جویباری از بهشت
در كتاب شريف اقبال آمده است: حضرت آدم از خداوند پرسيد خدايا محبوب ترين روزها و گرامي ترين زمانها نزد تو كدام است. خداوند وحي فرمود: محبوب ترين روزها نزد من نيمه رجب است . اي آدم در اين روز بكوش تا با قرباني كردن، ميهماني دادن، روزه داشتن، نيايش كردن، بخشش خواستن،لااله الاالله گفتن به من تقرب و نزديكي جويي. اي آدم من چنين تقدير كردم كه فرزندي از فرزندان تو را به پيامبري برانگيزم و روز نيمه رجب را به او و به امت ويژه سازم كه در آن روز چيزي از من نخواهد جز اينكه به آنان ببخشم و عفو گذشت نخواهند. جز اينكه از گناهانشان درگذرم. اي آدم آنكه نيمه رجب را روزه دارد. ذكر گويد، خضوع و خشوع كند، صدقه بدهد، نفس خويش را پاس دارد، پاداش جز بهشت نخواهد داشت. اي آدم به فرزندانت گوشزد كن كه در ماه رجب نفس خويش را پاس دارند و از كج راهي بپرهيزند كه گناه در اين ماه بس بزرگ است. ( اقبال الاعمال، سيدبن طاووس)
ولایت و اعتکاف
اسلام بدون پذیرش امامت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) ، اسلام وافعی نیست. پذیرش ولایت اولیای حقیقی خدا در پندار و گفتار و کردار انسان باید متجلی باشد.
در تأثیر اعتکاف نیز عقیده به ولایت و امامت از ارکان اصلی می باشد . عجیب آنکه دو اعتکاف برتر رمضانی و رجبی ، با این مسأله پیوند ظاهری نیز دارند. برترین زمان اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان است که به شدت با نام و یاد امیر المؤمنین (علیه السلام) گره خورده است. در اعتکاف رجبی زمان ولادت ایشان می باشد که در نظر عارفان الهی بس پر رمز و راز است. روز پانزدهم نیز مطابق با شهادت (رحلت ) حضرت زینب (علیها السلام) بوده که نقش ایشان در امامت و ولایت نیازی به بیان ندارد.
(اعتکاف بریدن از غیر خدا، روشن بین بروجردی،ص64)
اینک مصداق ولایی بودن در رفتار و عمل در جامعه کنونی چیست؟
با نظرات خود دوستان خود را یاری فرمایید.
مهمترین ویژگیهای رئیس جمهور در کلام امام (ره)و مقام مظعم رهبری
1. اعتقاد و پایبندی به اصل ولایت فقیه: یکی از معیارهای مهم انتخاب رئیس جمهوری است که امام راحل و مقام معظم رهبری همواره در آستانه انتخابات به آن اشاره داشته اند .
حضرت روح الله امام خمینی (ره) می فرمایند: او را شخصی دانستیدکه لیاقت دارد برای یک همچو مسندی و… اعتقاد به قوانین اسلامی دارد و در مقابل قانون اساسی خاضع است و « اصل صدودهم » ظاهراً که راجع به « ولایت فقیه » است معتقد است و وفادار است نسبت به او یک همچون شخصی را شماها خودتان انتخاب کنید و گروههای مردم را هم ودار کنید که یک همچو شخصی را انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزید..
در واقع این اصل یک رکن از مبانی جمهوری اسلامی ایران است. فلذا طبق اصل 115قانون اساسی نیز باید فرد منتخب ریاست جمهوری به آن مومن و معتقد باشد.
معظم له با بیان این مطالب که اختیاراتی که در قانون اساسی برای ولی فیقه مشخص شده است ناقص می باشدمی فرمایند:
« این قانون اساسی هست این بعض شؤون ولایت فقیه هست نه همه شؤون ولایت و از ولایت فقیه آن طوری که اسلام قرار داده است ..هیچ کس ضرر نمی بیند ..»
بنابر این بیان اهمیت این تجانس و وفاداری و اعتقاد به شؤونات ولی فقیه آشکار تر میشود.
البته تذکر این نکته مهم است که چگونه ضدیت یا عدم اعتقاد به اصل محرز می شود مقام معظم رهبری بطور دقیق چنین میفرمایند: « در اینکه ضدیت با ولایت، ضدیت با اصلی ترین و رکین ترین اصول و ارکان نظام جمهوری اسلامی است، شکی نیست، منتهی ضدیت معنایی دارد اگر کسی علیه موقف ها و مواضعی که دستگاه رهبری اعلام میکند که طبق قانون اساسی سیاستهای اصلی نظام را تشکیل می دهد چیزی می نویسد و مطالبی می گوید و صریحاً و غالباً ( هر چند دائمی نباشد ) با این مواضع و رد مواقع حساس مخالف میکند، البته اینها ضدیت است،. لکن کسی که کلمه یا مطالبی در یک وقت و در جایی گفته است نمی شود گفت اینها ضد ولایت فقیه هستند. »
2. ساده زیستی و دوری از اشرافی گری:
یکی دیگر از اموری که همواره امام راحل و مقام معظم رهبری مورد توجه قرار داده و احساس نگرانی و خطر کرده اند، رسوخ روحیه رفاه طلبی در مسئولین است، زیرا روحیه رفاه طلبی و راحت طلبی به صورت اصولی و محوری بر تصمیمات انسان تاثیر دارد و او را وارد صحنه دیگری از حیات سیاسی و اجتماعی می کند.
3. بصیرت در امر دین و سیاست :
تاکید بر بصیرت در امر دین و سیاست از آن روست که رئیس جمهور سامان دهنده یک جامعه دینی در جهان الحاد و تداوم بخش انقلاب در مسیر تعیین شده آغازین است به ویژه ضرورت این ویژگی در زمانی که بحث سنت و مدرنیسم، توسعه سیاسی جامعه مدنی و مقوله های دیگری از این قبیل مطرح است، بیش از پیش خودنمایی میکند …
امام راحل داشتن درک سیاسی و بصیرت دینی را یکی از ویژ گی های مهم رئیس جمهور قلمداد میکند: « رای خود را به شخصی که متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و کشور و حامی مستضعفان و دارای بصیرت در امر دین و دنیا و منزه از گرایش به شرق و غرب و مکتب های انحرافی و دارای دید سیاسی است بدهید ».
از این سخن مقام معظم رهبری که ذیلا می آید دقیقا ضرورت داشتن بصیرت دینی را می توان استنباط کرد که می فرمایند: « اگر ما این اشتباه را بکنیم که در مسألۀ حکومت و مدیریت جامعه ملاک و معیار اسلام را فراموش کنیم و به سراغ شیوه های رایج دنیایی برویم معنای جامعه اسلامی ما از بین خواهد رفت ».
4. مدیریت و توانمندی در اجرای امور:
ضرورت داشتن ویژگی مدیر و مدبر بودن رئیس جمهور بدان جهت است که رئیس جمهور عهده دار مدیریت عالی اجرایی است و به تبع این عنوان در انجام وظایف خود فرآیندی را دنبال می کند که شامل اجرایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل، انگیزش، ارتباطات، هدایت و تصمیم گیری است در واقع جایگاهی است که مرکز ثقل اندیشه ها، طرحها و پیشنهادهاست و در حقیقت آخرین مرجع برای تجزیه و تحلیل، جمع بندی و اتخاذ تصمیم برای عمل است.
مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: « هیچ عاملی نمی تواند امنیت و سلامت این کشور، تداوم حاکمیت نظام و امکان کار و سازندگی را جز اتصال به مردم تامین کند و این اتصال و ارتباط نیز تنها در سایه ( حسن عمل مسولان ممکن می شود ) ».
بدون شک در صورتی که رئیس جمهور آینده از توان مدیریتی و عملی ضعیفی برخوردار باشد به طور قطع در پیش برد اهداف انقلاب اسلامی و اصول تغییرناپذیر نظام با موانعی بزرگی روبرو خواهیم شد .
5. دلسوز و مستضعف گرا:
مقام معظم رهبری در بیانی با اشاره به این نکته می فرمایند: « مهمترین مسئولیت نظام ما کوشش همه جانبه در از بین بردن محرمیت و زدودن فقر و حمایت از طبقات مستضعف است و این سیاست باید در اولویت کارها قرار گیرد بگونه ای که معیاری برای سنجش دیگرکارها باشد ».
6. داشتن روح بزرگ و سعه صدر:
افرادی که دارای سعه صدر و روح بزرگ هستند از چند جهت قابل ملاحظه است. چنین افرادی نسبت به سلایق مختلف که طبعاً در هر جامعه ای وجود دارد، برخورد معقولانه ای خواهند داشت و می توانند نوعی همدلی و تفاهم عمومی بین گرایشهای متفاوت جامعه بوجود آورند.
7. حسن سابقه :
حسن سابقه یکی دیگر از معیارهایی است که باید انتخاب نماینده اصلح مدنظر قرار داده و ملاحظه گردد که آیا سابقه و عملکرد خوب و انقلابی در گذشته و همچنین از سابقه مثبت و خوب در حمایت از انقلاب و دستاوردهای آن برخوردار بوده است. در این خصوص امام عظیم الشان می فرمایند: « مردم با بصیرت و درایت و تحقیق کاندیداها را شناسایی کرده و به سوابق و روحیات و خصوصیات دینی و سیاسی نامزدهای انتخابات توجه نمایند ».
« اشخاصی که انتخاب می کنید سوابقشان را مطالعه کنید، در زمان سابق چه جور بودند ».
8. سایر ویژگیها :
در این مجال معیارهای عمده انتخاب نماینده اصلح گفته شد و مخفی نیست که ویژگی های مهم دیگری نیز در بیانات امام راحل و مقام معظم رهبری وجود دارد که به اختصار یادآور می شویم:
تقوا
تعهد به اسلام
صداقت
عدالت خواهی
استکبارستیزی
منزه از گرایش به غرب
پایبند به ارزشها
http://velayatpaydar.blogfa.com
شب آرزوها
ای مهربانترین ِ عــــالم ، در این لحظات که میرود تا برســـد به لیله الرغــائب ،
از تو خواهــــانم ، توانم را برابر مصائب دنیا افـــزون کنی
یاری ام کنی تا دنیا و نفسم مرا نفریبند
و برای گرفتن دستانِ دیگری ، دستانت را هیچگاه رها نکنم
عشــــقِ خود را درونم جاری و تثبیت کنی
عاشقانت را بالِ پرواز دهی
و آنان را به وصالِ خود برسانی
امروز صبحِ صادق که در حال دمیدن بود
نغمه خوانی گنجشکانِ درختانِ باغچه مان
روزنه ای در جانم گشود و رازی برایم عیان شد
و حال که خورشید بار سفر بسته ، نغمه هایشان همان نغمه های صبح را میماند ….
تسبیحِ خداوند میگوند
یا که آنها نیز فهمیدند شبِ آرزوها در حال طلوع است
و از من سبقت گرفته اند ؟ !
اما من که نمیدانم آرزویم چیست
نمیتوانم آرزو کنم
آخر ! این خودخواهیست !
به چه قیمت ؟
به قیمت غصه دار شدنِ کسی ؟
نه من بدین گونه تحقق آرزویم را نمیخوام
از خدای مهربانم میخواهم
مرا به آرزویم برساند بدونِ اینکه بر دلی ذره ای غم بنشیند ! !
چقدر با آرزو غریبم ! !
آرزو یعنی همان دعا ؟
اگر دعا باشد که عالیست
اما اگر آرزوست . . .
آخر مگر میشود به آرزو رسید ؟
نه ! !
من آرزو نمیکنم
دستانم را به سمت آسمانی میبرم که تا صبح با او همراه بوده ام
آسمانی که اشک ها و سکوت و بغض و حب و غربتم را دیده
و دعاهایم را بر زبان و چشم و دل و جانم جاری میکنم
میگویند امشب درهای آسمان گشوده میشود
امشب فرشتگان میهمان زمینیانند
و خواسته هایشان را به عرش خواهند برد
امید دارم ،
آسمان ، همان همنشین و همدم شب هایم ،
درهایش را برای حاملین دعایم گشوده تر کند
تا هر چه زودتر هفت درِ آسمان را پشتِ سر گذارند
و خواسته هایم را بر خداوندِ محبوبم عرضه دارند …..
گنجشک ها به خواب رفتند
آفتاب رفت
ستاره ها تک تک در حال ظهورند
و میهمانی در حال آغاز شدن است
آیا فرشته ای به معبدِ من نیز پا میگذارد ؟
بهتر است بروم
باید معبدم را آب و جارویی زنم
بساط چای را آماده کنم
امشب از عرش برایم میهمان خواهد آمد
آنهم چه میهمانی !
میهمانی که بوی خدا میدهد
از جوارِ او می آید
و نزدِ او باز میگردد
باید هر چه زودتر غبار تنم را نیز بزدایم ..
چادر سپید انتظارم را میکشد
و آب مرا میخواند
باید عجله کنم …..
میهمان در راه است
به امید اینکه جان و تن و معبدم ،
بوی اولین و آخرین و تنهاترین معبودِ عالم را بگیرد
و نورش لوحِ قلب و روحم را ،
همچون اول روز هستی ام سپید و نورانی کند
ای خــــداوندگارِ عـــالم
ای اول و آخر یار
مرا قوّتی ده تا نفســم را بمــــیرانم
و قوتی ده تا روحـــم را از خود و خاک جـــدا کنم
و به خود آ رسم . .
الله اکــــــــــــبر
اولین لحظات طلوع لیله الرغائب
اذان مغرب
پنج شنبه
26/اردیبهشت/92
ک.ی
نگاهی به زندگینامه آیت الله عزالدین حسینی زنجانی
در پی درگذشت آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی مرجع عالیقدر زنجان در این مطلب نگاهی به زندگینامه وی داریم.
مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی حاج سید محمد عزالدین حسینی موسوی مجتهد زنجانی در سال 1300 (ه.ش) در خاندان علم و فقاهت، خاندان امام جمعه زنجان در این شهر دیده به جهان گشود.
جد بزرگ وی، آیتاللهالعظمی سید محمد مجتهد سردانی (ره) فقیه متبع و مورد احترام مردم زنجان در عصر قاجار بود که در طرد و دفع بابیت از زنجان نقش بسیار مهمی داشت.
والد ایشان فقیه عارف مرحوم حضرت آیتالله العظمی سید محمود حسینی زنجانی (ره)، مشهور به امام جمعه زنجان، از علمای پارسا و مورد احترام بزرگان حوزه بودند.
ایشان سالهای متمادی در نجف اشرف از محضر بزرگان آن حوزه مقدس استفاده کرده و از دروس آیات عظام نائینی، آقا ضیاء عراقی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه) و به ویژه از درس آیتالله العظمی حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) بهره برده و جزو خصیصین و دوستان نزدیک آیتالله العظمی غروی اصفهانی محسوب میشدند؛ به طوری که میان این دو بزرگوار نامههایی در سیر و سلوک مبادله شده است.
آیتالله العظمی سید محمود حسینی زنجانی در زنجان، تهران و قم حوزه درسی داشته و جمعی از بزرگان از دروس معظمله استفاده کردهاند.
از مشهورترین شاگردان ایشان میتوان به فرزند بزرگوارشان آیتالله العظمی سید عزالدین حسینی زنجانی، مرحوم آیتالله سید محمود طالقانی، مرحوم استاد رضا روزبه زنجانی و آیتالله سید حجت هاشمی خراسانی اشاره کرد.
*تحصیل و فعالیتهای سیاسی
آیتالله سید عزالدین زنجانی زیر نظر و سرپرستی والد بزرگوار خود مقدمات، سطح و کمی از دروس خارج را در زنجان فرا گرفته و در این حوزه از دروس والد معظم خود و دروس مرحوم آیتالله شیخ حسین دین محمدی (قدس سره) از شاگردان آخوند خراسانی (ره) استفاده بردند.
وی سپس به شهر مقدس قم عزیمت کرد و در شهر علم و فقاهت قم، در فقه و اصول از محضر درس آیات عظام آیتالله العظمی سید محمد حجت کوه کمری به مدت چهارده سال، آیتالله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی به مدت 10 سال، آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر، آیتالله العظمی سید احمد خوانساری و آیتالله العظمی میرزا رضی زنوزی تبریزی تلمذ کرد.
وی همچنین دوره کامل حکمت متعالیه را در محضر آیتالله العظمی امام خمینی (ره)، علامه سید محمد حسین طباطبایی تبریزی و آیتالله شیخ مهدی مازندرانی تحصیل کرده و در دروس اسفار هر سه حکیم متاله حضور یافتند.
معظمله برای استفاده از حوزه درسی بزرگان حوزه مقدسه نجف مدت کوتاهی نیز به این حوزه مشرف شد و از درس آیتالله العظمی سید عبدالهادی شیرازی، آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی و آیتالله العظمی سید محسن حکیم استفاده کرد.
آیتالله العظمی حسینی زنجانی در بین اساتید فقه و اصول خود بیش از همه از مشرب فقهی حضرت آیتالله العظمی حجت کوه کمری (قدس سره) متاثر شد و همانند استادشان در جمع بین روایات متعارض تبحر و برجستگی خاصی داشت.
معظمله بنا به درخواست والدشان از سال 1334 در زنجان مستقر شد و در اداره حوزه علمیه و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی به مرحوم والد خود کمک میکرد.
در سال 1342 با نهضت حضرت امام خمینی (ره) همراه شد و در منبر صراحتاً از ایشان نام میبرد و به ترویج مرجعیت معظمله میپرداخت و سخنرانیهای تندی علیه دستگاه حاکمه و قوانین طاغوتی ایراد میکرد و بالاخره دستگیر و مدتی در تهران همراه با برخی علما از جمله شهید مطهری، مرحوم محمد تقی فلسفی، مرحوم شیخ حسین لنکرانی، شهید هاشمینژاد و دیگر بزرگان و روحانیون زندانی شدند.
در اثر تداوم فعالیتها و سخنرانیهای معظمله علیه رژیم شاه، از سال 1351 از طرف ساواک مجبور به اقامت اجباری در شهر مقدس مشهد شد و در این شهر به فعالیتهای علمی و سیاسی خود ادامه داد و همراه با دیگر ارکان این حوزه مقدس به مناسبتهای مختلف اعلامیه میداد و در تظاهرات مردم و علمای مشهد پیشاپیش مردم حرکت میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به درخواست حضرت امام خمینی (ره) به زنجان برگشته و رهبری و هدایت مردم زنجان را در انقلاب اسلامی عهدهدار شد و به حکم بنیانگذار جمهوری به امامت جمعه شهر زنجان منصوب گشت و مدت دو سال در دوره تثبیت جمهوری اسلامی ایران در استان زنجان نقش موثر داشت و سپس به مشهد مقدس برگشته و فعالیتهای علمی خود را در جوار بارگاه ملکوتی ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا (ع) از سر گرفت.
*تدریس
معظمله سطوح عالی دروس حوزوی را در حوزههای علمیه قم، زنجان و مشهد تدریس کرد و بیش از 30 سال در حوزه علمیه مشهد به تدریس خارج فقه و اصول، تفسیر، کلام، عقاید و فلسفه مشغول بود و بسیاری از افاضل حوزه و دانشگاه از دروس معظمله بهرهمند بودند و تعدادی نیز به اخذ درجه اجتهاد از محضر ایشان نائل شدند.
از شاگردان برجسته وی میتوان به فرزند بزرگوارشان فقیه عالیقدر آیتالله سید محمد حسینی زنجانی، مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه زنجان و مسئول بخش استفتایات معظمله، اشاره کرد.
*مرجعیت
معظمله بنا به درخواست جمعی از مومنین و فضلای حوزه در سال 1354 رساله عملیه خود را با عنوان رساله جامع الاحکام در مشهد مقدس منتشر و جمعی از مومنین در تقلید به ایشان رجوع کردند.
پس از رحلت حضرت آیتالله العظمی اراکی، رساله فعلی معظمله با عنوان رساله توضیح المسائل در سال 1373 منتشر و جمع دیگری از مومنین در تقلید به ایشان رجوع کردند.
دفاتر معظمله در شهرهای مشهد، زنجان و تبریز فعال بود و در ایام حج بعثه معظمله به منظور پاسخگویی به استفتایات مقلدین و سایر امور شرعی در مدینه منوره و مکه مکرمه مستقر بودند.
*تالیفات
رساله جامع الاحکام، رساله توضیح المسائل، منتخب رساله توضیح المسائل، مناسک حج و عمره مفرده، شرح خطبه حضرت زهرا (س)، حکمت فاطمی، تفسیر سوره مبارکه حمد، راه رستگاری، جستاری در باب اسلام و ایمان، مطارحات حول معیار الشرک فی القرآن، معیار شرک در قرآن، شرح زیارت عاشورا و 110 پرسش و پاسخ برخی از آثار این عالم است.
*برخی از ویژگیهای علمی و روحی
معظمله بسیار خلیق، مهربان، متواضع و گشادهرو بودند و به خصوص با دقت و حوصله به پرسشهای جوانان پاسخ میدادند و از این رو بیشتر نمازگزاران و مراجعان مسجد امام صادق (علیه السلام) مشهد مقدس و دفتر وی را دانشجویان و طلاب تشکیل میدادند.
وی نسبت به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و به ویژه به جده بزرگوارشان محبت و علاقه فوقالعادهای داشتند.
معظمله علاقه و توجه فراوانی به مجلس روضه حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و تعظیم شعائر حسینی (علیه السلام) داشت؛ به طوری که بیش از 35 سال میشد که به طور مرتب در بیت خود در مشهد مقدس روضه هفتگی برگزار و بر مصائب حضرت سید الشهدا (ع) اشک میریختند.
معظمله انس مخصوصی با ادعیه مأثور از اهل بیت (علیهم السلام) و به ویژه صحیفه سجادیه داشت؛ به طوری که اکثر ادعیه مأثور را از حفظ بود و همیشه در سخنان خود به جنبههای معرفتی این ادعیه اشاره میکرد و اعتقاد داشت که بسیاری از ادعیه ماثور از اهل بیت (ع) مهجور واقع شده و کمتر به دقایق، ظرایف و محتوای عمیق این ادعیه توجه شده است.
به دروس اعتقادی و تفسیر قرآن کریم اهمیت خاصی قائل بود به طوری که درسهای عقاید و تفسیر معظمله تقریباً هیچگاه تعطیل نمیشد.
معظمله یکی از معدود مراجع فعلی بود که در کنار فقه، اصول و تفسیر، در عرفان و فلسفه نیز صاحبنظر و دارای مطالعات عمیق بود؛ وی اعتقاد داشت که هر چند برخی آرا و عقاید فلاسفه و عرفا با مکتب اهل بیت (ع) سازگار نیست، اما موارد سازگاری نیز کم نیست و نکات قابل استفاده در آثار وی وجود دارد..
jahannews.com
درگذشت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی
انا لله و انا الیه راجعون
اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه
عروج ملکو تی مرجع عالیقدر شیعیان حضرت آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی را به محضرحضرت ولی عصر (عج ) و امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و حضرت آیت الله سید محمد حسینی فرزند بزرگوار ایشان و مراجع عظام و علمای اعلام و حوزه های علمیه خواهران تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال علو درجات برای آن حضرت و اجر جزیل و صبر جمیل برای بازماندگان ایشان مسئلت داریم
زندگی ازسر
شیعه تنهامددازحضرت حیدر گیرد ازدل خاک چوحجربـن عدی پـرگیرد
در دفاع ازحــرم دختــرمولا حتــی او کفن پاره کند، زندگی ازسرگیرد
«شاعر: برقعی»
ک.ی
مزارپنهان
تاریخ زتکرارخودش گریان است با نوح بگو که نوبت طوفان است
از مرقدحجر بن عدی فهمیدم ازچیست مزار فاطمه پنهان است
ک.ی
شکر میکنم خدا را زهرا (علیها السلام) حرم ندارد
یه شاخه یاس
طرف خیال میکرد که حالا مثلا دهبار گفت «بِکَ یا اللهَ»، خدا تمام گناهان او را میآمرزد، و بعد اگر همان چند ورق را که ماه رمضان روی سرش میگرفت، میگذاشت روی تاقچه که خاک بخورد تا سال بعد، اصلاً خیالی نبود.
یک روز که امام صادق ـ علیه السلام ـ را دید روشن شد. آقا دست بچهی نابالغ عقلش یک شاخهی یاس و یک شمع داد تا شب قدر را ببیند و بو کند. فرموده بود: «لیله فاطمه است و قدر خداوند است. هر کس فاطمه را آنگونه که باید بشناسد بشناسد، لیله القدر را درک کرده. اصلاً فاطمه را بهخاطر این فاطمه گفتند که مردم نمیتوانند او را بشناسند.»
مادر ما تمام عمر به صورت یک ناشناس زندگی کرد.
بحارالانوار، ج43، ص15
سخن بزرگان در بیان فضایل ام البنین علیهاالسلام
عالم جلیل القدر، زین الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت ام البنین علیهاالسلام میگوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آنها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه میگذاشتند.» همچنین علامه سید محسن امین میگوید: «ام البنین علیهاالسلام ، شاعری خوش بیان و از خانوادهای اصیل و شجاع بود.» علی محمد علی دُخَیِّل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار مینویسد: «عظمت این زن (ام البنین) در آنجا آشکار میشود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او میدهند، به آن توجه نمیکند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین علیهالسلام میپرسد؛ گویی امام حسین علیهالسلام فرزندِ اوست نه آنان».
ام البنین، پاسدار خاطره عاشورا
از ویژگیهای بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه خوانی و نوحه سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسلهای آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس علیهالسلام ، عبیداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می رفت و نوحه می خواند.
او با این اشعار، هم حماسه کربلا را بازگو و هم در قالب عزاداری به حکومت وقت نوعی اعتراض میکرد و مردم را که اطراف او جمع میشدند، از جنایات بنیامیه، آگاه مینمود
البتـه
از حجةالوداع که برگشت، میخواست برود. البتّه مقدمه هم چیده بود؛ قصاص با چوبدستی و از این حرفها. گفته بود: «جبرئیل امسال دوبار قرآن را بر من نازل کرده».
- یعنی چه؟
- مرگ من فرا رسیده.
گریه امان زهرا را برید. رفت جان ببازد که ناگهان پدر در گوشش گفت: «و تو اولین نفر هستی که پس از من میمیرد».
فاطمه خندید. اما فقط همان یک بار، و دیگر نخندید. البته چرا، یک بار هم تابوتش را که دید خندید.
زندگانی حضرت زهرا، سیدجعفر شهیدی، ص102
برگزاری کلاسهای آمادگی آزمون سطح سه در مرکز تخصصی نورالزهراء (س)
مرکز تخصصی نور الزهرا(س) زنجان به منظور آمادگی طلاب خواهر جهت شرکت در آزمون ورودی سطح سه کلاسهای پرسش و پاسخ را در تاریخ 18 فروردین آغاز کرد. این کلاسها از ساعت 17 تا19 هر روز در محل حوزه نورالزهرا برای کلیه داوطلبان دایر می باشد. آزمون ورودی در اردیبهشت ماه سال جاری در دو گرایش فقه و اصول و کلام اسلامی برگزار خواهد شد.
زیر پرده
پیامبر که از مکه میخواست بزند بیرون، جان خود را در بستر گذاشت و رفت. سفارشاتی هم به او کرد. علی قرار بود که فاطمه دختر پیامبر، فاطمه بنت اسد، فاطمه دختر حمزه و فاطمه دختر زبیربنعبدالمطلب را با خود به مدینه ببرد. به «ضجنان» نرسیده، هفتهشت نفر جلوی علی را گرفتند.
یکی از مشرکان را با شمشیر دو نیم کرد و یکی از آنها که به فاطمه صدمه زده بود فرار کرد. علی او را سال هشتم هجرت پیدا کرد و کشت. پیامبر گفته بود: «حویرث را هرجا پیدا کردید بکشید؛ حتی اگر زیر پردهی کعبه قایم شده باشد.«
اگر پیامبر زنده بود و دخترش را میکشتند، با قاتلش چه میکرد؟!
سیرهی ائمهی اثنیعشر،ج1، ص81-79
عیـن
هر آدمی تب میکند؛ عاشقها بیشتر. این عشق لامرکّب به هرکجا که باشد خودش را نشان میدهد. حالا در جای اصلی خودش که باشد دیگر غوغا میکند.
امام باقر ـ علیه السلام ـ که تب میکرد، در مداوای خودش از آب سرد استفاده میکرد و بعد میرفت درِ خانهی حضرت زهرا میایستاد و ناله میزد: «یا فاطمه، یافاطمه، یافاطمه… ای دختر رسول خدا…ـ«
فاطمه آب بود؛ عین مهریهاش.
شادمانی دل پیامبر، ص223
سفر به طبیعت
در قديم كه شهرها داراي دروازه هاي چند گونه بودند ، روز سيزده مي بايست هر كس از دروازه اي بيرون مي رفت و از دروازه اي ديگر بر مي گشت تا بدين ترتيب ديو شروري كه همراه او كنار دروازه خروجي مي ماند در بقيه سال پشت ديوار شهر به انتظار باقي بماند و او سال خوبي داشته باشد هنوز هم كساني ديده مي شوند كه سبزه نوروزي شان را بر ماشين مي زنند و به سوي سبزه روان حركت مي كنند و با دعا و آرزو و به نيت بخت گشايي دختران بر سبزه ها گره مي زنند و ماهيان قرمز را از تنگ ها بيرون مي آورند و به آب روان مي سپارند چه زيباست كه رنگ اين خرافات را از دامن سنت هاي ملي خود بزداييم.
امروز با طبيعت و دنياي پيرامون خود چه رفتاري داريم؟ بعضي از كارشناسان بر اين باورند با بلايي كه انسان بر سر طبيعت آورده، دور نيست محيط زيست انساني به جهنمي سوزان و نا آماده براي زيست مبدل گردد.
سيزدهمين روز فروردين به نام روز طبيعت نام گذاري شده است، در اين روز گرايش روح انسان به طراوت و طبيعت شكوفا مي شود.
*بهانه اي براي رفتن، ديدن و گره خوردن
روز طبيعت، فقط يك بهانه است براي رفتن ، ديدن و گره خوردن با آنچه پيش روي چشمانت رشد مي كند و مبناي رشد طبيعت را از ميان آن همه تازگي و طراوت مي توان مي شويد.
دشتي به وسعت تمدن ايران، سبزينه اي به زيبايي فرهنگ ايران و مردماني به زلالي آب كه بر سرتا سر دشت هاي زيبايي اين سرزمين روياها مي نشيند.
هر كجا گياهي سر از خاك برون آورده گلي روييده يا طروات بهاري به آن دميده و نواي نغمه و سرود شادي در هوا آكنده است آنجا جايگاه شادي و شعف مردم است.
*بهار فصل تحول و دگرگوني
طبيعت خزان زده و زمستان ديده به ناگاه به امر خداوند گار سر از خاك بر مي آورد و زنده و با طروات مي شود.
خداوند از آسمان آبي فرستاد و زمين را پس از آن كه مرده بود حيات و زندگي بخشيد و اين نشانه روشني است براي گروهي كه گوش شنوا دارند (سوره نحل آيه 65)
ديدن اين دگرگوني شگرف، درسي بزرگ و زماني سودمند براي ما انسانهاست تا به ياد بهار و خزان عمر خويش بيافتيم و به خويشتن بينديشيم كه «ان الانسان لفي خسر» سوره عصر آيه 2
اكنون در پايان تعطيلات نوروزي و روز پيوند با طبيعت ، آروزيمان اين است كه همگام با يكديگر آينده را در شادماني عمومي جشن بگيريم
باشگاه خبرنگاران
ک.ی
نکته آخر
این را همه بدانند كه آنچه ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی كه وجود دارد. این را همه توجه كنند؛ رئیسجمهورِ هر دورهای باید امتیازات كسبی و ممكنالحصول رئیسجمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. هر كسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیسجمهور امروز، چه رئیسجمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همهی ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ كه ممكن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور كند. یعنی ما در سلسلهی دولتهائی كه پشت سر هم میآیند، بايد رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تكامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را بفرستیم؛ هر كسی میآید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. اینجوری باید این كشور را اداره كرد. كشور، كشور بزرگی است؛ ملت، ملت باعظمتی است؛ مسائل تشویق كننده و مبشّر، فراوان است؛ مشكلات هم بر سر راه هر ملتی، و از جمله بر سر راه ما وجود دارد. آن كسانی كه آمادهی این میدان میشوند، بايد با كمال قوّت، با كمال قدرت، با توكل به خدا، با اعتماد به توانائیهای این ملت پیش بروند.
(بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی 2/1/92)
برف و خورشید
آنهایی که در طول تاریخ سعی کرده اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و او را دلبسته به همین زخارف و زینت های ظاهری معرفی نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا و زیورآلات کنند و وسیله و دست مایه یی برای خوشگذرانی های زندگی وانمود نمایند و عملا در این راه قدم بردارند، منطق آنها منطقی است که مثل برف و یخ، در مقابل گرمای خورشیدِ مقام معنوی فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) ذوب می شود و از بین می رود.
مقام معظم رهبری
فاطمه(س) سال ها کنار خودش بود
فاطمه (س) پروانه ی مدارخودش بود مـنـحصـرا تحـت انحـصــار خـودش بود
فاطمه مخدوم خویش و خادم خویش است کعبه ی خودبود و پرده دار خودش بود
نـان کسی بــر لبش حـلال نبـاشد فاطمـه(س) هـر روز نان بیـار خودش بود
گفت: أنا من فاطمـه، فاطمـه منّی فاطمه(س) پس سالها کنـار خودش بود
اینکه ولایت چنین به نام علی شد کار علـی(ع) هم نبـود کـار خـودش بود
هیچ زمان رو نزد به غیرت شمشیر تکیـه زهـرا(س) بـه ذوالفقار خودش بود
نَه که بخواهد نبی(ص) مقام بگیری بوسـه به دست تـو افتخـار خودش بود
نیست عجب گرعلی به خاک تو افتد چون کـه مزار تـو نـه، مـزار خودش بود
آجرک الله یا بقیه الله
«علی اکبر لطیفیان»
امتحان قبل از خلقت
این همه فضایل بیهوده به دست نمی آید:«امتحنکِ الله الذی خلقکِ قبل أن یخلقکِ فوجدکِ لما امتحنکِ صابرهً». خدای متعال، زهرای اطهر - این بنده ی برگزیده- را آزمود. دستگاه خدای متعال، دستگاه حساب و کتاب است؛ آنچه می بخشد، با حساب و کتاب می بخشد. او، گذشت و ایثار و معرفت و فداشدن این بنده ی خاص خود را، در راه اهداف الهی می داند؛ لذا او را مرکز فیوضات خود قرار می دهد.
«رهبر معظم انقلاب»
هفت سین فاطمــی
رسیده عید و دلها شاد و خـــرم همه در فکر دیدارند باهـــــــــــــم
همــه آمـاده اند سفــره بچیــنند به فکر سفره های هفت سیننــــد
منم در سفره دارم هفت سین را ولی تـوأم شده بـا داغ زهــــــرا(س)
بود سین نخستین سیلی کیــن به روی مادرم با دست سنـگیـــــن
ببین در سفــره سیـن دومــم را که سویی نیست در چشمان زهرا(س)
بگویم سیـن سوم تــا بســـوزی که مـادر سوخت بین کینــه تـــوزی
از این ماتم دل حیدر غمین است که سین چهارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم اینست سر سجاده اش زینـب حزیـن است
شده سفره پر از اشک شبــانه ششم سین مانده سوت و کورخانه
چـه گویم ای عزیز از سیـن آخر بُــود آن سینـــه ی مجــروح مـــــادر
سفـره فاطمیـه
اگر ز قافله دوریم، خوب می دانیم ولی به لطف تو هر سال جا نمی مانیم
و باز هم به نگاه محبتت امسـال کنار سـفره ایـن فاطمیــه مهمانــیم
هزار فاطمیه رفته و نیامـده ای نگو که باز بدون تو روضه می خوانیم
بیا که در گذر گردباد این دنیـا در انتظـار شـروع بـهار و بارانیـــم
قسم به ساحل چشمان ابریت عمریست به لطف بارش چشم شماست گریانیم
از اینکه بار غـم مـادر تو را دنیـا به دوش برد، ولی خم نگشت حیرانیم
به انتـقام غـم صورت کبـود بـیا که مـا کنـار شمـا پـیرو شهیـدانیم
حماسه سیاسی- اقتصادی
همه دنیای استکبار دست به دست هم گذاشتند تا با تحریم، ملت ایران را به ستوه بیاورند و محاسبات مسئولان عوض شود اما نتیجه این شده که ملت ایران هر روز گرایشش به مبانی اسلام و ایستادگی بیشتر میشود.
عیـدانه
مصادف شدن ایام عید نوروز با شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، پس چه بهتر که با خواندن حدیث کسا در نشستهای خانوادگی و در محافل فامیلی یادی از بانوی مکرم اسلام کنیم.
به سندي صحيح از جابر بن عبداللّه انصاري روايت شده از فاطمه زهرا سلام اللّه عليها دختر رسول خدا صلي اللّه عليه و آله، جابر گويد شنيدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضي از روزها و فرمود: سلام بر تو اي فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود: من در بدنم سستي و ضعفي درک مي کنم، گفتم: پناه مي دهم تو را به خدا اي پدرجان از سستي و ضعف فرمود: اي فاطمه بياور برايم کساء يماني را و مرا بدان بپوشان من کساء يماني را برايش آوردم و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مي نگريستم و در آن حال چهره اش مي درخشيد همانند ماه شب چهارده پس ساعتي نگذشت که ديدم فرزندم حسن وارد شد وگفت سلام بر تو اي مادر گفتم: بر تو باد سلام اي نور ديده ام و ميوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوي خوشي استشمام مي کنم گويا بوي جدم رسول خدا است گفتم: آري همانا جد تو در زير کساء است پس حسن بطرف کساء رفت و گفت: سلام بر تو اي جد بزرگوار اي رسول خدا آيا به من اذن مي دهي که وارد شوم با تو در زير کساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اي فرزندم و اي صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزير کساء رفت به همین طریق امام حسن و حسین وزهراء (س) در زير کساء جمع شدند. زهرا (س) در ادامه می فرماید: پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوي آسمان اشاره کرد و فرمود: خدايا اينانند خاندان من و خواص ونزديکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است مي آزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد وبه اندوه مي اندازد مراهرچه ايشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ايشان بجنگد و در صلحم با هر که با ايشان درصلح است ودشمنم باهرکس که با ايشان دشمني کند و دوستم با هر کس که ايشان را دوست دارد اينان از منند و من از ايشانم پس بفرست درودهاي خود و برکتهايت و مهرت و آمرزشت و خوشنوديت را بر من و بر ايشان و دور کن از ايشان پليدي را و پاکيزه شان کن بخوبي پس خداي عزوجل فرمود: اي فرشتگان من و اي ساکنان آسمانهايم براستي که من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه درياي روان و نه کشتي در جريان را مگر بخاطر دوستي اين پنج تن اينان که در زير کسايند پس جبرئيل امين عرض کرد: پروردگارا کيانند در زير کساء؟ خداي عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و کان رسالتند:آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئيل عرض کرد: پروردگارا آيا به من هم اذن مي دهي که به زمين فرود آيم تا ششمين آنها باشم خدا فرمود: آري به تو اذن دادم پس جبرئيل امين به زمين آمد و گفت: سلام بر تو اي رسول خدا، (پروردگار) عليّ اعلي سلامت مي رساند و تو را به تحيت و اکرام مخصوص داشته و مي فرمايد:به عزت و جلالم سوگند که من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه درياي روان و نه کشتي در جريان را مگر براي خاطر شما و محبت و دوستي شما و به من نيز اذن داده است که با شما در زير کساء باشم پس آيا تو هم اي رسول خدا اذنم مي دهي؟ رسول خدا(ص) فرمود و بر تو باد سلام اي امين وحي خدا آري به تو هم اذن دادم پس جبرئيل با ما وارد در زير کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوي شما وحي کرده و مي فرمايد: «حقيقت اين است که خدا مي خواهد پليدي (و ناپاکي) را از شما خاندان ببرد و پاکيزه کند شما را پاکيزگي کامل» علي به پدرم گفت: اي رسول خدا به من بگو اين جلوس (و نشستن) ما در زير کساء چه فضيلتي (و چه شرافتي) نزد خدا دارد؟ پيغمبر(ص) فرمود: سوگند بدان خدائي که مرا به حق به پيامبري برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزيد که ذکر نشود اين خبر (و سرگذشت) ما در انجمن و محفلي از محافل مردم زمين که در آن گروهي از شيعيان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ايشان رحمت (حق) و فرا گيرند ايشان را فرشتگان و براي آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، علي (که اين فضيلت را شنيد) فرمود: با اين ترتيب به خدا سوگند ما رستگار شديم و سوگند به پروردگار کعبه که شيعيان ما نيز رستگار شدند، دوباره پيغمبر فرمود: اي علي سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزيد ذکر نشود اين خبر (و سرگذشت) ما درانجمن ومحفلي از محافل مردم زمين که در آن گروهي از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنها اندوهناکي باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکي جز آنکه خدا غمش را بگشايد و نه حاجتخواهي باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد، علي گفت: بدين ترتيب به خدا سوگند ما کامياب و سعادتمند شديم و هم چنين شيعيان ما کامياب و سعادتمند شدند در دنيا و آخرت به پروردگار کعبه سوگند
ترجمه برگرفته شده از کتاب مفاتيح الجنان:
اصول اقتصاد مقاومتی (صرفه جویی)
صرفه جویی از مهمترین عواملی است که با نگاه درون دینی نیز قابل دفاع می باشد. هدر ندادن منابع، پیشگیری از اسراف، درست مصرف کردن و برنامعه ریزی اقتصادی نیز از اصولی است که می تواند به اندوخته ها و ذخایر ملی بیفزاید و توزیع منابع را تا حدودی عادلانه نماید. باید پرستیژ ولخرجی به یک ضد ارزش تبدیل شود و قناعت به عنوان یک شاخص دینی برجسته شود. دولت می تواند با سیاست های انگیزشی و تشویقی خود نه تنها دستگاه های حکومتی که مردم را نیز در مسیر تشویق و ترغیب نماید، الگوهای عینی و عملی را در رسانه ها و خصوصا رسانه ی ملی معرفی و از آنان قدردانی نماید.
آخرین جمعه سال است کجایی آقا؟
آسمان غزق خیال است کجایی آقا…؟
آخرین جمعه سال است کجایی آقا…؟
یک نفس عاشق اگر بود زمین می فهمید،
عاشقی بی تو محال است کجایی آقا…؟
گفتند میرسی...
گفتند می رسی؛زمانی که زمین از ظلم و جور پر شده است
گفتند می رسی؛زمانی که گناه و عصیان عادت می شود , رواج می یابد
گفتند می رسی؛زمانی که ظالمان بر مظلومان چیره می شوند
گفتند می رسی؛زمانی که راه ها بسته میشود , گذرگاه ها تنگ می شود
گفتند می رسی……
زمین دلم از ظلم و جور بیداد میکند…
سراپایم را کوران گناه فرا گرفته,می لرزاندم…
قلبم مظلومانه می جنگد با سران و سپاهیان ظالم نفسم…
به هر گوشه و کنار و کوی و برزن به دنبال راهی می گردم تا مرا به تو برساند.. .
کدامین روز می رسی؟؟؟!!جهان دلم در انتظار توست….
نشسته غرق تماشای شیعیان خودش کسی نیامده جز او سر قـــــــــــرار خودش
سالروز درگذشت عالم بزرگوار "ملا قربانعلي زنجاني" معروف به حجت الاسلام
درگذشت عالم بزرگوار “ملا قربانعلي زنجاني” معروف به حجت الاسلام(1328 ق)
ملاقربانعلي زنجاني معروف به “حجتالاسلام” از شاگردان شيخ انصاري بود كه پس از تحصيل در نجف اشرف به زنجان بازگشت. او ضمن احراز مقام مرجعيت، با سختكوشيِ تمام به اجراي احكام اسلام، از جمله اقامهي حدود و اجراي تعزيرات ميپرداخت. ملاقربانعلي از چنان نفوذ و موقعيتي در منطقه برخوردار بود كه عدم همراهي وي با جريان مشروطهي غير مشروعه، باعث گرديد تا نهضت در آن منطقه تاثير چنداني نداشته باشد. او هيچگاه به ملاقات حاكمي نرفت و هيچ حاكمي را نيز به حضور نميپذيرفت.
“تسنیم"
برگزاری جلسه توجیهی پذیرش طلاب سال 93-92
جلسه توجیهی پذیرش طلاب سال تحصیلی جدید امروز در مدیریت
استانی خواهران زنجان برگزار شد.
در این جلسه که با حضور مدیران و معاونین سطح 2 و سطح 3
استان زنجان صورت گرفت، حجه الاسلام بلال محمدی مدیر مرکز
مدیریت استانی خواهران زنجان با تاکید بر دقت در فرایند گزینش
طلاب گفت: با توجه به نیاز حوزه به افراد نخبه در فرایند گزینش باید
دقت گردد افرادی که انگیزه و زمینه های لازم را داشته باشند برای
داشتن عنوان طلبگی انتخاب گردند.
ایشان راه کارهایی را برای جذب بیشتر حوزه بیان نمودند. و عنوان
کردند بهترین تبلیغ و بهترین مبلغ طلبه ها هستند
حجه الاسلام محمدی وظیفه دیگر در مدارس علمیه را اهتمام به
ارائه بهترین خروجی ها با کمترین هزینه های مادی و غیر مادی بیان
کردند
در ادامه خانم صالحی، معاون آموزش این مرکز شیوه های اطلاع
رسانی برای طلبه ها را بیان نموده و فضای صفحه وب را برای
اطلاع رسانی مؤثر دانستند
از کجا بدونیم انسانیم؟
یادش بخیر ، سال اول دانشگاه یک استادی داشتیم که همیشه 15
دقیقه آخر کلاسش را به اخلاقیات و انسانیت اختصاص می داد.
یک روز گفت بچه ها می دونید از کجا میشه بفهمیم که درونمون
حیوان ، آدم، یا انسانه ؟
بچه ها نظرات مختلفی داشتند. یکی گفت باید بریم پیش این
آدمهایی که می گن چشم بصیرت دارن و می تونن درون آدمها
را ببینن، یکی دیگه گفت باید ببینیم ، که چقدر نماز شب می خونیم
و چقدر روزه می گیریم ، یکی دیگه گفت باید بینیم که اطرافیانمون از
دستمون راضی هستند یا نه ، خلاصه هر که چیزی گفت.
آخر استاد گفت همه چیزهایی که شما می گید ممکن درست باشه
ولی خوب یک روش خیلی ساده تر وجود داره:
تصور کنید که امشب همراه خانواده تون سر سفره شام نشستید
و یک غذای خوشمزه مامانتون پخته، همراه با سالاد ، ماست ،
سبزی و .. .
حالا یک لحظه فکر کنید که توی یگ گوشه از این شهر، یک خانواده
ای سر سفره شام نشتند و نون خالی دارن سر سفره ، یک بچه از
مامانش می پرسه، مامان هیچی نداریم باهاش بخوریم، مامان در
حالی که تلاش می کنه جلوی اشکاش را بگیره ، میگه عزیزم یک
خورده صبر کنیم بابات کار پیدا می کنه و بعد می تونیم ….
حالا اگر شما بعد از این فکر گفتید به جهنم، خوب باباهه
می خواست عرضه داشته باشه کار پیدا کنه و یا اصلا پول
ندارن واسه چی بچه دار شدن ، مطمئن باشید که انسان
نیستید یعنی بلانسبت….
اگر گفتید آخی ، خدایا خودت کمکشون کن ، همون جور که به
ما دادی به اونها هم بده، مطمئن باشید که آدمید!
ولی اگر گفتید ، خدایا فردا کمکم کن که این خانواده را پیدا کنم و
بهشون کمک کنم که شام فردا شبشون نان خالی نباشه ،
مطمئن باشید که انسانید!
راستی تو این روزای تحریم حواسمون به اونایی باشه که
اوضاع اقتصادیشون پایینه و با سیلی صورتشونو سرخ
نگه داشتن.
کسی چی میدونه شاید امتحان ما همین الآنه.
آیا راز عدم ازدواج حضرت معصومه (سلام الله علیها) عمل به وصیت پدر بود؟
در اين كه حضرت معصومه(س) ازدواج نكرده اتفاق نظر هست و در مورد علت عدم ازدواج ايشان نظريات مختلفي گفته شده است:
1. در تاريخ يعقوبي آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) وصيت كرده بود كه دخترانش شوهر نكنند و براي همين هيچيك از دختران آن حضرت شوهر نكردند جز يكي از دخترانش به نام ام سلمه كه در مصر به همسري قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و به خاطر اين ازدواج مسايلي پيش آمده و قاسم قسم خورد كه منظور او از ازدواج با او اين بود كه به او محرم شود و او را حج ببرد. » ادامه …
صفحات: 1· 2
به وعده خود عمل کردیم.
کرسی آزاد اندیشی در تاریخ 91/11/25 با محوریت نقد و بررسی نظریه های تفسیر و تدبر در قرآن کریم برگزار شد این برنامه با ارائه جناب آقای دکتر مرادی به بحث و گفتگو گذاشته شد.
استاد منتقد در جلسه جناب آقای دکتر صفوی و با حضور حجج الاسلام آقایان فرجی و محمدی و طلاب و اساتید استان زنجان برگزار شد .
به امید پیشرفت در بحث های علمی و معرفتی با کرسی های آزاد اندیشی .
ارتداد سلمان رشدی ، حکمی تاریخی !!!
سلمان رشدي نويسنده مرتد هندي الاصلِ انگليسي در رمان خود با نام آيات شيطاني، به اسلام، قرآن و پيامبر اكرم (ص) و بسياري ديگر از مقدسات مسلمانان به روشي جاهلانه و نابخردانه اهانت كرده است. تأليف و انتشار كتاب آيات شيطاني در سطح گسترده كه با نظر مثبت و مساعد دولتهاي غربي انجام شد، حاكي از توطئه فرهنگي جديد غرب عليه مسلمانان، تحت پوشش آزادي بود. اما فتواي صريح امام خميني عليه نويسنده اين كتاب، باعث بيداري مردم جهان به ويژه مسلمانان شد و در واقع از تكرار چنين اهانتهايي به اسلام جلوگيري كرد. پس از صدور اين فتوا، اكثريت علماي جهان اسلام و بسياري از آزادانديشان از آن حمايت كردند. اين در حالي بود كه دولتهاي غربي به بهانه دفاع از آزادي قلم به حمايت شديد تبليغاتي و سياسي از سلمان رشدي پرداختند. حضرت امام با صدور حكم شرعي ارتداد نويسنده كتاب آيات شيطاني، نيروي عظيم نيروهاي مسلمان را آشكار ساخت و موجي توفنده از تودههاي ميلياردي مسلمانان در مصاف با كفر پديد آورد. رشدي مرتد نيز از لحظه صدور حكم، مخفي شد و پليس اسكاتلند يارد، حفاظت از وي را با صرف هزينههاي كلان بر عهده گرفت. رهبر معظم انقلاب، حضرت آيتاللَّه العظمي خامنهاي در اين باره فرمود: حكمي را كه امام امت بيان فرمودهاند، حكمي است كه هر يك از فقهاي اسلامي اگر بخواهند بر طبق حكم اسلامي عمل كنند، همين حكم را بايد بدهند و اين فتوا قطعي است. هزينه حفاظت از سلمان رشدي براي دولت انگلستان در حدود يك ميليون پوند در سال است.
ماموریت پیامبراکرم (صلی الله علیه السلام)
امام صادق(علیه السلام) روایتی ازماموریت پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله) نقل فرمود كه: به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پنج امرشده بود بحسب ظاهر اوامر امتحانی بودولی درباطن هریك ازآن اوامر پنجگانه ملكوتی وباطنی سیرتی داشت.
1) به پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله) امرشده، فردا اولین چیزی راكه دیدی آن رابخور.
2) دومین چیزی راكه دیدی، دفن كن وبرروی آن خاك بریز.
3) سومین چیزی راكه دیدی، آن رانگه بدار.
4) چهارمین چیزی راكه دیدی، آن رانومید نكن.
5) پنجمین چیزی راكه دیدی، ازآن فراركن.
فردای آن روزآمد، عالم ملكوت برایش آشكارشد.
اولین چیزی راكه دیدكوه بزرگی بودكه جلویش ظاهرگشت حضرت به خودش گفت:به من امرنمودندكه فردا اولین چیزی را كه دیدی، آن رابخور و من نیز باید آن فرمان را اطاعت كنم به طرف كوه حركت كرد هرقدمی كه بر می داشت كوه كوچك می شد تا به اندازه لقمه ای شد آن را در دهانش گذاشت دید از حلوا شیرینتر است به حركت خودش ادامه داد. همانطور كه می رفت طشت طلایی دید دومین دستورش این بود هر چیزی كه دیدی آن را دفن كن پیامبر طشت طلا رادفن كرد.
سومین چیزی كه دیده بود كبوتری كه باز شكاری آن رادنبال می كرد كبوتر با فریاد پناهندگی از پیامبرخواست حضرت به دستور سوم باید عمل كند آن فرمان پناهندگی بود حضرت كبوتر را در آستین مباركش پناه داد بازشكاری كه سخت گرسنه بود و ازشكارمحروم ماند به حضرت عرض كرد: طعام مراگرفتی و مرا گرسنه گذاشتی.
حضرت به دستورچهارم عمل كرده كه نبایدنومیدكنی قطعه گوشتی به باز شكاری داد و او را از غذا محروم نكرد.
به حركت خویش ادامه داد تا به جایی رسیدكه لاشه مرداری بود بوی تعفن از او بلند بود فرمان پنجم فراركردن از آن چیز بود حضرت نیز از آن فرار كرد.
حضرت حكمتش را پرسید چرا به این اوامر مامور شده پاسخ آمد كه هر یك از این اوامر ملكوتی دارد.
اماكوه! نمودی ازخشم است، انسان وقتی خشمگین میشود اگر بخواهدخودش را كنترل كند و بلافاصله خشمش را به كار نگیرد پس از آن خشم او فروكش كرده همچون آن كوهی كه به اندازه لقمه ای غذاشد خوشمزه تر و شیرین تر می شود و اگر بخواهد اعمال كند همچون كوه بزرگ وسخت است.
اما طشت طلا همان عمل خالصانه است اگر مسلمان برای خدا كاری كرد آن را نهان كند نه اینكه به همه بگوید و از خود ستایش كند.
اما كبوتر نصیحت است اگركسی به شما نصیحتی كرد آن را بگیر و پناه بده نه اینكه به او بگویی لازم نیست مرا نصیحت كنی.
اما بازشكاری اگركسی از تو چیزی خواست آن را محروم نكن.
اما لاشه تعفن غیبت برای مومن است همان طوری كه انسان از لاشه تعفن فرار میكند از غیبت هم باید فرار كند.
لعالی الاخبار(ص85)
نکته ای اخلاقی ازسوره حجرات
رحمت
انسان موقعی می تواند از سوء ظن، غیبت، بدگمانی، تجسس، لقب زشت دادن به دیگران و …اجتناب کند که قلب خود را از عداوت و کینه و حسد پاک گرداند و آماده عشق و محبت باشد،تا دوستی و مودّت جایگزین دشمنی و عداوت نگرددودستورات اخلاقی توصیه شده،عملی گردد.
در آیات متعددی از این سوره«رحیم» بودن خداوند بیان شده است تا احساس و عاطفه انسان را برای عفو و گذشت و محبت به دیگران آماده کند. اگر انسان رحمت و مغفرت الهی را نسبت به گناهانی که کرده آرزومند باشد خود نیز راحت تر از گناه دیگران چشم پوشی می کند.
به امید آنکه فرد فرد ما بتوانیم این نکات اخلاقی آموزنده را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم تا بدین وسیله برای مراحل بالاتر آمادگی لازم را کسب کنیم.
مرکز تحقیقات علوم اسلامی
!!!!هشدار!!!!
!!!!هشدار!!!!
به علت ريزش خواص ، جاده انقلاب از محور اصحاب امام مسدود است!!!
لطفا از بزرگراه ولايت حركت نماييد!!!
!با تشكر شهرداري بهشت!
(راه رستگاري اينجاست)
راه ما راه خميني(ره) و سيدنا القائد علي حسيني خامنه اي(روحي له الفدا) است
پس اي فتنه گران جهان از ما بر حذر باشيد!!!
جاده انقلاب
در جاده انقلاب روی تابلو نوشته:
جاده لغزنده است،
دشمنان مشغول کارند،
با احتیاط برانید، با دنده لج حرکت نکنید،
سبقت ممنوع،
دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به امام است،
حداکثر سرعت بیشتر از سرعت وایت فقیه نباشد،
ترمزهای شما مجهز به قرآن و قانون اساسی باشد.
اگر پشتیبان ولایت نیستید لااقل کمربند دشمن را نبندید،
باوضو وارد شوید، این جاده مطهر به خون شهداست .
هدیه برای شهدای فجر آفرین و حماسه ساز صلوات
سوال از شما پاسخ از ما
پاسخ به شبهات دینی
مرکز تخصصی نو الزهراء (س) در نظر دارد روزهای دوشنبه هر هفته پاسخگوی شبهات دینی و اعتقادی شما کاربران عزیز باشد.
کارشناس مربوطه سؤالات شما را که در طول هفته در قسمت پیام درج می نمایید بررسی کرده، و دوشنبه ها پاسخ را در ذیل پیامتان قرار خواهد کرد.
با تشکر
لبیک یا امام
زنان زنجانی اولین راهپیمایان زن علیه رژیم طاغوت
حضور زنان در انقلاب باعث شد ستون فقرات دشمن بشکند.
( امام خامنه ای)
زنان زنجانی، نخستین راهپیمایی اعتراض آمیز علیه رژیم طاغوت برگزار کردند و این افتخار را به عنوان برگ زرینی در تاریخ انقلاب ثبت کردند.
در سالگرد نخستین راهپیمایی زنان کشورمان در دوران انقلاب ، بانوان زنجانی بهمن امسال در امامزاده سید ابراهیم زنجان تجمع نمودند تا ثابت کنند در پیشبرد نظام و انقلاب نقش مهمی دارند.
انقلاب ما انفجار نور بود.
خاطره اي از انقلاب
روز هاي سرد زمستان بود. چند وقتي بود’ سوخت كم شده بود. مردم تلاش مي كردند كمبود را طوري جبران كنند.برخی روبه کرسی آورده بودند . مدل ها ی ابداعی هم بازار گرمی داشت.زیر کرسی ها می شد از منقل دست ساز که با آجر معمولی ساخته شده بود تا لامپی که از سقف کرسی آویزان بود را دید.
تا آنجا که یادم می ایداز سال 56بعدازآمدن کارتر رئیس جمهوروقت امریکا به ایران آمد اعتراضات مردمی نمود تازه ای پیدا کرده بود. این اعتراضات هرروز اوج وگسترش بیشتری می یافت به خوبي مي شد گسترش وعميقتر شدن آن را لمس نمود.در روزهای خاص نیز تبلور ویژه ای می یافت .اوج این موج در روزهای بهمن 57 بود روزهای تلخ وشیرین بهمن یکی پس از دیگری طی می شد:ازسویی ترفندهای گوناگون رژیم پهلوی برای مقابله با مردم و ازسوی دیگر پافشاری مردم روی خواسته های برحقشان .
پس از آمدن امام (ره)دل مردم انقلابی گرمتر وترفندهای نظام شاهنشاهی بی اثرتر شده بود تا اینکه در روز 21 بهمن حکومت وساعت منع تردد را از رادیو وتلویزیون بود را دید و شنیدیم .ساعت 4 بعد ازظهر ! هاج و واج و متحیر بودیم یعنی از ساعت 2 یا 3 بعدازظهرباید زندگی تعطیل شود تاهمه مردم بتوانند برای ساعت 4 درمکان های مورد نظرشان مستقر شوند.
همه جاصحبت از این تغییرساعت بود ونگرانی هایی که زاییده این فرمان بود. زمان زیادی نگذشته بود که اطلاعیه امام خمینی(ره)به دست مردم رسید.فرمان شکستن منع تردد حکومت نظامی, تکلیف معلوم شد وخیال همه راحت باورتان نمی شود با صدور این فرمان از ناحیه امام چه آرامشی در دل مردم حاکم شد. خیلی زود اطلاعیه ها اعم از چاپی وکپی وحتی دست نویس بردرودیوار نصب بود:طوری که کسانی هم که از دستورحکومت نظامی مطلع نشده بودند از شکستن آن باخبر شدند .
راستش را بخواهید ته دلم نگران بودم وقتی تانک ها وخودروهای نفربر را که ساعت منع تردد درخیابان ها سنگر گرفته وآماده شلیک ایستاده بودند به یاد می آوردم نگرانی ام هم مضاعف می شد “ساعت 4 بعد ازظهر چه خواهد شد؟چندین بار در خانه را باز کردم وبه بیرون نگاه کردم رفت وآمد ادامه داشت چیزی به 4 نمانده بود خیابان انگار از همیشه شلوغ تر بود وجالب تر اینکه برخی دردست هایشان زیراندازی داشتند وبه دنبال جایی برای پهن کردنش می گشتند برخی در گوشه و کنار بر روی نایلون یا تکه مقوایی جاگیر شده بودند هوا هم انگار خیلی سرد نبود شاید هم گرمی دل ها بود .هرچه بود این احساس همگانی بود :چون یکی ازشعارهای آن شب این بود:"به کوری چشم شاه زمستون هم بهاره" خیلی طول نکشید که پخش شیرینی وشکلات و نان وچایی هم به راه افتاد وآسمان هم از سرشب باران رحمتش را برسر مردم یکدل نازل می کرد نمی دانم اصلا آنهمه آدم از کجا آمده بودند اصلا محله ما آنهمه جمعیت داشت؟تانک ها وانواع ماشین های نظامی هم برسرچهارراهها آماده ایستاده بودند تک تیراندازها هم دربالای ساختمان ها ی دولتی و بانک ها و…تردد ماشین ها دیگر تقریباً متوقف شده بود ساعت ها بر همین منوال گذشت رفته رفته ازدحام بیشتر می شد وشعارها محکمتر .تجمع آن شب با شب های قبل متفاوت بود شبهای قبل در خیابان ها و کوچه های فرعی به صورت تعقیب مأمورین وگریز مردم به خانه ها بود اما آن شب در خیابان های اصلی بدون تعقیب وگریز .
ساعت های ابتدایی شب سپری شد رفته رفته حرکت موتور سوار ها در خیابان ها شروع شد موتور سوار ها علاوه بر جابجایی اخبار شهر نیروی های فعال و کارآمد را نیز جابجا می کردند. اخبار تلخ وشیرین :سقوط کلانتری ها و پادگان ها یا پیوستن آن ها به نیروهای مردمی خبر از زخمی ها وشهدا در مراکز مختلف …دو …چهار …ویا چندین زخمی وشهید .نیاز ها :باندو پارچه تا بطری و صابون برای کوکتولمولوتف.
به تدریج صدای آمبولانس ها هم اضافه شد وهر لحظه هیجان بیشتری همه جا را فرا می گرفت هر از گاهی مردی سوار برموتور می استاد وفریاد می زد: کی دوره سربازی دیده ؟تیرانداز می خواهیم !یا مردی سراپا غرق خون با فریاد :امدادگر…امدادگر لازم داریم هر کی کاری ازش برمی آد عجله کنه!مردم نیز هر کاری می توانستند می کردند هرچه لازم بود وداشتند می دادند حتی ملحفه هاشان را به صورت نوار مبریدند تا به عنوان باند استفاده شود .
همه منتظر طلوع فجر بودند و لحظات را برای طی شدن آخرین شب عمر طاغوت می شمردند .سقوط صدا وسیما و شنیده شدن صدای انقلاب اوج شیرینی خبرها بود دل ها آرام گرفت هرچند شلوغی ها ادامه داشت اما یکدلی ویکرنگی همت و عزم وپیروی از ولایت همه چیز را دگرگون کرده بود طومار شاهنشاهی 2500ساله درهم پیچیده شد و اراده خداوند وبندگان صالح مسلط شد .
“جاءالحق وذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا”
به امید روزی که با خواستن اتحاد و همدلی وپیروی از ولایت مطلقه فقیه نظاره گر دولت حضرت حجت (عج) باشیم.
اسماعیلیان
مسابقه **** مسابقه
در دنيا ما نداريم يك همچو انقلابي كه دنبال سرش اينجوري با انسانيت رفتار شده باشد. آزادي داده شده باشد. نداريم ما يك همچو چيزي . و اين براي اين بود كه از ملت بود و براي اسلام بود. ملت خودش را موظف مي دانست به اينكه كار خلاف نكند.خوب ، البته در يك همچو جمعيت سي و چند ميليوني هستند، خوب ، يك عده اي هم هستند كه كار خلاف مي كنند. هميشه بوده و حالا هم هست . و از زمان سابق هم بوده تاحالا.اماينطور نبوده است كه يك كشتار دسته جمعي روي دهد آن اشخاصي كه غلبه كردند يك كشتار دسته جمعی بكنند. آن اشخاص كه غلبه كردند يك اختناق فوق العاده پيش بياورند. اين حرفها نبوده در كار. و عمده اش همين بود كه مال ملت بود و براي اسلام بود. اين يك مسئله اي بود كه فرق هست مابين اين نهضت و نهضتهاي ديگر. ازاين جهت كه نهضت ملي است و اسلامي.(صحیفه نور،جلد دوازدهم - صفحه 18)
مسابقه ****** مسابقه
*در مسابقه شرکت کنید امتیاز ببرید*
با توجه به فرموده رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امتیاز انقلاب ایران چیست که باعث پیروزی آن شده است؟
سلام به همه کسانی که ...
LatentStyleCount="267″>
سلام به همه اونایی که خانواده دوستند و برای دوام خانوادشون تلاش می کنند.
یکی از مسائلی که ممکنه در خانواده ها سبب بروز اختلاف بشه و مشکلاتی رو به دنبال بیاره متوجه نبودن به وظایف زوجین نسبت به هم یا نسبت به فرزندان و یا رابطه فرزندان در یک خانواده باهمدیگره که این بخش از این وبلاگ قصد داره نمای جدیدی از یک خانواده اسلامی رو برای شما به تصویر بکشه.
منتظر نظرات و پیشنهادات زیبای شما در هرچه بهتر شدن این بخش هستیم.
انقلاب ایران حرکتی برای رسیدن به کمال اخلاقی
کرمان - خبرگزاری مهر: امام جمعه کرمان انقلاب امام خمینی( ره) را حرکتی برای رسیدن به کمال اخلاقی دانست و گفت: مراقب باشید در برنامه های دهه فجر از دولت مردان مبالغه گویی نشود. |
به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله سید یحیی جعفری صبح دوشنبه در دیدار با اعضاء ستاد دهه فجر استان کرمان گفت: امام خمینی( ره) کار را برای خدا انجام می داد و نتیجه را نیز به خدا واگذار می کرد و هدف او از انقلاب این بود که مردم بیشتر با ارزش ها دینی و اخلاقی آشنا و مانوس شوند. وی ادامه داد: در این راه مردم نیز بسیار ایثار و از خودگذشتگی کردند و مسئولین نیز در مقابل مردم مسئولند. آیت الله جعفری تملق گویی از مسئولین در مقابل مردم را خطرناک دانست و ادامه داد: در همه دولت ها نقص ها و نقاط قوت زیادی وجود دارد ولی همیشه جای انقاد سازنده باز است هرچند در انتقاد باید از ایجاد تنش پرهیز کرد و امروز مشکل گرانی به قشر مستضعف جامعه آسیب رسانده است. وی انقلاب اسلامی ایران را یک موفقیت کم نظیر و بی سابقه در طول تاریخ عنوان کرد و افزود: در دهه فجر باید مراقب باشیم که نسبت به دولت مردان مبالغه نکنیم و باید انتقادها را با صراحت بگوییم و مردم با عقل و درایت خود راه صحیح را انتخاب می کنند. امام جمعه کرمان، همچنین به حساسیت های منطقه و کشور نیز اشاره کرد و اظهار داشت: دشمن به دنبال ایجاد تنش و دو دستگی در بین آحاد مختلف مردم است و باید مراقب باشیم انتقاد های ما ایجاد تنش و دودستگی نکند. “خبرگزاری مهر" |
جشن پیروزی مبارک
سلام بر تو ای مطلعِ فجر. ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی. خوش آمدی که با آمدنت زنجیرهای سنگی از گردنمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد، بر لب های پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مان گلبوته های عشق و امید رویید و بر گونه های زردمان گلخنده های شادی نمودار شد. خوش آمدی که با مقدمت، عطر آزادی به جای بوی باروت در فضای میهن اسلامی مان پیچید و قفس ها شکسته شد. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهر و دیارمان گریخت. خوش آمدی ای فجر پیروزی. تو طلوع آزادی وطن، بارش مهتاب، ترانه عشق، نردبان عروجی. مقدمت را گرامی می داریم و پیامت را پاسداری می کنیم.
کارگاه تخصصی مطالعات (مقدمات، لزومات و اهمیت مطالعات زنان)
پرداختن به موضوع زن جدید نیست ولی جدی است، زیرا جامعه انسانی از زن و مرد تشکیل یافته و خلقت انسان به گونه ای است که زن و مرد نه عین هم بلکه عون هم باشند و موضوع زن هم که از زمان آفرینش حوا شروع شده ،اگر چه از نظر رتبی مؤخر از آفرینش حضرت آدم می باشد ولی از نظر کیفی ،خاص و ویژه می باشد ،چون حضرت آدم از خاک ولی حوا از آدم ،نه خاک، آفریده شده است.خداوند در قرآن کریم می فرماید:"ای آدم ما از جنس خودت برای تو زوج آفریدیم".
علاوه بر خلقت ویژه زن ،توجه خاص ادیان به او و آکادمیک شدن بحث زن از دهه 1970 میلادی ابتدا در کشورهای آمریکایی و سپس اروپایی موجب پرداخته شدن به رشته مطالعات زنان گردید.
از فرمایشات امام خمینی (ره)نیز می توان به اهمیت موضوع زن پی برد،از آن جمله هشت نظریه ایشان در این رابطه است که اساس کار فمینیسم اسلامی در دانشگاهها را تشکیل می دهد.همچنین به روشنی می توان اهتمام مقام معظم رهبری به این موضوع را از لابلای کتاب “زن و باز یابی هویت حقیقی او” دریافت که بارها فرموده اند:"ما در خصوص زنان از دنیا طلبکاریم".
پس ازدیدگاههای زیر به بحث زن پرداخته شده است:
1- خلقت
2- ادیان
3- دنیای غرب و آکادمیک شدن رشته مطالعات زنان
4- داخل کشور که نظرات امام راحل و مقام معظم رهبری نقطه عطف آن محسوب می شوند.
از آنجا که موضوع زن، بحثی بنیادین می باشد ناگزیر به تاریخ تحولات زنان که شامل سه مرحله است می پردازیم:
مرحله اول : دوران مادر شاهی
مرحله دوم : دوران تنزل شخصیتی زن
مرحله سوم : دوران دیدگاههای جدید
قبل از اینکه مردان به قدرت جسمانی خود پی ببرند،زنان تمدنهای اولیه انسانی را به وجود آوردند،از آثار باستانی به جای مانده می توان استنباط کرد ،زنان اولین کشاورزان،غارنشینان،صنعتگران و دامداران می باشند. همچنین مرد به دلیل زاینده بودن زن دنباله رو او بود.
اما پس از پی بردن مرد به قدرت جسمانی خود و تمایل او به بحث مالکیت خصوصی، با شروع جنگها دوره مادر شاهی رو به افول گذاشت و جسم زن، بر خلاف قانون خلقت در تملک مرد در آمد و منجر به احساس وظیفه مرد نسبت به دفاع از او شد وبدلیل مورد تهاجم قرار گرفتن زن توسط دشمن به عنوان عنصری شکست پذیر در جنگها و شانه خالی کردن مرد از زیر بار این وظیفه زنده به گور کردن دختران مرسوم و دوره مادر شاهی به دوره مادر شومی بدل گردید.این تنزل شخصیتی زن قبل از میلاد مسیح (عهد عتیق) شروع شد و در هر نقطه از زمین به شکلی بروز کرد:
در شرق، بزرگترین تمدن آریاییها با آیین زرتشت ، رویکردی نسبتا متعادل به زن ولی نگاهی ابزاری (تولید نسل) به او داشتند.
در غرب، تمدن آنگلوساکسون (انگلستان امروزی) با آیین یهودیت،برای زن یک شخصیت برزخی میان حیوان و مرد قائل بودند.
در نیمکره جنوبی (جزیره العرب)با تعصبات قومی و قبیله ای و توحش تمام دختران را زنده به گور می کردند.می توان گفت: ظهور اسلام در تاریکترین بخش از کره زمین و جریانات پس ازآن مثل ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دلیلی بر اصلاح آن تفکرات و حمایت صد در صدی اسلام از حقوق زن می باشد.
«استاد آرام نیا»
وظیفه ما در زاد روزها
وقتی ولی خدا به دنیا می آید خدا هم امضا می کند به سلام علیه، خودش هم ادعا دارد و السلام علیه.
وقتی کتاب و کلام خدا ظهور می کند آن فرصت مغتنم هم با سلام الهی همراه است که نمودار کامل این جریان، لیله القدر است که “سلام هی حتی مطلع الفجر”
زیرا هم آن کتاب، سلامت از نقص و عیب را به همراه دارد و هم این انسان کاملِ ولیّ؛
هم آن کتاب نازل شده تا انسان را از نقص رهانده ، به کمال برساند و هم اینگونه از اولیای الهی ظهور کرده اند تا انسان را از نقص رهانده، به کمال رسانند.
و اگر ذات اقدس اله اسماء حسنای فراوانی دارد که بارزترین آنها سلام است و مومن است و مهیمن، زاد روز ولی خدا گستره همان سلامت الهی است.
و از این فرصت باید بهره برد و خود را سالم کرد، اگر از این زاد روزها، سلامت را تامین کردیم در آن میعاد و ملاقات با قلب سالم به بارگاه خدای سبحان می رویم. “إذ جاء ربّه بقلبٍ سلیم”
گزیده ای از سخنرانی آیه اله جوادی آملی (دام ظله)
یه روز یه ترکه.......
یه روز یه ترکه…………………..نه
یه روز یه لره ……………………نه
یه روز یه اصفهانیه……………..نه
یه روز یه رشتیه ……………….نه
اصلا
یه روز یه ترکه…
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان
خیلی شجاع بود، خیلی نترس…
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد!
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد…
فداکاری کرد، برای ایران، برای من، برای تو، برای ما…
برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم…
یه روز یه رشتی…
اتفاقاً یه آخوند هم بود…!
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی…
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد…
برای اینکه کسی توی این مملکت ادعای خدایی نکنه!
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد…
یه روز یه لره…
به نام محمد بروجردی…
توی یه خونه محقر ولی مصفا به عشق و نور الهی و اهل بیت توی روستای دره
گرگ لرستان به دنیا اومد…
چون مخالف خدمت در نظام ستم شاهی بود از خدمت سربازی گریخت و برای دیدار
با حضرت امام (ره) راهی عراق شد که در مرز دستگیر شد…
شش ماه مورد ستم رژیم شاهنشاه قرار گرفت…
با بسیاری از نیروهای انقلابی اقدامات مهمی قبل و بعد از انقلاب برای
آزادی و سرنوشت من و تو انجام داد…
وقتی ضد انقلابیون در کردستان یورش می کردند، او یکه تاز مبارزه با آنها بود!
شهرها را یکی پس از دیگری با یاری دیگر یارانش آزاد میکرد و نیروها را از
محاصره ی دشمن در می آورد…
سرانجام پس از رشادت های فراوان در منطقه کردستان ، به دست ضدانقلابیون
ملحد، مظلومانه به شهادت رسید…
یه روز یه اصفهانی…
اسمش محمد ابراهیم، محمد ابراهیم همت...
توی روستاها معلمی می کرد و دانش آموزان رو با افکار سید روح الله خمینی
آشنا میکرد…
ساواک بهش اخطار داد و تعقیبش میکرد تا دستگیرش کنه!
تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید، مدتی بعد جنگ ایران و عراق شد…
واسه اینکه از اسلام، ناموس و سرزمین من و تو دفاع کنه با خیلی های دیگه رفت جنگ…
وقتی توی عملیات خیبر، هم رزماش داشتن در برابر ارتش عراق مقاومت میکردن،
واسه بررسی وضعیت جبهه به جلو رفته بود…
که یه گلوله ی توپ در کنارش منفجر شد و به شهادت رسید…
*یه روز یه لره…
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد
یه روز ما همه با هم بودیم…
ترک و قزوینی و رشتی و لر و اصفهانی و عرب…!
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و قفل دوستی ما رو شکستند…
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم!
به همدیگه می خندیم…!
و اینجوری شادیم…
خیلی خوش می گذره… مگه نه؟!!
رحلت محدث كبير شيعه ،صاحب مَفاتيحُ الجَنان
رحلت محدث كبير شيعه “حاج شيخ عباس قمي” صاحب مَفاتيحُ الجَنان (1319 ش)
آيتاللَّه حاج شيخ عباس قمي در سال 1256 ش (1294 ق) در شهر قم به دنيا آمد. در ابتدا از محضر آيتاللَّه محمد ارباب قمي فيض برد و سپس در 21 سالگي راهي نجف اشرف گرديد. وي در نجف از محضر فقيهان بزرگي همچون: علامه سيد محمد كاظم يزدي، ميرزا محمد تقي شيرازي، شيخ الشريعه اصفهاني و سيد حسن صدركاظمي بهره برد و اجازات متعدد اجتهاد دريافت كرد. شيخ عباس قمي به علت علاقه بسيار به احاديث و اخبار، ملازم خاتمُ المحدثين، علامه ميرزا حسين نوري گشت و بيشتر اوقات خود را در اين مسير صرف نمود و اجازه روايت نيز گرفت. وي به كمك حافظه قوي، تلاش پيگير و علاقه وافري كه به شناخت راويان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بيت (ع) داشت به جمعآوري حديث همت گماشت به طوري كه در طي ساليان اقامت در نجف، از شاگردان طراز اول استاد خود بود. ايشان در حدود سال 1392 ش (1331 ق) ساكن مشهد شد و در آنجا به مدت بيست و دو سال، به تصنيف و تأليف و تدريس پرداخت. درسهاي اخلاق شيخ عباس قمي با استقبال كم نظير طلاب و علماي شهر مواجه شد و نزديك به هزار نفر در آن شركت ميكردند. ايشان پس از تاسيس حوزه علميه قم، به دعوت آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري راهي اين شهر شد و مدتي در آنجا اقامت نمود. در محضر پرفيض او، عالمان فرهيختهاي پرورش يافتند كه حضرات آيات: سيد حسين قمي، سيد صدرالدين صدر، سيد عبداللَّه شيرازي، حيدرقلي سردار كابلي، سيد محمد هادي ميلاني، محمد علي اراكي، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمود طالقاني و حضرت امام خميني از آن جملهاند. محدث قمي گذشته از تبحر و استادي در علوم مختلف اسلامي، در ادبيات عربي و فارسي نيز عالمي چيره دست بود و به شعر و شاعري علاقه بسيار داشت و گاه خود نيز شعر ميسرود. مجموعه آثار او متجاوز از هشتاد اثر است كه در علوم مختلف به نگارش درآمدهاند. آثار و نگاشتههاي شيخ عباس قمي در اين علوم نشان از روح تلاشگر و عظمت علمي وي دارد. كلمات لطيفه، علم اليقين، نَفسُ المَهموم، منازل الاخره و… از جمله سي كتاب تأليف شده ايشان ميباشد. همچنين مفاتيحُالجنان مهمترين و معروفترين اثر آن عالم رباني است. سرانجام وي در اواخر عمر راهي نجف شد تا اينكه در 1 بهمن 1319ش (23 ذيحجه 1359ق) در 63 سالگي رحلت كرد و در نجف اشرف در جوار قبر استاد خود، ميرزاي نوري مدفون گرديد.
سرآغاز سلسله درسهاي زيربنايي "ولايت فقیه"، اول بهمن 1348
ارايه نظريه “ولايت فقيه (توسط حضرت امام خميني) در نجف اشرف (1348 ش)
اول بهمن 1348 ش، سرآغاز سلسله درسهاي زيربنايي “ولايت فقيه” يا “حكومت اسلامي” بود كه حضرت امام خميني(ره) همزمان با رهبري حركت سرنوشتساز بسيج نيروهاي جوان و دانشگاهي و تشويق آنان به مطالعه و بررسي قوانين همه جانبه اسلام، در حالي كه چند سالي از تبعيدشان در نجف اشرف ميگذشت، در طي دوازده جلسه در مسجد شيخ انصاري ارائه نمودند. اين بحث علمي نه تنها حوزههاي علميه و محافل علمي روحانيت را با بياني مستدل و فقهي به اصل تفكيك ناپذيري دين و سياست متوجه مينمود، بلكه محيطهاي دانشگاهي را نيز با نظام سياسي اسلام به عنوان يك تئوري كامل و الهي براي حكومت اسلامي آشنا ميكرد و روح خودكمبيني و خودباختگي را از اين محافل آشنا با فرهنگ غرب ميزدود. سخنان حضرت امام خميني در اين جلسات پس از مدتي تبديل به كتابي با همين عنوان گرديد و عليرغم ممنوعيت و تدابير شديد ساواك ايران، به طرق گوناگون و مخفيانه به دست مبارزان داخل كشور ميرسيد. هر چند اين كتاب در ابتدا جز در ميان پيروان امام خميني بازتاب گسترده و مهمي نيافت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از اهميت ويژهاي برخوردار شد.
جنايت ديگري در پرونده سياه خاندان پهلوي
شهادت “سيدمجتبي نواب صفوي"، رهبر جمعيت فداييان اسلام و يارانش (1334ش):
شهيد سيدمجتبي نواب صفوي در سال 1303ش در خانيآباد تهران به دنيا آمد و پس از اتمام دروس ابتدايي، به آبادان سفر كرد. سيد مجتبي سپس براي ادامه تحصيل به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آنجا از محضر مدرسين حوزه علميه نجف اشرف بهرهمند گرديد. وي پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آيتاللَّه سيدابوالحسن اصفهاني جهت مبارزه با كجرويهاي كسروي به ايران آمد و با تشكيل “جمعيت فداييان اسلام” به مبارزه با بدخواهان و بدانديشان پرداخت. ترور وابستگان استعماري مانند احمد كسروي، عبدالحسين هژير، علي رزمآرا و حسين علاء از جمله فعاليتهاي سياسي اين جمعيت ميباشد. شهيد نواب صفوي همچنين با حكومت دكتر مصدق به خاطر عدم عمل به احكام اسلامي به مخالفت برخاست و به همين جهت در ايام نخست وزيري مصدّق، دستگير و به زندان افتاد و تا سقوط حكومت مصدق در زندان بود. سرانجام اين مجاهد خستگيناپذير به همراه سه تن از همرزمانش به نامهاي خليل طهماسبي، مظفر علي ذوالقدر و سيدمحمد واحدي در بيدادگاه رژيم پهلوي محكوم و در صبحگاه 27 دي 1334 شمسي تيرباران شده و به خيل شهدا پيوستند. بدين ترتيب پرونده ده سال فعاليت سياسي و اجتماعي جمعيت فداييان اسلام بسته شد و جنايت ديگري در پرونده سياه خاندان پهلوي ثبت گرديد.
لحظهاي كه امام (ره) خبر فرار شاه را شنيد
مرضيه حديدچي دباغ گفت: با شنيدن خبر فرار شاه، خدمت حضرت امام (ره) رفتم و به ايشان گفتم «آقا، شاه رفت!» به رغم تصور من، گفتن اين پيام در نگاه پر معنا و چهره آرام امام، هيچ تغييري به وجود نياورد و ايشان با آرامش هميشگيشان فرمودند «خُب».
26 ديماه روزي است كه آخرين حلقه استبداد 2500 ساله شاهنشاهي با رفتن شاه در هم شكست و با ورود بنيانگذار انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) به ميهن، نخستين شكوفههاي پيروزي انقلاب به ثمر نشست.
مرضيه حديدچي دباغ، كه بعد از سالها مبارزه و مجاهده در سنگر انقلاب اسلامي، همچنان به آرمانها و انديشههاي پير و مرادش امام خميني (ره) و خلف برحقش حضرت آيتالله خامنهاي وفادار مانده است، اين روزها در بستر بيماري است.
متن زير خاطره اي كوتاه اما خواندني از بانوي مبارز انقلاب و يار و همراه خميني كبير(ره) در سالهاي سخت تبعيد و مبارزه است؛ خاطره روزي كه با مقاومت و جانفشاني ملت ايران طومار استبداد پهلولي در هم شكست و شاه مفتضحانه از كشورمان فرار كرد.
مرضيه دباغ در گفتوگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا» گفت: روزي كه شاه از ايران فرار كرد، من در فرانسه در خدمت حضرت امام خميني (ره) بودم؛ البته اين لطف خداوند بود كه توانستم به شخصيت بزرگي مانند امام (ره) خدمت كنم.
وي ادامه داد: انعكاس خبر فرار شاه در تمام خبرگزاريها و روزنامههاي آن روز مطرح دنيا پيچيد و همه ما را به وجد آورده بود؛ به همين دليل براي رساندن اين پيام به حضرت امام (ره)، لحظه شماري ميكرديم چون تصورمان اين بود كه شنيدن اين خبر براي ايشان نيز خوشحال كننده است.
دباغ افزود: بنده با همين تصور خدمت حضرت امام (ره) رفتم و به ايشان گفتم «آقا، شاه رفت!»؛ به رغم تصور من، گفتن اين پيام در نگاه پر معنا و چهره آرام امام، هيچ تغييري به وجود نياورد و ايشان با آرامش هميشگيشان فرمودند «خُب»! و هيچ اظهار نظري ديگري در اين باره نكردند.
وي بيان داشت: من از اين رفتار امام (ره) جا خوردم؛ اما دانستم اين سخن، نشان دهنده آن است كه امام خميني (ره) به رفتن شاه يقين كامل داشتند و اگر اتفاقي غير از اين ميافتاد بايد تعجب ميكرديم.
اين بانوي مبارز انقلابي ادامه داد: پس از انتشار گسترده اين خبر، خبرنگاران رسانههاي محلي و رسمي فرانسه براي دريافت اظهار نظر امام خميني (ره) درباره فرار شاه، پشت در بيت ايشان جمع شده بودند؛ وقتي اين موضوع را به استحضار امام رسانديم، ايشان اعلام نظر خود را در اين رابطه با فرار شاه به ساعت 5 بعدازظهر موكول كردند.
دباغ گفت: با توجه به اينكه امام خميني (ره) تجربه واقعه 30 تير را نيز در ذهن داشتند و احتمال ميدادند كه براي برگرداندن شاه، تداركي ديده باشند، با نگاه عميق و دورنگر خود اظهارنظر در مورد فرار شاه را به تعويق انداختند و در نهايت نظرشان را مكتوب به خبرنگاران اعلام كردند.
آغاز قيام توابين در كوفه
آغاز قيام توابين در كوفه به رهبري “ابن صُرَد خزاعي” عليه حكومت ظُلم اُموي (65ق)
گروهي از مردم كوفه كه از شهادت امام حسين(ع) سخت اندوهگين شده و از اين كه امام را ياري نكردند، پشيمان شدند، توبه نموده و خود را توّابين ناميدند. اينان پس از اين كه بر مزار سيدالشهداء به عزاداري پرداختند، به رهبري سليمان بن صُرَد خزاعي از اصحاب رسول خدا و شانزده هزار نفر، راهي كوفه شدند تا انتقام خون امام حسين(ع) رابگيرند. در نتيجه، جنگي با لشكر شام روي داد كه سليمان كشته شد و سپاه منهدم گرديد.
هجرت پيامبر اكرم(ص) از مكه به مدينه
هجرت پيامبر اكرم(ص) از مكه به مدينه و لَيلَة المبيت (1 ق)
مسألهي هجرت پيامبر از مكه به مدينه، در جريان بيعت دوم عقبه تثبيت و تعيين شد. كفار قريش با آگاهي از اين امر در صدد كشتن پيامبر برآمدند. براي اين كار پيشنهاد ابوجهل مورد موافقت سران قريش قرار گرفت كه براساس آن از هر تيرهي قريش، جوان دليري برگزيده شود تا همه با هم شبانه به پيامبر حملهور شوند و او را به قتل برسانند. خداوند، پيامبر را از توطئهي قريش آگاه كرد و فرمان هجرت ايشان را در همان شب صادر فرمود. پيامبر(ص) براي گمراه كردن كفار، علي(ع) را در بستر خود قرار داد. اين شب معروف به ليلةالمبيت شد و هجرت رسول اكرم(ص) مبدأ تاريخ مسلمانان واقع گرديد.
سخنان رهبری در مورد امام حسن مجتبى(علیه السلام)
رهبر معظم انقلاب اسلامی:
امام حسن مجتبى كارى كرد كه جريان اصيل اسلام در مجراى ديگرى، جريان پيدا بكند؛ منتها اگر نه به شكل حكومت - زيرا ممكن نبود - لااقل دوباره به شكل نهضت جريان پيدا كند.
دوران امام مجتبى(عليهالصّلاةوالسّلام) و حادثهى صلح آن بزرگوار با معاويه، يا آن چيزى كه به نام صلح ناميده شد، حادثهى سرنوشتساز و بىنظيرى در كل روند انقلاب اسلامىِ صدر اول بود.
صلح امام حسن، صددرصد منطبق بر استدلال منطقى بود.
وقف
سنت وقف از مصاديق بارز احسان و خيرخواهي است که انسان در نتيجه تعاليم انبياي الهي آن را از گذشته هاي بسيار دور تاريخ به وجود آورده و در صحنه حيات انساني به صورت پديده اي اجتماعي براي همه نسل ها به وديعت نهاده است . وقف از حسنات موکد ديني و در زمره اعمال صالح باقيه است و از نظر اخلاقي ، بارزترين تجلي روحيه تعاون اجتماعي است . وقف تأسيسي اجتماعي است که از وارستگي و آزادگي و علو طبع واقف خود حکايت مي کند و به عمل خير واقف ، مهر ابديت و جاودانگي مي زند . وقف عملي است باقي و صالح ، و انفاقي است عاري از منت ، و احساني است خالي از اذيت و به دور از تحقير ديگران ، و صدقه اي است دائمي ، مستمر بدون ريا و وامي است بدون اضطراب از بازپرداخت آن و تعديل ثروتي است با رضا و رغبت ، بدون اکراه و اجبار و در طلب رضايت خداوند متعال . وقف از کنز اموال و تکاثر و بروز اختلاف فاحش طبقاتي به نحو موثر جلوگيري مي کند . خدمات وقف در جهان اسلام به ويژه در توسعه علم و دانش و ايجاد و احياي مراکز علمي و آموزشي به قدري واضح و روشن است که بسياري از مورخان و محققان به نقش موقوفات در توسعه علم و دانش اشاره نموده اند . به عنوان نمونه ، نظر دانشمند و مورخ معروف ابن خلدون ذکر مي شود : « نمي دانم خداوند چه عنايتي به شرق داشته ، ولي گمان مي کنم رواج بازار دانش و پيوستگي رشد تعليم در تمام زمينه هاي دانش و ديگر صنايع ضروري در سرزمين شرق ، به سبب فراواني عمران و آباداني و ترقي حضارت ( تمدن و شهرنشيني ) و کمک کردن به طالبان دانش از راه وظايف و مقرري هايي است که از اوقاف براي آنان معين مي شود و در نتيجه با توسعه يافتن اوقاف ، موجبات رفاه طالبان علم فراهم مي آيد . » [ مقدمه ابن خلدون 732 ـ 808 هـ . ق ] وقف به عنوان يک منبع مستمر مالي مراکز علمي بوده است و همواره پشتيباني ، مردمي داشته و اوامر و حکام زمان نقش زيادي در ايجاد آنها نداشته اند و اگر تاريخ موقوفات و صدقات جاريه تا کنون به صورت دقيق بررسي گردد ، معلوم خواهد شد که وقف چه تأثيرات فرهنگي و بهداشتي و تأميني در جامعه اسلامي داشته است و چه عالمان و دانشمندان بزرگي از رهگذر استفاده از منابع موقوفه به مقام هاي بلند علمي نايل آمده اند و همين دانشمندان چه خدماتي در پيشرفت فرهنگ و تمدن بشري انجام داده اند . اصولاً موقوفات با عنايت به استمرار درآمد و بهره آنها ، از بهترين و بيشترين منابع مالي براي تعليم و تعلم در جامعه اسلامي بوده است و استمرار و پايداري تعليم در اسلام طي قرون طولاني و همچنين نظم و ترتيب فعاليت هاي علمي در مراکز آموزشي به اين منبع مالي بستگي تام و تمام داشته است . از رهگذر موقوفات ثمرات فرهنگي و بهداشتي و حتي معيشتي بسيار زيادي در جوامع اسلامي نصيب جامعه گرديده است . مسلماً يکي از عوامل مهم رشد و شکوفايي تمدن اسلامي و نظام يافتن امر پژوهش و طلب دانش و حمايت از دانشمندان مراکز علمي : درالعلم ، دارالخزانه و بيت الحکمه بوده است که به وسيله موسسات بزرگ موقوفه اي که توسط واقفان خيرانديش به وجود آمده اند ، ايجاد شده تا نياز پژوهشگران مسلمان را برآورده ساخته که بتوانند فارغ از انديشه تأمين معاش به تحقيق و پژوهش و نگارش و ترجمه کتاب هاي قرون و اعصار پيش از خود پرداخته ، با سفر به دورترين نقاط عالم در طلب علم به ديدار علما و فرزانگان ديگر اقطار عالم نيز نايل آيند . مدارس ، کتابخانه ها ، دارالشفاها و حتي رصدخانه هاي بسياري را در دنياي اسلام مي توان برشمرد که کليه هزينه هاي ساختمان و اداره آنها از منابع موقوفه تأمين شود و در حقيقت وقف پشتوانه پايان ناپذيري بوده است که در هر شرايطي توانسته بدون نياز به کمک حکام و دولت ها اين گونه مراکز علمي را پابرجا نگاه داشته و امر تعليم و تعلم را آسان نمايد . البته خدمات وقف و آثار و برکات آن ، فقط در حوزه علم و دانش خلاصه نمي شود . نقش وقف در توسعه عدالت اجتماعي و نشر و ترويج شعائر اسلامي و حتي گسترش مدنيت غير قابل انکار است . به شهادت تاريخ ، آنچه شالوده بسياري از تمدن هاي بشري و به ويژه تمدن هاي فرهنگي گرديده ، مجموعه اقدامات ، اصولي است که از نظر معاني و مفاهيم ، تداعي کننده وقف مي باشد : ايثار ، گذشت ، انفاق و همدلي همه از اصولي هستند که در برهه اي از تاريخ ، موجبات پيروزي برخي از حکومت ها و دولت ها را در مقابل برخي از امپراطوري ها و حکومت هاي ديگر فراهم نموده اند ؛ همانند شکست حکومت ايران و روم در مقابل دولت و حکومت نوپاي اسلام که با بهره گيري از اين اصول و مفاهيم توانست در مدت کوتاهي بر دنياي زور و زر آن زمان پيروز شود . « نقل مي کنند روزي که سپاه اسلام به دروازه هاي مکه نزديک شد ، عده اي نزد ابوسفيان آمدند و گزارش دادند : تمام درب ها و دروازه ها را به روي محمد (ص) و سپاهش بسته ايم . ابوسفيان پاسخ داد : محمد (ص) از درها وارد نمي شود ، بلکه از دل ها وارد مي شود . » اين اصول و ارزش ها ، از قرن دوم هجري موجب يکه تازي و طلايه داري مسلمين در علوم و فرهنگ جهاني شده ؛ به اين جهت بر همه عالمان ديني ، هنرمندان ، نويسندگان ، محققان و پژوهشگران است که با تعهد و دلسوزي آگاهانه در ترويج و گسترش اين مفاهيم و ارزش ها تلاش و کوشش نموده ، و مکتب اسلام و قوانين حيات بخش آن را از که از چهارده قرن گذشته با ارائه الگوها و ارزش هاي مبتني بر فلسفه حيات بخش خود توانست به برتري خود تحقق بخشد به نسل جديد معرفي نمايند ؛ اسلامي که نه از طريق زور و حکومت داري و استبداد ، بلکه با ايجاد بهترين و پوياترين سيستم عدالت اجتماعي به وسيله خود مسلمانان و عدم تکيه بر بيت المال و خزانه دولت ، توانست بزرگ ترين مراکز علمي ، آموزشي ، بهداشتي ، درماني و اجتماعي را از طريق وقف و انفاق ايجاد نموده و سايه سياه و شوم برتري و استيلاي حکومت هاي غير اسلامي را بر مسلمانان در ده ها قرن کنار زده و مسلمين را آقا و سرور ساکنان ارض نمايد . امروزه با توجه به رشد جمعيت ، کميابي منابع و گسترش رقابت در کليه عرصه هاي اجتماعي و بازارهاي جهاني ، استفاده بهينه و کارآمد از منابع موجود وقفي و همچنين ايجاد منابع جديد با ظهور موقوفات جديد از اهميت به سزايي برخوردار است و اين امکان پذير نيست ، مگر وقف را شناخت و به ديگران نيز معرفي نمود . بديهي است اقدامات و تلاش هاي سازنده سازمان اوقاف و امور خيريه در اين مهم ، موثر واقع گرديده است ؛ هر چند هنوز بخش عظيمي از کار باقي مانده و بايد جامعه بيش از پيش به اين نکته واقف گردد که اين سنت شريف ، يعني وقف و ايقاف که از يادگارهاي ماندگار و ارزشمند پيامبر عظيم الشأن اسلام است ، توانسته ضمن رفع بسياري از نيازهاي جامعه ، امکانات لازم را جهت بروز خلاقيت ها و تربيت نوابغ فراهم نمايد و وسيله اي است که انسان پس از مرگ نيز مي تواند در امور خير و عام المنفعه شريک و سهيم باشد . جامعه بايد بداند وقف اهرم هاي متعددي دارد که مي تواند موجبات رفاه و آسايش و اعتلاي آن را به ارمغان آورد ؛ زيرا وقف مشارکت آور است و مشارکت در امور اجتماعي به معني قبول تعهد و مسئوليت است ؛ لذا مردم هر جامعه ناگزير از پذيرش آن هستند ؛ اين تعهد و مسئوليت مي تواند در شکل کار و فعاليت معين و نامحدودي ظهور نمايد که يا جنبه اخلاقي و اجتماعي دارد و يا فرم اقتصادي و حقوقي به خود گرفته باشد . آيا گسترش مشارکت هاي اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي که ضامن توسعه هر جامعه است ، جز در سايه وقف وانفاق صورت مي پذيرد ؟ آيا وقف ، مانع از انباشت پول و سرمايه در جوامع نمي گردد و ضمن ايجاد خير و صلاح آن جامعه موجبات استفاده معنوي واقفان حتي پس از مرگ آنان نمي شود ؟ و آيا … ؟ آري ، اقدامات بي شماري لازم است تا جامعه و متمکنان به اين وادي سوق پيدا نمايند و اين امکان پذير نيست ، مگر با آگاه نمودن آنان و اين نيز محقق نمي شود ؛ مگر رسانه هاي جمعي به وظيفه خود در اين رابطه عمل نمايند . يک اصل مهم در اين زمينه آن است که زمامداران جامعه و به تبع آن حاکمان رسانه اي به درک و تشخيص مخاطبان خود عقيده داشته و احترام بگذارند . اصطلاحات : موقوفه : به مالي که وقف مي شود گويند . واقف : به کسي که مال و دارايي خود را وقف مي کند گويند . موقوف عليه : به شخص يا مصرفي که مال براي آن وقف شده گفته مي شود . انواع وقف : وقف عام : حبس دارائي بر امور عام المنفعه . مانند : مساجد ، مدرسه ، بيمارستان و … وقف خاص : حبس مال و دارائي بر افراد خاص . مانند : وقف بر اولاد و احفاد . انواع وقف به اعتبار نوع موقوفه : الف : وقف اموال غير منقول مانند خانه ، زمين و باغ . ب : وقف اموال منقول قابل دوام مانند ظروف طلائي که امکان استفاده از آن به صورت زينت وجود دارد . وقف به اعتبار نيت واقف به دو بخش تقسيم مي شود : الف ـ وقف انتفاع : اگر قصد واقف از وقف ، تحصيل درآمد مادي نباشد . مانند : احداث مسجدي در زمين ملکي خود و يا زمين موات و امثال اينها . ب ـ وقف منفعت : اگر قصد واقف از وقف ، تحصيل درآمد باشد تا در مصرف معلومي هزينه شود . مانند : وقف چند مغازه براي حفظ و اداره مسجد يا مدرسه يا هزينه در دارالايتام . وقف از نظر مديريت : موقوفاتي که داراي متولي هستند ، غير متصرفي ناميده مي شوند . موقوفاتي که سازمان اوقاف توليت آنها را عهده دار است ، متصرفي ناميده مي شوند . صيغه وقف : لفظي است که اراده انشائي واقف ، داير بر وقف مال خود در قالب آن ابراز و اعلام مي شود . اعم از بيان صريح لفظ مانند اين که بگويد : « وقف کردم اين مال را براي فلان جهت » يا مفهوم وقف بطور ضمني بيان گردد ، مثل اينکه بگويد : « حبس دائم کردم مال خود را براي فلان جهت ».
آجرک الله یا صاحب الله
بيشتر اهل كوفه به معاويه نوشتند : ما با تو هستيم ، اگر مىخواهى ما حسن ( ع ) را دستگير مىكنيم و پيش تو مىفرستيم . بعد خيمه امام حسن ( ع ) را غارت كرده و آن حضرت را مجروح كردند .
پس امامحسن ( ع ) به معاويه نوشت : همانا اين امر ( حكومت ) و جانشينى پيامبر از آن من و اهل بيت من است و براى تو و اهل بيت تو حرام است ، من اين مطلب را از رسول خدا شنيدم .
سوگند به خداوند ، اگر يارانى شكيبا و آگاه به حق خويش مىيافتم ، تسليم تو نمىشدم و آنچه را مىخواستى به تو نمىدادم .
(بحار الانوار ، ج 44 ، ص 45)
یا اهل بیت النبوة
راه شهادت هنوز باز است
شهادت مصطفی احمدی روشن (1390 ش) مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور 1358 چشم به جهان گشود. در سال 1377 در رشته مهندسی شیمی وارد دانشگاه صنعتی شریف می شود. وی از بسیجیان فعال بود و در دوران دانشجویی به عنوان معاون فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف فعالیت می نمود. شهید احمدی شخصی ولایتمدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق تهران بوده است. در سال 1381 در رشته مهندسی شیمی موفق به دریافت مدرک کارشناسی گردید. وی دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفته است. این شهید که به عنوان استاد دانشگاه نیز فعالیت می کرد دارای چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی بوده است. شهید احمدی روشن عضو هیئت مدیره یکی از شرکت های تامین کالای نیروگاه هسته ای نطنز اصفهان بود که در زمینه تهیه و خرید تجهیزات هسته ای فعالیت داشت. این شهید بزرگوار در هنگام شهادت معاون بازرگانی سایت نطنز بوده است. معاون بازرگانی سایت نطنز شخصی شوخ و باصفا و در عین حال در مدیریت جدی و قاطع بوده است. به گفته دوستان وی، شهید احمدی روشن فردی ولایتمدار، اخلاق مدار و شوخ طبع بود، شهادت آرزوی شهید احمدی روشن بود، او از شهادت نمی ترسید و امروز به آرزویش رسید. شهید احمدی همیشه می گفت دعا کنید تا من شهید شوم و اگر شهید شدید دست من را هم بگیرید. شهید احمدی دارای روحیه بسیجی و جهادی بود. او فردی خاص بود و دشمنان خوب فهمیدند که چه کسی را ترور کنند. وی اهل نماز اول وقت بود. ایشان دارای پشتکار بالا، پرتوان، پرتلاش، پرانرژی و توانمند در عرصه اجرایی و علمی بود. او در خط ولایت و سرسپرده بود، همیشه می گفت دعا کنید مثل ابراهیم مالک اشتر نشوم و مختار را تنها نگذارم. شهید احمدی در راهپیمایی عظیم 9 دی حضور داشت و یک ولایتمدار به معنای واقعی بود، او شیفته رهبر معظم انقلاب اسلامی بود. شهید احمدی روشن صبح چهار شنبه 21 دی ماه 90 بر اثر انفجار یک بمب مغناطیسی در خودروی خود در میدان کتابی ابتدای خیابان گل نبی تهران بدست عوامل استکبار به شهادت رسید. از شهید احمدی روشن یک فرزند به نام “علی” به یادگار مانده است.
به مناسبت قیام 19 دی
قيام خونين مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله ساواك عليه امام خميني(ره) (1356ش)
نخستين تظاهرات گسترده و شكوهمند مردم مسلمان ايران بر ضد رژيم پهلوي، پس از قيام 15 خرداد 42، در 19 دي 1357 ش در شهر مقدس قم برگزار شد و بدين گونه، پس از چهارده سال، مردم انقلابي ايران، بار ديگر با روحيهاي انقلابي و عزمي استوار، فرياد درود بر خميني سر دادند. واقعه 19 دي 1356، سرآغاز مرحله نوين انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) عليه نظام استبدادي و استكباري پهلوي بود. اين تظاهرات بدين علت روي داد كه رژيم منفور شاه در 17 دي ماه (سالروز كشف حجاب) با درج مقالهاي در روزنامه اطلاعات، امام خميني(ره) را كه در آن زمان در نجف اشرف در حال تبعيد بودند، مورد توهين قرار داد و همين امر موجب اظهار نگراني و اعتراض دستهجمعي فضلا و طلاب حوزه علميه قم گرديد. آنان با تعطيل نمودن درسها به منازل مراجع تقليد و مجتهدان نامدار رفته و با آنها اعلام همدردي نمودند. روز بعد، بازار قم نيز تعطيل شد و افراد كثيري از دانشآموزان، دانشجويان و بازاريان و متدينان شهر با روحانيت همراه شده و به حركت اعتراضي خويش ادامه دادند. ايادي رژيم كه تحمّل اعتراضات مردمي را نداشتند، صداي آنان را با گلوله پاسخ گفتند. در نتيجه، از سوي مزدوران رژيم پهلوي، تيراندازي به مردم از چهار راه فاطمي (شهداء كنوني) آغاز گشته و تعداد زيادي شهيد و زخمي شدند
چرا آیت الله تهرانی میتوانستند در عرصه اخلاق اسلامی حرف نو بزند؟
مرحوم حاج آقا مجتبی علم اخلاق شیعی را با اتکاء به یک روش اصولی و متکی بر منبع غنی و ارزشمند روایات ماثوره از جانب ائمه همام (علیهم السلام) به مفهوم واقعی کلمه “توسعه” دادند. اصولا نحوه مواجهه “درایتی" ایشان با جملات ائمه (ع) در حوزه اخلاق - که واقعا به دنبال فهم و درک عمق ظرایف و طرایف کلمات اهل بیت (ع) بود- در مقابل رویکرد “روایتی” که صرفا به نقل و روایت بیانات معصومین میپردازد، یک رویکرد فوق العاده ارزشمند و جالب توجه است. معتقدم یکی از مسئولیتهای سنگین شاگردان ایشان سوای از بحث انتشار منظم و منقح آثار اخلاقی ایشان، تلاش برای سامان مند نمودن و تدوین متد استنباطی و نحوه برخورد درایتی ایشان با آیات و روایات اخلاقی است.
من رمز توانایی خیره کننده مرحوم حاج اقا مجتبی در ارایه نگاههای نو و بدیع و توسعه مرزهای علم اخلاق در ادبیات شیعی را رویکرد درایتی ایشان به ایات و روایات اخلاقی و تلاش متدیک و مستظهر به دانش اصول ایشان برای استنباط فروع و دقایق اخلاقی از لابلای این منابع ارزشمند میدانم همان چیزی که دستور و نص فرمایش مولای متقیان امیر المومنین علیعلیه السلام نیز بوده است: علیکم بالدرایات لابالروایات (الحیوه-جلد 1-ص64)
هرچند این نگاه در بین علمای شیعه نگاه شاذ و نادری نبوده است، اما واقعیت این است که کسان زیادی نیز این سیره و سنت اصولی را در فضایی غیر از فقه به کار نبرده اند. امیدوارم مکتب استنباطات اخلاقی مرحوم حاج آقا مجتبی هم مدون شود و هم رهروان این مکتب بتوانند راه ایشان را در این زمینه استمرار بخشند
15 دی 1389درگذشت آيت الله اژهای ، از علماي بزرگ اصفهان
درگذشت آيت الله اژهای ، از علماي بزرگ اصفهان (1389ش) آيتالله حاج شيخ علي محمد اژهاي از علماي بزرگ اصفهان روز 15 دی 1389 در سن نود سالگي پس از يك عمر بندگي خداوند متعال، اقامه نماز و راهنمايي و هدايت مردم متدين اصفهان و تلاش و مجاهدت در راه نشر احكام اسلام و قرآن و سيره ائمه اطهار(ع) دارفاني را وداع گفت و به ملكوت اعلي پيوست. عالم رباني، عارف وارسته آيت الله ميرزا علي محمد اژهاي از علماي معاصر قبل از سال 1300 (1299 هجري شمسي) در اصفهان متولد شد و نزد اساتيد بسياري تحصيل كرد و به درجه اجتهاد نائل گرديد. برخي از اساتيد ايشان عبارتند از حضرات آيات و حجج اسلام سيدمرتضي موحد ابطحي، ميرزا محمدعلي معلم حبيبآبادي، ميرزامحمد طبيب زاده، سيدصدرالدين كوپايي، شيخ محمود مفيد، مجدالعلما نجفي. اين عالم وارسته در سنين جواني از آيات عظام، سيدابوالحسن اصفهاني و سيدمحمد حجت كوهكمرهاي اجازه اجتهاد و روايت دريافت نمود. آيت الله ميرزا علي محمد اژهاي، عالمي رباني بود و سالها در مسجد امام علي(ع) به امامت جماعت و بيان احكام اشتغال داشت. وي پدر شهيد مجاهد حجتالاسلام شيخ علي اكبر اژهاي بود كه در جنايت بمبگذاري منافقين در هفتم تيرماه 1360 در محل حزب جمهوري اسلامي به همراه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي و 72 تن از ياران امام به شهادت رسيد.
درگذشت شيخ "جعفر شوشتري"، مولف الخصائص الحسينيه
درگذشت شيخ “جعفر شوشتري” محقق و عالم بزرگ مسلمان (1303 ق)
شيخ جعفر بن حسين بن علي شوشتري ازمحققين و علماي بزرگ اسلام و فقيهان عالي مقام و مجتهدين اماميه بود. اوقات او در امور ديني و ارشاد مردم و موعظه سپري گرديد. وي از شاگردان محمدحسن نجفي، صاحب جواهر، شيخ مرتضي انصاري و شريف العلماي مازندراني و ديگر بزرگان بود. وي اولين كسي است كه درمسجد سپهسالار تهران اقامهي جماعت نمود. وي در حوالي كرمانشاه بدرود حيات گفت و جنازهاش به نجف منتقل و مدفون شد. از شيخ جعفر شوشتري تاليفات ارزشمند و متعددي به جاي مانده كه هر يك از آنها، نشان دهندهي وسعت فكر و دقت نظر اوست. اصول الدين، الخصائص الحسينيه و مجالسُ البُكا از آن جملهاند.
19 صفر المظفر 1383
رحلت فقيه جليل آيت اللَّه “سيدمرتضي لنگرودي” (1383 ق) آيت اللَّه حاج سيدمرتضي لنگرودي در سال 1306 ق در حومهي لنگرود در شمال ايران به دنيا آمد و در جواني براي ادامهي تحصيل به قزوين رفت. او سپس در تهران از محضر آيت اللَّه تنكابني علوم ديني و فقه را آموخت. ايشان در سال 1338 به نجف سفر كرد و سالها از حوزهي درس ميرزاي ناييني بهرهمند شد، تا اين كه به درجهي اجتهاد نايل آمد و در زمرهي مدرسين حوزهي علميهي نجف قرار گرفت. آيت اللَّه لنگرودي، مدتها در حوزهي قم به تدريس اشتغال داشت و كتابهايي را نيز به رشتهي تحرير درآورد. ايشان در 77 سالگي درگذشت.
به مناسبت رحلت فقيه اصولي آيت اللَّه "فياض زنجاني"
رحلت فقيه اصولي آيت اللَّه “فياض زنجاني” (1320 ش)
آيتاللَّه فياض مدرس زنجاني در سال 1247ش (1285ق) در يكي از روستاهاي اطراف زنجان به دنيا آمد. وي در ابتدا از محضر پدر مجتهدش آخوند ملامحمد استفاده برد. سپس در تهران در حلقه درس بزرگاني همچون ميرزا ابوالحسن جلوه و ميرزا محمدحسن آشتياني، دروس حكمت، فقه، اصول، كلام، منطق و تفسير را آموخت و در علوم عقلي و نقلي مهارت يافت. آيتاللَّه زنجاني چند سال نيز در عتبات از كرسي درس علامه شيخ هادي تهراني و استادان ديگر بهره جست و خود فقيهي محقق و متبحّر گشت. ايشان از سال 1287ش (1326ق) تا پايان عمر به مدت بيش از سي سال در زنجان اقامت گزيد و مرجع تقليد آن ديار شد. وي در طي اين سالها يكي از مروّجين و مدرسين بزرگ مكتب تشيع و از نظر اجتماعي، ملجأ و پناهگاه مردم عصر خويش به شمار ميرفت. از اين فقيه جليل آثاري همچون ذخائرُ الاُمَّة و رسالاتي در خمس، زكات و ماهيت وجود به جاي مانده است. آيتاللَّه فياض زنجاني سرانجام در دوازدهم دي ماه 1320ش برابر با چهاردهم ذيحجه 1360ق بدرود حيات گفت و در زنجان به خاك سپرده شد.
9 دی
بسی ناسزا ها بسیجی شنید
صبوری نمود و بصیرت گزید
به لطف خدا چون که دی ماه شد
دل خلق از آن فتنه آگاه شد
به روز نهم محشری شد بپا
تو گوئی زمین لرزد از این سپاه
خدایا به این خلق بی واهمه
عیان کن رخ مهدی فاطمه
توصیه اخلاقی امیرالمومنین (ع) درباره شوخی
اسلام با در نظر گرفتن استعدادهای بالقوه آدمیان سعی در ارتقای جایگاه معنوی
انسانهادر نزد خداوند دارد. این نوع نگرش در تمام دستورات ائمه و سفارشهای
دین اسلام نهفته است،بطوریکه با ارائه دستوراتی عینی و ملموس در رابطه با زندگی
روزمره و امورات دنیوی انسانها،جانب تعادل را پیش گرفته است و نه مانندبرخی ادیان
با جانب داری از امورات دنیایی، آخرت رارها کرده و نه با اساس قرار دادن آخرت، ریاضت
گرایی دنیایی را پیش گرفته است.
شوخی و طنز یکی از ویژگی های رفتار آدمی است که هم می تواند به عنوان یک
قابلیت مورداستفاده قرار گیرد و هم می تواند به عنوان یکی از اخلاقیات ناپسندجلوه کند.
بپرهیز از شوخی!
امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند: «بپرهیز از شوخی و بازی و مزاح و خنده و سخنان
بی فایده و باطل.» (1)
چاشنی کارهای جدی کمی شوخی!
و در جایی دیگر می فرمایند: «أعقل الناس من غلب جده هزله و استظهر على هواه
بعقله»؛عاقلترین مردم کسی است که کارهای جدی او برشوخیاش غالب باشد و
کمک گیرد از عقل خود برای غلبه بر هوا و خواهش خود. (2)
در واقع حضرت می فرمایند اگر می خواهید در زمره انسانهای عاقل بهشمار آیید،
باید کارهاو امورات جدی شما بر شوخی و خنده شما پیشی گیرد. حضرت در این گفتار
ما را از شوخی منع نمیکنند بلکه میگویند سعی کنید در کنار کارهای جدی زندگیتان
کمی شوخی چاشنی کنیدنه این که درکنار شوخی و خنده کمی کار جدی چاشنی کنید!
همان طور که در قسمت های پیشن بیان شد اسلام در زمینه شوخی و خنده نیز، جانب
اعتدال را رعایت میکند و متذکر میشود شوخی در حد اعتدال و کم آن مطلوب است،
اما اگر از حدگذشت؛ نتایجی در پی دارد که قابل جبران نیستند و تا مدت ها باید به دنبال
خلاصی از مشکلات ایجاد شده ناشی از آن باشید.
مضرات شوخی بی جا و بسیار
1. یاد مرگ مرا از شوخى و کارهاى بیهوده باز مىدارد!
علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: «آگاه باشید! به خدا سوگند که یاد مرگ
مرا از شوخى و کارهاى بیهوده باز مىدارد.» (3)
حضرت در این سخن شوخی کردن را در زمره بسیاری از کارهای بیهوده و بی ثمر قرار
می دهندکه انسان را از یاد آخرت غافل میکند. گاهی اوقات انسان آن قدر در شوخی
وخندههای بی موردزیادهروی میکند که دیگر جایی برای توجه به خداوند در دل آنها باقی
نمیماند. در واقع شوخی بسیار مانند خنده زیاد دل را میمیراند.
2. «مردى شوخى نکرد، جز آنکه پارهاى از عقل خود را بیرون انداخت.» (4)
3. «غلبه کردن شوخی در انسان تصمیم جدی او را در کارها باطل کند.» (5)
4 . «شوخی بسیار نشانه نادانی است.» (6)
5 . «مزاح و شوخی سبب جدایی است و کینه در پی دارد.» (7)
6 . «آفت هیبت و شکوه انسان مزاح و شوخی است.» (8)
7. «کسی که شوخی بسیار کند، وقار و سنگینی او کم شود.»
8. «کسی که شوخی کند او را سبک شمارند.»(10)
اما جدای از مضرات شوخی زیاد برای شخصیت و تعالی روحی انسان، شوخی میتواند
در بسیاری از موارد مفید باشد. هرچند که شاید تشخیص جایگاه شوخی بهجا کار سختی
باشد، اما شوخی درست و به موقع خالی از فایده نیست.
موقعیت و جایگاه شوخی
نکته ای که همیشه باید در شوخی کردن مد نظر داشت موقعیت و جایگاه آن است. آیا
واقعا فضا وموقعیت ظرفیت شوخی ما را دارد؟ یا شوخی کردن در این فضا باعث سبک مغز
جلوه کردن ما میشود؟
اما اگر شوخی همراه با نکاتی ظریف باشد قطعا تبعات فوق را در پی نخواهد داشت. در
بسیاری اوقات انسانها در شوخی برارزشهای اخلاقی پای نهاده و با شوخی یکدیگر را
به تمسخرمیگیرندو با بیان خلقیات منفی افراد حاضر،بذر کینه میکارند.
گاهی اوقات نیز افراد در شوخی های خود ادب را لحاظ نمیکنند و این شوخی وقار و
متانت آنها راخدشهدارمیکند.
حربهای مفید برای ایجاد روابط دوستانه و محبت آمیز
اما اگر این شوخی برای تلطیف فضا و ملازم با اخلاقیات و رعایت ادب و بدون تمسخر
گرفتن افرادباشد؛فواید بسیاری هم به دنبال خواهد داشت. شوخی میتواند یکی از
حربههای مفیدبرای ایجادروابط دوستانه و محبت آمیز باشد. انسانها میتوانندباشوخی
های خود سنگینی فضا را بشکنندو روابط را نزدیکتر سازند.
از عوامل مهم موفقیت سخنرانان
شوخی می تواند یکی از عوامل مهم موفقیت سخنرانان باشد. وقتی خستگی و
بی حوصلگیدر مخاطب سرایت کرده و روحیه خواب آلودگی در همه محیط نشت یافته
است؛ یک شوخی کوچک میتواند محیط را برای ادامه سخنرانی فراهمتر کند. نکتهای
که بسیاری از سخنرانان از آن غفلت میکنند و بازدهی سخنان خود راپایین میآورند.
در نتیجه می توان گفت در شوخی کردن باید حد اعتدال را رعایت نمود تا از مضرات
بی شمار آن در امان بود واز فواید آن بهرهمند گردید. به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران
عقد و عروسی در ماه محرم و صفر
سوال- آیا مراسم عقد و عروسی در ماه محرم و صفر جایز است؟
همه مراجع: برگزاری این نوع مراسم، اگر توأم با معصیت و یا هتک حرمت حضرت سیدالشهدا علیه السلام نباشد اشکال ندارد. اما برای مؤمنان سزاوار است که حرمت این ایام را پاس بدارند و از انجام کارهای شادی آفرین بپرهیزند.
منبع: پرسمان 2
میلاد عیسی مسیح(ع) بر پیروان ایشان مبارک .
«وَ اِذ قالَتِ الملائکةُ یا مریمُ اِنَّ اللهَ یُبَشِّرُکِ بکَلمةٍ مِنه اسمُهُ المَسیحُ عیسی بنُ مَریَمَ وَجیهاً فِی
الدّنیا والآخرةِ و مِنَ المُقَرَّبین» آل عمران/45
این روزها پیرو منویات رهبر حکیم وفرزانه انقلاب اسلامی ، در هر محفلِ علمی که قدم می گذاری صحبت از اصلاح سبک زندگیه و اینکه چطور میشه الگوی صحیحی برای سبک زندگی اسلامی وایرانی طراحی کرد؟ باخودم تو این فکر بودم که غنا وعزت نفس چقدر می تونه تو اصلاح ساختار زندگی های ما اثر گذار باشه که به حدیثی از حضرت عیسی مسیح(ع) برخورد کردم؛ ایشان می فرمایند:
«خادِمي يَدايَ و دابَّتي رِجلاي و فِراشِي الأرضُ و وِسادِي الحَجَرُ و دِفئي فِي الشِّتاءِ مَشارِقُ الأرضِ … أبيتُ و لَيسَ لي شَيءٌ و أصبِحُ و لَيس لي شَيءٌ و لَيسَ عَلي وَجهِ الأرضِ أحَدٌ أغني مِنّي » بحارالانوار،ج 14،ص239
«خدمت كار من دو دست من است و مركبم دو پاي من و بسترم زمين و بالشم سنگ و گرمابخشم در زمستان مكانهاي آفتابگير …شب و روز خود را با ناداري سپري ميكنم و با اين حال روي زمين ، هيچ كس توانگرتر و بينيازتر از من نيست.»
اونچه که ازاین فرمایش میشه برداشت کرد اینه که اگه قراره الگوی زندگی ماها عوض بشه،نیاز نیست خیلی تو لباس ومبلمان فروشی ها به دنبالش بگردیم و یا دیگران رو زیر سوال ببریم وتخطئه شون کنیم وفکر کنیم اگه چیدمان خونه ها ومدل لباس پوشیدن هامون فرق کرد یا دیگران درست بشن همه چیز حله و به یه الگوی جدید اسلام ایرانی!!!دست پیدا کردیم .بلکه اول باید سراغ خونه تکونی درو نمون بریم ونگرش ها وبینش هامون رو غبار روبی کنیم.که “چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است” …وقتی به جایی رسیدیم که با وجود نداشتن یه چیدمان فرنگی یا یه پالتوی تُرک یا یه چکمه چرمِ… ،خودمون روچنانچه حضرت عیسی(ع) فرمود در اوج بی نیازی احساس کردیم،و درخت وجودمون رو با ارزش های غربی آبیاری نکردیم ومزین به میوه دوری از حرام ها شد( حضرت عیسی (ع)تحف العقول ص511) اون وقته که این عزت نفس ومناعت طبع ،کارها می کنه که شاید هزاران طرح صوری وظاهری نکنه. خوشا به حال پیروانی که پیام عیسی(ع) ،این کلمه مقرب الهی رو شنیدند!
فراخوان مقاله همایش ملی
تغييرات جمعيتي و نقش آنها در تحولات مختلف جامعه
پيرو تأكيدهاي مقام معظم رهبري حضرت آيتالله امام خامنهايمدظلهالعالي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خمينيره بر آن است تا با همكاري ديگر مراكز علمي كشور، همايش ملي «تغييرات جمعيتي و نقش آنها در تحولات مختلف جامعه» را برگزار كند. از همه استادان، پژوهشگران و دانشجويان دعوت ميشود تا مقالات علمي خود را بر اساس محورهاي ذيل به دبيرخانه همايش ارسال كنند.
محورهاي همايش
فلسفه جمعیت و تغییرات جمعیتی
1. مبانی فکری و نظری تغییرات جمعیت
2. سبک زندگی در اسلام وتغییرات جمعیت
3. مبانی فقهی تغییرات جمعیت در اسلام
4. بررسی تاریخی تغییرات جمعیت در اسلام
5. مصلحت نظام اسلامی ، توسعه یا کنترل جمعیت
و … .
عوامل و موانع مؤثر در تغییرات جمعیت
1. نقش زنان در شکل گیری جمعیت مطلوب (نقش زنان در باروری ، نقش زنان در تربیت فرزند)
2. اشتغال وکار ( بیمه کار، بازنشستگی، ساعت کار، امنیت شغلی، زنان سرپرست خانواده )
3. نقش سن ازدواج در تغییرات جمعیت
4. نقش باورهای فرهنگی در ازدواج زنان مطلقه و مجرد
5. نقش تربیت دینی واخلاقی در تغییرات جمعیت
6. نقش استحکام خانواده در تغییرات جمعیت
7. نقش فمنیسم در تغییرات جمعیت
8. نقش دنیاگرایی و تجمل پرستی در تغییرات جمعیت
9. نقش معنویت ودین در تغییرات جمعیت
10. تأثیر سبک زندگی اقتصادی بر تمایل به کنترل جمعیت
و … .
تأثیرات و پیامدهای تغییرات جمعیت
1. آسیب های اجتماعی در حوزه جوانان ( اعتیاد، شاغل کاذب، بی بندوباری، مشروبات الکلی و …)
2. پیامدهای تغییرات جمعیت در ابعاد مختلف جامعه (اقتصادی, سیاسی, امنیتی, اجتماعی و …)
3. جمعیت و دهکده جهانی
4. جمعیت در جهان اسلام
منبع: http://hamayesh.iki.ac.ir
مهلت ارسال مقالات: پايان بهمنماه 1391
زمان برگزاري: ارديبهشت 1392
شهادت در شب یلدا
” صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبهی شهیدان، خصوصاً شهدای عزیز حوزهها و روحانیت. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت؛ پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند….سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقّه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که بندبند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پارهی پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمیرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزهی مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد….البته همهی مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانهی عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمییابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی، سینهی سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کتم عدمها بهوجود نیامدهام، چگونه از وصف قافلهسالاران وجود، وصفی بکنم. من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی میشنویم؛ بگذارم و بگذرم.”
گزیده ای از مطلع منشور روحانیت امام (ره)،صحیفه نور؛ ج 21؛ صفحه 88
روش هاي مطالعه
اصول و قوانين لازم براي يك مطالعه سودمند
الف. با تبيين هدف خويش از مطالعه و درس خواندن، احساس نياز و انگيزه براي مطالعه را در خود افزايش دهيد.
ب. به هنگام مطالعه يا حضور در كلاس، از افكار يأس آفرين، كسل كننده و غيرمنطقي بپرهيزيد و همواره اميد، قدرت و توانايي را در ذهن خود حفظ كنيد.
ج. هنگام مطالعه يا سر كلاس، كاغذ و قلمي داشته باشيد و يادداشت برداريد يا مطالب را خلاصه كنيد تا در فضاي رواني درس و مطالعه قرار داشته باشيد؛ نه اينكه به دنبال افكار و ذهنيات خود باشيد.
د. با پيش مطالعه وارد كلاس شويد و پرسش هايي كه درباره درس به ذهنتان مي رسد، بلافاصله از استاد بپرسيد. به خود اجازه ندهيد سؤال مطرح شده، ذهنتان را به خود مشغول دارد و به تدريج از فضاي رواني كلاس خارج شويد. با اين روش ساده، مي توانيد فرايند تدريجي و محتواي درسي كلاس را پي گيري كنيد و خود را در فضاي درسي يا مطالعه قرار دهيد.
ر. زمان و مكان مطالعه، بايد از نظر فيزيكي و رواني، از شرايط مناسب برخوردار باشد و عامل حواس پرتي (نظير سر و صداها، سرما و گرما و نور كم يا خيلي شديد) از محيط مطالعه حذف شود.http://porseman.org
مهمترین مساله آینده ایران؟؟؟
مقام معظم رهبری (مدظله العالی):
امروز یکی از مهمترین مسائل برای حفظ هویت، استقلال، عزت و
آینده ملت ایران جدی گرفتن تحقیق علمی و حرکت مصمم و برنامه ریزی شده در جهت ارتقای علمی کشور بدون اتلاف وقت است.
در دنیای امروز مبنای مناسبات و تحرکات بین المللی قدرت است و قدرت هر کشور نیز ناشی از علم و توانمندی علمی آن کشور است.
25 اردیبهشت ماه 1386
یلــدا
بر اساس آموزه های میترائیسم _که بعدها به آئین زرتشتی و مسیحیت و… نیز وارد شد_ آخرین شب پاییز تا طلوع صبحِ اولین روز زمستان، «شب یلدا» نام گذاری شده است. این شب، طولانی ترین شب سال و زمان نزاع اهریمن با اورمزد، و تاریکی با نور است. هنگام طلوع خورشید، اورمزد بر اهریمن غالب شده و دوباره نور _که تجلّیِ اورمزد است_ زاده می شود. ایرانیان باستان در این شب تا نزدیکی های صبح بیدار می ماندند و با شادی و افروختن آتش و اشتغال به امور نیک، به اورمزد در این نزاع یاری می رساندند. هزاران سال می گذرد از «مهرپرستی»، اما «مهردوستان» همچنان یلدا را گرامی می دارند.
آقای من،
«مهرپرستان» یقین داشتند که صاحبی دارند، عاشقانه برای اورمزد شب زنده داری می کردند و می دانستند عواقب شوم بی صاحبی و اهریمنی شدن جهان را.
اکنون قریب به هزار و صد و هفتاد سال از غیبتتان می گذرد. هزار و صد و هفتاد سال است که ما نه تنها نوری نیفروخته ایم در جاده ی آمدنتان، بلکه هر جا فروغی یافته ایم از خاموش کردنش دریغ نکرده ایم…
هزار و صد و هفتاد سال است که هیچ کوششی برای برآمدن آفتاب نکرده ایم، و خو گرفته ایم به شب و اهریمن…
«مهرپرستان» می دانستند که چه یلدا را بیدار بمانند و چه نمانند، فردا آفتاب طلوع خواهد کرد و نور غالب خواهد شد، ولی با این وجود نه تنها خودشان، که ما را هم واداشته اند به جشن گرفتن یلدا و شب زنده داری و افروختن آتش!
مولای من،
ما هزار و صد و هفتاد سال است می دانیم که اگر نیکی را در جهان نگسترانیم، آمدنتان به تأخیر می افتد باز، اما آسوده سر بر بالین می گذاریم.
آقای مهرها و مهربانی ها،
خیلی طولانی شده است یلدایمان…
چه «عهد» ها که با روسیاهی خواندیم و بستیم و شکستیم و باز،
اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِاَمْرِكَ…
اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَهِ يَوْمي هذا وَ ما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَهً لَهُ في عُنُقي لا اَحُولُ عَنْها وَ لا اَزُولُ اَبَداً
اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الذّابّينَ عَنْهُ وَ الْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ…
(نوشته شده توسط: فاطمه بیات)
وحدت حوزه و دانشگاه
سؤال :طلبه و دانشجو در چه سطحى با هم می توانند قرار بگيرند و در پيشبرد علمی كشور نقش ايفا كنند؟
پاسخ : در زمينه چگونگى ارتباط بين اين دو قشر بسيار مهم و مؤثر در ابعاد مختلف كشور و ايجاد وحدت بين حوزه و دانشگاه طرحها و نظريات مختلفى ارائه شده است ولى همه آنها در اين نكته هم عقيده اند كه هرگونه پيشرفت ودستيابى به توسعه همه جانبه مستلزم ارتباط بين اين دو قشر و استفاده از نظرات و ديدگاههاى آنان مى باشد. اما در مورد چگونگى و نحوه ارتباط بين طلبه و دانشجو و دستيابى به وحدت، اجراى اقدامات ذيل لازم مى نمايد:
1- بررسى دو سيستم: تحقيق و پژوهش در نظام آموزشى و اجرايى حوزه و دانشگاه، گام اوليه و ابتدايى آرمان وحدت است. بايد در ابتدا سيستم هر دو نهاد، به درستى تحليل و تنقيح شود، اجزاء ماهيت هر يك، مشخص و عوارضى ناپايدار و قابل تفكيك، تبيين گردد تا سپس با در نظر گرفتن اين موارد، به ارائه راه حلهاى مناسب پرداخت.
2- تبادل معلومات: علوم حوزوى و دانشهاى دانشگاهى، با مطالب و اصطلاحاتى آميخته است كه حتى در بخشهاى مشترك و يا مشابه براى دانش پژوهان رشته ديگر، آگاهى از آن مفاهيم به دشوارى ميسر است. ازاينرو ارتباط مداوم فرهنگى، بين اين دو محفل علمى، ضرورى است و ثقل اين حركت را، دانشجويان و طلاب بر عهده دارند.
3- انتقال شيوهها: حوزه و دانشگاه از شيوههاى اختصاصى استفاده مى كنند كه براى نهاد ديگر، قابل استفاده است و يا مى توان با تغييرات مختصرى از آن بهره بردارى كرد. انتقال هشيارانه و آگاهانه اين شيوهها، گام مؤثرى در راه تكامل علمى است. اگر رابطه فرهنگى دو نهاد، در سطح انتقال معلومات بسنده شود، هيچگاه استغناء فكرى در اين دو محفل پديد نمى آيد. ضرورى ترين و اساسى ترين راه، انتقال و مبادله شيوهها و متدهاى علمى است (در بخشهاى مختلف تحصيل، تدريس، تحقيق و…).
4- براى استفاده موثر از اين دو قشر در جهت پيشبرد علمى كشور و دستيابى به توسعه برقرارى ارتباط سياسى بين اين دو قشر لازم مى باشد. مشاركت سياسى دو نهاد را بايستى جدى گرفت. بايد به حضور فعالانه دانشگاهيان، به ويژه دانشجويان، در مسائل حساس كشور چون انتخابات و… بها داد و از آنان در طرح و اجراى مسائل سياسى كمك گرفت و در شيوه سياست خارجى و برنامه ريزى داخلى و… از اين نيروهاى مستعد يارى جست. ازاينرو پايه ارتباط سياسى فعال بين حوزه و دانشگاه، مشاركت مساوى هر دو نهاد است.
5- يكى ديگر از اقدامات لازم براى دستيابى به اهداف مورد نظر و استفاده مؤثر از نقطه نظرات علمى اين دو قشر، ايجاد ستادى متشكل از برجستگان دو نهاد ياد شده براى برنامه ريزى آموزشى آن دو مى باشند تا آن زمان كه سيستم آموزشى و فرهنگى جامعه، از سوى دو نهاد برنامه ريز انجام مى يابد، ناهمگونى دو نهاد، طبيعى مى نمايد، نهاد شوراى عالى انقلاب فرهنگى، در مسائل حوزه، نقش و يا توان تصميم را ندارد. گويا فرهنگ جامعه، از طريق سيستم آموزشى جديد منتقل مى شود و حوزه در آن كم نقش و يا بى نقش است، بنابراين بايستى ستادى قوى و با قدرت اجرايى (متشكل از طراحان دو نهاد حوزه و دانشگاه) تشكيل يابد و برنامهريزى آموزشى دو نهاد را روشن و مشخص كند. در صورت عمل شدن اين طرح هر دو نهاد، از توانايى هاى بالفعل و بالقوه نهاد ديگر به راحتى مى تواند استفاده كند و در تكميل نهاد خويش يارى بجويد.
براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- مجله حوزه، شماره 18 و 35 2- رسالت حوزه و دانشگاه، ص 29،سيد عباس صالحى 3- دانشگاه اسلامى و رسالت دانشجوى مسلمان،بيانات مقام معظم رهبرى
منبع: WWW//porseman.org
کنترل زبان
پیامبر اکرم (ص):
شخصی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد ای رسول خدا مرا پندی ده حضرت فرمودند:زبانت راحفظ کن باز آن مرد گفت:مرا سفارشی کن ؛حضرت فرمودند زبانت را حفظ کن ،آن مرد برای سومین مرتبه درخواست خود را تکرارکرد واز پیامبر تقاضا نمود که او را پندی دهد،حضرت باز فرمودند:زبانت راحفظ کن وسپس ادامه دادند:وای بر تو آیا جز ثمره زبانها چیزی انسان را به رو در آتش جهنم پرتاب می کند؟(اصول کافی -ج۲ص۱۱۲)
امام صادق(ع):
پدرم مرا به سه چیز دستور دادو از ۳چیز نهی و جلو گیری کرد .از چیزهایی که امر کرد این بود که فرمود:فرزندم هرکس با افراد بد رفیق شود سالم نمی ماند ،هرکس به محفلهای بد برود متهم می گردد وهرکس مالک زبان خود نباشد پشیمان می شود .(مستدرک الوسائل ج۸ص۳۳۹)
حکیمی گوید :سود سکوت از سود سخن بیشتر و زیان سخن از زیان خاموشی افزون تر است .نشانه عاقل سکوت طولانی است ونشانه جاهل حرف زیاد .سر کسی را فاش نکن چنانکه نمی خواهی سرت فاش شود .
یه مشت آب نبات
دختر کوچولویی به مغازه ای رفت و مؤدبانه لیست خریدش را به مغازه دار داد، مغازه دار از ادب او خوشش آمد و گفت: چون دختر مؤدبی هستی یک مشت آب نبات از سبد جلوی در بردار، ولی دختر ساکت به مغازه دار نگاه کرد. مغازه دار گفت: بابا جان خجالت نکش یه مشت بر دار. دختر تأملی کرد و گفت: میشه شما یه مشت بهم بدین. مغازه دار با تعجب گفت: چرا خودت برنمی داری دختر بچه با زیرکی گفت: آخه مشت شما بزرگتره!
وقتی خدا همه آرزوها و خواسته های بزرگ و کوچک را میتواند برآورده کند، چقدر خوب است حاجت خود را با مشت خدا بخواهیم نه با مشت کوچک خودمان، درست مثل حضرت موسی(ع).
بعد از فرار از دست فرعون وقتی خسته و گرسنه به شهر مدین رسید برای دختران شعیب(ع) آب کشید همه منتظر بودند حالا برای مزد کارش چه می خواهد دیدند آرام زیر درختی رفت و دست ها را بالا برد: «رب إنّی لما أنزلت إلی من خیرٍ فقیرٍ؛ پروردگارا! هر خیر و نیکی به من برسانی، به آن نیازمندم.»
حضرت با وجود گرسنگی شدید تعیین نکرد که مثلا دو قرص نان به من بده، حضرت چیز کم و کوچکی نخواست،گذاشت به عهده خدا؛ و خدا چه نیکو بهترین ها و بزرگترین نعمت ها را نصیبش کرد؛ دامادی شعیب (ع) و مقام نبوت را.
ای خداوند اجابت!
هیچ خواستنی در آستان تو بی اجابت نمی ماند. ما را خواستن بیاموز.
مثل زنبور عسل
بنده يك وقتى در اوائل انقلاب، اين آيهى شريفهى سورهى نحل را خواندم: «اعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم. و اوحى ربّك الى النّحل ان اتّخذى من الجبال بيوتا و من الشّجر و ممّا يعرشون. ثمّ كلى من كلّ الثّمرات فاسلكى سبل ربّك ذللا يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للنّاس». گفتم بله، اين جوانهاى طلبه مثل زنبورهاى عسل رفتند بر روى گلهاى معرفتى كه از بيان امام روئيده بود، نشستند تغذيه شدند، بعد راه افتادند به سرتاسر كشور، به مردم عسل دادند، به دشمنان نيش زدند؛ هم عسل، هم نيش؛ نيش و نوش با هم. از هيچ دستهاى، از هيچ حزبى، از هيچ جمعيت ديگرى غير از روحانيت، اين كار برنمىآمد. و اگر اين نميشد، اين انقلاب اجتماعى به وقوع نميپيوست؛ انقلابى كه همان شعارى كه در تهران روز عاشورا داده ميشود، در فلان كورهدهِ يك استان دورافتاده هم مردم راهپيمائى ميكنند، همان شعار را ميدهند، همان حرف را ميزنند، همان درخواست را ميكنند. اين ميشود انقلاب اجتماعى؛ كه نتيجهاش سقوط آنچنان حكومتى است، و تشكيل اينچنين نظامى. استقامت و استحكام و ريشهدارى اين نظام به گونهاى است كه به توفيق الهى، قرنها اين نظام پابرجا خواهد بود.
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار علما و روحانيون خراسان شمالى ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
دومین سالگرد شهادت استاد علم و اخلاق
در گستره تاریخ و صحنه وسیع هنرنمایی معلمان و مسابقه پنهان علمی جوامع، نمودها گوناگون است در کار پژوهشی و آموزشی دانشمندان و اساتید ، نکات ظریف و مهمی وجود دارد نکاتی که سراسر درس آموز است و سزاوار تأمل، مواردی که شاید در محتوای سرفصل دروس نباشد یا کمتر به چشم بخورد، معمولا دانشجویانی که نکته سنج و ریزبین تر هستند تمام فاکتورهای اخلاقی و فن یاد دهی مدرس را رصد می کنند و طی چند جلسه نخست کلاس، روی کیفیت استاد نظر نمی دهند. دانشجویانی که در علومی آمیخته با فناوری در تحصیلند و موشکافانه تر استاد گرانقدر خود را توصیف کرده اند در کتاب علمداران بهشتی1 که زندگی نامه استاد فرهیخته جناب آقای دکتر مجید شهریاری را مورد مطالعه قرار داده بیاناتی را عنوان کرده اند که با مطالعه آنها به مطالب زیر رسیدم :
مقام ادب و تواضع استاد، خوشرویی و متانت در رفتار ، صمیمیت و شادابی در برخورد، بزرگواری فراوان در انتقال مفاهیم علمی و نیز اعتقاد ریشه ای و اصولی ایشان معیار محک بسیار اثرگذار برای دانشجویان ایشان تلقی می شود.
وقتی به دستخط لبریز از مهر دانشجویان چشم می دوزم احساسم جریحه دار می شود به راستی که با او عشق کرده بودند . در محضر ایشان بودن چه طعم شیرین و جاودانه ای برایشان داشته و چه اصولی را که از نمازهای خاشعانه و الهام بخشش دریافت کرده اند!
انسانی کامل و دلسوز که تک تک ثانیه های آموختن از معلوماتش ،گشودن دریچه ها و راه حلهایی بوده تا بدان طریق از ناپیداها و ابهامات گذر کرده و حقیقت و حلاوت دانایی را کسب نمایند.
بارور کردن نهال استعدادات ناب آدمی از دیگر زحمات این بزرگمرد به شمار می رفت مگر غیر از این است که معلمی به معنای حقیقی، تعلیمگر است که سعی مداوم در رفع عیوب خویشتن و طی سیر معنوی و شخصیتی خود داشته باشد و بعد روی شاگردان کار کند و رعایت این موارد همیشه مدنظر استاد بوده است. استاد شهریاری شخصی بود که با فتح باب گنجینه های نبوغ ذاتی هر شخص سعی بسزایی در رشد و تکامل علمی ایران عزیز داشته است و روند افزایش اعتماد به نفس جوانان ایرانی را با رفتار و منش خوب خود آموزش داده است. علاوه بر تمام طرح ها و پروژه هایی که برای اولین بار در کشور به ثبت و نتیجه مطلوب رسیده و موجبات تثبیت عنوان پیشرفتگی این مرزوبوم را فراهم نموده است تا جایی که ظلم و استکبار، حضور فیزیکی چنین وجود والایی را در صحنه دانشگاهی ایران مورد حمله و ترور قرار دادند تا به فریاد ننگین هوای نفس خود عمل کنند و به خودخواهی و غرور سرکشانه خود دست یازند غافل از اینکه آرمان ها و اهداف خالصانه انسانهای آسمانی، شهریاری هایی دیگر که در راه رضای حق درتلاش و تکاپویند پایان ناپذیر است و در جریان؛ به راستی که خون پاک شهدا همواره رهنما و عبرت آموز خیلی هاست تا در مسیر پایمال نشدن آن، کارها ادامه یابد و حقانیت و درستی راه همیشگی شود.
امروز در دومین سالگرد غم انگیز این شهید فرزانه ضمن عرض تسلیت به خدمت خانواده ارجمند ایشان تنها یک کلام میتوانم بگویم : ای شهید!ما با دست خالی ولی با توکل به خدا و پر توان راهت را ادامه می دهیم و از راههایی که برای نیل به این مقام مدد جستی؛ غافل نخواهیم شد قرآن و کلام سنت نبوی که بواقع بیانگر تمام خوبیهاست.
روحت بلند و راهت پررهرو توئی اسوه آموزگاری نیکو
توئی که از پرتو اندیشه و عملت اندیشمندانی به ثمر رسیده اند و در رهند
توئی که از آینه عملت، زلالی پاکی می رسد و قشنگی افتخار برای ایران اسلامی؛
عملی که غایتش به سرمنزل مقصود حقیقی راه می یابد.
ماه محرم و دسته حسینیه اعظم استان زنجان
توصیف حماسه خالصانه حسینی
امام حسین (علیه السلام) امامی مظلوم ، محبّی که در سخت ترین شرایط روزگار با وقار و اخلاص و شهامت، به وصال پروردگار نائل گشت و به واقع اسطوره ای است که همواره برای دعوت به دین اسلام و ثابت قدم ماندن در ایمان پیشوای شیعیان است .
ایام محرم برای ابراز ارادت جمعی که به آن حضرت عشق می ورزند، بهانه ای است که با معرفت و بصیرت در قالب دسته ی عزاداری و موکب هایی در مساجد و کوچه و خیابان ها حرکت کنند در این میان شهر زنجان - معروف به پایتخت شور و شعور حسینی - بیشتر در خور توجه واقع می شود .
وارد شهر که می شویم، ماتم و عزا همه جا را فرا گرفته. در مرکز شهر، آرامشی خاص که ناشی از حزن همگانی است،جلوه می کند؛ معنویتی دلنشین بر کوچه و بازار سایه گسترده که با برپایی دسته های عزاداری این معنویت چندین برابر می شود،گویا انسان عطش این فضای آرام را دارد لذا هر کس به گونه ای از دل مشغولی ها و روز مرگی های زندگی دست شسته است .
شهر در عزای پسر پیغمبر است، تیرگی پرچم های شهر گوشه ای از سیاهی آسمان در روز عاشوراست و نور و جلای عشق حسینی ودیعه ای خدادادی در دل و جان زنجانی ها بوده که با حضور و سینه زنی و زنجیر زنی این تعصب و غم خود را ابراز می کنند.
در خیابان ها اندک اندک خیمه های عزای سالار شهیدان به پا شده و همه در انتظار عصر تاسوعا و حرکت پُر شور و عظیم دسته حسینیه هستند.در مرکز شهر جایگاه هایی مخصوص فیلمبرداری و عکاسی و شکار لحظه ها آماده است ،لحظاتی که اگر این چنین ثبت و ضبط نشود ، شاید اتفاق آن صحنه را باور نکنیم . حال این سؤال به ذهن می رسد قیام عاشورا با چه دوربین هایی ضبط گردیده که بعد از هزار و اندی سال همچنان نمایشگر حساس ترین و دقیق ترین حالات نبرد عاشقان ولایت است.
همچنین چادر های سُرمه ای رنگی به منظور جمع آوری نذورات مستقر است که معمولاً بخشی از این نذورات جهت تقویت فرهنگ عاشورایی و زنده نگه داشتن راه امام حسین صرف می شود، این چادرها شباهت زیادی به خیمه های شیر زنان کربلا دارد که در تقویت اراده مردان خود در پیروی از خط مولایشان نقش به سزایی داشتند.
علاوه بر آن، وسایل صوتی ثابت از چند روز جلوتر تهیه شده اند تا از این طریق فریاد خود را به گوش جهانیان برسانند خبر از پیش در کل جهان پیچیده و همگان منتظر چنین مراسم عظیم و با شکوهی اند ، حضور میهمانان داخلی و خارجی در این روز گویای استقبال جهانی است.
در مسیر دسته ، گاو وگوسفندانی جهت قربانی آماده شده اند که سرو صدایشان در آن ساعت شکننده سکوت قبل از دسته است. گویا در این ایام همه چیز و همه کس در غم و ماتمند. چشمان مظلومانه این زبان بسته ها و بغض گره بسته در گلوی در و دیوار شهر ، نمونه هایی است که تصور گریان بودن آسمان در عاشورای سال 61 هجری را آسان می کند .
لحظه به لحظه با نزدیک شدن به ساعت 2 بعدازظهر عده ی بیش تری از مرد و زن، پیر و جوان و کوچک و بزرگ دیده می شوند که برای جاودانه کردن نام و یاد سالار شهیدان از راه دور و نزدیک آمده اند.جمعیت از سمت درب مسجد حسینیه اعظم شروع به حرکت کرده و منظم و هم صدا به سمت مرکز شهر به راه می افتند، طولی نمی کشد که در مسیر دسته جای سوزن انداختن نمی ماند.در ابتدای دسته پرچم های سیاه ، سبز و قرمز رنگی حمل می شود که نوشته « یا ابوالفضل » و « یا حسین » بر رویشان یادآور قیام خونین عاشورایی اند. کودکانی سیاه پوش با سر بند سبز «یا علی اصغر» بر دوش پدرانشان،دستان کودکانه خود را به سینه هایشان می زنند، جوشش عشقی ناب در خانواده های ایرانی را نمایان می سازد.
بانگ یا ابوالفضل عزاداران که از قلب پُر شور آنان برمی خیزد و همین طور حضور گرم و بی ریا و خالی از بدعت آنها حائز اهمیت است چرا که در عزاداری ها همچون سالهای گذشته کتل و علم به چشم نمی خورد و تنها دستان پر احساس حاضرین، عظمت و شکوه مراسم را دو چندان می کند.
اشک ها بر صفحه دیدگان عزاداران نقش می بندد که به راستی تعیین پاداش ریزش اشک به یاد امام حسین(علیه السلام) را تنها خدا می داند، البته خداوند به کمتر از بهشت برای این افراد راضی نخواهد شد. به امید آن که چنین اشک هایی با بصیرت و معرفت بیشتر از چشمان همه ی شیعیان جاری شود.
نوشته شده توسط فاطمه مسچی
کلّ یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا...
برای مباهله می رفتید آقا که کودکانتان را بردید، زنانتان را هم بردید و انفستان را هم؟…
همچنان که جدّ بزرگوارتان شما را برد برای مباهله با مسیحیان نجران. چه دلِ حق باوری داشت اسقف اعظم نجران که وقتی دید، پيامبر بزرگوار اسلام در حالي كه شما را در آغوش دارد و دست امام حسن(علیه السلام) را در دست، از دروازه مدينه خارج ميشود و پشت سر او تنها يك مرد و زن ديده ميشوند، آن مرد، علي(علیه السلام)و آن زن، فاطمه(سلام الله علیها) بودند، گفت:
«من معتقدم كه مباهله به صلاح نيست. اين پنج چهره ی نوراني كه من ميبينم، اگر دست به دعا بردارند، كوهها را از زمين ميكنند، در صورت وقوع مباهله، نابودي ما حتمي است و چه بسا عذاب، همه ی مسيحيان جهان را در بر بگيرد.» و منصرف شدند از مباهله…
انسان چه فراموشکار است، چند سالی بیش نگذشته بود که مردم فراموش کردند این ماجرا را و این بار شما به مباهله رفتید با تمام هستی تان. ولی کسی نلرزید و کسی ندید حقانیتتان را، حتی رحم نکردند به نوزادی که هیچ سلاحی برای دفاع نداشت جز اشک…
آقای خوبم، هزار و چهارصد سال می گذرد از عاشورای شما، ولی عاشورا و کربلا هنوز تمام نشده است، اوضاع جهان خیلی آشفته است آقا…
این روزها کودکان غزه را می بینم که هر روز خونشان جامه های سپیدشان را رنگین می کند، بی گناه،
و مادرانشان صبورانه اشک می ریزند و می گویند: ربّ تقبّل منّا هذا القربان…
حالا دیگر یقین دارم که کلّ یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا…
آقای خوبم، فجایع این روزهای غزّه تلاقی دارد با محرم و عاشورای شما،
کودکان غزه به خاک می افتند تا صدای قهقهه ی ابلیس بلندتر شود و چنگالش را بیشتر فرو کند در حلقوم بشریت…
نوشته شده توسط: فاطمه بیات
نیایش
خداوندا !
چگونه مرا یکّه و تنها رها می کنی
در حالی که کفالتم را بر عهده داری؟
( فرازی از دعای پرفیض عرفه)
منتظران مهدی (عجل الله)
محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن
بساطش آموزه است نه موزه
تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن
نماد شعور مذهب است نه فقط شور.
منتظر مهدی (عجل الله ) به هوش باشید !
که حسین (علیه السلام) را منتظرانش کشتند.
آقا فرموده اند:
خوف را همراه رجا حتماً به دلها بدمید؛ و خوف را بیشتر. اینکه ما آیات رحمت الهی را بخوانیم و یک عده ای را غافل کنیم و نتیجه اش این بشود که خیال کننـد - با یک توهم معنویت - غرق در معنویتند از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن ، بشارت مخصوص مؤمنین است.؛ اما انذار برای همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه می کند. شخصی عرض می کند: یا رسول الله ! خدامند فرمود: « لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر».این گریه برای چیست؟ می فرمایند: « أولا اکون عبداً شاکراً»؛یعنی اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایه ی آن مغفرت سست خواهد شد. در همه حال، انذار باید بر دل ما و مستمعان ما حاکم باشد. راه، راهِ دشواری است؛ بشر بایست خود را برای پیمودن این راه و رسیدن به آن سر منزل آماده کند.
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در دیدار با روحانیون و مبلغان در آستانه ماه محرم84/11/5
یا حسین (علیه السلام)
سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاک قبر او قرار داد،
سلام بر آن کس که (محل) اجابت دعا در زیر بارگاه اوست.
(فرازی از زیارت ناحیه مقدسه )
معرفی کتاب
هیئت
کتاب هیئت، به فضیلت و آیین مجالس ذکر اهل بیت ( علیهم السلام ) در بیان و سیره ائمه هدی ( علیهم السلام ) حضرت امام خمینی ( قدس سره) و رهبر معظم انقلاب ( مدظله العالی ) در بخش های مختلف به جایگاه عزاداری اهل بیت ( علیهم السلام) و مجالس ذکر و توسل ، جایگاه منبر و تبیین معارف دینی در مجالس عزای اهل بیت (علیهم السلام) ، جایگاه مداحی در مجالس ذکر و عزای اهل بیت (علیهم السلام) ، جایگاه مداحی در مجالس ذکر و عزای اهل بیت (علیهم السلام) می پردازد ، که در نوع خود منبعی است بی بدیل برای رجوع اهل منبر ، ذاکرین و مداحان اهل بیت ، خدمتگزاران و متولیان جلسات ذکر و پند برای عموم اهل هیئت و ارادتمندان و محبین اهل بیت (علیهم السلام) مفید و پر ثمر خواهد بود.
مولای من
مولای من،
تویی که احسانم فرمودی،
انعامم کردی ،
نیکی نمودی،
فضل و کرامت نصیبم ساختی و نعمت هایت را به اکمال رساندی.
( فرازی از دعای پرفیض عرفه)
آقا فرمودند
در مجالس عزاداری ماه محرم، این سه ویژگی باید وجود داشته باشد:
1. عاطفه را نسبت به حسین بن علی و خاندان پیغمبر ( علیهم السلام) بیشتر کند.
(علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحکم تر سازد)
2.نسبت به حادثه عاشورا، باید دید روشن و واضحی به مستمع بدهد.
3. نسبت به معارف دین، هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان - ولو به نحو کمی - کند
نمی گوییم همه منبرها باید برخوردار از همه این خصوصیات باشند و به همه
موضوعات بپردازند؛ نه، شما اگر یک حدیث صحیح از کتابی معتبر را نقل و همان را
معنا کنید کفایت می کند.
( مقام معظم رهبری( مد ظله العالی) در جمع روحانیون
استان کهگیلویه و بویر احمد در آستانه ماه محرم17/3/73)
ده شب با عاشوراییان
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
ight; line-height: 200%; direction: rtl; unicode-bidi: embed;" dir="RTL">از خود جای پایی به وسعت تاریخ به جای می گذاشت!
کودکی در میان آغوش و دخترکی خسته از شیرین زبانی و بازیگوشی در کجاوه ای طرف دیگر همان تاریخ،
روی زانوی عمه ای خوابش برده است.
و علمی که گویی سر آرام گرفتن و خفتن ندارد و مردی با این همه اهل و عیال و نزدیکان.
آنچه مشخص است ، این کاروان بوی خون می دهد!
و نغمه استرجاع و صدایی آرام و خواهر نشنو، چنین می گوید : این کاروان میرود و اجل از پی اوست!
همه چیز همانجا تمام می شود وقتی اکبرش به او بگویید:اولسنا بِالحق (آیا ما بر حق نیستیم؟)
و او پاسخ آری اش را چنین بگیرد که: پس باکی نیست!
راه او خون می طلبد ، مرد کیست؟!
منبع: ساعت سه بعد از ظهر ،کمی آن طرف تر از فرات
معرفی کتاب
آذرخش کربلا:
آذرخش کربلا برگرفته از کتاب آذرخشی دیگر از آسمان کربلا و همچنین کتاب در پرتو آذرخش است که به تألیف آیت الله محمد تقی مصباح یزدی و با تدوین و نگارش غلامحسین محرمی و نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) آماده طبع شده است.
این کتاب با محور قرار دادن قیام جاودان امام حسین (علیه السلام) آن را با رویکرد جامعه شناسی، انسان شناسی و روان شناسی مورد تحلیل و مداقه و کاوش قرار داده است. بحث و توضیح اهداف قبام عاشورا با بررسی مفهوم اصلاح، معنا و مفهوم امر به معروف و نهی از منکر، مصادیق آنها در جامعه و مراتب امر به معروف و نهی از منکر و ذکر راه کارهایی جهت مقابله با توطئه های اجتماعی، بیا وظایف حکومت و مردم در شرایط حاضر و تحلیل روزگار زمان امام حسین (علیه السلام) با تأکید بر نقش وراثت، محیط، حاکمان و ابزارهای حکومتی آنان از جمله مباحثی است که در این کتاب به رشته تحریر در آمده است.
معرفی کتاب
رسانه شیعه:
رسانه شیعه، جامعه شناسی آئین های سوگواری و هیئت های مذهبی در ایران با تأکید بر دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نوشته محسن حسام مظاهری از انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل است که به تاریخ تحلیلی تأسیس، تکوین و استمرار آئین ها و مجالس سوگواری مذهبی، گونه بندی هیئت های مذهبی، هیئت های سنتی، هیئت های انقلابی دوران جنگ و پس از جنگ، هیئت های عامه پسند و شبه هیئت ها می پردازد.
مسابقه روزانه کربلایی
{ * مسابقه یاران کربلایی * }
پذیرای دل نوشته های شما هستیم.
«ای حضرت حرّ » می خواستم برایتان بنویسم …
ده شب با عاشورائیان
شب اول:
گویا شهر را نقابی بزرگ در خود فرو برده بود! حتی زنان و کودکان نیز نقاب به چهره داشتند! آن همه نامه و این
همه بیعت و تشت هایی که زنان را هم برای بیعت به مسجد کشاند و پسر عقیل را در اضطرابی بزرگ فرو کشید.
طولی هم نمی کشد که بادِ زمان، نقاب از چهره این جماعت صد رنگ بر می کشد و آن همه بیعت ، سنگ
می شود و آن همه اطاعت، خاکستر! و همه را یکجا از روی بام ها، تقدیم مسلم می کنندو او، گویا افق را نشانه
رفته و تنها یک کلام بر لب دارد: یکی به حسین من بگوید، برگرد!
منبع: ساعت سه بعد از ظهر ،کمی آن طرف تر از فرات
یا صاحب زمان(علیه السلام)
خبر از یار نیامد
سلام بر محرم
علت باز ماندن افراد از یاری ولی خدا
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
مسئلة اساسي و عبرتآموز اينكه؛ اگر قبلاً انسان خودش را براي همراهي با وليّ خدا آماده نكرده باشد, عقب خواهد ماند. سيّدالشّهدا(ع) از ماهها قبل اعلام موضع كردند, يك نمونة آن طرمّاح بود كه در راه با چند نفر ديگر, به حضرت برخورد كردند (يكي دو منزل با كوفه بيشتر فاصله نداشت) حضرت پرسيدند: «وضع كوفه چگونه است؟» گزارشي داد كه وضع كوفه خوب نيست, قلوب مردم با شما, اما شمشيرهايشان عليه شماست, ما كه از كوفه بيرون ميآمديم, در مخليه, لشكر انبوهي براي جنگ با شما جمع شده بود كه تاكنون لشكري به اين عظمت و وسعت نديده بوديم, از آن طرف, طرمّاح براي خانوادهاش آذوقه ميبرد؛ لذا به حضرت عرض كرد: اجازه بدهيد آذوقهها را برسانم و برگردم. حضرت فرمودند: «سعي كن زود بيايي». رفت, زود هم برگشت ولي وقتي به همين منزل رسيد، خبر شهادت سيّدالشّهدا(ع) را شنيد. از ماهها قبل سيّدالشّهدا(ع) از مدينه خارج شده و اعلام موضع كردهاند, بعد از 6 ماه كه حضرت در محاصرة دشمن قرار گرفته, تازه ايشان براي زن و بچهاش آذوقه ميبرد. نقطة ضعف بالاتر اينكه, به حضرت نصيحت ميكند ـ به اين خيال كه حضرت محتاج نصيحت اوست ـ گفت: بياييد به يمن برويم, كوفيان وفادار نيستند من براي شما در كوهستانهاي يمن بیست هزار شمشير زن آماده ميكنم تا جنگ را از آنجا شروع كنيد. غافل از اينكه 20 هزار شمشيرزن كه مثل شما بخواهند آذوقة زن و بچه را بر سيّدالشّهدا(ع) مقدم بدارند, به درد سيّدالشّهدا(ع) نميخورند. پس اگر با تمام وجود آماده نبوده، مشغول آذوقة زن و بچه و نام و نشان باشيم, مسلّم است كه وليّ خدا تنها ميماند.
آنهايي كه به حضرت كمك نكردند, چند دسته بودند؛ يك دسته كساني هستند كه در صف دشمن رودرروي سيّدالشّهدا(ع) ايستادند و تا حدّ ريختن خون ايشان مقاومت كردند. دستة ديگر كساني بودند كه, بيتفاوت نشسته, فقط نصيحت كردند كه, به كوفه نرويد اگر برويد كشته ميشويد, و با كشته شدن شما زمين خالي از حجّت ميشود. بعضي هم مثل عبيدالله جعفي, از كوفه خارج شده بود تا در جريان نباشد اما حضرت در راه با او برخورد كردند و فرمودند: «عبيدالله، وضع تو به خاطر عثماني بودن خوب نيست اگر به ما ملحق شوي همة گذشتهات جبران ميشود». در جواب گفت: من از كوفه خارج شدم تا خيالم راحت باشد, حالا دوباره خودم را گرفتار كنم. نه با شما هستم نه با ابن زياد, ولي اسب تندرويي دارم كه هر كه سوار بر آن شده دشمن نتوانسته او را بگيرد, آن را به شما ميدهم كه فرار كنيد. تلقي اين آدم را ببينيد در مقابل دعوت حضرت حاضر شد؛ مثلاً ماشين آخرين سيستم يا هواپيماي شخصي خود را بدهد كه حضرت سوار شوند و از محاصرة ابن زياد بيرون روند غافل از اينكه, حضرت آمدهاند تا ابن زياد را محاصرة تاريخي كرده, شكست دهند.
عدّهاي نيز مشغول طواف و تلاوت قرآن بوده, از سيّدالشّهدا(ع) غافل شدند. حال آنكه وقتي سيّدالشّهدا(ع) راه افتادند, در كعبه ايستادن, مشكلي را حل نميكند. مسئلة اساسي كمبود معرفت است. اينكه انسان نفهمد تنها راه، راه «وليّ خدا» است, اينكه انسان خيرخواهي خود را براي وليّ خدا از حدّ پيشكش كردن اسب و مانند اينها, جلوتر نبرد, اينكه؛ خودش را به اصطلاح فهميمتر از وليّ خدا بداند و خيال كند اين حق را دارد كه وليّ خدا را موعظه كند, عوامل تنهايي وليّ خدا و جدايي حساب ما از اوست.
در مقابل, حضرت ابوالفضل(ع) سرآمد همة كساني بودند كه از روي بصيرت و درايت به حضرت پيوستند, اگر همة مقاتل را بگرديد، يكجا نمييابيد كه موّرخان نقل كردهاند كه حضرت پيشنهادي به امام داده باشند كه مثلاً برويد يا نرويد, جنگ كنيد يا نكنيد, زن و بچه با خودتان ببريد يا نبريد, كاملاً ميدانند كه سيّدالشّهدا(ع) موعظه لازم ندارند و اگر انسان ميخواهد بهره ببرد, بايد همراه حضرت شود.
عدّهاي هم كساني بودند كه دير آمدند؛ چند نفر از بزرگان بلخ وقتي نامة حضرت به دستشان رسيد با سخنرانيهاي تند ديگران را تحريك كرده, راه افتادند ولي وقتي رسيدند كه ديگر دير شد و ماجراي كربلا تمام شده بود؛ چون از قبل آمادگي نداشتند.
الف ـ علاقه به دنيا: اگر در دل انسان هوسي باشد اين هوس در جايي راهش را از اولياي خدا جدا ميكند ولو ممكن است قدمهايي همراه با اولياي خدا برود اما آنجايي كه اين هوس سر بر ميدارد راه انسان را از وليّ خدا جدا ميكند. تأخيرها, سستيها, كم معرفتيها و… از همه مهمتر, تعلق به دنياست كه موجب ميشود انسان تا مرز ريختن خون سيّدالشّهدا(ع) پيش برود. همان كساني كه براي سيّدالشّهدا نامه نوشته بودند, براي حفظ دنيا و غنيمت بردن از يكديگر سبقت ميگرفتند تا پيش ابن زياد, عزيز شوند. كار آنها در اثر حبّ دنيا به جايي رسيد كه صفشان را از سيّدالشّهدا(ع) جدا كردند. عمر سعد كسي است كه در لشكر صفين, اگر فرمانده نبوده لااقل شركت داشته است اما حالا فرماندهي لشكر ابن زياد را قبول كرده! طمع در گندم ري, ريشة اين تغيير موضع بود. وقتي به او پيشنهاد فرماندهي لشكر را دادند يك شب مهلت خواست. در واقع ابن زياد نوعي تزوير كرد, اول تجهيز كرد و فرماندهي آن را همراه با حكومت ري, به عمر سعدداد چون ري, آن روز بخش عظيمي از منطقة حكومت اسلامي بود, بعد كه براي حركت آماده شد به او گفتند: شورش خوابيده و سركوب شده بايد به كربلا بروي. گفت: نميروم, گفتند مهم نيست. حكومت ري را برگردان. گفت: اجازه دهيد فكر كنم, تا صبح قدم ميزد و تأمل ميكرد و ميگفت: «ميگويند» يك آخرتي هست يعني از لفظ «يقولون» استفاده ميكرد و بالاخره به جنگ سيّدالشّهدا(ع) رفت. حضرت بين دو لشكر با او صحبت كردند و فرمودند: چرا در اين كار شركت كردي؟! گفت: دنيايم چنين و چنان است. حضرت فرمودند: من, تأمين ميكنم. بهانههاي زيادي آورد, آخر هم زير بار نرفت؟
تعلّق خاطر به دنيا درجايي انسان را رودرروي اولياي خدا قرار ميدهد و اين خطر براي همه ما جدي است. بعضي از بزرگان تعبير خيلي زيبايي داشته, ميگفتند: يكي از اقسام گريه در مراسم سيّدالشّهدا(ع) گرية خوف است كه انسان واقعاً خائف باشد, نكند روزي پيش بيايد مثل مدعياني كه نامه نوشته بودند كه, باغهاي ما آماده, نهرهاي ما جاري و مزارع ما خرم و آباد است, منتظر قدوم شما هستيم اما وقتي كه وليّ خدا آمد تيغ روي او بكشيم, بعد از دعوت, او را محاصره كنيم.
ب ـ جمع بين دنيا و آخرت: عامل ديگري كه موجب جدايي از سيّدالشّهدا(ع) و حتي موجب قرار گرفتن در صف ابن زياد شد, اين بود كه عدّهاي ميخواستند بين دنيا و آخرت جمع كنند. با خود تصفية حساب نكرده بودند تا بتوانند يكي از ايندو را انتخاب كنند؛ لذا خداوند متعال فتنهها را پيش ميآورد تا انسان يكي را انتخاب كند. عدهاي گفتند: سري كه درد نميكند دستمال نميبندند, نه با سيّدالشّهدا(ع) ميجنگيم و نه با ابن زياد درگير ميشويم, چون سهم ما از بيتالمال قطع ميشود. ابن زياد با 20 الي 30 نفر سرباز به اضافة 10 يا بیستنفر از سران اقوام در دارالاماره بودند. ابن زياد اول چند نفر از اين سران را بالاي دارالاماره فرستاد، گفت: مردم را موعظه كنيد و بگوييد لشكر شام در راه است مقاومت بيفايده است. چرا ميخواهيد بجنگيد؟ شما كه در مقابل لشكر شام نميتوانيد مقاومت كنيد. بعد هم گفت: به مردم بگوييد هر كس تا شب در اينجا باقي بماند سهمش از بيتالمال قطع ميشود, بعد هم به يكي از همين سران دستور داد تا يك پرچم سفيد به دست بگيرد و بگويد: هر كس زير اين پرچم بيايد در امان است مردم هم گروه گروه زير پرچم ميآمدند, لذا آن چند نفر, چهار هزار نيرو را با نيرنگ جمع كردند.
اينكه آدم بخواهد جمع بين دنيا و آخرت كند؛ يعني هم نماز بخواند, هم دين داشته باشد, نه با يزيد بجنگد نه با سيّدالشّهدا(ع), ارادة جمع بين اينها موجب شد قدم به قدم آمدند به لشكر نخيله, آمدند با اين نيّت كه انشاءالله صلح ميشود, بعد هم گفتند: برويم كربلا انشاءالله اتفاقي نميافتد, كم كم كار به جايي رسيد كه از همديگر سبقت ميگرفتند مبادا از غنيمت عقب بمانند و مبادا پيش ابن زياد بگويند: اين افراد كوتاهي كردند. غافل از اينكه؛ تنها ماندن سيّدالشّهدا(ع) بزرگترين جرم است, لازم نيست با ايشان بجنگيم. همين كه دو صف ايجاد شد (صف سيّدالشّهدا(ع) و صف يزيد), بايد به هر قيمتي شده در صف سيّدالشّهدا(ع) باشيم نه در صف ابن زياد, ولو آخر كار صلح شود. اينكه انسان خيال كند اگر كار به كشتار و ريختن خون سيّدالشّهدا(ع) نرسد, در لشكر ابن زياد بودن جرم نيست, از نقطه ضعفهاي اساسي است. عدهاي بر اين فكر بودند كه ميشود مسلمان بود ولو زير چتر ابن زياد!! حالا ابن زياد حاكم باشد يا امام حسين(ع) چه فرقي ميكند. مثل كساني كه الآن در آمريكا هستند و خيال ميكنند دينشان را هم حفظ ميكنند, زيرا آمريكا نميگويد نماز نخوانيد, اصلاً كاري به دين ما ندارند؛ اتفاقاً در آنجا مسلماني بهتر و بيشتر است!! غافل از اينكه نبودن در صف سيّدالشّهدا(ع) گناه كبيره و اعظم كبائر است. حر(ره) يك شخصيت بسيار بسيار محترم و فوقالعاده است, و با توجه خود, معجزه كرده است و يكي از نمونههاي توبه است. وقتي براي عذرخواهي خدمت سيّدالشّهدا(ع) آمد, به آقا عرض كرد؛ گمان نميكردم كار ابن زياد با شما به اينجا برسد!! اين فكر, خودش عين جرم است, بر فرض كار ابن زياد با سيّدالشّهدا(ع) به اينجا نميرسيد, مگر بايد كار به جنگ برسد تا شما در صف سيّدالشّهدا(ع) قرار بگيريد؟! مگر انسان معذور است، در صف ابن زياد باشد و سيّدالشّهدا(ع) را تنها بگذارد؟
ج ـ احساس عدم احتياج به وليّ خدا: اينكه جرم را تا به آخر نرسيده, جرم ندانستن و به دنبال جمع دنيا و آخرت بودن, تأخير داشتن, خود را محتاج وليّ خدا نديدن, اينكه ميشود جزء اولياي خدا بود و بهشت رفت اگرچه همسفر سيّدالشّهدا(ع) نباشيم, جرمهايي است كه وجود داشته و علت تنهايي سيّدالشّهدا(ع) شده است. خيال ميكردند براي اصلاح شدن نيازي به سيّدالشّهدا(ع) نيست؛ لذا طواف كرده, نماز ميخواندند, چله نشيني ميكردند تا تهذيب حاصل شود.
به ما دستور دادهاند مهيّاي ظهور باشيد؛ چون ظهور دفعتاً واقع ميشود, اصحاب امام زمان(ع) به علت آمادگي, به محض شنيدن نداي حضرت، همگي در مكّه جمع ميشوند. خوب اينها كه بيكار نيستند ولي طوري آمادهاند كه اگر آب دستشان باشد, زمين گذاشته, ميروند. حبيب بن مظاهر در ميان راه حمام با مسلم بن عوسجه برخورد كرد و گفت: كجا ميروي؟ گفت: ميروم تنظيف, گفت: وقت اين كارها نيست از سيّدالشّهدا(ع) نامه رسيده, بايد رفت. از وسط راه, خانه نرفته برگشتند و به طرف كربلا رفتند. اين آمادگي خيلي فرق ميكند با آن كسي كه در زمان رسيدن سيّدالشّهدا(ع) به كربلا, تازه براي زن و بچهاش آذوقه ميبرد. خيلي هم دوست دارد به حضرت كمك كند ولي از قبل فرصتها را تخمين نزده, خودش را مهيّا نكرده, اهل سرعت و سبقت نبوده, پيدا است چنين آدمي عقب ميافتد. اشتغال انسان به كار خويش و اينكه دلمشغولي انسان، كار وليّ خدا نباشد, يا اينكه صبح كه بلند ميشود فكرش اين نباشد كه, امروز كجاي كار امام زمان(عج) زمين است تا من بردارم، مشكل ساز است. البته بار ما را امام زمان(عج) برميدارد، نه اينكه ما ايشان را ياري كنيم. در صلواتي كه از امام حسن عسكري(ع) براي امام عصر(ع) نقل شده, آمده است: « اللهم ّانصره و انتصر به لدينك و انصر به اوليائك و اوليائه و شيعته و أنصاره»11 خدايا او را ياري كن و به وسيلة او, دوستان خود را و دوستان او را و شيعيان و ياران او را, ياري كن. به هر حال بايد ديد كجاي اردوگاه سيّدالشّهدا(ع) خالي است، همانجا را پر كرد. دنبال كار خودمان نباشيم، اگر ما به دنبال آيتالله شدن باشيم و آن يكي, به دنبال خانه خريدن باشد, حتماً اين تعلقات، ما را از وليّ خدا دور ميكند. مؤمن بايد اول صبح كه بر ميخيزد همّت و فكرش اين باشد كه كجاي اردوگاه وليّ خدا خالي است, خودش را در آنجا حاضر كند. اگر اين آمادگي و حالت انتظار وجود داشت انسان به نصرت وليّ خدا موفق ميشود, همينكه حضرت پرچم برداشت چنين شخصي آماده است. همة كارهايش را كرده, نه اينكه وقتي جنگ شروع شد تازه به فكر نماز و روزههاي قضا و به فكر قرضهايش باشد. حالا كه سيّدالشّهدا(ع) به ميدان آمده, وقت نماز قضا خواندن نيست اينها را بايد قبلاً ميخواند بايد خود را به هر قيمتي شده به سيّدالشّهدا(ع) برساني ولو اينكه اين دو ركعت نماز را نخواني ولو همة قرض عالم روي دوش تو باشد, تا بروي قرضت را بدهي كار تمام شده است.
در هر صورت, اين آماده نبودنها و غفلتها, سلسله عواملي است كه موجب جدا شدن افراد مختلف, از سيّدالشّهدا(ع) و تنها شدن حضرت شد.
(سيد محمد مهدي ميرباقري. ماهنامه موعود شماره 83)
هدف از آفرینش انسان در قرآن
موضوع: هدف از آفرینش انسان در قرآن
استاد راهنما: سرکار خانم چهل امیرانی
پژوهشگر: زهرا اسکندری
چکیده
در فصل اول، به کلیاتی از پژوهش شامل : تعریف و تبیین موضوع پژوهش ، اهمیت ، ضرورت و هدف انجام آن ، بررسی پیشینه موضوع ، روشی که تحقیق حاضر بر اساس آن انجام پذیرفته و ذکر مفاهیم و اصطلاحات کلیدی پرداخته شده است
فصل دوم تحت عنوان آفرینش انسان که نقطه ی شروع تحقیق است با تشریح مراحل خلقت آدمی نهایت ضعف انسان و بی ارزش بودن مواد اولیه خلقتش را بیان می کند.
فصل سوم نگاهی دارد به امتیاز ها و کمالاتی که دارا بودن آن صفات سبب کرامت و فضیلت انسان بر موجودات مادی دیگر شده است .
فصل چهارم تعریفی جامع و قرآنی دارد بر ویژگی های ضد ارزشی و صفات رذیله ای که وجودش در نهاد آدمی سبب سقوط به اسفل السافلین است .
فصل پنجم گذری دارد بر دیدگاه های مختلف درباره آفرینش انسان.
و در فصل پایانی به هدف آفرینش انسان در قرآن و جایگاه انسان در خلقت که همان خلیفه اللهی است و انسان کامل به عنوان هدف نهایی خلقت پرداخته شده است.
نتیجه گیری
از مجموع مطالبی که پیرامون «هدف از آفرینش انسان در قرآن» بیان شد به دست می آید که : انسان اگر چه هنگام پیدایش خود در نهایت ضعف پا به عرصه وجود می گذارد لکن وجود استعدادها و غرایز و تمایلات بسیاری ،زمینه رشد و تکامل خارق العاده او را فراهم می سازد.
بر طبق آیه (56 سوره ذاریات )،فلسفه خلقت انسان عبودیت است؛ البته عبادت همراه با علم ، به بیان دیگر انسان عالم عابد انسان به مقصد رسیده است آفرینش انسان پوچ و بیهوده و بدون هدف نیست و هدف از آفرینش انسان رشد و اوج و شکوفایی و پر کشیدن به سوی قرب خداست و این کار در پرتو بندگی و پرستش خالصانه و آگاهانه او ممکن است.
وسر انجام اینکه انسان مخلوق خداوند ، خلیفه در زمین است لذا انسان برای رسیدن به آن کرامت و نائل شدن به آن مقام برین نیارمند ظهور صفات ارزشی و محو صفات ضد ارزشی در خود است اینجاست که ارزش و مقام انسان نمایان می شود تا آنجا که ملائکه قادر به تشخیص آن نبوده و از بین مخلوقات تنها انسان توانایی درک اسرار آفرینش را پیدا می کند.
معرفی موسسه مطالعات و تحقيقات علوم اسلامي
دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى در سال ١٣٦٧ به همت استاد آيت الله عميد زنجانى با هدف خدمت به پيشرفت علوم اسلامى و با انگيزه اسلامى و علمى تأسيس گرديد و اساسنامه آن به طور رسمى به ثبت رسيد و متعاقبا” از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به عنوان (( مركز فرهنگى )) و از سوى وزارت فرهنگ و آموزش عالى به عنوان (( پژوهشكده )) به رسميت شناخته شد.
مؤسسه هرچند در راستاى اهداف اسلامى و علمى خودبه موفقيتهاى حائز اهميتى نائل آمده لكن هنوز نتوانسته است به اهداف دور دست خود در زمينه ارائه خدمات پژوهشى كامل و در شش رشته اصلى علوم اسلامى ، يعنى :علوم قرآنى،علوم حديث،فقه و حقوق اسلامى - به شيوه تطبيقى،فلسفه وعرفان اسلامى،كلام و تاريخ،دست يابد.
اينك كه مؤسسه وارد مرحله نوين و حضور در عرصه اينترنت شده است ، فعاليتهاى خود را در چهار بخش قابل ارائه مى بيند :
١ - ارائه كتابخانه الكترونيك باحجم بالا در همه زمينه هاى علوم اسلامى كه در طول فعاليت مؤسسه ذخيره سازى گرديده است .
٢ - تهيه نرم افزار هاى كارآمد در علوم اسلامى به ويژه در تاريخ و قوانين و مقررات كشور.
٣ - آمادگى براى پاسخ به محققان در رشته هاى علوم اسلامى و راهنمائى رساله هاى علمى ، مقالات وشيوه استفاده از فنون الكترونيكى مؤسسه .
٤ - ارائه كليه تجربيات علمى و پژوهشى در زمينه علوم اسلامى كه مؤسسه تا كنون موفق به تحصيل آن گرديده است .
تماس : تهران ٢٨٠٢٨٤٨ - ٢١ - ٩٨+
به مناسبت سالروز رحلت اندیشمندی روحانی « حضرت آیت الله استاد عباسعلی عمید زنجانی»
وصیتی مهم از معظم له
در روزگاری که همه ابزارهای رسانه ای دنیا در جهت القاء افکار انحرافی خود ، در ضدیت با احکام نورانی اسلام عزیز ، بر حقانیت خود پافشاری می کنند ، توصیه من به همه قشر ها بخصوص حوزویان، دانشگاهیان و بالأخص جوانان عزیز، این است که: هرگاه دچار شبهه ای شدند، به افراد متعهد و عالم به احکام اسلام و آگاه به زمان ، رجوع کنند تا بدون هیچ شک و تردیدی به راهی که موجب رضای حق تعالی است ادامه دهند و هیچ گاه از قرآن ، پیامبر (صلی الله علیه و آله)و عترت طاهرینش (علیهم السلام اجمعین) غافل نشوند و پیوسته به آرامان های جمهوری اسلامی ایران وفادار بمانند.