اش این است که) وقتى که امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنند، آن قدر پست مى شوند، آن قدر رعبشان، مهابتشان، عزتشان، کرامتشان از بین مى رود که وقتى به درگاه همان ظَ لَمه مى روند، هرچه ندا مى کنند، به آنها اعتنا نمى شود.2
پی نوشتها:
1 .حماسه حسینى، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، ج 2،صص 41 و 42.
2 .همان، ج 2، صص 43 ـ 45.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «آدمی بر آیین دوست خود است پس بنگرید با که دوستی می کنید.» (1)
وقتی وسیع تر و عمیق تر به این مسئله نگاه کنیم، پی می بریم که شناسایی درست دوست و دشمن، حتی در مهمترین مسائل زندگی دنیایی و اخروی ما تاثیر دارد. مسئله ای که در اسلام با عنوان «تولی و تبری» به آن پرداخته می شود.
مفهوم تولی و تبری
تولی، به معنای «پذیرش دوستی» (2) کسی و تبری به معنای «دوری گزیدن و بیزار شدن» از کسی است. (3) درباره ی معنای اصطلاحی این دو واژه چنین گفته اند:
«تولی و تبری یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه ی خدا، پیامبران و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و در عین حال، بغض و کینه ی دشمنان آنها را به دل بگیرد.» (4)
بنابراین تعاریف، انسان عاقل مختار، باید دوستی را انتخاب کند که در انتها، بتواند سرش را مقابل خداوند بالا بیاورد و امان از روزی که در روز حساب، سخنی جز تته پته کردن درباره ی دوستان ناباب نداشته باشیم.
اهمیت انتخاب دوست و دشمن
چنانچه گفتیم، تولی و تبری، به معنای دوست گزینی و دشمن گزینی است. در ادامه به گوشه ای از اهمیت آن می پردازیم:
الف) تاثیر دوستی و دشمنی در دین: یکی از دوستان امام صادق (علیه السلام) از ایشان پرسید: «آیا دوستی و دشمنی از ایمان است؟» ایشان فرمودند: «آیا ایمان جز دوستی و دشمنی است؟» (5)
همچنین در جای دیگری می فرمایند: «کسی که دوستی و دشمنی اش بر اساس دین نباشد، دین ندارد.» (6)
ب) تاثیر در منش: اینکه چه کسی را به عنوان دوست و مرکز علاقه و توجهات خودمان قرار دهیم، سبب می شود تا رفته رفته به دنبال آن حرکت کنیم. از این رو، دوست خوب انسان را به راه می آورد و دوست ناباب انسان را به بیراهه می برد: امیرالمؤمنین علی(ع)، فرمودند: «با خوبان معاشرت كن تا از آنان باشى و از بدان دورى كن تا از آنان نباشى.» (7)
ج) تاثیر دوستی و دشمنی در آخرت: رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند: «هر مردى با كسى كه به آن علاقه مند است محشور می شود…» (8)
ارتباط تولی و تبری به انتظار چیست؟
منتظر کسی است که تولی و تبری داشته باشد. دوستی با دوستان خداوند از احکام شریعت دانسته شده است. امام رضا (ع) فرمودند: « اعتقاد داشتن به عذاب قبر و منكر و نكير و زنده شدن پس از مرگ، و حساب، و ميزان، و صراط، و بيزارى از سركردگان گمراهى و پيروانشان، و دوست داشتن دوستان خدا…از احکام شریعت است.» (9)
فرد منتظر، بعد از این که امام زمانش را شناخت، باید تصمیم بگیرد که دوست حسین (ع) باشد یا دوست یزید (علیه اللعنه)! چرا که چیزی نمی گذرد که در دوراهی تصمیم قرار می گیرد، که کدام را انتخاب کند: سپاه امام را؛ یا سپاه سفیانی و ابلیس را.
فکر نکنید که پیوستن به سپاه سفیانی، از ما بعید است! چرا که آن زمان، بین پذیرفتن عدالت و راحت طلبی درمی مانیم. این را بگذارید کنار این که دشمنان امام، لایه لایه اند و ما، شاید تنها دو لایه ی رویی را بشناسیم و دشمنان اصلی از چشممان دور بمانند. این را بگذارید کنار آنکه، دشمنان امامان، در مسیر باطل خود بسیار پیش رفته اند و چه بسا همین امروزی که زیر پرچم حسین (ع) سینه می زنیم، در دل محبت خولی داشته باشم.
این است که شناخت دشمنان و دوستان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در حرکت به سمت ایشان بسیار راه گشاست.
برای مثال: در همین روزهایی که گذشت، «زیارت عاشورا» خواندیم و بارها گفتیم «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم…» (دوستم با دوست شما و دشمنم با دشمن شما…)، اما از خودمان پرسیده ایم که امروز که یزید و معاویه ای وجود ندارد، دوستی و دشمنی مان را باید به چه کسانی ابراز کنیم؟ حتی اگر این را می دانیم، چقدر در مسیر عمل کردن به آن موفق بوده ایم؟ کوچکترین مثالی که می توان زد این است: آیا به پیامک های طنزآلودی که درباره ی امامان بیاید، می خندیم یا به فرستنده ی آن تذکر می دهیم که ارزشمندترین دوستانمان را به شوخی و سخره نگیرند.
لایه های دشمنی، مراتب دوستی
اسماعیل شفیعی سروستانی، محقق مهدوی، در سخنرانی خود درباره ی گستره ی دشمنان اسلام در زیارت عاشورا، لایه های ظلم را هفت لایه دانست. می توانید این لایه ها را در نمودار زیر ببینید و برای خواندن مشروح آن به اینجا مراجعه کنید.

همانطور که دشمنان اسلام چنین رتبه بندی و درجه ای دارند، دوستان نیز به همین ترتیب هستند: در رأس دوستان خداوند، ائمه ی معصومین (ع) قرار می گیرند و سپس شیعیان، محبان، دوستداران و دوستداران دوستداران. (10)
روایت زیر گویای اهمیت مراتب دوستان حضرات معصومین (ع) است:
مردى به زنش گفت نزد فاطمه (سلام الله علیها) برو و از او بپرس که آيا من از شيعيان شما هستم يا نيستم. آن زن رفت و سؤال كرد حضرت فاطمه (س) فرمودند: «اگر به گفته هاى ما عمل مى كنى و از آنچه نهی کرده ایم، دست مى كشى، شيعه هستى. اگر به گفته هاى ما توجهى ندارى و از آنچه نهی کرده ایم هم دست برنمى دارى؛ از شيعيان ما به حساب نمى آیى.»
او برگشت و جريان را به شوهرش اطلاع داد و گفت: واى بر من! پس چه کسی ما را از اين گناهان خلاص مى كند و من در جهنم جاودان خواهم شد زيرا هر كس شيعه نباشد در جهنم است.
زن برگشت و جريان را به حضرت فاطمه (س) گفت: حضرت فرمودند: «به شوهرت بگو اين طور نيست كه خيال كرده اى، شيعيان ما از نيكان اهل بهشت هستند؛ همه دوستان ما و دوستان دوستان ما و دشمنان دشمنان ما [در بهشت هستند]» (11)
ملاک دشمن شناسی و دوست شناسی چه باشد؟
رسول گرامی اسلام (ص)، پیش از رحلت خویش، از ملاک دوست یابی و دشمن یابی، سخن گفتند. همه ی ما این حدیث را می شناسیم:
«انّى تاركٌ فيكمُ الثَقلَين ما اِن تَمسَّكتُم بِهِما لَن تضلّوا ابداً: كتابَ اللَّه و عترتى اهل بيتى و اِنَّهُما لَن يَفترقا حتى يَردا علىَّ الحوضِ»
(من شما را ترک می کنم در حالی که دو چیز گرانقدر می گذارم تا به آنها چنگ زنید تا به وسیله ی آنها، گمراه نشوید: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم و آنها از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد گردند.» (12)
پی نوشت:
1. منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج6، ص: 136؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5، تولید موسسه نور
2. لسان العرب، ج 15، ص 407، ماده ی “ولی"؛ به نقل از شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، نشر موعود عصر، ص 102
3. المصباح المنیر فی غریب الکبیر، صص 672- 673؛ به نقل از همان، ص 103
4. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، صص 429- 446؛ به نقل از همانو
5. کلینی، الکافی، ج 2، ص 125؛ به نقل از همان.
6. همان، ص 127؛ به نقل از همان، ص 104
7. نهج البلاغه، نامه 31؛ به نقل از سایت شهید آوینی، احادیث موضوعی، ذیل واژه ی دوستی
8. مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص: 442؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5، همان.
9. تحف العقول / ترجمه جعفرى ؛ ص397؛ با استفاده از همان نرم افزار.
10. به نقل از اسماعیل شفیعی سروستانی در سخنرانی شصت و نهمین نشست ماهانه ی موعود.
11. ايمان و كفر ( ترجمه كتاب الإيمان و الكفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى) ؛ ج1 ؛ ص280؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5؛ همان.
12. صول الكافي/ ترجمه كمرهاى، ج6، ص: 652؛ با استفاده از همان نرم افزار.
این درحالی است که درآن سوی ماجرا موج گسترده تبلیغات محصولات جنسی و داروهای تقویت قوای جنسی به صورت گسترده در فضای مجازی، ایمیل ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی هم مشاهده می شود. در این تبلیغات گسترده به گونه ای بزرگنمایی می شود که افکار عمومی تصور کنند تنها یک معضل و مشکل در ایران وجود دارد و آن هم مربوط به مسائل جنسی است!
شاید درماه های گذشته در زمان استفاده ازاینترنت با ایمیل ها و پیام های تبلیغاتی مواجه شده اید که محتوای تمام آنها تبلیغ محصولات جنسی و یا فیلم های آموزش بهداشت جنسی و روابط زناشوئی است.

اینگونه ازآگهی های اینترنتی همواره با تصاویری از زنان و دختران جوان همراه است که به صورت نیمه عریان دربرابرمخاطب قرارگرفته اند.
اما این تمام ماجرا نیست، آنچه که بیش از پیش خبرسازشده موج تبلیغات داروهای عجیب وغریب افزایش توان جنسی درشبکه های ماهواره ای است که گویا پایش به برخی داروخانه ها هم بازشده است. این روزها تنها کافی است درزمان مراجعه به داروخانه به تبلیغاتی که روی گیشه قرارگرفته دقت کنید. موج تبلیغات و فروش وسایل جنسی در داروخانه ها به جایی رسیده که بدون هیچ ضابطه و یا قانون مشخصی، اینگونه وسایل تبلیغ و درقالب بروشورهای تبلیغاتی بین مردم و به ویژه جوانان دست به دست می شود!
به موازات توزیع برشورهای تبلیغاتی در داروخانه ها به تازگی سودجویان ازفضای نامناسب تبلیغ وسایل جنسی درکشوربه سود خود استفاده کرده و با انتشار و توزیع فیلم ها و کلیپ هایی تحت عنوان «آموزش مسائل جنسی» به دنبال کسب درآمد ازاین طریق هستند.جالب اینجاست که توزیع کنندگان این فیلم ها برای فروش بیشتر و پوشش برنامه های غیرقانونی خود برای تبلیغ محصولات ازجملاتی نظیر«آموزش مسائل جنسی ویژه افراد بالای 18 سال» و یا «دارای مجوز رسمی از وزارت ارشاد» در سایت ها و برگه های تبلیغی استفاده می کنند.علاوه براین بسیاری ازاین فیلم ها به راحتی ازطریق اینترنت و به ویژه سایت های مستهجن قابل مشاهده و دریافت است و می توان ضمن تماس با یک شماره تلفن همراه، وسایل جنسی و یا فیلم های آموزشی را درعرض چند ساعت سفارش داد.
بی شک اطلاع رسانی درباره روش های ارتباط بهترهمسران درمسائل زناشویی مفید و سودمند است، اما افزایش لجام گسیخته و همگانی شدن اینگونه تبلیغات به دلیل اطلاعات ناکافی مردم و به ویژه جوانان ازمسایل جنسی باعث سوءمصرف و مشکلات دیگری خواهد شد که به طورقطع ازناتوانی های جنسی پرخطرتراست.

شواهد موجود ازتوزیع وسایل و فیلم های آموزش مسائل زناشوئی دربازارنشان می دهد که نه تنها برای کنترل واردات این محصولات و تبلیغ آنها ازطریق سایت های اینترنتی تلاش هایی درجریان نیست، بلکه لینک های تبلیغی اینگونه ازمحصولات بیشترازطریق سایت های مبتذل و مستهجن دراختیارکاربران قرارمی گیرد.
اظهارات چندی پیش مدیرکل دفتر تبلیغات و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم موید این موضوع و نگرانی بخش های مختلف ازگسترش بی رویه و توزیع بدون ضابطه این محصولات است.
به گفته علیرضا کریمی به وجود اینکه داروخانهها، یک مکان عمومی محسوب میشوند و براساس قانون تبلیغات کشوری انجام تبلیغات غیراخلاقی که حریمهای شرعی و عرفی جامعه را رعایت نکند، ممنوع است، اما این روزها شاهد انواع و اقسام “تبلیغات شنیع و غیراخلاقی ” بهصورت کاملا آزاد و بدون قید و شرط درداروخانهها هستیم.
بنابراظهارات وی درحال حاضرانواع تبلیغات رنگی و بیشرمانه برای تبلیغ کالاهای “جنسی ” بهصورت علنی و آزادانه در سطح داروخانههای کشور انجام میشود و اگرجلوی این رویه غیراخلاقی گرفته نشود، مشخص نیست که در آینده بانیان اینگونه از تبلیغات به چه سبک و شیوههای جدیدی برای تبلیغ این قبیل لوازم آرایشی و زیبایی روی خواهند آورد.
به تصریح مدیرکل اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درصورتی که وزارت بهداشت با این رویه غیرقانونی و غیراخلاقی داروخانهها برخورد لازم و قانونی را نکند، دفترتبلیغات مجبور می شود این موضوع را از طریق دستگاه قضایی و انتظامی پیگیری کند و درصورت تکرار، امکان پلمب شدن اماکنی که مرتکب این شیوه تبلیغات غیرقانونی شدهاند، وجود دارد.
شاید دروهله اول تاکید دستگاه متولی امورفرهنگی درکشوربه سازمان هایی همچون وزارت بهداشت اقدامی شایسته برای کاهش اینگونه از تبلیغات باشد، اما آیا به راستی تذکرقانونی و یا برخورد قضائی و انتظامی می تواند هجمه گسترده این تبلیغات بی رویه محصولات جنسی را کاهش دهد و آیا مدیران فرهنگی کشوردرمقابل هجمه گسترده تبلیغات آنلاین اینترنتی و برنامه های سازمان یافته سایت های مبتذل برای تبلیغ این محصولات چه برنامه ای دارند ؟!

به باوردکترامیرحسین بانکی استاد دانشگاه و عضوهیات علمی زمانی که در جامعه سازو کار صحیح و اصولی برای آموزش یک موضوع وجود نداشته باشد، به تدریج و درگذر زمان با گسترش ارتباطات نیاز افراد به کسب اطلاع درباره آن موضوع دو چندان افزایش می یابد بانکی با بیان این مطلب می گوید: درچنین مواردی با توجه به ضعف آموزش و ناکافی بودن اطلاعات افراد به ویژه جوانان دست های پنهانی برای کسب درآمد و انحراف موضوع وارد بازی می شود.
به گفته وی، دربحث مسائل و آموزش های جنسی هم درحال حاضرهمین اتفاق درجریان است، به علت نبودن متولی آموزش اینگونه از مسائل درجامعه و نیازدو چندان جوانان و به ویژه زوج های جوان برای کسب اطلاعات لازم از یک طرف محصولات جنسی به راحتی از طریق داروخانه ها تبلیغ وعرضه می شود و از سوی دیگر، سایت های مستهجن برای کسب درآمد و ازآن مهمتر جذب مخاطب اقدام به قراردادن تبلیغات در این سایت ها می کنند.
بنابراظهارات این استاد دانشگاه، درحال حاضرآموزش مسائل جنسی در جامعه تابوشده و زمانی که بحث مسائل جنسی به میان می آید همه جانب احتیاط را در نظر می گیرند، درصورتی که بسیاری ازمشکلات جنسی زوج های جوان به علت ناآگاهی و دسترسی به اطلاعت نادرست است.
این استاد دانشگاه تاکید می کند: آموزش صحیحی و اصولی به زوج های جوان، ازبین بردن ترس جوانان برای مطرح کردن اینگونه مسائل درخانواده ها و کنترل شدید سایت های اینترنتی ازجمله راهکار های کاهش آسیب های ناشی ازتبلیغاتی غیر قانونی جنسی درکشوراست.
منبع: وبسایت خبرنگار اجتماعی
من خوب میدانم که مهدیه “اسم مکان” و “فاطمیه” اسم زمان است اما ایمان دارم
در آینده ای نزدیک
مهدیه “اسم زمان” و فاطمیه “اسم مکان” خواهد شد
“تسنیم”
لپ تاپم رو روشن کردم و افتادم توی کوچه پس کوچه های اینترنت
چند تا کوچه رو که دور زدم یهو دیدم آژیر آنتی ویروس محترم به صدا در اومد
فهمیدم ویروس گرفته
رفتم و سریع ویروس رو از بین بردم تا به سیستمم آسیبی نرسونه …
.
.
.
.
کارم که تموم شد به حال خودم خندیدم
البته از اون خنده هایی که شاعر میگه : خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است
با خودم گفتم: کاش اینقدر که هوای لپ تاپت رو داری ، هوای خودتم داشتی
کاش وقتی گناه می کردی و آژیر دلت داد میزد که: خطر … خطر
گوش کر شده ات می شنید و به داد دلت میرسیدی تا ویروس گناه آلوده اش نکنه
دلم به حال خودم سوخت
تازه فهمیدم خیلی وقته گناه ها ، آنتی ویروس دلم رو هم خفه کردند …
نمی دونم چی بگم…
اما خوش به حال اونایی که آنتی ویروس دلشون اورجیناله و هر روز با وصل شدن به خدا آپدیتش میکنن
خوش به حال اونایی که هر شب خودشون رو چک می کنن و اگر گناهی ناخواسته وارد دلشون شده با آنتی ویروس استغفار نابودش میکنن
امروز آنتی ویروس لپ تاپم بهم درس بزرگی داد
یه آنتی ویروس جدید خریدم به نام ” استغفار ”
از ته دل گفتم: « استغفرالله ربی و اتوب الیه »
فعلا این آنتی ویروس حرفه ای کل ویروسا رو کشته
کاش از این به بعد حواسم به آژیراش باشه تا مثل قبلی ها ….
آنتی ویروس دلتون مستدام و بروز باشه ان شاءالله
“تسنیم”
نیازى به برشمردن وجوه تفاریق و اشتراك بین ساكنان امروزی كره زمین و گذشتگان، بویژه در كشورهاى مشر ق زمین نیست. چه، همه این وجوه به هر نوعى كه باشند از ریشه هاى واحد و بنیادى ثاب تبرخوردارند. ریشه اى كه تنها امكان عرضه تعریفى درباره مرگ و به تبع آن زندگى را فراهم آورده است.
چگونه مى توان براى زندگى معنى ویژهاى ذكر كرد; پیش از آنكه معنى مرگ براى آدمى روشن شده باشد. مگر نه این است كه معنى خویش را بازیابد، زندگى و نحوه بودن در عرصه « مرگ » و تنها در وقتى كه « مرغ زندگى همواره از بستر مرگ برمیخیزد » خاك خود را مینمایاند.
تبیین معنى مرگ به منزله تبیین یكى از مهمترین وجوه جهان بینى و هستىشناسى است. اصلى كه فلسفه بودن، شدن و رفتن آدمى را معلوم مى سازد. زیرا تنها پس از این امر است كه حیات و زندگى معنى خود را می یابد.
آنگاه كه مرگ فاقد معنیاى روشن است و تنها به عنوان نقطهاى سیاه و هولناك جلوه میكند زندگى را نیز به تبع خود بى معنى مى سازد و همه هدفهاى متعالى و روشن را از آن باز میستاند. برعكس زندگى در پناه معنایى روشن و متعالى از مرگ به حركت درمى آید تا با گسستن همه بندهاى سكون و ایستایى آدمى را به سوى ساحات بلند و مقاصد متعالى سوق دهد.
مرگ است. همان كه « چرایى » مرگ نیست كه میآید و آدمى را از منزل خاك برمیكشد. بلكه، سخن از « چگونگى » سخن درباره « ؟ انسان چگونه میمیرد » نه اینكه « ؟ چرا انسان میمیرد » . معنى آن را معلوم میسازد نگرش سست و سطحى انسان امروز به حیات و مرگ خویش موجب بوده است تا او در چنبره اوهام خویش چونان گویى در میان حوادث و رخدادها بغلتد. حیات بیسرانجام امروزین آینده اى تاریك و موهوم فراروى او قرار داده است. در واقع تفاوت اساسى در این است كه: برخى از حیات پلى میسازند تا با گذر از آن به سرزمین فراخ پس از مرگ برسند و دیگران حیات را مقامى میپندارند كه در انتهاى آن مرگ و نیستى انتظار آنها را مى كشد و بیشك آنكه چونان مسافرى از جاده حیات این جهانى مى گذرد مترصد زنگ كاروانى است كه او را به رفتن فرامى خواند و دیگرى كه به زندگى كوتاه دل بسته، بر آن مى شود تا براى به فراموشى سپردن دغدغه اش، دمى را در بى خبرى و بیقیدى بگذارند و از رنج و تعب آن بكاهد.
در نظر مردم مشر ق زمین بخصوص ایرانیان، همواره مرگ فلسفه و معنى روشنى داشته چنانكه در میان همه آثار فرهنگى و تاریخ گذشته اش مى توان به این معنى دست یافت.
قهرمانان و سلحشوران گذشته این اقوام نیز همواره، تصویرگر مردان و زنانى بوده اند كه زندگى را در هواى مرگ و مرگ را در هواى حیاتى آن جهانى سپرى ساختهاند. آن هم درآنان دریافته بودند كه خود سازنده و تصویرگر حیات پس از مرگ خویش اند. بسان كشاورزى كه به هواى محصول در بهار دانه مى كارد و به انتظار مینشیند تا شاهد میوه خوشگوار دسترنج خود باشد.
بزرگترین سرمایه اى است كه او را از خطر سقوط به دره نیستى و « معنى مرگ » آنان در خلوت خویش دریافته بودند كه براى آدمى
غفلت مى رهاند.
« الدنیا مزرعة الاخرة » : این مطلب در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامى، به شاخص ترین وجه خود را مینمایاند
قهرمانان بزرگ مذهبى نیز هریك تلاش كرد هاند تا انسان معتقد را وادارند كه پیش از هر امرى درباره غایت حیات خویش بیندیشند و مبتنى بر آن نحوه زندگى و بودن خود را ترسیم كنند.
صاحبان چنین نگرشى، از پس دریافت خود، به همه مناسبات فردى و جمعى خود رنگ این دریافت را میزنند و از این روست كه هیچ یك از وجوه زندگى مردان و زنانى كه دل به رفتن دارند و خود را مسافر میپندارند به هیچ روى قابل مقایسه با آنان كه خود را ساكن دائمى آن مى پندارند نیست.
آرى همه آدمیان همانگونه كه به مرگ و جهان پس از آن مینگرند زندگى میكنند…
“او یک آکواریوم ساخت و با قرار دادن یک دیوار شیشهاى در وسط آکواریوم آن را به دو بخش تقسیم کرد.در یک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش دیگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود.. ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى دیگرى نمىداد. او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سویش حمله برد ولى هر بار با دیوار نامرئی که وجود داشت برخورد مىکرد، همان دیوار شیشهاى که او را از غذاى مورد علاقهاش جدا مىکرد…
پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و یورش به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواریوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غیرممکن است!
در پایان، دانشمند شیشه ی وسط آکواریوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت.. ولى دیگر
هیچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آنسوى آکواریوم نیز نرفت !!! میدانید چـــــرا ؟ دیوار شیشهاى دیگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش دیوارى ساخته بود که از دیوار واقعى سختتر و بلندتر مىنمود و آن دیوار، دیوار بلند باور خود بود !
باوری از جنس محدودیت ! باوری به وجود دیواری بلند و غیر قابل عبور !”
تا زمانی که باورهای ما محدود باشد توقع کارهای بزرگ از خودمان بی معناست و فقط در مرحله خیال می ماند. طلبه ای که آرمانهای بزرگی داشته باشد در فاعلاتن فاعلاتن نخواهد ماند و خواهد توانست علم خود را به روزرسانی کند قدرت اندیشیدن و تصمیم گیری در مسائل مستحدثه را می یابد و در نتیجه چون باوری از جنس نامحدودیت دارد به اهداف عالی خود خواهد رسید.
یادمان باشد انسان های بزرگ مدیون باورهای متعالی شان هستند.
سر تا پای خودم را که خلاصه میکنم ، می شوم قد یک دست خاک ، که ممکن بود یک تکه اجر باشد توی دیوار یک خانه،
یا یک قلوه سنگ روی شانه یک کوه، یا مشتی سنگ ریزه ته ته یک اقیانوس؛ یا حتی یک گلدان باشد ؛خاک همین گلدان پشت پنجره.
یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت ، هیچ اسمی نداشته باشد ، و خاک باقی بماند، فقط خاک…
اما حالا یک کف دست خا وجود دارد که خداااااااا به او اجازه داده:نفس بکشد، ببیند، بشنود، جان داشته باشد…
یک مشت خاک که اجازه دارد عاشقققققققق بشود، انتخاب کند، عوض بشود، تغییر کند…
واییییییییی خدای بزرگگگگگ !من چقدر خوشبختممممممممم!!!!….
من همان خاک انتخاب شده هستم…
همان خاکی که با بقیه خاک ها فرق میکند!
من ان خاکی هستم که توی دست هکی خدا ورزیده شده ام و خدا از نفسش در ان دمیده، من ان خاک قیمتی هستم!
حالا میفهمم چرا فرشته ها ان قدر حسودیشان شد!!!
ما این خاک ، ایخاک برگزیده ، خاکی که اسم دارد.
قشنگترین اسم دنیاااااا را…!
خاکی که نور چشمی و عزیز دردانه ی خداست؛
اگر نتواند تغییر کند، اگر عوض نشود ، و اگر انتخاب نکند
اگر همینطور خاک باقی بماند!!!
اگر ان اخر که قرار است برگردد و خود جدیدش را تحویل خود بدهد!سرش را پایین بیندازد و بگوید:
ای کاش خاک بودمممممممممم!!!
این وحشتناک ترین جمله ای است
که یک ادم نتواند خاک باشد،چه برسه به ادم؛
یعنی اینکه…
خدا یا دستمان را بگیر و نیاور روزی را که
هیچ ادمی چنین بگویید…!
“تسنیم”
درد ودلهای خدا
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2 )
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30 )
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4 )
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87 )
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24 )
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمیتوانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری )حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب 10 )
“تسنیم"
دانشمند فاضل و نویسنده اندیشمند استاد سید عباس نورالدین نقل کرده است که که روزی امام صدر در یک کلیسا ( یا دانشگاه ) سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد کرد و همه را مجذوب نمود.
اواخر سخنرانی یک خانم جوان و زیبا که از این توفیق یک عالم مسلمان بسیار دلخور بود به دوستانش گفت : من می دانم چه طور حالش را بگیرم و ضایعش کنم ! و بلا فاصله پس از پایان سخنرانی در حالیکه همه را متوجه خود کرده بود جلورفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد .
ایشان طبق عادت دستشان را روی سینه گذاشتند . او هم که منتظر همین بود پرسید : می خواهید نجس نشوید ؟ ( و به همان موضوعی اشاره کرد که مشکل سو تفاهم خانم هاست و شبهه دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر مسلمانان و … )
ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند : بل لاحافظ علی طهارتک ! فرمودند بلکه بر عکس تو آنقدر با ارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی حریم قدسی و زنانه تو را می آلاید …
این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه نه تنها توطئه او را خنثی کرد بلکه کار بر عکس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمده و به ایشان ارادت بیشتری پیدا کردند
“تسنیم"

دلم هوای تو کرده هوای آمدنت
صدای پای تو می آید صدای آمدنت
حوزه علمیه خواهران نورالزهراء (سلام الله علیها) زنجان برگزار میکند:
همزمان با شب نیمه شعبان 2/4/1392 ختم هزاران صلوات برای تعجیل و سلامتی امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) و همچنین زیارت امام زمان در شب نیمه شعبان .
کسانی که تمایل دارند در این طرح معنوی شرکت کنند ذکر شریف یا مهدی و نیز تعداد صلواتی را که ختم خواهند کرد را در ارسال نظر برای ما بفرستند.
به امید روزی که همه شاهد جمال زیبای مهدی باشیم.
زیارت امام زمان در شب نیمه شعبان:
اَللّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا (هذِهِ) وَ مَوْلُودِها وَ حُجَّتِكَ وَ مَوْعُودِهَا الَّتى قَرَنْتَ اِلى فَضْلِها فَضْلاً فَتَمَّتْ كَلِمَتُكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِكَ وَلا مُعَقِّبَ لاِیاتِكَ نُورُكَ الْمُتَاَلِّقُ وَ ضِیاَّؤُكَ الْمُشْرِقُ وَ الْعَلَمُ النُّورُ فى طَخْیاَّءِ الدَّیْجُورِ الْغائِبُ الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ كَرُمَ مَحْتِدُهُ وَالْمَلاَّئِكَةُ شُهَّدُهُ وَاللّهُ ناصِرُهُ وَ مُؤَیِّدُهُ اِذا آنَ میعادُهُ وَالْمَلاَّئِكَةُ اَمْد ادُهُ سَیْفُ اللّهِ الَّذى لا یَنْبوُ وَ نُورُهُ الَّذى لا یَخْبوُ وَ ذوُالْحِلْمِ الَّذى لا یَصْبوُا مَدارُ الَّدهْرِ وَ نَوامیسُ الْعَصْرِ و َوُلاةُ الاْمْرِ وَالْمُنَزَّلُ عَلَیْهِمْ ما یَتَنَزَّلُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ اَصْحابُ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ تَراجِمَةُ وَحْیِهِ وَ وُلاةُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى خاتِمِهْم وَ قآئِمِهِمُ الْمَسْتُورِ عَنْ عَوالِمِهِمْ اَللّهُمَّ وَ اَدْرِكَ بِنا اءَیّامَهُ وَظُهُورَهُ وَقِیامَهُ وَاجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَاقْرِنْ ثارَنا بِثارِهِ وَاكْتُبْنا فى اَعْوانِهِ وَ خُلَصاَّئِهِ وَ اَحْیِنا فى دَوْلَتِهِ ن وَ بِصُحْبَتِهِ غانِمینَ وَ بِحَقِّهِ قآئِمینَ وَ مِنَ السُّوَّءِ سالِمینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَواتُهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ الْمُرْسَلینَ وَ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الصّادِقینَ وَ عِتْرَتِهَ النّاطِقینَ وَالْعَنْ جَمیعَ الظّالِمینَ واحْكُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ یا اَحْكَمَ الْحاكِمینَ النّاطِقینَ وَالْعَنْ جَمیعَ الظّالِمینَ واحْكُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ یا اَحْكَمَ الْحاكِمینَ .
دست اندركاران جهاني امور اقتصاد پس از سال هاي طولاني و كشمكش هاي پرماجرا به اين نتيجه رسيدند كه بايد براي برخي از كالاها قيمت و نرخ جهاني تعيين كنند. حامل هاي انرژي، فلزهاي گرانبها، ارزهاي خارجي و… در زمره كالاهايي هستند كه در همه جاي دنيا قيمت آنها تقريباً برابر است، اما فراوردهايي نيز در نقاط گوناگون دنيا وجود دارند، كه قيمت آنها در جاهاي مختلف، بسيار متفاوت است. يكي از آنها قيمت رأي است. در حال حاضر قيمت رأي در نقاط مختلف دنيا با نسبت آن با استكبار تعيين مي شود. با اين شاخص آرا در دنيا به چهار دسته تقسيم مي شوند: 1- آرايي كه در زمان انتخابات در كشورهاي غربي به صندوق ها ريخته مي شود. قيمتي كه غربي ها بر اين آرا مي گذارند بسيار بالا است، زيرا آن را خالص ترين آرا، مي دانند كه از سرچشمه دموكراسي و آزادي سربرآورده است. آنها از اين بابت به دنيا فخر مي فروشند و با اهداف خاص كه حاشيه هاي بسيار پرهزينه و خطرناك نيز دارد، ديگران را به آن دعوت مي كنند.
2- آرايي كه در كشورهايي به صندوق ريخته مي شود كه آن كشورها براي استكبار اهميت ندارند از اين رو اين آرا نيز قيمت و اهميتي ندارند و بود و نبودشان براي استكبار تفاوتي ندارد.
3- آرايي كه در كشورهايي به صندوق ريخته مي شود كه غرب از گذشته و به شكل تاريخي يا به آنها طمع داشته و يا اينكه ثروت هاي آنها را چپاول كرده و همچنان به دنبال چپاول است. از اين نظر براي استكبار مهم است كه از صندوق هاي رأي پس از سقوط صدام، مبارك، بن علي و… در عراق، مصر، تونس و… چه كسي بيرون مي آيد. قيمت آرا در اين كشورها نيز بسيار زياد است.
4- آرايي كه در انتخابات ايران به صندوق هاي رأي ريخته مي شود. اين آرا ويژه تلقي مي شود، زيرا استكبار ايران را سلسله جنبان حركت هاي ضداستكباري در كشورهايي مي داند كه قيمت آرا در آنجا بسيار زياد است و حاضر است قيمت آراي ايران را هر چقدر است، بپردازد تا از صندوق هاي رأي كسي بيرون آيد كه مسير سازگاري با استكبار را پيش بگيرد؛ اما بحث همچنان بر سر قيمت يك رأي البته در ايران است و هنوز قيمت آن مشخص نيست و معلوم هم نيست كه آمريكا مي تواند آن را بپردازد يا خير
¤¤¤
حدود سه هفته پيش هر يك از هشت نامزد احراز صلاحيت شده با در اختيار گرفتن سكان كشتي تبليغات در هشت رودخانه موازي به همراه هواداران شان حركت تبليغاتي انتخاباتي شان را آغاز كردند. با روي پرده آمدن بخش هاي مختلف تبليغات و اعلام مواضع اين نامزدها، جابه جايي در سرنشينان اين كشتي ها صورت مي گرفت. تا پيش از مناظره دور سوم جابه جايي ها چندان چشمگير نبود و بخش اصلي سرنشينان كشتي ها همان كساني بودند كه خيلي پيشتر نامزد موردنظرشان را انتخاب كرده بودند، اما پس از برگزاري مناظره سوم دو اتفاق مهم افتاد، ابتدا اينكه رفته رفته با تند شدن روند مناظره نامزدها ناچار شدند برخي از مكنونات شان را كه تا آن لحظه پنهان نگه داشته بودند آشكار كنند و ديگر اينكه بخش قابل توجهي از واجدين رأي كه هنوز انگيزه لازم را براي مشاركت پيدا نكرده بودند، به خيل مشاركت كنندگان پيوستند كه اين دو اتفاق تا حد زيادي موجب برهم خوردن تركيب و تعداد سرنشينان مركب تبليغاتي رقابتي نامزدها شد. به نظر مي رسد با پايان مناظره سوم نامزدها بيشترين داشته و سرمايه خود را براي جلب نظر رأي دهندگان رو كردند و در فرصت اندك باقي مانده نيز برگ متحول كننده اي كه بتواند آرايش موجود را به هم بزند در اختيار ندارند و اين فرصت را نيز صرف ادامه وضع موجود مي كنند.
از آنچه كه نمي توان گذشت، تخلفات اساسي بعضي از نامزدها بود كه در مباحث تبليغاتي و مناظره خواسته و يا ناخواسته، عمداً و يا سهواً دشمن را دلگرم كردند. در اين وضعيت به نظر نمي رسد در بين اين هشت نفر فردي باشد كه ادعا كند مي تواند قيمت يك رأي را بپردازد. واقعاً قيمت يك رأي چقدر است و چه كسي مي تواند آن را بپردازد؟
سرانجام به لطف و مدد االهي اين هشت كشتي با سرنشينانش در 24 خرداد 92 به آستانه ورود به درياي پرتلاطم و مواج سياست ورزي جهاني مي رسند و به غير از يكي همه كشتي ها بايد در اسكله لنگر بيندازند و تنها كشتي دل به اين دريا مي سپارد كه مردم خواسته باشند و به سكاندارش رأي داده باشند در اينجا است كه سرنشنيان ساير كشتي ها نيز بر اين كشتي سوار مي شوند تا سفر چهار ساله خود را آغاز كنند. حالا بايد به پاسخ پرسش يك رأي چقدر قيمت دارد رسيد. پاسخ اين است در جمهوري اسلامي ايران رأي قيمت ندارد، براي همين است كه تا كنون استكبار نتوانسته آن را بخرد و هيچ نامزدي هم ادعا نكرده كه مي تواند اين آرا، را بخرد، در جمهوري اسلامي ايران رأي «ارزش» است و مردم اين «ارزش» را به كسي مي دهند كه «ارزش» و «توان» آن را داشته باشد كه كليت نظام اسلامي را چند گام به جلو برده و به اهداف والايش نزديك تر كند و اين چه حس زيبايي است كه انسان متوجه شود در جمهوري اسلامي ايران «رأي قيمت ندارد.» بلكه «ارزش» است.
هفته نامه صبح صادق
“تسنیم"
سلام فردا روز موعود است. یکی از این نامزدها با رأی شما انتخاب خواهد شد.انتظار شما از رئیس جمهور آینده چیه؟ و دوست دارید شنبه پس ار انتخابات کسانی که انتخاب نشدند از خود چه عکس العملی نشون بدن؟ منتظر نظرات شما هستیم و بهترین نظر در وبلاگ مدرسه به نمایش در خواهد آمد.
گروه فضای مجازی: سامانه پيامكی طرح ختم جمعی قرآن كريم از سوی شبكه قرآن و معارف سيما راهاندازی شد.
به گزارش خبرگزاری بينالمللی قرآن(ايكنا) به نقل از روابط عمومی شبكه قرآن و معارف سيما، سامانه پيامكی طرح ختم جمعی قرآن كريم، در ايام فرخنده ماه رجب و در راستای اهداف و وظايف شبكه قرآن و معارف سيما از سوی اين شبكه تلويزيونی راهاندازی شد.
براساس اين گزارش، سامانه پيامكی طرح ختم جمعی قرآن كريم با شماره 300027868000 به همت روابط عمومی شبكه قرآن و معارف سيما راهاندازی شده است.
فرهنگسازی ختم جمعی قرآن كريم و ترغيب و تشويق مخاطبان به بهرهگيری از بركات معنوی تلاوت و ختم قرآن كريم از جمله اهداف راهاندازی اين سامانه پيامكی اعلام شده است.
يادآور میشود، علاقهمندان برای شركت در اين طرح ملی بايد يكی از اعداد 1 تا 5 را كه نشانگر تعداد صفحات مورد نظر جهت تلاوت است به شماره 300027868000 پيامك كرده و منتظر دريافت پاسخ از طرف سامانه باشند.
ک.ی
قدیم که تقویم نبود مردم جهت محاسبه ایام،به ملا نصرالدین مراجعه می کردند و ملا از اول ماه،روزی یک سنگ کوچک درون کوزه ای می انداخت ،تا اگر مردم پرسیدند ،سنگها را بشمرد و بگوید چندمین روز است.
اتفاقا روزی چند بچه بازیگوش،مقداری سنگ ریزه در کوزه ی ملا ریختند ،وقتی که مردم از ملا سوال کردند که امروز،چندمین روز است،ملا به سمت سنگها رفت و آنها را شمرد ودید،نود عدد است،با خود گفت اگر بگویم روز نودم است به من می خندند،لذا بعد از مدتی فکر کردن،گفت امروز چهل و پنجم ماه است،همه به او خندیدند و او عصبانی شد،و گفت بروید بابا جان،تازه من ملاحظه حال شما را کردم،اگر حقیقتش را بخواهید امروز نودم ماه است.
منبع:آداب الطلاب،ص 452
ب،ط

اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَهَ وَلِیِّ اللهِ اَلسَّلَامُ عَلَیکِ یَا زَوجَهَ امیرِالمُؤمنِینَ
اَلسَّلَامُ عَلَیکِ یَا أُم البَنِینَ اَلسَّلَامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ العَبَّاسِ بنِ أمِیرِالمُؤمِنِینَ عَلِیِّ بنِ أبِی
طَالِبٍ رَضِیَ اللهُ تَعَالَی عَنکِ وَ جَعَلَ الجَنَّهَ مَنزِلَکِ وَ مَأوَاکِ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ
بَرَکَاتُهُ
یه روز به خدا گفتم بیادنیا رو تقسیم کنیم :
آسمون مال من ،ابراش مال تو
دریا مال من ،موجاش مال تو
خورشید مال من،ماه مال تو
ستاره ها مال من،تاریکی مال تو
خداوند لبخند زدو گفت:
«تو بندگی کن همش مال تو»
ک.ی
شورای عالی حوزه علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
تحقیق پایانی سطح 2 (کارشناسی)
موضوع:
انتظار در اندیشه اسلامی و شیعی
استاد راهنما:
سرکار خانم چهل امیرانی
پژوهشگر:
سمیه تیموری
این تحقیق به مقوله مهدویت از بُعد انتظار پرداخته و در پنج فصل گنجانده شده است.
بعد از تعریف وتبیین موضوع به تاریخچه انتظار و معنای آن همچنین به خاستگاه و منشأ اصلی انتظار اشاره شده است و به این موضوع از زوایای قرآن و سنت و تشیع نگریسته شده است.
در فصل بعدی به فضیلت انتظار و ابعاد و عناصر تشکیل دهنده آن و همچنین به آسیبهای وارد بر انتظار اشاره شده است.
در فصل چهارم بخشی از وظایف منتظران به رشته تحریر درآمده و در آخرین فصل نیز به ویژگی های جامعه مهدوی و عدالت حاکم بر آن و پیشرفت فنون و مساوات و بهره برداری از همه معادن زمین و … اشاره شده است.
کلید واژه ها: انتظار، شیعه
به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
از سوی حوزه علمیه خواهران نورالزهرا زنجان برگزار میگردد.
طرح ختم زیارت حضرت زهرا ( السلام علیک یا ممتحنه امتحنک …) تا شب میلاد آن حضرت یعنی تا تاریخ 92/2/11 برگزار می گردد.
طلاب علاقه مند شرکت در این طرح نورانی می توانند با ارسال « یا زهرا» حضور خود را اعلام نمایند و از اجر دنیوی و اخروی آن بهره مند شوند.
و همچنین ثواب ختم این زیارتنامه به روح پرفتوح حضرت زهرا (سلام الله علیها) هدیه میگردد.
فلسفه سجده شیعیان برمهرچیست؟
پیامبر اكرم(ص) فرمود : جُعِلَتْ لى الارضُ مسجداً و طهوراً” (زمين براى من محل سجده و پاك وپاك كننده آفريده شده است.) و براى امّتم نيز زمين محل سجده و پاك و پاك كننده آفريده شده است. “جُعِلَتْ لِاُمتى الارضُ مسجداً و طهورا”
پس خاك خالص چيزى است كه به اتفاق جميع طوائف مسلمين، سجده بر آن صحيح است.
وقتى رسول خدا(ص) به مدينة منوره تشريف آوردند و دستور ساختن مسجدالنبى را دادند، در آن زمان مسجد فرش نداشت و پيامبر(ص) روى همان زمين مسجد، روى همان خاكهاى مسجد سجده مى كردندوابوبکروعمرنیزهمین کاررامی کردند،پس قطعاً سجده بر خاك صحيح است و شيعيان كه بر روى خاك سجده مى كنند، به واسطة تأسّى و متابعت از رسول خداست؛ پس قطعاً نمازهايشان صحيح است.
شيعه سجده را بر تمام زمين جائز مى داند، چه سنگ باشد و چه خاك. ثانياً چون شرط است كه محل سجده بايد از هر نجاستى پاك باشد و سجده بر زمين نجس جايز نيست، بدين جهت شيعيان قطعه اى از خاك پاك (مهر) را به همراه خود دارند، تا هر وقت خواستند نماز بخوانند،بر آن خاك پاك سجده كنند. زيرا نمى دانند هر خاك و زمينى كه بر آن مى خواهند سجده كنند، پاك است يا نه، بدين جهت يك قطعه خاك پاك را كه يقين به طهارتش دارند، انتخاب مى كنند و بر آن سجده مى كنند.
علاوه بر اين، چون سجده عنوان خضوع و خشوع در مقابل عظمت پروردگار دارد و نمازگزار بايد اشرف اعضاى بدن را كه پيشانى است، بر زمين بگذارد، پس سر بر خاك گذاشتن در حالت عبوديت و بندگى، بيشتر دلالت بر خضوع و خشوع در پيشگاه پروردگار دارد، نسبت به ساير اشياء ديگر. اما اگر انسان در حال سجده، پيشانيش را به سجاده گران قيمت يا بر فرش نرم و لطيف، يا بر حرير و برليان و طلا و نقره، يا بر جامه هاى گران قيمت بگذارد، اينها دلالت بر تواضع و خشوع نمازگزار نسبت به پروردگار نميكند.
بنابراين مى توان نتيجه گرفت كه باب شدن مهر از زمانى است كه زمين مساجد فرش شده اند، و ديگر جايى بر سجده كردن نبوده و مهر از آن جا باب شده است و برروى آن شيعيان سجده مى كنند.
شورای عالی حوزه علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
پایان نامه سطح (2)
موضوع: رجعت از دیدگاه فریقین
پژوهشگر: مرضیه شیری
استاد راهنما:فرح علمی فرد
چکیده
رجعت، یکی از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامی است. از منظر شیعه رجعت از عقاید مسلم به شمار میآید و مورد تأیید اهلبیت(ع) نیز قرار گرفته است. بر این اساس، گروهی از مؤمنان راستین و عدهای از کافران بدسرشت، هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) به این دنیا بازگردانده میشوند تا مؤمنان به ثواب یاری آن حضرت در تشکیل حکوت عدل و قسط جهانی نائل آمده، از درک و تماشای عظمت و شوکت دولت کریمه اسلام، لذت ببرند و کافران به سزای پارهای از اعمال ننگینشان برسند.
اهلسنت به سبب اختلاف مبنایی که با شیعیان دارند، مسئله رجعت را از اساس انکار کردهاند و اینگونه عقاید را برگرفته از عقاید غلات و ساخته و پرداخته عبدالله بن سبأ یهودی میدانند. این نوشتار موضوع رجعت را از منظر فریقین مورد تأمل قرار میدهد.
این پژوهش مختصر در شش فصل تنظیم شده است :
در فصل اول به کلیات تحقیق پرداخته شده است . سعی بر آن شده که به تعریف و تبیین موضوع و بیان ضرورت ها و اهداف ، پیشینه موضوع و … اشاره شود .
در فصل دوم ،ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی مفهوم رجعت از دیدگاه فریقین جستجوی این معنا در سایر واژگان پرداخته شده است و در بخش دوم از همین فصل تاریخچه رجعت مورد کنکاش قرار گرفته و تلاش شده تا با توجه به سیر تاریخی بحث موجودیت آن را در اسلام و در حوزه تفکر اسلامی و عصر ائمه معصومین نشان داده شود ولی با وجود همه این شواهد اهل سنت به خاطر عناد و لجاجت این مسئله را غیر عقلانی معرفی میکند .
در فصل سوم که شامل دو بخش اثبات رجعت و فلسفه رجعت میباشداز دلایل قرآنی و روایی استفاده گردیده است.
در فصل آخر نیز به بررسی دیدگاه اهل سنت نسبت به مسئله رجعت پرداخته شده است و از آنجایی که اهل سنت ریشه این اعتقاد را در غلات می دانند و در بخش دوم این فصل به بررسی نظرات غلات در مسئله مورد نظر پرداخته شده است.
واژههای کلیدی: رجعت، شیعه، اهلسنت، فریقین.
اصل ششم: آرامـش
انجام اصول پیشین نیازمند تمرکز اذهان و اراده ها و برنامه ها بر مسأله است. اکنون که به سمت انتخابات ریاست جمهوری در خرداد سال آینده میرویم

باید مراقب بود که کشمکش احزاب و نامزد های انتخاباتی به جهاد اقتصادی ملت سایه نیفکند و آن را تحت تأثیر قرار ندهد.نخبگان سیاسی و اجتماعی باید در مسیر اقتصاد مقاومتی تلاش کنند. محبوبیت، کارآمدی وذهنیت مثبت اجتماعی نیز در این مسیر قابل تحقق استقتصاد مقاومتی نیازمند عزم وهمگرایی ملی خصوصا، در قوای سه گانه کشور است ونخبگان باید این مسیر را پاسداری نمایند. رهبر معظم انقلاب، مجله یاس، ش118
بخش های وسیعی از کشور همچنان از مشکلات روزمره زندگی رنج می برند و عدالت توزیعی را هنوز به صورت عینی درک نکرده اند.
خدمت رسانی که از سال 1372 توسط مقام معظم رهبری به عهده بسیج مستضعفین قرار داده شده باید امسال از ضریب و اهتمام ویژه ای برخوردار شود تا عدالت که شاه بیت مشروعیت نظام اسلامی است به دل و زبان محرومان ساری و جاری شود.
باید دست گاه های مختلف کشور امر خدمت رسانی در سال آتی را جدی بگیرند و همه ی منابع و امکانات خود را در خدمت بسیج قرار دهند تا این بعد از جهاد اقتصادی نیز برای مردم شیرین جلوه نماید.
تولید ملی دارای ابعاد گوناگون است. از یک طرف اشتغال را افزایش می دهد و از طرفی واردات را کاهش می دهد، علاوه بر آن اثر روانی آن یعنی افزایش اعتماد به نفس ملی و غرور ملی ارتقاء خواهد یافت و اثرات هویت بخش آن بر شخصیت تک تک مردم نیز مؤثر خواهد بود.
استقلال اقتصادی از مسیر تولید ملی می گذرد، بنابراین تولیدات استراتیژیک باید در اولویت اقتصاد مقاومتی قرار گیرد و عوامل ضد تولید باید شناسایی و برطرف شود و اصل تولید نیز به مثابه ارزش معرفی شود.
مکان یابی و قطب بندی های منطقه ای و سنخیت های جغرافیایی از مهمترین شاخص های تولید مؤثر است که باید با کار کارشناسی مجدد بازیابی شود. اگر این گونه شد به عنوان مثال دیگر کارخانه ی کولرسازی در قطب صنعتی شهر کرد ایجاد نخواهد شد و بخاری سازی در اهواز بر پا نمی شود.
رهبر معظم انقلاب، مجله یاس، ش118
صرفه جویی ممکن است در برخی از حوزه ها یا بعضی از خانواده ها به صورت شخصی و فردی انجام گیرد، اما کشور ما نیازمند نهادمند شدن روش های درست مصرف کردن است. هدفمند کردن یارانه ها نمونه ای از این تمرین و آموزش عمومی است که اثرات آن در کمترین فرصت ملموس و قابل احصا گردید، بنابراین باید همه اهرم ها و مکانیسم هایی که می تواند از هدر رفتن منابع خدادادی و تولیدی کشور جلوگیری کند به کار افتد تا فرهنگ عمیق آن در نسل های آینده نهادینه شود.
مکان یابی و قطب بندی های منطقه ای و سنخیت های جغرافیایی از مهم ترین شاخص ترین تولید مؤثر است که باید با کار کارشناسی مجدد بازیابی شود.
مقام معظم رهبری، مجله یاس،ش118
در نگاه اسلام، خانواده پایه بسیار مهم و سلول اصلی جامعه است، به گونهای كه بدون بهرهمندی از خانوادههای سالم، سرزنده و با نشاط، امكان پیشرفت جامعه به خصوص پیشرفت فرهنگی وجود ندارد و اینگونه خانوادهها نیز بدون حضور زنان مؤمن و فهیم، شكل نمیگیرند و استمرار نمییابند.(تعریف 7از زن از دیدگاه رهبری)(ز س)
علی (ع) می فرمودند: خوشبخت و سعادتمند کسی است که از دیگران پند پذیرد و خود را به پاکی پرورش دهد وشقی و بدبخت کسی است که از تمایلات نامشروع و غرور خویشتن فریب خورد و به ناپاکی بگراید.
منبع : نهج البلاغه ملا فتح الله ص149
و نیز فرموده اند : بدبخت و زیانکار کسی است که از سرمایه های عقل و تجربه سودی نبرد و از ذخایری که به وی عطا شده است بهره ای برنگیرد.
منبع : نهج البلاغه فیض ص 1073
و نیز فرموده اند : کسیکه نفس خویش را در عرصه ی لذاتش آزاد بگذارد و به صلاح و فسادش توجّه ننماید بدبخت و دور افتاده از فیض الهی خواهد شد.
منبع : غررالحکم ،ص644
اسلام مرد را قوام و زن را ريحان ميداند. اين نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه ناديده گرفتن حق زن است نه ناديده گرفتن حق مرد؛ بلكه درست ديدن طبيعت آنهاست. ترازوي آنها هم اتفاقا برابر است؛ يعني وقتي جنس لطيف و زيبا و عامل آرامش و آرايش معنوي محيط زندگي را در يك كفه ميگذاريم، و اين جنس مديريت و كاركرد و محل اتكا بودن و تكيهگاه بودن براي زن را هم در كفهي ديگر ترازو ميگذاريم، اين دو كفه با هم برابر ميشود. نه آن بر اين ترجيح دارد و نه اين بر آن.
خطبه عقد 78/12/22(تعریف 6از زن از دیدگاه رهبری)(ز س)
**فراخوان شعار امسال **
سال 92 برابر چشمانداز امیدوارانهای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آیندهی این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان انشاءالله بهتر و امیدبخشتر خواهد شد.البته آنچه را که ما در سال 92 در پیشِ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصهی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصهی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی، یک مسئلهی بلندمدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمهی دوم سال 91 سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد ــ یعنی در واقع این کار ریلگذاری شد ــ که بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامهریزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتکار پیش بروند.در زمینهی امور سیاسی، کار بزرگ سال 92، انتخابات ریاست جمهوری است؛ که در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و به یک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آینده برنامهریزی میکند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آیندهی نیکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسهآفرینی باید به اهداف خود رسید.با این نگاه، سال 92 را به عنوان «سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» نامگذاری میکنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسهی اقتصادی و حماسهی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز کشور تحقق پیدا کند.به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز.
با توجه به شعار سال توسط مقام معظم رهبری به نام حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی وظیفه طلاب در این زمینه چیست؟
برای شرکت در این فراخوان تا تاریخ 1392/1/25 فرصت دارید. منتظر نظرات و دیدگاههای ارزشمند شما هستیم.
دیدگاه، نظر و مطلب شما با نام شما در این وبلاگ منتشر و آرشیو خواهد شد.
اسلام به معنای واقعى، زن را تکریم کرده است. اگر روی نقش مادر و حرمت مادر در درون خانواده تکیه میکند، بههیچوجه به معنای این نیست که زن را از شرکت در مسائل اجتماعی و دخالت در مبارزات و فعالیتهای عمومی مردم منع کند. [زن] هم باید مادر خوب و همسر خوبی باشد، هم در فعالیت اجتماعی شرکت کند.(تعریف5اززن ازدیگاه رهبری)(ز.س)
در نگاه اساسی اسلام، زن از حیث انسان بودن هیچ فرقی با مرد ندارد و به استناد آیات قرآنی، زن و مرد در مسیر تعالی و قرب الهی، کاملاً یکسانند.(تعریف4اززن ازدیدگاه رهبری)(ز.س)
غربیها، بحث زن را با شدت مطرح میکنند؛ اما نامی از خانواده نمیآورند چرا که بحث خانواده از نقاط ضعف بارز آنهاست.(تعریف 3اززن وخانواده از دیگاه رهبری)(ز.س)
زن، در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی؛ و در تعریف غالباً غربی، بمثابهی موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان، گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود، و درعین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت.(تعریف2اززن از دیدگاه رهبری)(ز.س)
زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است، این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن بزرگترین خیانتی است که در درجه اول به زن و در درجه بعد به همه بشریت ـ زن و مرد انجام گرفته، این کار را سیاست های غربی کردهاند.(تعریف 1رهبری از زن)(ز س)

ازجمله امتیازات سیزده بدر در ایران عزیز اینست كه مردم از خانه های خود خارج می شوند و به دشت و دمن و صحرا و باغ و چمن می روند و سیران می كنند. در نتیجه به امر پروردگار كه فرموده: در زمین سیر كنید و نعمتها و قدرت خدارا ببینید مردم شریف ایران به آن دستور الهی لبیك می گویند و به سیر در روی زمین می پردازندو قدرت خدا را در زنده كردن دوباره طبیعت از نزدیك مشاهده می كنند و این خودش یك عبادت است.
لكن آفاتی كه این سیر و عبادت را تهدیدمیكند موارد بیشمارست:1- بی مهری با طبیعت 2- ریختن زباله به جمال طبیعت 3- آلوده كردن آبها 4- شكستن شاخ و برگ درختان(كه در روایات اسلامی به شكستن بال و پر فرشتگان تشبیه شده است)5- رعایت نكردن آداب اسلامی و حجاب 6- رعایت نكردن حلال وحرام7- رعایت نكردن محرم و نامحرم.