نگاه ویژه خداوند به حجاب (بخش دوم)
آیه حجاب در سوره احزاب آن هم در آیه 59 آمده است سوره احزاب یک سوره مدنی است که در مدینه بر پیامبر (ص) نازل شده چون کلام کلام حکیم است از زمان نزول آیه و مکان نزول آن هم استفاده ها می بریم حالا می پرسیم که چرا در مکه آیه حجاب نیامده ؟جواب ،بدلیل اینکه در مکه به زن ارزشی قائل نبودند حتی دخترها را زنده به گور می کردند اصلا دختر داشتن ننگ بود در یک همچین جامعه ای نمی شد از لزوم صدفی برای زن صحبت کرد پس در آن زمان خداوند آیه حجاب را نفرستاد بلکه خداوند خواست اول پیامبر به مردم بفهماند که زن ریحانه است زن محترم است حقوقی دارد نباید هتک حرمت شود بعد از اینکه این مقدمات فراهم شد و زن را مانند مرواریدی گرانبها شناساند و به او شخصیت داد آیه ی حجاب را بر پیامبر فرستاد که این موجود متشخص و با ارزش در صدف حجاب قرارگیرد تا از اذیت و آزار و نگاههای افراد مریض دل محفوظ بماند این نشان میدهد که نگاههای بیماردلان با حجاب یکجا جمع نمی شود پس اگر امروزه دیدیم کسی اینگونه به ما نگاه می کند باید در حجاب داشتن خودمان شک کنیم و بدانیم که حتما مشکلی در حجاب من بوده که این شخص به خودش جرات داده اینطور نگاه کند .جواب سومی که میدهند این است که لا اکراه فی الدین . باید توجه داشته باشیم که این حرفها را دشمنان اسلام و ائمه به دهان جوانان مسلمان ولی ساده اندیش ما می اندازند که اسلام و احکام آن را از بین ببرند چون می بینند که جوانان ما به خاطر اسلام از همه چیز خود می گذرند و دوست دارند که مومن بمانند لذا دشمنان دین و طاغوتیان زمان ، تنها راه را در جدا کردن مردم از دین می بینند اما باید به اینها اینطور گفت که خواهر عزیزم در همین آیه خدا فرموده که قد تبین الرشد من الغی خداوند در این آیه راه را دو جا تقسیم کرده است درست است که اکراهی در دین نیست اما این دو راه به یک مقصد نمی رسد و باید اول مقصدت را بشناسی و بعد شروع به حرکت کنی همیشه انسان با کمک گرفتن از عقل خود انتهای مسیری را که در آن پیش می رود را نگاه می کند و هیچگاه چشم بسته و بدون تعیین مقصد درمسیری تخته گاز نمی رود چون احتمال می دهد که یا پرتگاهی در نزدیکی باشد و یا به بن بستی بخورد با وجود احتمال شخصی خودش ،این کار را انجام نمی دهدلذا اول از اهل مطلع می پرسد که آیا او را به مقصد منظور می رساند یا نه و بعد به مسیر خود ادامه می دهد حال اگر این احتمال نباشد بلکه خداوند بگوید قطعا سقوط خواهی کرد چه حالی پیدا می کند در این آیه خدا آگاهی می دهد و قطعی خبر می دهد او راهنماست و انتهای مسیرها را برای ما مشخص کرده و فرموده کسی که کافر به طاغوت شد و ایمان به ما آورد مقصدش به نورانیت میرسد ولی کسی که با طاغوت همراه شد و راه کفر و دشمنان دین را پیش گرفت اصحاب نار هستند و جاودانه در جهنم می مانند پس اگر بخواهیم در مسیر زندگی اشتباه نکنیم باید توجه به کل این آیه داشته باشیم و نگذاریم دشمن ما را فریب دهد چون همیشه دشمنان در کمین بوده اند و هستند و خدا هم درجای جای قرآن تذکر داده که دشمنان میخواهند در جلوه دوست به ما نزدیک شوند شما آگاه باشید مثلا خداوند در بقره آورده دشمنان می گویند انما نحن مصلحون ما صلاح شما را می خواهیم اما شما آگاه باشید الا انهم هم المفسدون آگاه باشید که آنها خود آنها مفسدون هستند و می خواهند فساد را به جامعه شما بیاورند این همان کاری است کهالان دشمنان اسلام با تبلیغات خودشان در بین قشر جوان ما و تحصیل کرده ما می کند و خود را در جلوه دوست در آورده و ما هم شاهد فسادهای ایشان که در جامعه مان وارد شده هستیم اما تنها راه نجات ، توجه کردن به راهنایی های خدا ی متعال است و مکر دشمنان را به خودشان بر گرداندن است انشالله که بتوانیم دوستان واقعی را از دشمنان فریبکار تشخیص بدهیم تا در دام آنها نیفتیم و با تبعیت کردن از آنها جزو ولا الضالین نباشیم .
بخش دوم سخنرانی طلبه سطح سه گیتی فتح اللهی
نگاه ویژه خداوند به حجاب (بخش اول)
ما خلقناالانس و الجن الا لیعبدون
طبق این آیه خلقت ما تنها برای عبادت کردن خدای متعال است اما عبادت کردن مصادیق مختلفی دارد از انواع عبادتها برای یک نفر که مکلف شد واجب می شود می توان زکات و خمس و روزه و حج و نماز و حجاب داشتن در مقابل نامحرمان را نام برد خوب هر کدام از این عبادتها شرایطی دارد که اگر آن شرایط نباشد انجام آنها واجب نمی شود . مثلا زکات تنها برای صاحبان غلات و چهارپایان در صورتی که به حد نصاب برسد آن هم سالی یکبار واجب می شود و یا خمس که فقط در چند مورد است مثل گنج که برای اکثر مردم پیشنمی آید تنها معروفترین آن موارد ، اضافه آمدن درآمد از مخارج است که باز هم خمس این مورد هم تنها سالی یکبار واجب می شود از عبادت دیگر اگر بخواهیم یاد کنیم حج است که در تمام عمر یک نفر فقط یکبار واجب می شود که باز برای خودش شرایطی دارد که شاید برای افراد زیادی حتی آن شرایط در کل عمرشان جمع نشود و همچنین عبادتهای دیگر که فقط و فقط در زمانهای خاصی واجب می شود اما در باره محجبه بودن در پیش نامحرمان ، خواهران عزیز اگر دقت کنیم اولا از آنجا که در آیات قرآن ، خدای متعال به آن امر کرده حتمی و واجب هست و ثانیا محدود به زمان خاصی از ایام هم نیست شب باشد یا روز – ماه رمضان باشد یا ماههای دیگر سال – پیر باشی یا جوان – بیمار باشی یا سالم – فقیر باشی یا مستطیع فرقی ندارد خلاصه خداوندبزرگ بر همه مکلفین رعایت کردن حجاب در مقابل نامحرمان رالازم و واجب دانسته است از اینجا یک چیز دستگیر ما می شود که خداوند به مسئله رعایت حجاب در مقابل نامحرمان نگاه ویژه و خاصی داشته و چون تمام دستورات الهی برای خوشبختی ما انسانها آمده معلوم می شود که این یک امر خیلی مهمی برای زندگی سالم در جامعه داشتنوخوشبختی هست و لذا خدا هم توجه ویژه به آن کرده و برایش خیلی مهم بوده است یک مثال ملموس بزنم ما خانمها در آشپزخانه انواع طعم دهنده ها و ادویه جات را برای آشپزی می خریم ولی بعضی از این طعم دهنده ها برای ما خیلی مهمتر است و تقریبا می شود گفت در تمام غذاها استفاده می کنیم و اصلا شاید بدون آنها نتوانیم بکار آشپزی مشغول شیم مثل نمک وبعضی از آنها را در بیشتر غذاها استفاده می کنیم مثل زردچوبه و زعفران یا زیره اما بعضی از ادویه ها را شاید سالی یکبار هم استفاده نکنیم مثل گلپر مثل آویشن .پس مسلما ما به بعضی از این مواد برای خوب در آمدن کارمون خیلی بیشتر نیاز داریم . در عبادتها هم همینطور است اگر بخواهیم واقعا از خدا اطاعت کنیم باید هر چیزی که در نظر خدا مهم است برای ما هم مهم باشد و بیشتر رعایت کنیم اما متاسفانه امروزه اگر از مسئله حجاب میخواهیم صحبت کنیم با سه تا جواب روبرو می شویم که ما الان به هر سه تای آنها پاسخ میدهیم . یکی از جواب آنها این است که ای بابا میخواهیم امروزی باشیم . من نمی دانیم اگر امروزی بودن با ریختن مو و نمایش دادن بدن هست که باید بگوییم انسانهای نخستین امروزی ترین افراد بودن . که این حرف را هیچ عقل سلیمی قبول ندارد . جواب دومی که میدهند این است می خواهیم با کلاس و متشخص باشیم من نه با روایات ائمه ،بلکه از خود قرآن دلیل می آورم چون که در قرآن خدا فرموده لا ریب فیه یعنی هیچ شکی در ان نیست و محکم ترین دلیلها متن قرآن است پس دلیل قرآنی می آوریم که بی حجابی ارزش و شخصیت نیست بلکه برعکس حجاب نشانه با ارزش بودن و شخصیت داشتن یک زن است واین حجاب است که زن را خاص می کند و دیگران با دید چیزی پیش پا افتاده و کم ارزش و قابل دسترس برای عموم نگاه نمی کنندهمانطور که از یک ماشین خیلی گران بها برای مسافر کشی و استفاده های عمومی استفاده نمی کنند بلکه در محیط سرپوشیده و زیر پارچه ای ضخیم نگهداری می کنند که گرد وخاک هم به او گزندی نزند . اما اینها ادعا بودند ولی دلیل چیست ؟
بخش اول سخنرانی طلبه سطح سه گیتی فتح اللهی
داستان هدیه مادرم زهرا (علیها سلام) قسمت دوم
گفتم چه می گویی مردن یا شهید شدن چه فرقی دارد؟ گفت تو دعا کن من هم شهید بشوم. گفتم؟ تو را نمی دانم اما من حالا حالاها قصد مردن ندارم. آنروز هم مثل یک روز پر از سوال برایم گذشت. تا اینکه یک روز وقتی در خوابگاه استراحت می کردم، یکدفعه یکی از بچه ها نفس زنان وارد شد و گفت بدو که دوستت چاقو خورده و او را به بیمارستان بردند. آنقدر هول شده بودم که ندانستم چطور به بیمارستان رسیدم. وقتی رسیدم آنجا، حالش اصلا خوب نبود. با التماس رفتم کنار تختش. انگار چیزی می خواست بگوید ولی نمی توانست. کاغذی در دستش بود که آن را به من داد و به زحمت گفت: تا زنده ام این نامه را نخوان. من هم قول دادم که نخوانم. همینطور که دستش در دستم بود، سرش را برگرداند و از دنیا رفت. مات و مبهوت مانده بودم نمی دانستم چه کار باید بکنم. آنقدر داد کشیدم که از حال رفتم، وقتی به هوش آمدم، نامه هنوز در دستم بود. چند روزی می شد از کنارم رفته بود و من مدام گریه می کردم و اشک چشمانم خشک نمی شد. بعد از چند روز تازه به خودم آمدم و تصمیم گرفتم به سراغ نامه ای که برایم نوشته بود بروم، با ترس نامه را باز کردم همه چیز بعد از خواندن آن نامه برایم روشن شد. بعد از خواندن نامه فهمیدم که در خیابان، به دختران بدحجاب تذکر می داد. علت چاقو خوردنش هم همین بود. برایم نوشته بود من به آرزویم میرسم و هدیه مادرم حضرت زهرا ر به تو هم میدهم. امیدوارم ازآن خوب استفاده کنی. این هدیه مرا، همیشه نجات می داد. برایم یک چادر با کلی خاطره و سوال گذاشت و رفت .از دوریش اذیت می شدم اما چاره ای نداشتم جز اینکه با خاطراتش زندگی کنم. تمام حوادث مثل یک خوابی بود که از جلوی چشمانم به سرعت عبور می کرد. مدت ها گذشت اما من هدیه او را که چادر بود استفاده نکرده بودم. یعنی بلد نبودم از طرفی هم می ترسیدم مسخره ام کنند. ولی یک روز به یاد روزهایی که با هم بودیم چادر را سر کرده و به طرف مزار شهدا رفتم. نمی دانستم چه کار می کنم انگار کنترل پاهایم دست خودم نبود چیزی مرا به این سو و آن سو می کشید. حالا معنای حرفهایش را می فهمیدم چقدر آرامش داشتم گرچه حرف هایی هم از طرف دوستانم میشنیدم ولی اهمیت نمی دادم. آنروز با شهدا عهد بستم راه دوست عزیزم را ادامه دهم و آرزوی شهادت کردم حالا می فهمیدم هدیه مادرش چه بود و چرا همیشه با آرامش زندگی می کرد…
قسمت دوم داستان توسط طلبه پایه سه مریم بیات
داستان هدیه مادرم زهرا (علیها سلام) قسمت اول
با نام او که آرامش بخش دلهاست…
دختر خوب و آرامی بود با او تازه آشنا شده بودم. اهل شهرستان بود و با همان سادگی، برای ادامه تحصیل به تهران آمده بود. باهم در یک اتاق می ماندیم. هم در درس تلاش فراوان داشت، هم در امر خودسازی و آگاهی دادن به مردم. آنقدر آرامش داشت که این را می شد از چهره اش متوجه شد. در بحث ها شرکت می کرد البته خیلی اهل مطالعه بود. می گفتم چقدر کتاب می خوانی خسته نمی شوی؟ می گفت باید از عمر نهایت استفاده را برد. بی خود گشتن که زحمت نمی خواهد باید زحمت کشید تا به جایی رسید. زیاد معنای حرف هایش را متوجه نمی شدم. فکر می کردم چون از شهرستان آمده، با ما خیلی متفاوت است. اما ما با دنیای او فرسنگ ها فاصله داشتیم. یک روز از او پرسیدم چرا تو همیشه آرامی ولی ما هر چه قدر دنبال آرامش میرویم آرامش از دست ما فرار می کند؟ گفت: من هدیه ای از مادرم دارم که همیشه با من است و آرامشم را مدیون آن هستم. هرچه قدر التماس کردم، نشان نداد. گفت: باید آمادگی پیدا کنی به وقتش به تو هم خواهد داد. بار دیگر معنای حرف هایش را متوجه نشدم. گرچه خیلی متفاوت بودیم، اما بودن در کنار او برایم لذت بخش تر از بودن با سایر دوستان و رفتن به مهمانی و خرید و.. بود. آنقدر پشتکار داشت که گاه من به جای او خسته می شدم. چند روزی بود که ناراحت به نظر میرسید. پرسیدم چه شده؟ گفت: بیرون از دانشگاه اذیتم می کنند. پرسیدم می توانم کمک کنم؟ گفت: نه هدیه مادرم هست و کمکم می کند. باز متوجه نشدم چه می گوید. چند روزی گذشت تا اینکه یک روز، مرا صدا زد وگفت: بدجوری دلم گرفته میای بریم یه جای خوب؟ باخودم فکر کردم که کم کم رسم شهر نشینی را بلد شده، حتما قراراست مرا به یک پارتی ببرد، اما سر و وضعش این را نشان نمی داد. خلاصه، رفتیم و به جایی رسیدیم که می گفت اینجا آخرین خانه شهدا است. گفت اینجا مزار شهداست. کنار مزار یکی از شهدای زن نشست و گریه کرد. حالاتش برام عجیب بود. گفتم: برا چه گریه می کنی؟ گفت: می ترسم که نتوانم درقیامت جوابشان را بدهم. گفتم: مگر چه کار کردی؟ گفت: نتوانستم آن چه را که می خواستند انجام دهم. حرفهایش برایم خیلی غریب بود و چیزی متوجه نمی شدم. وقتی خواستیم بر گردیم رو به من کرد و گفت: دوست دارم با اینها همنشین باشم. گفتم دیوانه شدی مگر!؟اینها که مرده اند. گفت: نه اینها شهید شده اند و زنده اند.
قسمت اول داستان توسط طلبه پایه سه مریم بیات
خاطره ای از حجاب
به نام خدا
خاطره نویسی درباره ی عفاف و حجاب:
روز ها بر می گردد به سال های دور،کودکی که در دامان پرمهر مادر و پدری مهربان نوازش کودکانه را احساس می کرد،یادم است روزی با خانواده ام در حال رفتن به مراسم جشن عروسی یکی از دوستان خانوادگی بودیم.
شب بود ولی همیشه وقتی این خاطره را در ذهنم مرور می کنم مثل روز روشن وآفتابی می یابم.نمی دانم،شاید به این علت باشد که در آن شب نوری از عفاف وپاکی در وجودم احساس کردم.
دو نفر دو نفردر حال قدم زدن ورفتن به مکان جشن بودیم یادم است،من وپدرم از همه جلوتر راه می رفتیم دختری لاغرو قد بلند که کلاس چهارم یا پنجم بودم،با مانتو و شلوار طوسی رنگ ومقنعه سفید که باپدرم خیلی با محبت حرف می زدیم،به ناگاه پدرم با صدای آرام می گفت:« مونس جان دیگر بزرگ شده ای بهتر است که چادر سر کنی».
این جمله کوتاه در آن حال سرور وشادی آنچنان در قلبم پرتو افکند که اگر سراسر عمرم را به خاطر داشتن پدر مهربانم و مادر عزیزم سر بر سجده شکر گزارم باز نخواهم توانست شکرشان را به جای آورم واین گونه بود که از کودکی با نام مقدس چادر به نیت لباس حضرت فاطمه سلام الله مزین شدم.
باید بگویم که یکی از بهترین راه ها در اصول تربیتی وقت شناس بودن ونکته سنجی است که کودک را برای انتخاب صحیح یاری می کند.
نویسنده: مونس عباسی،طلبه سطح سه رشته کلام اسلامی مدرسه عالی نور الزهرا سلام الله زنجان.
مربوط به مسابقه خاطره نویسی طلاب.
مونس عباسی 24/4/96
حجاب دستور 124پیغمبر خدا!
لباس روحانیت و چادر
وقتی با حجاب میشی ...
احکام پوشش
احکام حجاب
حجاب و عفاف
دهه محرم در محضر آیت الله حسینی(دام ظله)، حجت الاسلام حاج ابوالقاسم(دولابی)و حجت الاسلام الماسی
محرم امسال(۹۵) طلاب موسسه آموزش عالی نورالزهراء(س) توفیق بهره مندی از حضور علما و اساتید استان زنجان را داشتند.
جلسه اول: در محضرآیت الله حسینی (دام ظله) مجتهد گرانقدر و مؤسس محترم موسسه آموزش عالی نورالزهرا(س)
ایشان با اشاره به روایت ((کتاب الله و عترتی)) بیان کرد: اگر عترت و آل را از قرآن حذف کنیم نتیجه اش وهابیتی می شود که از دل کتاب خدا درآمده و همه چیز را به کتاب خدا ارجاع می دهند در حالی که قرآن نیاز به تفسیر دارد.پیامبر اکرم (ص) هم مأمور تبلیغ بود و هم مأمور تفسیر بنا بر اعتقاد شیعه نمی توانیم صرف استفاده از قرآن احکام را خارج کنیم بلکه نیازمند عترت ائمه (ع) هستیم، پیامبر(ص) در دنباله حدیث می فرمایند: اگر می خواهید گمراه نشوید باید به این دو استوانه تمسک کنید.. آیت الله حسینی افزود: در تفسیر صافی حضرت علی(ع) می فرمایند : آیات سه دسته هستند : یک دسته را جاهل و عالم می فهمند، یک دسته را با تزکیه و تهذیب می توان فهمید، دسته سوم آیاتی هستند که که فقط کسانی که با خدا و افرادی که با آنها در ارتباط هستند می فهمند.. حیات طیبه حیاتی است که در انسان آرامش درونی و طمأنینه ایجاد کند ، آرامش درونی پیدا کردن صراط مستقیم است ، این اسلام ناب و خالص است که راه صحیح را به ما نشان می دهد واجعل محیای محیا یعنی حیات و پیدا کردن راه . ایشان داشتن توحید را به مثابه رسیدن به کمال دانست و با توجه به روایت وارده از ناحیه امام رضا(ع) که خود را شرط توحید معرفی می کنند بیان داشت امامت پایه توحید است . در ادامه با اشاره به حدیث منزلت فرمود: حضرت علی (ع) جانشین پیامبردر تفسیر و تبیین است و جلوی بدعت ها دردین را می گیرد اگر امامت را ریشه ای نفهمیم شیعه را نفهمیده ایم.
جلسه دوم: در محضر حجت االاسلام حاج ابوالقاسم (دولابی) نماینده ولی فقیه در خبرگان رهبری
حجت الاسلام حاج ابوالقاسم (دولابی) با اشاره به آیه کونوا مع الصادقین بالاترین درجه صدق را مخصوص ائمه دانسته و افزود: منظور از فرمایش پیامبر اکرم (ص) «و أنا اول المسلمین » اولیت زمانی نیست بلکه اولیت مرتبه است یعنی مرتبه پیامبر گرامی اسلام در تسلیم خدا بودن از همه پیامبران گذشته برتر است.و در مسیر مسلمانی صادقترین ایشان است.. ایشان افزود: صدق مراتبی دارد و آنانکه پاکتر و مطهرترند از مراتب صدق بالایی برخوردارند. حجت الاسلام حاج ابوالقاسم (زید عزه) در لزوم همراهی با صادقین به آیه یا ایها الذین اتقوا الله و کونوا مع الصادقین اشاره کرد و گفت: دومین نکته راجع به همراهی و معیت با ائمه (ع) و چگونگی این همراهی است منظور از معیت هم معیت زمانی و مکانی نیست آنطور که برخی می پندارند بلکه منظور معیت قلبی و روحی است و با توجه به آیه شریفه شرط اصلی معیت ، تقوای الهی است ، چرا که هر قدر انسان از تقوای الهی دور شود از اهل بیت (ع) دور می شود. ایشان درتوضیح واژه معیت به سه عنصر مهم در زیارت اربعین اشاره کرد و بیان داشت: 1- قلبی لقلبکم سلم ؛ قلب کانون ادراک و گرایش است یعنی ادراکات و گرایشات من ، تابع ادراک و گرایشات شماست.لذا صفات خدا را باید از اهل بیت گرفت. وی افزود: در اصول دین به لحاظ اهمیت ، امامت اول است چون اگر امامت نباشد توحید هم به خوبی درک نمی شود اینکه عالی ترین معارف توحیدی در اندیشه شیعه پیدا می شود به خاطر معیت با امامت است. نکته دوم اینکه قلب کانون گرایش است لذا آنچه را ائمه (ع) مبغوض می دارند مبغوض داریم و آنچه آنها دوست دارند دوست بداریم. نکته سوم «و نصرتی لکم معده» ؛ آماده یاری بودن است که لازمه این یاریگری اصلاح اطرافیان است. وظیفه حوزه های علمیه تعامل با مراکز آموزشی و سازمانهای اطراف خود است.
جلسه سوم: در محضر حجت الاسلام علی الماسی از اساتید حوزه علمیه
ایشان با تاکید بر تسلیم بودن در برابر اوامر الهی بیان داشت : اساس قبولی و اخلاص ایمان استآنچه عامل نجات است اول ایمان و بعد عمل صالح است عمل صالح بدون ایمان حاصل نمی شود و ایمان هم بدون تسلیم به دست نمی آید . حجت الاسلام الماسی در اهمیت تسلیم حدیثی از علی (ع) را بیان کرد و گفت: علی (ع) می فرمایند: نهایت و مقصد اسلام تسلیم است و نهایت تسلیم رسیدن به رستگاری و رسیدن به نعمتهای دنیا و آخرت است. وی در توضیح مفهوم و ماهیت روایت «الاسلام هو التسلیم » اظهار داشت منظور در این روایت معنای اسلام و حقیقت اسلام است یعنی همان تسلیم و التسلیم هو التصدیق و التصدیق هو الیقین و الیقین هو الاداء؛ از نظر باطنی دل انسان باید یقین باشد و از نظر ظهور خارجی این یقین ، انجام تکلیف است. استاد الماسی به مساله تسلیم در جریان عاشورا اشاره کرد و گفت: امام حسین (ع) در مهیا بودن فرشتگان و اجنه در یاری رساندن به امام حسین (ع) به آنها اجازه ندادند و فرمودند: مرگ فرا می رسد هر چند در بروج مشیده باشید. ایشان در پایان طلاب را به حرکت در مسیر بندگی و تسلیم خدا بودن دانست. لازم به ذکر است از برنامه های نوین این موسسه در این دهه بیان واقعه عاشورا با استفاده از ابزار های نوین چون “روایتگری ” بود که توسط خانم زهرا علمی فرد از اساتید این موسسه در جمع طلاب اجرا می گردید. ایشان ضمن بیان وقایع محرم ، به شرح اتفاقات و بیان اوضاع فکری و فرهنگی آن عص پرداخته و آن را با مسائل روز گره زدند . خانم علمی فرد این شیوه را یکی از روشهای نوین تبلیغ دانسته و اظهار داشت:ارائه این مطالب با این شیوه در راستای بصیرت افزایی مخاطبان تاثیر گذارتر می باشد.
بیانات امام جمعه محترم زنجان به مناسبت شهادت امام صادق(ع)
نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه زنجان در روز شهادت حضرت امام صادق(علیه السلام) با اشاره به اینکه اساس همه چیز در عالم آفرینش «حکمت الهی» است، بیان داشتند: همه چیز در این جهان از آفرینش انسان تا ارسال رسل، همگی بر اساس حکمت الهی است.
حضرت آیت الله خاتمی فرمودند: فضل و برتری در به کارگیری الفاظ پیچیده و سخت نیست بلکه مطالب هرچقدر ساده تر بیان شوند بهتر و قابل فهم تر خواهد بود. به عبارتی با هر کس باید به اندازه ظرفیت فهم و دانش و توانایی او صحبت کرد. ایشان در ادامه با توجه به مدیریت جامعه شیعه از طریق «فقه شیعه» اذعان داشتند: تداوم حیات فکری و عقیدتی مدیون امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) است و فقه شیعه غنی ترین فقه امروز به شمار میرود که باید توجه بیشتری به این مساله کرد.
ایشان به عنوان مثال به پایه گذاران علوم جغرافیا و علوم پزشکی در حیطه مغز و اعصاب به ترتیب به ابن هیثم و زهراوی که هر دو از شاگردان امام صادق(ع) بودند، نیز اشاره کردند و فرموردند: امام صادق (ع) در تمام زمینه های تاریخ، جغرافیا، فیزیک، شیمی، حدیث، تفسیر و… شاگردان مجربی تربیت و پرورش دادند.
امام جمعه محترم در جمع روحانیون و اقشار مختلف مردم بیان داشتند: علت عدم قیام امام صادق(ع) در آن زمان، عدم وجود یاران واقعی و آماده جانفشانی بودو لذا یکی از برنامه های اصلی امام صادق(ع) تربیت و تذکیه یاران واقعی بود. در این ارتباط امام صادق (ع) میفرماید: «سه بار زمینه قیام فراهم شد و ولی خدا لعنت کند کسانی را که اسرار ما را افشا کردند.»
ایشان در پایان مجلس را به چند حدیث از امام صادق (ع) منور کردند. از جمله «نمیرسند به ولایت ما مگر با ورع و اجتهاد در دین و رعایت مساوات بین برادران».
والسلام علیکم و رحمه الله برکاته
اسوه حسنه
دعا نکنیم اذان زودتر بـرسد
ماه رمضـان آمـد و نامش را ماهِ گرسنگـی گذاشتیم!
گرسنگـی کشیدیم و فحش دادیم…گرسنگـی کشیدیم و غیبت کردیم…
گرسنگی کشیدیم و دروغ گفتیم…گرسنگی کشیدیم و نمازمان تا دوازده شب معطل بود…
گرسنگی کشیدیم و لحظه ی افطار، عبور کردیم از کنـارِ هر چـه مستمنـد و هر چـه نیازمند…
گرسنگـی کشیدیم و چشم ها را حریـص تر گرداندیم…
گرسنگی کشیدیم و دست ها را به خطا تکان دادیم…
یادمان نبود…باید گرسنه باشیـم برای خیر…برای ثواب و صواب…
یادمان نبود…باید گرسنه باشیم بـرای مهـرورزی به بنده ی خالق…
یادمان نبود…باید گرسنه باشیم برای قدم برداشتن سوی خدا…پله پله، سوی خدا…
یادمـان نبود…تشنگی، لب خشکیدن نیست…
تشنگـی، یعنی عطش بگیـریم و چنـگ بر زمین بـزنیم که آقایمـان نیست…
دعا نکنیم اذان زودتر بـرسد و آفتـاب زودتـر غـروب کند و جهـان تاریکتـر از آنچه هست، بشود…
دعا کنیم، ماهِ هفت شب، خورشیدِ عالــم تاب، ظهور کند!
“تسنیم”
الهـــی عظــم البـلاء ...
عظــم البـلاء …
روز ها از پی هم گذشــت و گذشــت تا که رسید به ماه شعـبان!
اصلا اسم این ماه که می آید اولین چیزی که به ذهنـم میرســد… نیمه ی شعـبـان اســت! نیمه ی شعـبان و روز میـلاد شمــا …شمــا ” گل نرگسم”
نمیدانم از کجا شروع کنم… از کجا بگویم … از همان روزهای پــاکــ کودکی که همیـــشه نام شما را در گوشــمان می خواندند و می گفتند : گل نرگسی هســت که می آید… از سوی خـــدا می آید … وقـتی بیاید دیـگــر …
غم و غصـه معنایی ندارد!
جنــگــ معنــایی ندارد!
بی عدالتــی معنایی ندارد!
اصــلا دنیـــا بهشــت می شود!از همان روزها چشم به راه بودم! جمعه ها که میشد حال و هوایم یک جور دیـگری بود! که شاید الآن … شاید چند دقیقه بعد … و در آخــر غروب میشد و منِ چشـم انتـظار و دلی آکنـده از غم نیامدنتان تنها می ماندیم!
آن روزها که گذشت یکــ آن چشــم باز کردم و دیدم هـــــزاران فرســـنگ فاصله گرفته ام از منِ گذشته … از منِ پاکی که شما انتظارش را داشتید…
شدم منی که نباید میشدم!! آنجا بود که فهمیدم چقـــــدر بار گناهانم سنگیــن شده … چقــدر دل شما را آزرده ام … چقــدر گناهانم اشــک شما را درآورده!! و چقـــــدر از شمــا شرمنــده ام!!
همان جا بود که فهمیدم تا خودم را اصلاح نکنم ، تا توبه نکنم { اللهم عجل الولیک الفرج } گفتنم بی فایده خواهد بود وقتی قدمی برای آمدنتان برندارم!
نمیدانم… هنوز هم نتوانسته ام کاری برای ظهورتان بکنم!!
می ترسم … میترسم که اگر نتوانستم برای تعجیل در ظهورتان کاری بکنم … حداقل مانعی هم نباشم بر سر راه ظهورتان!
گل نرگس جان زبانم قاصر است از توصیف مهربانیتان! از اینکه همیشــه برای ما … مای خطاکار دعا میکنید که اگر این چنین نبود … خودتان گفته اید گل نرگس جان ، که دشواری ها و مصیبت ها برما فرود می آمد و دشمنان ما را ریشه کن میکردند!
گل نرگس جانم … این روزها بی تاب تر از پیشم ، بی قرار تر از پیش …
می شود دعایم کنید؟؟ من این روزها سخـــتــــ محتاج دعایــم!
می شود از خدا بخواهید آخــر این راه را ختم به خیــر کند؟؟
می شود برای عاقبت به خیری مان دعــا کنید؟؟عظــم البـلاء …
روز ها از پی هم گذشــت و گذشــت تا که رسید به ماه شعـبان!
اصلا اسم این ماه که می آید اولین چیزی که به ذهنـم میرســد… نیمه ی شعـبـان اســت! نیمه ی شعـبان و روز میـلاد شمــا …شمــا ” گل نرگسم”
نمیدانم از کجا شروع کنم… از کجا بگویم … از همان روزهای پــاکــ کودکی که همیـــشه نام شما را در گوشــمان می خواندند و می گفتند : گل نرگسی هســت که می آید… از سوی خـــدا می آید … وقـتی بیاید دیـگــر …
غم و غصـه معنایی ندارد!
جنــگــ معنــایی ندارد!
بی عدالتــی معنایی ندارد!
اصــلا دنیـــا بهشــت می شود!از همان روزها چشم به راه بودم! جمعه ها که میشد حال و هوایم یک جور دیـگری بود! که شاید الآن … شاید چند دقیقه بعد … و در آخــر غروب میشد و منِ چشـم انتـظار و دلی آکنـده از غم نیامدنتان تنها می ماندیم!
آن روزها که گذشت یکــ آن چشــم باز کردم و دیدم هـــــزاران فرســـنگ فاصله گرفته ام از منِ گذشته … از منِ پاکی که شما انتظارش را داشتید…
شدم منی که نباید میشدم!! آنجا بود که فهمیدم چقـــــدر بار گناهانم سنگیــن شده … چقــدر دل شما را آزرده ام … چقــدر گناهانم اشــک شما را درآورده!! و چقـــــدر از شمــا شرمنــده ام!!
همان جا بود که فهمیدم تا خودم را اصلاح نکنم ، تا توبه نکنم { اللهم عجل الولیک الفرج } گفتنم بی فایده خواهد بود وقتی قدمی برای آمدنتان برندارم!
نمیدانم… هنوز هم نتوانسته ام کاری برای ظهورتان بکنم!!
می ترسم … میترسم که اگر نتوانستم برای تعجیل در ظهورتان کاری بکنم … حداقل مانعی هم نباشم بر سر راه ظهورتان!
گل نرگس جان زبانم قاصر است از توصیف مهربانیتان! از اینکه همیشــه برای ما … مای خطاکار دعا میکنید که اگر این چنین نبود … خودتان گفته اید گل نرگس جان ، که دشواری ها و مصیبت ها برما فرود می آمد و دشمنان ما را ریشه کن میکردند!
گل نرگس جانم … این روزها بی تاب تر از پیشم ، بی قرار تر از پیش …
می شود دعایم کنید؟؟ من این روزها سخـــتــــ محتاج دعایــم!
می شود از خدا بخواهید آخــر این راه را ختم به خیــر کند؟؟
می شود برای عاقبت به خیری مان دعــا کنید؟؟
خدا کند که بیایی…
روز میلادتون مبارکـــ گل نرگس جان
{ اللهم عجل الولیک الفرج }
"اللهم عجل لولیک الفرج"
چندگاهیست وقتی می گویم:
“وفی کل ساعه”
دلم می سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست…
وقتی می گویم:
“ولیا و حافظا”
احساس می کنم که سرپرستم،امامم کنار من ایستاده
و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است…
وقتی می گویم:
“وقائدا و ناصرا”
به یاد پیروزی لشکرت،درمیان گریه لبخند
برلبم نقش می بندد…
وقتی می گویم:
“ودلیلا و عینا”
یقین دارم که تو راهنما و ناظر اعمال منی…
وقتی می گویم:
“حتی تسکنه ارضک طوعا”
یقین دارم که روزی حکومت تو بر زمین گسترده
می شود و همگی شاهد مدینه فاضله ات خواهیم بود…
وقتی می گویم:
“وتمتعه فیها طویلا”
به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه می خورم…
چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم!!!
تاهم با آمدن نامت دلم بلرزد!
هم اشکم بریزد!
هم در جست و جویت باشم!
هم سرپرستم باشی!
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم و هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است…
پ.ن:
“اللهم عجل لولیک الفرج”
فاطمیه آمد و دلها خسته شد
ايام عيد نزديك است.
آرام بخنديد مبادا صدايتان به خانه غريب مدينه برسد.
بانوي خانه ي علي در بستر است.
نفس كشيدن برايش،بسي دشوار..
راستي نمیدانم اين روزها چه كسي موهاي زينب را شانه ميزند..
آرام بخنديد دل حسن آشوب است.
كوچه،در،ديوار…خداي من دستي بلند است بر روي مادر.آري تمام اين ها مدام در ذهنش مرور ميشود..
آرام بخنديد تشنه لب كربلا خردسال است..
السلام عليك يا بقيه الله، آقا جان آجرك الله في هذه المصيبه….
مجلس یادبود حاج شیخ جعفر علمی فرد(ره)
إنا لله و إنا إلیه راجعون
درگذشت حجه الاسلام و المسمین حاج شیخ جعفر علمی فرد، ابوی اساتید محترم علمی فرد و پدر شهید یزرگوار ناصر علمی فرد را به خانواده معزز ایشان تسلیت عرض نموده، و از خداوند متعال برای بازماندگانش صیر جمیل مسئلت می نماییم.
طلاب موسسه آموزش عالی نورالزهراء(س) و مدرسه علمیه خدیجه کبری(س)
به اطلاع می رساند مجلس یادبود ایشان روز سه شنبه 93/12/5 ساعت 14:30 در مسجد جامع زنجان (مسجد سید) واقع در سبزه میدان برگزار می گردد.
ادبیات مردمی امام خمینی(ره)، ارتباط عمیقی با آحاد جامعه ایجاد کرد
مدیر حوزههای علمیه خواهران زنجان با بیان اینکه رهبری انقلاب اسلامی، از بطن مردم برخاست، گفت: ادبیات امام خمینی(ره) به عنوان رهبری که از میان خود مردم برخاسته بود، ادبیاتی مردمی بود و همین امر سبب برقراری ارتباط تنگاتنگ و عمیقی بین مردم و وی شده بود.
حجتالاسلام بلال محمدی، مدیر حوزههای علمیه خواهران استان زنجان ظهر امروز، 19 بهمن در مراسم گرامیداشت دهه مبارک فجر که در مؤسسه آموزش عالی حوزوی نورالزهرا(س) زنجان برگزار شد، با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی ایران، با انقلابهای دیگر جهان تفاوتهای بسیاری داشته است، گفت: مردمی بودن، تفکر انقلابی و خودجوش بودن، از جمله مهمترین ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران بوده است.
وی افزود: انقلاب اسلامی ایران با سرمایههای فکری ـ سیاسی داخلی و به همت خودجوش مردم شکل گرفت و با رهبری داعیانه امام خمینی(ره) به نتیجه رسید.
مدیر حوزههای علمیه خواهران استان زنجان با تأکید بر همراهی تفکر مردم به عنوان قدرت نرم با رهبری را یکی از ویژگیهای مهم انقلاب اسلامی ایران دانست و ابراز کرد: این ویژگی در مقایسه با انقلاب روسیه که بیش از یک میلیون نفر برای اثبات تفکرشان کشته شدند، سبب شد تا انقلاب اسلامی ایران به ثمر بنشیند.
انقلاب اسلامی ایران، چندبعدی است
حجتالاسلام محمدی تصریح کرد: بسیاری از انقلابهایی که در دنیا شکل میگیرند، تکبعدی هستند، اما یکی دیگر از ویژگیهایی که انقلاب اسلامی ایران داراست، چندبعدی و چندساحتی بودن آن است.
وی با بیان اینکه رهبری انقلاب اسلامی، از بطن مردم برخاست، اظهار کرد: ادبیات امام خمینی(ره) به عنوان رهبری که از میان خود مردم برخاسته بود، ادبیاتی مردمی بود و همین امر سبب برقراری ارتباط تنگاتنگ و عمیقی بین مردم و وی شده بود.
ایشان در پایان خاطرنشان کرد: امروز وظیفه سنگینی بر دوش میراثداران انقلاب اسلامی است و جهانیسازی انقلاب و اسلام، مهمترین وظیفهای است که باید مدنظر قرار دهیم.
در پایان این مراسم، پیماننامه تجدید بیعت با مقام معظم رهبری توسط طلاب این مدرسه علمیه قرائت شد و از برگزیدگان المپیاد علمی، همایشهای پژوهشی و مسابقات کتابخوانی مؤسسه آموزش عالی حوزوی نورالزهرا(س) زنجان تجلیل به عمل آمد.
بانوی دو عالم
همه آمده بودیم
36 سال از بهمن 57 نقطه پرواز ملت به سوی استقلال و آزادی می گذرد .36 سال پر از امید پر از شور پر از تلاش . روزهای سخت هم کم نبود سال های شروع و گروهک های مختلف و از دست دادن عزیزترین ها .روزهای سختی که ملت پای انقلاب نوشکفته ایستاد و با تمام جان از او حراست کرد . روزهای سخت جنگ تحمیلی و پر پر شدن جوانان برومند این مرز و بوم و… اما ملت در تمام این سالها چه آن زمان که امام راحل بود و نفس حقش و دعای خیرش و صلابت و شجاعتش دلگرمی ملت بود و چه بعدها که امام خامنه ا ی عزیز رهبر و پرچم دار کشور و امت شد همواره در صحنه بوده و حضور پر شور و تحسین برانگیزی داشته اند . دیروز هم آمده بودند پیر و جوان کوچک و بزرگ و پیمانی دوباره بستند با امام و شهدا .آمدند تا بگویند ما هستیم هر جاکه باید باشیم پر امید ، پر شور ، پر نشاط و تا پای جان ایستاده ایم . ما این انقلاب را راحت به دست نیاورده ایم و برای به ثمر نشستنش خونها داده ایم پس تا آخر ایستاده ایم .تا آخر
پیام تسلیت درگذشت شیخ محمد تقی خاتمی (ره)
“إذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لایسدها شیء إلی یوم القیامه”
ارتحال عالم ربانی حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد تقی خاتمی، اسوه تقوا و فضيلت واستاد برجسته حوزه های علمیه را به محضر حضرت صاحب الزمان (عج) و حوزه های علمیه ، بیت معزز ایشان بالاخص نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه زنجان آیت الله خاتمی تسلیت عرض می نماییم و علو درجات آن مرحوم را از ايزد منان خواستاریم.
«موضوعیابی پژوهشی با بررسی شبهات کلامی»
معاون فرهنگی مؤسسه آموزش عالی حوزوی نورالزهرا(س) زنجان از برگزاری نشست علمی «موضوعیابی پژوهشی با بررسی شبهات کلامی» همزمان با ۱۴ بهمنماه دراین مدرسه علمیه خبر داد.
لیلا سپهری، معاون فرهنگی مؤسسه آموزش عالی حوزوی نورالزهرا(س) زنجان ، با اشاره به اینکه یافتن موضوعات روز برای انجام پژوهشهای حوزوی، یکی از نکات مهمی است که مبلغان و طلاب حوزههای علمیه باید به آن توجه داشته باشند، گفت: طلاب حوزه های علمیه باید توجه داشته باشند که پژوهشهایی که در مدارس علمیه انجام میشود، به ویژه در مقاطع عالی، باید دارای نتایج کاربردی باشد.
وی افزود: در راستای آشناسازی طلاب در خصوص شبهات موجود در برهه کنونی، باید به سمت برگزاری کارگاهها و نشستهای علمی برویم تا شاهد بررسی راهکارهای جدید و بهروز در پاسخگویی به شبهات دینی مطرح در جامعه باشیم.
معاون فرهنگی مؤسسه آموزش عالی حوزوی نورالزهراء(س) زنجان با اشاره به اینکه در حال حاضر طلاب این مدرسه علمیه در رشتههای کلام و فقه و اصول به تحصیل میپردازند، ابراز کرد: به همین منظور، نشست علمی «موضوعیابی پژوهشی با بررسی شبهات کلامی» ویژه این مبلغات دینی همزمان با 14 بهمنماه در زنجان برگزار شد.
سپهری تصریح کرد: این نشست در راستای اطلاعرسانی به طلاب در خصوص شبهات روز در حوزه کلام و همچنین بالا بردن توان تبلیغی آنان در مواجهه با افرادی که شبهات اینچنینی مطرح میکنند، همزمان با فرارسیدن ایامالله دهه مبارک فجر برگزار شد.
این نشست با حضور حجتالاسلام ذوقی، از مدرسان حوزه و دانشگاه قم برگزار شد که پیرامون سه محور1- روش تحصیل سنتی حوزوی2- نکات وتذکرات مربوط به نحوه پاسخ به شبهات3- نحوه نگارش پایان نامه ومقاله مباحثی مطرح گردید.
آقای ذوقی به بیان ضرورت واهمیت علم کلام پرداخت و بیان داشت: علم کلام به عقلی ونقلی تقسیم میشود وکلام عقلی نیز به کلام عقلی فلسفی ،کلام غیر عقلی تقسیم می شود وآنچه امروز مورد نیاز است کلام عقلی فلسفی است.
آقای ذوقی بیان داشت: علم کلام به عقلی ونقلی تقسیم میشود وکلام عقلی نیز به کلام عقلی فلسفی ،کلام غیر عقلی تقسیم می شود وآنچه امروز مورد نیاز است کلام عقلی فلسفی است .
ایشان در ادامه گفت: علوم مرتبط و مورد نیاز با علم کلام را: 1- ادبیات عرب 2- معرفت شناسی3- منطق4- اصول فقه 5- رجال ودرایه 6- تاریخ اسلام 7- فقه 8-علوم قرآنی 9- فرق ومذاهب 10- فن مناظره 11- فلسفه 12- عرفان نظری وعملی دانست و تاکید کرد که طلاب مشغول به تحصیل در این رشته حتما با این علوم آشنایی کافی داشته باشند.
ایشان درباره موضوع یابی گفت: موضوع یابی یک فن است وچکیده نویسی یک هنر، ومنبع شناسی یک امر ضروری است واین امر برای کسانی که در حوزه کلام کار می کنند ضروری است وباید منابع دسته اول ودوم همه فرقه های کلامی را بشناسند.
آقای ذوقی در آخر نکاتی در رابطه با موضوع یابی ونحوه نگارش پایان نامه را با بیان داشت و در رابطه با چگونگی پاسخ دهی به شبهات، رد مدعا به جای رد ادله طرف مخالف و به کار بردن روش سبر وتقسیم و … را توضیح داد.
من انقلابی ام
• همه، انقلاب و كشور را بايد از خود بدانند؛ همه، نظام جمهورى اسلامى را بايد از خود بدانند؛ همه، امت جمهورى اسلامی اند. ما آن كسانى را غريبه می دانيم؛ از اين دايره خارج میدانيم، كه براى دشمن كار می كنند. مقام معظم رهبری
گزارشی از فعالیتهای طلاب در ماه محرم
ساماندهی مبلغات
همزمان با فرا رسیدن محرم الحرام، مورخ 29 مهرماه جهت ساماندهی مبلغات و برنامه ریزی محتوایی جلسه ای با حضور مبلغات حوزه نورالزهراء(س) در این مکان برگزار شد.
برنامه ریزی محتوایی در سه بخش مشاوره و حلقه های معرفت و احکام توسط خانم زهرا علمی فرد از اساتید و مدیر این حوزه توضیح داده شد. ایشان در موضوع حلقه های معرفت رهنمودهایی به طلاب ارائه کردند مبنبی بر اینکه 1) مبنای موضوعات آیات مربوط به خانواده مطلوب باشد. 2) خانواده مطلوب و عاشورایی از دیدگاه امام حسین (ع) چه خانواده ای است؟ 3) درباره محبت و عشق اهل بیت به خانواده صحبت کنید.
خانم علمی فرد درباره بیان احکام نیز نکاتی را بیان کرد 1) مبدا سوالاتتان را موضوع قرار دهید. 2) سوالات مبتلا به ماه محرم را مطرح کنید.
و درباره مشاوره دقت و توجه به مبنای مشکل و سوال مخاطبین را مورد تاکید قرار داد و افزود: در صورتی که مخاطبین مشاوره دینی بخواهند یعنی بخواهند نظر دین را درباره مساله شان بدانند مشاوره را انجام دهید.
هماهنگی با نهادهای مذهبی جهت اعزام مبلغ جهت اعزام مبلغات و استفاده از توان تبلیغی طلاب هماهنگی با سه نهاد حسینیه اعظم ، زینبیه اعظم و آستان مقدس امامزاده سید ابراهیم (ع) صورت گرفت
اعزام مبلغات
موضوع بخش تعداد اعزام شونده زمان اعزام نهاد درخواست کننده
احکام و مشاوره 6 دهه محرم حسینیه اعظم
سبک زندگی عاشورایی حلقه های معرفت و احکام 4 دهه محرم زینبیه
سبک زندگی دینی از دیدگاه امام حسین (ع) و قرآن حلقه های معرفت و احکام 25 دهه محرم و کل سا آستان مقدس امامزاده سید ابراهیم (ع)
سبک زندگی دینی از دیدگاه امام حسین (ع) و قرآن سخنرانی و احکام 8 دهه محرم و کل سال هیئات
سبک زندگی دینی از دیدگاه امام حسین (ع) و قرآن سخنرانی و احکام 7 دهه محرم هیئات
سبک زندگی دینی سخنرانی 3 دهه محرم مدرسه
سبک زندگی دینی حلقه و احکام 3 3روز از دهه اردوی راهیان نور سپاه
برنامه صبحگاه با بوی محرم
به مناسبت ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان ، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) مراسمی در حوزه علمیه نورالزهراء(س) با حضور طلاب حوزه نورالزهرا و خدیجه کبری (س) از یکم تا هفتم محرم الحرام برگزار گردید.
در این مراسم بعد از قرائت زیارت غیرمعروفه امام حسین (ع) ، شرح تفصیلی این دعا توسط دو تن از اساتید این دو حوزه ،خانمها زهرا و فرح علمی فرد اجرا گردید.
احسان صبحانه پایان بخش مراسم بود.
ارزش اين مرد را به راحتي مي توان فهميد
اينكه از اولين ها باشي يك امتياز بزرگ است اما اينكه تا آخر وفادار و بي تزلزل بماني و در آرمان خواهي ات، روحيه ي انقلابي ات، خداخواهي ات ، ايثار و رنج كشيدنت در آن راه خدشه اي وارد نشود فضيلتي ست كه خيلي ها از آن بي بهره اند.
ارزش اين مرد را از اين چيزها مي شود به راحتي فهميد
اينكه تا بود، هرجا كه بود، خيال دلسوزان انقلاب راحت بود و مكر و نفاق خوب مي دانست آنجا راهي براي جولان دهي ندارد
اينكه هرچه سنش بالاتر رفت، برخلاف خيلي ها، دنيا طلب نشد، راحت طلب نشد، مصلحت طلب نشد، جاه طلب نشد و هميشه آماده به دوش كشيدن بارهاي سنگين بود براي انقلاب
ارزش او را از دوستان و دشمنانش هم مي توان فهميد
مباركش باشد اين همه سال ثبات قدم، اين همه سال وفاداري مجاهدانه و مخلصانه ، اين همه سال صداقت و صراحت در دفاع از حريم ولايت بدون ذره اي لغزش
چقدر سخت است از دست دادن بزرگاني مثل او
علی نجوای عرش کبریایی
گر چـه عید فطـر و عید قـربان
به نـزد مسلمین عیـد کبـیر است
و لیـکن بـر اسـاس نصّ قـرآن
کمال دین ما« عید غدیر » است
پیام ایت الله حسینی زنجانی به مناسبت آغاز سال تحصیلی
پیام حضرت آیت الله حسینی زنجانی به مناسبت آغاز سال تحصیلی مدرسه نور الزهراء
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین
تزکیه وتعلیم دوبال ارزشمند رسیدن به سعادت وکرامت انسان است.
خداوند متعال هدف از بعثت پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) را تزکیه وتعلیم بیان می فرماید تا بدین وسیله انسان، از مرداب نادانی و گمراهی آشکار به دریای خروشان معرفت الهی پیوسته و با سیر الی الله پرده های ستم و تباهی را کنار زده و به سوی جایگاه بلند کرامت انسانی پرواز نماید.
قرن های متمادی است که حوزه های علمیه پرچمدار رسالت بزرگ پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) و اوصیاء طاهرینش بوده و در کنار تعلیم و تعلم به تزکیه وتهذیب نفس، اهتمام ورزیده است وحاصل مجاهدت بزرگان دین، تربیت عالمان با تقوایی بوده که همواره ندای آزادی و آزاد اندیشی را سر داده و سنگر بان معارف حقه الهی بوده اند.
بحمد لله امروز نیز به برکت ظهور انقلاب شکوهمند اسلامی، شاهد گرایش و شوق فراوان مردم مومن به ویژه بانوان با فضیلت به دو مقوله تعلیم تزکیه هستیم. حضور بانوان محترمه در این جهاد عظیم علمی، نشان از رشد اندیشه در جامعه امروز اسلامی می باشد و فرصت مناسبی برای تذکر، تدبر و توجه به خود سازی است، خودباوری و تخلق به آداب اسلامی را فرا روی آنان قرار داده است.
اینجانب شروع سال تحصیلی جدید را به طلاب محترم مدرسه ی نورالزهراء تبریک عرض نموده و از خداوند متعال توفیق روز افزون برای طلاب محترم را در کسب علم ومعرفت را همراه با تهذیب نفس برای آن بزرگوارا خواهانم و از نیروهای اجرایی آن مرکز به ویژه مدیره ی محترمه ی آن، نهایت تشکر را دارم.
بیان علمی مسئله ی رتق و فتق و دحو الأرض
دحو الأرض، گسترده شدن سطح خشکی زمین است بعد از آب گرفتگی و سنّت تکوینی عالم طبیعی به اذن الله بر آن است که کعبه ی حق متعال، در هر دوره در همان نقطه بر پا گردد که اوّلین بار بر اساس قُبّه الأرض سر از آب بیرون آورده باشد.
موضوع رتق و فتق در علم شریف هیئت و نتایج مترتّب بر آن، از مطالب بسیار عرشی است که عنوان رساله ای از حضرت آیت حقّ و یقین ، طود عظیم تحقیق و تفکیر، علاّمه حسن زاده آملی قرار گرفته است.
مطلب بدین قرار است که : مراد از رتق و فتق، رتق و فتق دو دائره عظیمه مُعَدِّلُ النَّهار و مِنطَقَهُ البُروج است و این دو عظیمه، از دوائر هفت گانه ی عظام اند که در فن و علم شریف هیئت، مورد بحث قرار می گیرد. اکنون دائره عظیمه شمسیّه را یعنی مِنطَقَهُ البُروج از دائره مُعَدِّلُ النَّهار به مقدار بیست و سه درجه و بیست و چهار دقیقه ی فلکی مِیل است که آن را میل کلّی نامند و نیز این میل در هر سال شمسی، به مقدار 468/0 ثانیه رو به انتقاص (کاهش و کم شدن) است ؛ یعنی همه ی سیّارات و ثوابت اعم از کهکشان ها و غیر آن و خلاصه همه ی اَجرام عِلوی، با ثبات و نظم و نضد خاصّی که دارند، هر سال به مقدار مذکور به سوی جنوب می روند که در نتیجه در حدود 186 هزار سال بعد، دائره مِنطَقه که مِنطَقه، حرکت ثانیه است، با مُعَدِّلُ النَّهار انطباق می یابد که این انطباق را « رَتق » نامند و رتق یعنی بستن و « فَتق » یعنی گشودن و باز شدن و انفتاح است.
وقتی این انطباق حاصل گردد، آب همه جای سطح کره ی زمین را فرا می گیرد و روزگار این دوره ی آدمیان به سر می آید و پایان می یابد.
حال این دائره شمسیّه به سوی شمال مُعَدِّل منفتح می شود مثل دوره ی فعلی ما، و یا به سوی جنوب مُعَدِّل مِیل پیدا می نماید. در نتیجه در این انطباق و انفتاح، به اتّفاق همه ی ارصاد قدیم و جدید، مُعَدِّل ثابت است و دائره مِنطَقَهُ البُروج که مِنطَقِه فلک ثوابت است، در حرکت است.
بعد از انطباق و رتق مِنطَقِه و مُعَدِّل، وقتی مِنطَقَهُ البُروج یا همانند دوره ی پیش در جهت شمال دائره استوای سماوی ( یعنی مُعَدِّل ) انفتاح می یابد و یا بالعکس در جهت جنوب دائره سماوی انفتاح می یابد، کیف کان « دَحوُ الأرض » پدید می آید و در صورت اوّل، باز خشکی زمین به سمت شمال خواهد بود و دریا به سمت جنوب و در صورت دوم به عکس، … و در هر صورت بسان دوره ی گذشته، خلقت آدم پیش آید.
اعمال مربوط به شب و روز دحو الأرض در همین سایت در قسمت مطالب عمومی - تقویم عبادی ، در اعمال ماه ذیقعده الحرام آمده است .
تذکّر و توغّل :
در قسمت اوّل آمده بود که، طبیعیان امروز می گویند : آب به همه ی زمین احاطه داشت و خشکی به عللی از قعر آب برآمد و … . آن عللی که این دانشمندان از آن اظهار بی اطّلاعی نموده اند و نهایتاً در مورد آن فرضیه ها و نظریه هایی داده اند و این نظریه ها بر اساس تحقیقاتی هم که انجام داده اند، ریشه در آیات قرآن و روایات معصومین ما علیهم السّلام دارد. چرا که کشورهای انگلیس، آمریکا، آلمان، فرانسه، رژیم صهیونیستی و … کتب اصیل و نسخ خطّی علمای عزیز ما را در گذشته از کشور عزیزمان دزدیدند و با استفاده از این منابع عظیم و غنی علمی، تحقیقات، فرضیات، نظریات و مقالات علمی خود را در جهان و به نام خود پخش نمودند و آن ها را به زبان خود نوشتند و ارائه دادند و ما برای آن که بفهمیم آن ها چه گفته اند مجبور به یادگیری زبان آن ها شده ایم . باید تلاش نمود تا با حفظ منابع اصیل و غنی علمی و دینی فعلی خود، و توجّه کردن و در اختیار قرار دادن امکانات لازم، به علمای و اساتید اصیل و حقیقی که استاد فن و صاحب نظر در مسائل مختلف علمی هستند، این تراث علمی را در کشور عزیز ایران بومی نماییم و تأکیدات فراوان رهبر بزرگوار انقلاب، حضرت آیت الله معظّم امام خامنه ای حفظه الله که سال ها پیش این خطر را گوشزد نموده بودند و با تأکیدات شدید ایشان، چند سالی است که این حرکت علمی در زمینه های مختلف و در سطوح گسترده آغاز شده است و بحمدالله پیشرفت های خوبی هم داشته ایم .
ما ؛ قدرت، توان، قابلیّت و لیاقت این را داریم که در همه ی امور در قلل پیشرفت و توسعه ی جهانی قرار بگیریم و این راهی است که اسلام عزیز به ما نشان داده است .
به فرموده ی پیامبر بزرگوار اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم به این مضمون که : اگر علم در ثریّا هم باشد، مردانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت .
و به فرموده فرزند بزرگوار ایشان، حضرت امام خمینی رحمه الله : اسلام سنگر های کلیدی جهان را فتح خواهد کرد .
این دو فرمایش گران قدر در این چند سال اخیر تجلّی خوبی پیدا کرده است و إن شاء الله و با توکّل به خداوند متعال و توسّل به حضرات معصومین علیهم السّلام و توجّه به آرمان های انقلاب اسلامی و اهداف حضرت امام رحمه الله و تبعیّت از فرامین رهبری گران قدر انقلاب حفظه الله این مسیر نورانی و الهی را با قدرت تمام ادامه دهیم تا این فرمایش امام خامنه ای حفظه الله کاملاً متجلّی شود که به این مضامین فرمودند :
ایرانی بسازید که هر کس از هر گوشه ی جهان به آن نگاه می کند قدرت ایمان و اراده ی اسلامی و ایرانی را در آن مشاهده کند.
برگرفته از کتاب : اسرار حج و تجلي اعظم ، داود صمدي آملی ، قم ، نور السجاد ، طبع اول ، 1386 ، صفحه ي 59 - 61
معنا و حقیقت دحو الأرض
جناب استاد علاّمه ذو الفنون آیت الله شعرانی قدّس سرّه الشّریف، در بیان مفادّ آیه « وَ الأرضَ بَعدَ ذَلِکَ دَحَئهَا » (سوره نازعات، آیه 30 ) ، و اخباری که در موضوع یوم دحو الأرض روایت شده اند که زمین از زیر خانه ی کعبه گسترده شده است، فرموده است که :
کره ی زمین را از دو جانب قطب، اندکی تَطامُن است یعنی اندکی مسطّح است و فرو رفتگی دارد و آفاق استوایی و قریب بدان ها را چون مکّه مکرّمه تَقَبُّب است یعنی برآمدگی دارند. و آب همه ی زمین را فراگرفته بود و چون فرو نشست، قهراً جای برآمده ی زمین، که قُبّه ی آن است و تقبّب آن بیش از جاهای دیگر است، در نخستین بار نمودار شده است و آن مکّه مکرّمه است و چون آب کم کم فرو نشست و تقلیل یافت، قسم پدید آمده ی زمین به تدریج گسترش یافت که از آن تعبیر به دحو الأرض شده است.
… « دحو : گستردن . وَ الأرضَ بَعدَ ذَلِکَ دَحَئَهَا ؛ زمین را پس از آن بگسترد . چنان که در لغت ارض گذشتّ مراد از آن کره زمین نیست، بلکه سطح خشکی است مقابل دریا و کوه، کوه و آب از زمین نیستند و به مقتضای این آیه، خشکی زمین که (آن را) رُبع مسکون می نامند پس از خلقت اوّلین، پدید آمد.
چون سطح کره ی خاک را آب از همه جانب فرا گرفته بود، و این خشکی که برجسته و از آب بیرون آمده، مانند جزیره است که از قعر دریا برجهد و بالا آید و به تدریج پهن و گسترده و بزرگ شود.
طبیعیان امروز ( بیش تر منظور دانشمندان زمین شناسی ، زیست شناسی و جغرافیا می باشند ) ، هم می گویند : آب به همه ی زمین احاطه داشت و خشکی به عللی از قعر آب برآمد و بر سطح زمین چین ها و شکنج ها هویدا شد . »
از معرفت به معنای دحو الأرض دانسته می شود که این کلام دحو، از غُرَر معجزات قولی حضرت خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم است و نیز بنا بر دَحو، باید قُبّه « به معنی برآمده ترین جای ارض » مکّه مکرّمه بوده باشد که عرض آن 21 درجه و 25 دقیقه ی شمالی است.
برگرفته از کتاب دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی ، علاّمه حسن زاده آملی حفظه الله ، قم ، بوستان كتاب ، طبع سوم ، سال 1386 ، جلد 1 ، درس 50 ، صفحه ی 232 و 233
نمازهای ششگانه مردم غزه
“تسنیم”
به جرم برائت از مشركين
9 مرداد 1366 (وقوع حادثه جمعه خونين مكه)
روز ششم ذيحجه سال 1366 (ه.ش) حاجيان ايراني به همراه برخي از حجاج ساير كشورها كه به صف ايرانيان پيوسته بودند راهپيمايي عظيم برائت از مشركين را در مكه معظمه آغاز كردند.راهپيمايان پس از استماع پيام تاريخي رهبر انقلاب اسلامي حضت امام خميني (ره) با شعار الله اكبر ، لا اله الاالله و مرگ بر آمريكا براي اداي نماز مغرب روانه حرم شدند. پس از طي مسافتي ، در حالي كه پيشاپيش جمعيت عظيم راهپيمايان ، نان و گروهي جانبازان در حركت بودند ، ناگهان ستون هايي از نظاميان آل سعود هويدا شد. آنان لحظه اي بعد ، به طرف صفوف حمله كردند و با باتوم بر سر و روي زائران بي گناه كوبيدند.پس از آن شليك گازهاي سمي و خفه كننده و به دنبال آن رگبار گلوله ها به قصد كشتن راهپيمايان كه جرمشان اعلام برائت و بيزاري از آمريكا ، اسرائيل و ايادي ناپاك آنها بود. به سوي آنان سرازير گرديد
در اين واقعه 275 تن از حاجيان ايراني ، 85 عربستاني، 45تن از حاجيان ديگر كشورها كشته و شماري نيز زخمي شدند.
منبع :http://www.salehin.ir
تربیت طلبه برای ارگان های مختلف ... درست یا غلط؟؟؟
طلاب موسسه آموزش عالی نورالزهراء(س) ساعت 11 روز چهارشنبه 93/5/8 دیداری با مرجع عالیقدر ایت الله العظمی سید محمد حسینی( دامت ظله) در دفتر ایشان داشتند.
در ابتدای جلسه حاج خانم علمی فرد ،مدیر حوزه علمیه نور الزهراء(س) ، گزارشی از وضعیت مدرسه علمیه و تلاش های انجام شده برای اعتلای بهتر و بالاتر رفتن حوزه علمیه نورالزهراء(س) (سطح سه) انجام گرفته است، ارائه داد.
ایشان به آمار قبولی و میانگین معدل طلاب که17 می باشد ، اشاره کرده وگفت: تلاش ما بر این بوده است که خواهران طلبه بتوانند گامی در اعتلای جامعه بردارند.
سپس خانم مالکی، به عنوان نماینده خواهران مشغول در رشته فقه واصول، به موفقیت های تحصیلی خواهران رشته فقه واصول اشاره کرده و گفت : این خواهران در مجامع گوناگون از جمله مدارس ،مراکز علمی ، ادرات، زیارت گاهها به تبلیغ پرداختند واز لحاظ پژوهش نیز چند پژوهش برگزیده در جشنواره ها دارند .
خانم مریم شامی نیز به نمایندگی از طلاب رشته کلام اسلامی با تاکید بر اهمیت این رشته بیان داشت: رشته کلام اسلامی در جامعه بسیار مهم و حائز اهمیت است، اما کمبود اساتید متبحر در این رشته در استان و نیاز طلاب به راهنمایی اساتید برای انجام پژ وهش های تخصصی و عدم دسترسی به کتب تخصصی رشته کلام از مشکلاتی است که برای کاربردی کردن این رشته باید حل گردد. و امید است ایت الله العظمی سید محمد حسینی ما را در رفع این مشکلات یاری نمایند.
پایان این دیدار سخنان آیت الله سید محمد حسینی(حفظ الله) بود که ضمن تبریک عید سعید فطر فرمودند: این دغدغه ها که مطرح شد ، دغدغه ما نیز بوده است که در نهایت منجر به تاسییس یک رشته کلام اسلامی در حد کارشناسی در استان شد و چون در این رشته (کلام اسلامی) کاری انجام نشده است کمبود ها و مشکلات بسیاری وجود دارد حتی طلاب هم در این زمینه کمبود دارند البته اینها هیچ کدام رفع تکلیف نمی کند و نباید مایوس شد و باید ادامه داد .
ایشان خبر ساخت و تاسیس یک استادسرا (مسکن اساتید) را دادند که با تکمیل این استادسرا و دعوت از اساتید قم عمده مشکل کمبود استاد حل خواهد گردید.
آیت الله حسینی در ادامه به ثمر رسیدن طلاب عالمه در اجتهاد و اعتقادات را منوط به عمیق خواندن دروس حوزه مخصوصا کتابهای قدیمی که در حوزه ها تدریس میشد دانسته و افزود: در رابطه با عقاید، باید تسلط کامل به قرآن و روایات اهل بیت داشت وکلید فهم قرآن ، لغات قرآن است. شمااگر بخواهید ریشه ای وارد شوید، باید ادبیاتتان قوی شود باید کتبی مانند مغنی الادیب ومغنی اللبیب مورد مطالعه قرار گیرد ، شما اگر کشاف را نفهمید ، شما آن نکات وظرایفی را که در قرآن است نخواهید فهمید.
ایشان برای رشته کلام اسلامی مطالعه مکرر و دقیق دروس منطق را پیشنهاد کرد و اظهار داشت: در زمان قدیم کتابهای بسیاری در حوزه های علمیه خوانده می شد ، مثل کتاب برهان شفاء که علامه طبابایی آن را سفارش می نمودند. این علوم ، علوم عالی یعنی ابزار هستند که شما علوم دیگر را بهتر درک کنید.
این مرجع عالی قدر در ادامه از روند جاری در حوزه ها که غالبا تربیت طلبه ها برای ارگان های مختلف است گله کردند وگفتند این روش ،عالم تربیت نمی کند که استوانه ای باشد که رفع شبهات اعتقادات مردم باشد.
شما برای موفقیت باید زحمتی مضاعف وعلاوه بردروس حوزه ، کتب دیگر مورد نیاز د ررشته های خود را مطالعه کنید ونکته دوم مباحثه است وایشان به روش چگونه مباحثه کردن اشاره کردند و بر اهمیت مباحثه تاکید ورزیدند .
چه فرصتي بهتر از رمضان
امام باقر عليه السلام:
لَا صِيَامَ لِمَنْ عَصَى الْإِمَامَ وَ لَا صِيَامَ لِعَبْدٍ آبِقٍ حَتَّى يَرْجِعَ وَ لَا صِيَامَ لِامْرَأَةٍ نَاشِزَةٍ حَتَّى تَتُوبَ وَ لَا صِيَامَ لِوَلَدٍ عَاقٍّ حَتَّى يَبَر
روزه اين افراد كامل نيست:
1 - كسى كه امام (رهبر) را نافرمانى كند.
2 - بنده فرارى تا زمانى كه برگردد.
3 - زنى كه اطاعت شوهر نكرده تا اينكه توبه كند.
4 - فرزندى كه نافرمان شده تا اينكه فرمانبردار شود.
دعائم الاسلام ج1 ، ص 268 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 295 ، ح 6
عید بزرگ نیمه شعبان بر تمام مسلمانان مبارک باد
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم،کسی تیر خواهد زد
سوگند به هرچهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر،شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
اللهم عجل لولیک الفرج
عید نیمه شعبان بر تمام منتظران یار مبارک باد.
گلی،بی گل روی تو تبسم نکند
بی عشق تو بلبلی ترنم نکند
آن دل،که سر سوزنی از عشق تو یافت
سر منزل معشوق دگرگم نکند
دیوار های خانه ام را به عکس تو آویخته ام
گمان میکنند…
عکس تو را به دیوارهای خانه ام آویخته ام…
نمی دانند که من…
دیوار های خانه ام را به عکس تو آویخته ام
“تسنیم”
14 خرداد 68
همیشه وقتی صدای لرزان آقای حیاتی تو 14 خرداد پخش میشه
آدم فک میکنه انگار همین الان 14 خرداد 68 هست
روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان حضرت امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست
“تسنیم”
سازش با ظالم،خلاف رای انبیا
“تسنیم”
بزرگراه ولایت
“تسنیم”
امام خمینی(ره) :به اصول انقلاب و ارزش های اسلامی پایبند باشید.
به همه نسل ها توصیه می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم ساز ، دانشگاه ها را از انحراف غرب و شرق زدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی و اسلامی خود ، دست قدرت های بزرگ را از کشور قطع و آنان را نا امید نمایید.
سالروز ارتحال بزرگ مرد تاریخ تسلیت باد.
طاهری باطنی
اعیاد شعبانیه بر همه مسلمانان جهان مبارک باد
الهی! رجب گذشت و ما از خود نگذشتیم ، الهی تو از ما بگذر…..
سلام بر شعبان و اعیادش ؛سلام بر حسین و عباسش ؛ سلام بر سجاد و سجودش ، سلام بر نیمه شعبان و ظهور مولودش…
آغاز ماه رسول خدا ، ماه شادی آل الله مبارک باد.
تبریک امام خمینی در فتح خرمشهر
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به این جانب شده است.سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود.اینجانب با یقین به آن که ما «النصر الا من عندالله» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح ،که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیه الله الاعظم-ارواحنا لمقدمه الفداء- را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هایی در دست ابر قدرتان خصوصا آمریکای جهان خوارند بیرون آورد و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنین انداز کرد و پرچم پر افتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم - که با دست پلید خیانتکاران قرن به خون کشیده شده و «خونین شهر» نام گرفت - بیافراشت تشکر می کنم.و آنان فوق تشکر امثال من هستند.آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپاکننده ی عدل الهی در سراسر گیتی - روحی لتراب مقدمه الفداء- می باشند. آنان به آرم «ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» مفتخرند.مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بی پایان و هزاران اسیرگمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی،این ابر جنایتکار دهر،به تباهی کشیده شده اند ، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به هدیه آورد. و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که ، فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستاره درخشنده پیروزی های آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نور افشانی خواهد کرد. و مبارک باد بر ملت عظیم الشان ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان بر کفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند . و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبهه جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سر افراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سر افرازی آفریدند.روح الله الموسوی الخمینی
طاهری باطنی
پرواز برای خرمشهر
خرمشهر،شقایقی خون رنگ است که داغ جنگ بر سینه دارد….داغ شهادت . ویرانه های شهر را قفسی درهم شکسته بدان که راه به آزادی پرندگان روح گشوده است تا بال در فضای شهر آسمانی خرمشهر باز کنند ،زندگی زیباست ،سلامت تن زیباست ،اما پرنده عشق ،تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند ، اگر مقصد را نه در این جا ،در زیر سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه هایی بن بست باز می شوند ،نمی توان جست ،بهتر آن که پرنده روح دل در قفسی نبندد ،پس اگر مقصد پرواز است ،قفس ویران بهتر ،پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند ، از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
استمرار نیکی به پدر
امام رضا (ع) ضمن توصیه به دعا برای پدر پس از مرگ وی می فرماید:روایت شده که هرکس در حیات پدرش با او نیکی کند ولی پس از وفاتش برای او دعا نکند خدا او را «قاطع رحم» نام می نهد.
مفاتیح الحیاه ،ص226
طاهری باطنی
پدر،ریشه نعمت ها
امام سجاد (ع) می فرمایند :حق پدرت این است که بدانی او ریشه تو و تو شاخه او هستی و بدان که اگر او نبود تو نیز نبودی ، پس هرگاه در خودت نعمتی یافتی که شادمانت می کند بدان که پدرت برای تو ریشه آن نعمت است و حمد خدا بجای آور و به اندازه آن نعمت از او شکرگذار باش.
مفاتیح الحیاه ،ص224
طاهری باطنی
میم مثل مادر
فضیلت بارداری و اجر وضع حمل و دوران نفاس زن، نشانه ی اعتلای شئون ویژه زنان است.
بر پایه ی تعالیم دینی ،گرامیداشت مقدم مادران مایه ی ورود بهشت است؛چنان که خط مشی وکیفیت رفتار مادر در تربیت فرزند وارسته ی اهل بهشت نقش تعیین کننده ای دارد.از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره دومطلب رسیده است:1-«الجنة تحت أقدام الأمهات»؛بهشت زیر پای مادران است.2-«إذا کنت فی صلاة التطوع فإن دعاک والدک فلا تقطعها و إن دعتک والدتک فاقطعها»؛هنگام نماز مستحبی ،اگر پدرت تو را خواند،نماز را قطع نکن و اگر مادرت تو را خواند،نماز را قطع نما.
البته قطع نافله حرام نیست، لیکن در حالت جواز ،قطع یا رجحان آن یک سان نیست و از این جهت،نیکی به مادر افضل از احسان به پدر است؛ چنان که از رسول گرامی اسلام رسیده است وسرّ ترجیح مادر ،تحمل رنجهای فراوان از سوی اوست.نیز گرامیداشت خاله(خواهر مادر)در نبود و فقدان مادر،به منزله ی تکریم مادر تلقی شده است.
خدای سبحان وقتی احترام به والدین را مطرح می کند،برای گرامیداشت مقام زن ،مادر را جداگانه نام میبرد؛مثلا در مواردی می فرماید:«و قضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین إحسانا إما یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أف و لا تنهر هما و قل لهما قولا کریما»سوره ی اسراء آیه ی 23
«و وصینا الانسان بوالدیه أحسانا»سوره ی أحقاف آیه ی 15،«أن اشکر لی و لوالدیک» سوره ی لقمان آیه ی 14،اما با همه ی این تجلیلهای مشترک،هنگام یاد از زحمات پدر و مادر،فقط از زحمت مادر سخن می گوید:«و وصینا الانسان بوالدیه إحسانا حملته أمه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا»سوره ی أحقاف آیه ی 15.در این آیه ،زحمات و خدمات دشوار سی ماهه ی مادر را دوران بارداری،زایمان و شیردهی،ذکر می کند و اشاره ای به زحمات پدر نمیکند.
بنابراین ،آیات قرآن در حق شناسی از والدین،دو قسم است:آیات حق شناسی مشترک از پدر و مادر و آیات مخصوص حق شناسی مادر.قرآن کریم،اگر درباره ی پدر حکم خاصی بیان می کند،فقط برای بیان وظیفه است؛نظیر :«و علی المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف»سوره ی بقره آیه ی233،ولی هنگام تجلیل و بیان زحمات،تنها نام مادر را ذکر می کند.
منبع:زن در آینه ی جلال و جمال ،آیة الله جوادی آملی ،ص 134
ریحانه طاهری
فاطمه کیست جز خودش؟
مثل قرآن نیست محتاج کتابی جز خودش
هر چه را زهرا اراده می کند، آن می شود
پس نمی بیند دعای مستجابی جز خودش
جبرئیل از فاطمه بر فاطمه نازل شده*
حوض کوثر نیست لبریز شرابی جز خودش
از زبان مرتضی پژواک خود را می شنید
پرده ی این گوش نشنیده جوابی جز خودش
فاطمه هرگز ندارد سرنوشتی جز علی
علت خلقت ندارد انتخابی جز خودش
نیمی از عمرش شده سهم نبی، نیمی علی
این نگین را در نمی گیرد رکابی جز خودش
دیدن روی خدا با چشم ها مقدور نیست
روز محشر نیست در پشت نقابی جز خودش
نامه ی اعمال او خالی ست از غیر علی
او نخواهد داشت در محشر ثوابی جز خودش
محمد بختیاری
میرعیسی خانی
مقام فاطمه(س) در حدیث لولاک
این سخنی است که خداوند بلند مرتبه و یکتا، در مقام حضرت زهرا(سلام الله علیها) بیان داشته است. امّا آیا این حدیث نشانگر این است که حضرت زهرا(س) شأن بالاتری نسبت به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دارند؟
این روایت در بیان نقش و اهمیت وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است؛ چرا که هدف خداوند متعال از آفرینش بدون وجود پیامبر اکرم (ص) محقق نمی شود. به عبارت دیگر، در این روایت، بیان شده است که هدف خلقت بدون وجود یکی از این سه نفر محقق نمی شد. امّا هدف از آفرینش انس و جن چیست؟
قرآن می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ اْلإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ»(1) یعنی هدف از آفرینش رسیدن انس و جن به مقام عبودیت است. منظور از عبودیت، صرفا عبادت ظاهری نماز و روزه نیست؛ بلکه عبارت است از مقام کمالی که انسان باید به آن برسد و از تمام اسارتها و بندگی ها رها گردد و تنها بنده ی خداوند متعال باشد و به انجام رسیدن این مقام جز با هدایت پیامبر اکرم (ص) محقّق نمی شود. چرا که جز رسول اعظم(ص) کسی نتوانست ندای «لا اله الا الله» را در زمین و بر قلبها جاری کند. از این رو خداوند در حدیث قدسی می فرماید: «لولاک یا محمد لما خلقت الافلاک».
نباید از جمله دوم چنین برداشت شود که مقام حضرت علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) بالاتر است، در صورتی که خود حضرت علی علیه السلام فرموده اند: «انا عبد من عبید محمد (ص): یعنی من بنده ای از بندگان حضرت محمد (ص) هستم.» (2)
مقصود این حدیث این است که بگوید: هدف و علت غایی آفرینش حضرت رسول (ص)، یعنی هدایت و راهنمایی انسانها، به وسیله ی ولایت و امامت حضرت علی(ع) استمرار پیدا می کند. بنابراین اگر علی(ع) آفریده نمی شد، آفرینش حضرت رسول(ص) به سرانجام نمی رسید. به همین خاطر است که خداوند متعال در ادامه این حدیث قدسی می فرماید: «لولا علی لما خلقتک».
بر همین اساس، حدیث اشاره می کند که اگرحضرت فاطمه صدیقه(س) نبودند، ولایت استمرار پیدا نمی کرد. زیرا او ظرف امامت و درخت نبوت و ولایت اند و اگر حضرت زهرا(س) نبودند، درخت نبوت و ولایت بدون میوه می ماند؛ از این رو خداوند کریم فرمود: «و لولا فاطمه لما خلقتکما».
پی نوشت:
1. میر جهانی «ره» در کتاب الجنة العاصمة ص 148؛ همچنین علامه مرندی در کتاب «ملتقی البحرین» صفحه 14 و علامه نمازی شاهرودی در کتاب مستدرک سفینة البحار (درباره «خلق») و آیت الله گرامی در کتاب لولا فاطمه آورده اند.
2. سوره ذاریات، آیه 56.
3. الکافی ج 1 ص89 باب الکون و المکان ….. ص 88.
منبع: پاسخ به پرسش «آیا حدیث ‘لولا فاطمة ما خلقتکما’ درست است؟» در سایت حوزه؛ با تصرّف.
میرعیسی خانی
دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر !
درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر
دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد:
دوش می آمد و رخساره …نگویم بهتر!
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،
نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر
چه شده ،قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر !
كاظم بهمني
از افسانه تا واقعیت یک مادر + اینفوگرافی و تصویرسازی
براستی که ظلم و ستم بر اهل بیت پیامبر از همان ماجرای جانسوز بزرگ بانوی مدینه یعنی همان پاره تن پیامبر شروع شد. یا رسول الله با اینکه فاطمه ات را سفارش کردی اما هیهات که او را اکرام نکردند.
شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت حضرت رسول(ص) در زمانى بود كه اندازه آن به اختلاف نقل شده است، آن كس كه خواسته آن مدت را خيلى زياد بداند تا شش ماه گفته و كمتر از چهل روز گفته نشده است.
دلایل مظلومیت حضرت زهرا (س)
حضرت صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كنند كه آن حضرت فرمود: ملعون است، ملعون است كسى كه بعد از من به فاطمه ستم روا دارد، حقش را بربايد و او را بكشد. [ كنز الفوائد، 1/ 150، ط قم.]
براستی که ظلم و ستم بر اهل بیت پیامبر از همان ماجرای جانسوز بزرگ بانوی مدینه یعنی همان پاره تن پیامبر شروع شد. یا رسول الله با اینکه فاطمه ات را سفارش کردی اما هیهات که او را اکرام نکردند. آیا با تمام این ستمها می شود بی تفاوت از آنها گذشت؟کجای دنیا همسری در پیش چشمان شوهر حجاب میگیرد؟!کجای دنیا مادری را غریبانه تشییع میکنند؟!وکجا دنیا….
واضح است که مظلومیت حضرت فاطمه زهرا(س)انکار نشدنی است.اما باید بگونه ای بازگو شود که علاوه بر اینکه پرده از حقایق برداشته می شود،بدعت را از سند مظلومیت آن حضرت دور کند.لذا در اینجا به بیان چند باب از اسناد مظلومیت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) می پردازیم.باشد که انشاءالله در شناخت این بانوی بزرگ قدمی برداریم تا در عصر ظهور منتقم خونش مهدی فاطمه آماده یاری مولایمان باشیم.
… براي مشاهده اينفوگرافي در سايز اصلي بر روي آن كليك كنيد …
1_ علت و کیفت شهادت حضرت زهرا (س) چه بود؟
شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت حضرت رسول(ص) در زمانى بود كه اندازه آن به اختلاف نقل شده است، آن كس كه خواسته آن مدت را خيلى زياد بداند تا شش ماه گفته و كمتر از چهل روز گفته نشده است. لذا شیخ كلينى رحمه الله گويد: فاطمه (س) در سال پنجم بعثت حصرت رسول (ص) متولد شد و در هنگام فوت هجده سال و هفتاد و پنج روز داشت و بعد از رحلت رسول خدا هفتاد و پنج روز زندگى كرد. و با حذف اسناد از حضرت صادق (ع) روايت كرده و مى گويد: همانا فاطمه (س) بعد از رحلت رسول خدا هفتاد و پنج روز زنده بود و در اين مدت از درگذشت و فقدان پدرش بسيار اندوهگين بود، جبرئيل نزد آن حضرت آمده و او را تسليت و دلدارى مى داد و جايگاه پدرش را به او مى گفت، و از حال آن حضرت و رويدادهاى آينده اى كه بر فرزندان آن حضرت وارد مى شود به او خبر مى داد و حضرت على (ع) آنها را مى نوشت. [ كافى، 1/ 498.]
در بیان علت اصلی و کیفیت شهادت حضرت زهرا(س) ابوبصير، از حضرت صادق (ع) در ضمن حديثى آمده است: سبب و علت درگذشت حضرت آن بود كه «قنفذ» غلام آن مرد به دستور وى با غلاف شمشير بر آن حضرت نواخت، ايشان بر اثر ضربات محسن را سقط كرده و بدين جهت به سختى بيمار شد و به هيچ كس از آزار كنندگانش اجازه عيادت نداد. [ طبرى، «دلائل الامامه» / 45.]
شدت جراحات وارده بر حضرت بسیار سنگین بود و ایشان متحمل رنج بسیاری می شدند و به شوق وصال حق و دیدار پدر بزرگوارشان رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص) در خانه خود چشم از این جهان فرو بست.در روایتی حضرت به اسماء فرمود: آبى برايم آماده كن، بعد با آن غسل كرده و سپس فرمود: جامه هاى جديدم را به من بده، آنها را پوشيده و فرمود: بقيه حنوط پدرم را از فلان جا برايم بياور و زير سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اينجا بيرون برو، مى خواهم با پروردگارم مناجات كنم. و گفت: قدرى مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم كه بسيار خوب و اگر جوابى ندادم بدان كه من به سوى پدر خود، (يا پروردگارم) رفتم.اسماء لحظه اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى،اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ هاى زمين پاى گذارده… اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است. [ بلادى بحرانى «وفات فاطمه الزهراء» 78.]
2_ نخستین تابوتی که در اسلام ساخته شد برای حضرت زهرا بود.
از آنجایی که حضرت زهرا(س)سیده زنان عالم شناخته شده اند،می توان به از زوایای مختلف به شخصیت ایشان پرداخت.در مورد حجاب حضرت که زبانزد عام و خاص جهانیان است و در روایات متعدد از توجه ایشان به این امر ذکر شده است،این مطلب قابل ذکر است که ایشان به این امر در واپسین لحظات عمرشان هم توجه داشته اند.
ابن عباس گويد: فاطمه (س) به سختى بيمار شد، به اسماء بنت عميس فرمود: نمى بينى وضع من به كجا رسيده، مرا بر روى تخت به صورت آشكارا حمل نكنى، اسماء گفت: به جان خودم سوگند كه چنين كارى نخواهم كرد لكن تابوتى مى سازم به همان صورت كه در حبشه ديده ام، فرمود: چگونه بود، وى چند قطعه چوب تر آورده و آنها را از ساقه بريد و بعد بر روى تختخواب تابوتى ساخت، و آن نخستين تابوتى بود كه ساخته مى شد، حضرت فاطمه تبسمى نمود، كه تا آن روز به حال تبسم ديده نشده بود، بعد او را با آن تابوت برداشته و دفن كرديم.
3_ غریبانه ترین خاکسپاری
بعد از وفات حضرت زهرا عليهاالسلام، على عليه السلام تمام سفارشات وصاياى او را انجام داد، او را در پيراهنش غسل داد و اسماء بنت عميس در غسل به آن حضرت كمك مى كرد، و دستور داد حسنين آب بياورند و غير از آنها و زينب و ام كلثوم و كنيزش فضه كسى ديگر آن جا نبود، او را در هفت پارچه كفن كرد و بر آن حضرت نماز خواند و پنج تكبير در نمازش گفت و در دل شب او را دفن كرد و قبرش را با خاك يكسان كرد و جز على و حسنين و گروهى از بنى هاشم و دوستان خاص و ويژه حضرت كسى ديگر در آن مراسم شركت نداشت. [ در تذكره الخواص / 319 آمده است كه على غسل مى داد و اسماء بر آن آب مى ريخت.]
روايت شده: هنگامى كه بدن حضرت زهرا سرازير قبر شد دستى بيرون آمد و او را گرفته و برگشت. [ بحار 43/ 184، 204، 213.]
به منظور دانلود روضه نامه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای موبایل، کلیک نمایید.
و تاکنون قبر مادر مظلومه سادات مخفی مانده است.تنها قبری که از اهل بیت پیامبر یعنی همان سبب وجود خلقت …
در بیان محل دفن آنحضرت از احمد بن محمد بن ابى نصر، از حضرت رضا (ع) روايت شده است كه گويد: از آن حضرت درباره محل دفن حضرت فاطمه (س) پرسيدم؟ فرمود: مردى از امام جعفر صادق (ع) اين مساله را پرسيد در حالى كه عيسى بن موسى حاضر بود عيسى به او گفت: در بقيع دفن شد، آن مرد از حضرت پرسيد؟ حضرت فرمود: عيسى به تو پاسخ داد، آن مرد گفت: من با عيسى بن موسى چه كار دارم؟ تو از پدرانت به من خبر بده كه آنان چه چيز فرموده اند، حضرت فرمود: در خانه اش دفن است. [ قرب الاسناد/ 161، چاپ سنگى.] و البته به برخی روایات دیگر می توان اشاره کرد که مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده است:از وصیت امام مجتبی(ع) به برادرش حضرت سیدالشهداء(ع)است که فرمود:برادرم،هنگامی که فوت کردم،غسلم بده،حنوطم کن،کفن نما و مرا به کنار جدم ببر تا آن جا دفن کنی.اگر نگذاشتند که این کار انجام شود فورا جنازه ام را به بقیع ببر تا با مادرم مرا دفن کنی …
آداب نوروز از دیدگاه علما
توصیه آیت الله بهجت در خصوص نوروز
حضرت آیتالله بهجت (ره): در ایام نوروز به کمک مستضعفان بشتابید. کسانی که دارند و میتوانند، حتما به کسانی که نادار و محتاج مستمند هستند کمک کنند.
روش مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)
مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی همیشه قبل از تحویل سال مقید بودند که 365 مرتبه دعای «یا مقلّب القلوب» را به طور کامل بخوانند و برای اینکه این دعاها، تا لحظه تحویل سال تمام شود، از یک ساعت قبل از اعلام عید، شروع می کردند و مشغول خواندن این دعای شریف بودند.
ایشان بعد از لحظه تحویل سال هم، مقید بودند که اوّلین چیزی که میل میکردند تربت امام حسین علیهالسلام باشد.
یعنی حضرت استاد در دو روز از سال، مقید بودند که اوّلین چیزی که میخورند، تربت امام حسینعلیهالسلام باشد؛ یکی عید فطر بود که در ابتدای روز با تربت، افطار میکردند، و یکی هم نوروز که بعد از تحویل سال، کمی از آن را میل میکردند.
توصیه آیت الله جوادی آملی حفظه الله
آیت الله جوادی آملی فرمودند: اگر کسی در دنیا با الفبای دین بازی کرد، در قبر هم این الفبا یادش نمی آید تا بگوید خدایش، کتاب آسمانی و امامش کیست. باید توجه داشت که در قبر مشکلات علمی را از ما سۆال نمی کنند، بلکه الفبای دین را سوال می کنند.
بهترین چیزها در موقع تحویل، خواندن این دعا، با توجه به معنی است: «یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال». ای خدایی که همه چیز در دست تو است، سال خوشی به همه ما عنایت فرما
در لحظه تحویل سال باید به این نکته توجه کنیم که خودمان به دور شمس دین و قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) بچرخیم، نه این که تنها به این اکتفاء کنیم که زمین به دور خورشید بچرخد؛ زیرا این امر به خودی خود بلوغ نیست.
توصیه آیت الله نوری همدانی درباره تقارن ایام فاطمیه و نوروز
حضرت آیت الله حسین نوری همدانی در پاسخ به سؤال جمعی از مقلدان خود درباره تقارن ایام فاطمیه با عید نوروز، بر ضرورت حفظ شعائر تاکید کرد.
پاسخ این مرجع تقلید به این شرح است:
یکی از جلوه های محبت مردم متعهد ایران نسبت به اهلبیت عصمت علیهم السلام این است که مردم ولایتمدار این مملکت در طول تاریخ هر موقعی که ایام عید با ایام عزاداری اهلبیت علیهم السلام مواجه شده است، مراسم و آداب عزاداری را بر مراسم عید ترجیح داده اند و به این وسیله ارادت خود به اهلبیت علیهم السلام را به نمایش گذاشته اند.
بنابراین روز 13 و 14 و 15 جمادی الأولی که مصادف با 24 و 25 و 26 اسفند 1392 و فاطمیه اول است.
و نیز روز اول و دوم و سوم جمادی الثانیه که مصادف با 12 و 13 و 14 فروردین سال 1393 میباشد و فاطمیه دوم است، ایام عزاداری شهادت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام میباشد.
در بین این دو ایام برگزاری مراسم دیگر با رعایت موازین شرعی اشکال ندارد.
خداوند متعال عید سال 1393 را بر همگان مبارک بفرماید.
بایدها و نبایدهای نوروز در نظر آیت الله مکارم
گاهی درباره عید نوروز افراط و تفریط دیده میشود و برخی آن را خرافه و بدعت و برخی آن را اسلامی میدانند در حالی که رسمی ملی است و خوبیها و بدیهایی دارد.
ملاک و معیار در این زمینه دستورهای قرآن کریم است و ما باید به آنها عمل کنیم و هرچه خلاف قرآن است کنار بگذاریم و آنچه مطابق آن است را بپذیریم.
خانه تکانی ظاهر و باطن و رعایت بهداشت و دید و بازدیدها از نکات مثبت عید است اما اسلام توصیه میکند در کنار این کارها انسانها درون خود را هم از بدیها خانه تکانی کنند.
حضور و توجهی که مردم در لحظه تحویل سال به مساجد و حسینیهها دارند از جمله خوبیهای نوروز است زیرا مردم دست به دعا و نیایش بر میدارند و اسلام هم بر آن تأکید دارد.
کمک به نیازمندان ودستگیری از محرومان از فواید عید نوروز است. افزایش محبتها و صله رحمها از دیگر فواید نوروز است که اسلام هم بر آن تأکید دارد.
تجدید قوای جسمی و روحی از دیگر آثار نوروز است و ما در اسلام نسبت به انجام این امور و تفریح کردن تاکید و توصیههایی داریم چون تفریح به کار و عبادات کمک میکند.
ایشان در پاسخ به استفتایی درباره تقارن نوروز و ایام فاطمیه پاسخ دادند: «احترام ایام شهادت بانوی اسلام فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بر همه لازم است بنابراین ایام فاطمیه اوّل 13، 14 و 15 جمادی الاولی (24، 25 و 26 اسفند 1392) و همچنین ایام فاطمیه دوم 1، 2 و 3 جمادی الثانی (12، 13 و 14 فروردین 1393) باید به مراسم سوگواری آن حضرت اختصاص داده شود و از برکات آن بهره مند گردند.
ولی در بین این دو ایام، برگزاری مراسم دیگر (با رعایت تمام موازین شرعی) مانعی ندارد. ضمناً انجام مراسم سال نو مانند دید و بازدید، خانه تکانی، نظافت و امثال آن نیز مانعی ندارد.»
حضرت آیت الله العظمی مظاهری و 3توصیه برای تحویل سال
1- بهترین چیزها در موقع تحویل، خواندن این دعا، با توجه به معنی است: «یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال». ای خدایی که همه چیز در دست تو است، سال خوشی به همه ما عنایت فرما.
و از خداوند متعال با توسل به اهل بیت «علیهم السلام» بخواهید در این سال، تقوا و رابطه با خودش و سلامتی و امنیت، مقدّر شما بکند و فرج حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» انشاءالله حاصل شود.
همچنین محدث قمی در مفاتیح، در آخر دستورات ماهها، نمازی در آن روز نقل می کند و بعد از نماز دعائی و در آن دعا شرافت و کرامت آن عید را نقل می کند که خواندن آن خوب است.
2- هر کس باید جداً حساب سال را و گذشته را بکند و اگر گناهکار است، جداً توبه کند و با حالت توبه وارد سال شود.
3- باید این آتش اختلاف که در همه خانه ها رفته است، با دامن نزدن به آن خاموش شود و از گذشته ها هیچ حرفی زده نشود و گرمی و اتّحاد خانه و خانواده و مجالس با یگدیگر حفظ شود.
میرعیسی خانی
آخرین کارت تبریک سال
از صبح توی ذهنم مرور می کنم: «کارت یادت نرود!» و وقتی در تاکسی نشسته ام و به سمت لوازم التّحریری می روم، در ذهنم فکر می کنم الان است که فروشنده بگوید: «إ؟ باز هم آمدی کارت تبریک بخری؟» و من هم پاسخ او را می دهم: «مهمترین شخص یادم رفته است.» توی ذهنم مکالمه ام را با فروشنده اینطور کامل می کنم که فروشنده می گوید: «برای چه کسی؟» و من می گویم: «پدرم که در عین حال رئیسم هم محسوب می شود.» بعد فروشنده می گوید: «آهان! امام زمان(عج) را می گویی؟» و من هم به این نکته بینی اش احسنت می گویم. بعد با سلام و صلوات کارت زیبایی به من می دهد و از من می پرسد که چه چیزی می خواهم برای او بنویسم؟ و من می گویم: «حتماً یک جمله اش «حلالم کن» است.»
وقتی به مغازه می رسم، مکالمه ی ذهنی ام شکافته می شود. فروشنده می گوید: «کارتهای سال نو تمام شد!» دلم هُرّی پائین می ریزد. یعنی دست خالی بروم؟ به سمت کارتهای غیر سال نویی آخر مغازه می روم که رویشان گل و بلبل و منظره و میوه است. استندِ گردان را می گردانم و سعی می کنم زیباترین کارت را پیدا کنم.
فروشنده آرام به سمتم می آید و می گوید: «حالا کارت نده! ولش کن!» و من شتابزده می گویم: «نمی شود! خیلی مهم است! مهمترین کسی است که باید به او کارت بدهم.» و همزمان یک کارت را بالاجبار برمی دارم و می گویم: «بهترین کارت اینجاست! چاره ای نیست. هر چند تکراری است و قبلاً برای کسی برش داشته ام.» فروشنده کارت را از من می گیرد تا پاکتش را بدهد و می گوید: «اگر مهمترین کس است چرا آخرین نفر یادش افتاده ای؟» چیزی نمی گویم؛ ولی در ذهن می سپارم که حتماً یک جمله ی تبریک سال نوی کارت این باشد: «پدرم! مهربانم! عزیزترینم! حلالم کن!»
میرعیسی خانی
جلسه ای با حضور والدین طلاب به مناسبت ایام الله دهه فجر
te mso 9]>
ot;; mso-bidi-language: FA;" lang="FA">این جلسه که با هدف تبیین رسالت طلاب و نقش والدین طلاب بخصوص بانوان در انقلاب دیروز و همچنین نقش آنها در استمرار این انقلاب باسخنرانی خانم علمی فرد مدیر این موسسه برگزار شد.
خانم زهرا علمی فرد مدیر این موسسه، با تبیین نقش انقلاب اسلامی در خودباوری بانوان گفت: انقلاب اسلامی بستری فراهم کرد تا بانوان به خودباوری رسیده و به جایگاه و تاثیر خود در جامعه پی ببرند.
ایشان در توضیح این فرمایش امام رضا (ع) که می فرمایند:” هرکس در مجلسی بنشیند که امر ما در آن مجلس احیاء می شود روزی که همه قلبها می میرد قلب او نمی میرد"؛ اظهار داشت: احیای امرحضرات معصومین (ع) آموزش و تعلیم معارف اهل بیت (ع) می باشد که فرزندان شما با حمایت شما به این امر مشغولند و در حقیقت شما والدین احیای امر ولایت کردید چرا که بستر تعلیم فرزندانتان را برای احیای امر ولایت فراهم کردید.
تمام حجت مسلمانی من
تمام حجت مسلمانی من ،لبیک یا خامنه ای همه گزینه های دیروز استعمار یعنی ؛استثمار جان ها ،فتنه گری ،جنگ سرد ،وناتوی نظامی وعقب نگه داشتن ما وهمه گزینه های امروز استعمار؛ یعنی استثمار فکر ها ،فتنه گری ،جنگ نرم ،ناتوی فرهنگی وباز عقب نگه داشتن ما ،روی میز یا زیر میز ویا هر جای دیگر که باشد ،فقط طناب های پوسیده ای هستند که باسحر دشمنان خدا به مانند مارهایی در آمده اند تا ترس بر جان ما بیاندازد ،ولی این سحر با اذن الهی وید بیضایی اسلام وعصای موسایی ولایت فقیه وحضور مردم باطل شدنی تا چشم جهانیان را با پرتو های عالم گیر قرآن وسنت پیامبر اسلام صل الله علیه وآله وائمه معصومین علیهم السلام ،از خواب غفلت بیدار کنند .وعده ما راهپیمایی 22بهمن صالحی
برگزاری جشن انقلاب در موسسه آموزش عالی نورالزهراء(س)
هم زمان با ایام الله دهه مبارک فجر وآغاز ترم دوم سال تحصیلی 92-93 جشن انقلاب ،روز دوشنبه14/11/92 ، با حضور نماینده محترم ولی فقیه وامام جمعه زنجان درموسسه آموزش عالی حوزوی نورالزهرا(س) زنجان برگزار گردید.
ردهای 35 ساله انقلاب اسلامی فرمودند:«ما 35 سال پیش هیچ پیشرفتی نداشتیم نه اقتصادی ،نه فرهنگی ،نه سیاسی ونه…همه شئونات ما در اختیارآمریکا بود. اصل ماهیت این انقلاب،ماهیت فرهنگی بود.این انقلاب ابهت آمریکا را شکست.»
ایشان در ادامه افزودند:«سه فاکتور مهم در پیروزی انقلاب نقش داشت؛19ایدئولوژی واعتقادات مردم2)حضور مردم در صحنه 3)رهبریهای رهبر کبیر انقلاب ،امام خمینی.
عضو هیئت امنای موسسه آموش عالی نورالزهرا(س) ضمن تاکید بر نقش بانوان در پیروزی واستدامت انقلاب فرمودند :اگر نقش بانوان بیشتراز مردان نباشد ،کمتر از ایشان نیست. افتخار بزرگ بانوان زنجانی این است که اولین راهپیمایی بانوان در زنجان برگزار گردید و همچنین در جنگ تحمیلی نیز حضور این بانوان وگذشتن از فرزندانشان وفرستادن آنها به جبهه فعالیت در پشت جبهه ها مثال زدنی است.
در ادامه جلسه مدیر موسسه آموزش عالی حوزوی نورالزهرا ضمن تبریک ایام دهه فجر ،به تبیین رسالت بانوان طلبه ونقش آنها در تربیت نسلی پاکدامن اشاره کرده و لازمه آن را تربیت طلابی توانمند و موثر برای رسیدن به این مقصد متعالی است.
پیامدهای رحلت پیامبر از لسان حضرت زهرا (س)
در این مقال بنابر آن است كه پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (ص) از نگاه تنها یادگارش، حضرت فاطمه سلام الله علیها بیان شود. او كه بضعة الرسول است و به تعبیر امام على (ع) بقیة النبوة است و به اعتراف دیگران، خیرة النساء و ابنة خیر الانبیاء، صادقة فی قولك، سابقة فی وفور عقلك است.
او كه خلیفه اول در جمع مردم مدینه دربارهاش چنین گفته است: انت معدن الحكمة و موطن الهدى و الرحمة و ركن الدین و عین الحجة است. و حتى عایشه نیز گفته است: « ما رایت احدا كان اصدق لهجة من فاطمة الا ان یكون الذی ولدها. »
او كه هم مردمان مكه و مدینه را دیده و هم شاهد حیات پیامبر اكرم (ص) بوده و هم در كنار پیامبر و حضرت امیر(ع) حوادث ریز و درشت عصر نبوت و روزهاى بعد از رحلت و حوادث تلخ و دردناك آن ایام كوتاه را به دقت زیر نظر داشته است. آرى او مىتواند پیامدهاى تاسف بار رحلت پیامبر را خوب بیان كند. در اینجا به مواردى از آنها مىپردازیم:
آن حضرت در خطبه فدكیه و خطبهاى كه بعدا در جمع زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند ایراد فرمودهاند، پیامدهاى رحلت پیامبر را بیان مىكنند از جمله آنها عبارتند از:
1. ایجاد ضعف و سستى در میان مردم .
استومع وهنه « یا وهیه.»
حضرت در خطبه اى كه در حضور زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذكر دادند و با تاسف فرمودند:
« فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة ؛ چه زشت است سستى و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و كوشش .»
2. تفرقه و اختلاف به وجود آمد.
«استنهر فتقه وانفتق رتقه؛ تشتت و پراكندگى گسترش یافت . و وحدت و همدلى از هم گسست.»
استنهر از نهر به معناى وسعت و زیادى است، فتق به معناى جدایى و پاره پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنى شكافتن و رتق هم به معناى همبستگى و اتحاد است .
در قرآن كریم نیز آمده است كه: «ان السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما؛ (آیا كافران ندیدند) كه آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یكدیگر باز كردیم .»
3. امید و آرزوهاى مسلمانان به ناامیدى تبدیل شد.
آنان كه به پیامبر اكرم (ص) و احكام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش كرده بودند از نعمت دین الهى و حكومت اسلامى بهره مند گشته بودند. اكنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت .
« واكدت الامال.»
4 . به حریم پیامبر بى حرمتى شد.
« اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته ؛ هنوز جسد مبارك پیامبر بر زمین است. در اجتماع سقیفه بدون نظرخواهى از خاندان پیامبر به تعیین جانشین براى آن حضرت مىپردازند. و حق اهل بیت حضرتش را ضایع مىكنند .
چنانكه حضرت على(ع) مىفرماید:” فوالله ما كان یلقى فى روعى، ولا یخطر ببالى ان العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته ولا انهم منحوه عنی من بعده"؛ به خدا سوگند نه در فكرم مىگذشت و نه در خاطرم مىآمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بگرداند. یا مرا پس از وى از عهده دار شدن حكومت باز دارند.»
و حتى در لحظات واپسین عمر حضرت و هنگام رحلت ایشان، هنگامى كه قلم و لوحى طلب فرمودند به آن حضرت بى حرمتى كردند و نداى ” فانه یهجر” سر دادند.
و مدتى هم از رحلت حضرت نگذشت كه به در خانه تنها یادگارش آمدند و چه بى حرمتی ها كه نكردند. چنانكه حضرت زهرا فرمود: یا ابتاه یا رسول الله هكذا كان یفعل بحبیبتك وابنتك … .
یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدك من ابن الخطاب وابن ابى قحافة؛ بابا اى رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابى قحافه چه بر سر ما آمد.
5 . خط نفاق و دورویى آشكار شد
« ظهر فیكم حسكة النفاق.»
حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه، با كنایه زیبایى به این نفاق افكنى پرداخته است و فرموده است:
« تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فى الخمر والضراء و نصبر منكم على مثل حز المدى، و وخز السنان فى الحبشاء؛ شیر را اندك اندك با آب ممزوج نمودید و به بهانه این كه آب مىنوشید، شیر را خوردید. كنایه از نفاق است كه تظاهر به عملى مىشود كه در واقع خلاف آن است و براى نابودى اهل بیت او در پشت تپهها و درختان كمین كردید . و ما بر این رفتار شما كه مانند بریدن كارد و فرو بردن نیزه در شكم، دردآور و كشنده است صبر مىكنیم .»
6 . دین و معنویت كم رنگ شد .
« و سمل جلباب الدین.»
«جلباب» چادر یا عبایى كه بدن انسان را مىپوشاند، حضرت زهرا (س) تعبیر به جلباب دین فرموده . چون دین نیز تمام زوایاى زندگى فردى و اجتماعى انسان را در بر مىگیرد، همانگونه كه چادر و عباء تمام بدن انسان را در بر مىگیرد.
و در عبارتى دیگر فرمودهاند: «… اطفاء انوار الدین الجلى و اهمال سنن النبى الصفى؛ به خاموش كردن انوار درخشان دین و بىاهمیت كردن و مهمل گذاردن سنتهاى پیامبر برگزیده خدا همت گماردید.»
7 . مردم دچار بىتفاوتى شدند
حضرت خطاب به انصار كه با جان و مال پیامبر را كمك كرده بودند چنین فرمودند:
« یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی و السنة عن ظلامتى؛ اى گروه جوانمرد، اى بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستى و ضعف شما در حق من و تغافل و بىتفاوتى و خواب آلودگى درمورد دادخواهى من، چیست؟»
8 . مردم پیمان شكنى كردند
فرمودند:« فانى حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نكصتم بعد الاقدام؛ پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشكار كردن عقیده پنهان كارى مىكنید و بعد از آن پیشگامى و روى آوردن به عقب برگشته پشت نمودهاید.»
حضرت زهرا سلام الله علیها، در این فراز به حادثه غدیر اشاره مىكند كه پیامبر اكرم (ص) آن را براى مردم بیان فرمود و به آنها اعلام كرد و آنان نیز با على (ع) بیعت كردند . اما اكنون بیعت خود را شكستند .
9 . مردم دچار وسوسههاى شیطانى شدند .
« تستجیبون لهتاف الشیطان الغوى؛ به شیطان گمراه كننده پاسخ مثبت دادید.»
و در جاى دیگر از خطبه فرمودهاند:« اطلع الشیطان راسه من مغزره هاتفا بكم فالفاكم لدعوته مستجیبین؛ شیطان سر خود را از مخفی گاه به در آورد. شما را فراخواند، دید كه پاسخگوى دعوت باطل او هستید… .»
«مغزر» یعنى مخفى گاه. در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت تشبیه شده است. چون آن هم وقتى دشمن را مىبیند، سرش را در لاك خود فرو مىبرد. اما وقتى كه محیط را بدون خطر احساس كرد، سر خود را بیرون مىآورد. شیطان نیز تا وقتى كه پیامبراكرم (ص) زنده بودند، سرش را در لاك خود فرو برده بود و جرات نمىكرد خود را نشان دهد . ولى بعد از آن سرش را بیرون آورد و به تحریك مردم پرداخت.
10. شتاب در شنیدن حرف هاى بیهوده و بى اساس.
« معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر؛ اى گروه مردم كه به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب مىكنید، و كردار زشت زیانبار را نادیده مىگیرید.»
11. نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت.
در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود:
« اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا ملء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا؛ به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار كشید تا كى مرض فساد پیكر جامعه اسلامى را از پاى درآورد كه پس از این از پستان شتر به جاى شیر خون بدوشید و زهرى كه به سرعت هلاك كننده است .
12. فرصت طلبان به سر كار آمدند
حضرت سلام الله علیها در فرازهایى از خطبه فدكیه به گروه هاى فرصتطلب كه منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت بهره برند پرداخته است. و ویژگىهاى آنها را نیز بیان فرموده است.
توصیه های پیامبر درباره فتنه های پس از وفات ایشان
تمام راويان پيش بينى پيامبر از فتنه هاى پس از خود را روايت نموده و گزارش كرده اند كه ايشان امت را از فتنه ها بر حذر داشت . ابن حماد 1/30 و 48 از ابوموسى روايت كرده كه رسول خدا فرمود : « پيش از قيامت ، هَرْج خواهد بود » پرسيدم : هَرْج چيست ؟ فرمود : « قتل و كشتار » . پرسيديم : بيشتر از آنچه كه امروز كشته مى شوند ؟ ( در آن زمان مسلمانان در مرزهاى خود بودند و جنگى نبود ) فرمود : « مقصود نبرد با كافران نيست ، بلكه برخى از شما بعضى ديگر را مى كشيد ، حتى مرد ، جدّ و پدر و برادر و عموزاده و همسايه اش را مى كشد ! »
راوى مى گويد :[پس از فرمايش پيامبر] مردم از اندوه يا ترس خاموش شدند، به گونه اى كه كسى لبخند نمى زد تا دندانش ديده شود .
در روايت احمد 4/391 و 406 آمده است كه شنوندگان گفتند : سبحان الله ! ]چنين وضعى پيش مى آيد ، در حالى كه[ عقل و خِرَد داريم ؟!
فرمود : « نه ، عقل مردم آن زمان از بين مى رود و مردمِ كم عقلى باقى مى مانند كه بيشترشان مى پندارند ارزش و بهايى دارند، در حالى كه هيچ ارزشى ندارند ! »
ر. ك : احمد 4/414 ; ابو يعلى 13/203 و 212 و 237 ; ابن حبان 15/104 ، ابن ابى شيبه 15/13 ، طيالسى /35 به نقل از عبد الله ، عبد الرزاق 11/364 از ابن مسيّب ، مسلم 4/2056 ، ابن ماجه 2/1345 ، ترمذى 4/498 و . . .
همچنين بخارى در چند جا از « صحيح » از جمله 1/29 و 2/22 به نقل از ابو هريره آورده است كه پيامبر فرمود :
« قيامت برپا نمى شود مگر پس از آنكه دانش رخت بربندد ، لغزش ها زياد شود ، زمان و ساعات نزديك هم گردند ، فتنه ها آشكار شود ، هَرْج ( يعنى قتل و كشتار ) زياد شود ، و مال و اموال چنان زياد شود كه سرريز گردد ! » در بخارى 7/82 و 8/89 آمده است كه پرسيدند : هَرْج چيست ؟ فرمود : قتل و كشتار !
« قيامت برپا نمى شود مگر پس از آنكه بين دو گروه بزرگ، نبردى بزرگ رخ دهد كه هر دو به يك چيز دعوت مى كنند. نيز قيامت برپا نمى شود مگر پس از آنكه كه حدود سى دجال دروغگو بيايند و همگى مدعى باشند كه رسول خدا هستند! همچنين قيامت زمانى برپا مى شود كه دانش رخت بندد، لغزش ها زياد شود، زمان و ساعت ها به هم نزديك شوند، فتنه ها آشكار، هَرْج ( كشتار ) زياد شود و آن قدر ثروت ميانتان زياد شود كه فراگير و سرريز گردد ، بدان اندازه كه مالدار دنبال كسى باشد كه صدقه اش را قبول كند اما كسى كه صدقه را به او پيشنهاد كنند، بگويد كه بدان نيازى ندارم !
قيامت برپا نمى شود مگر پس از آنكه مردم ساختمان ها را بلند بسازند، و آدمى بر قبر هر مُرده اى بگذرد، بگويد كاش به جاى او بودم ، و خورشيد از جهت مغرب طلوع كند. وقتى از اين سو طلوع كرد و مردم آن را ديدند، همگى ايمان مى آورند اما ديگر ايمان سودى به حالشان ندارد، چون پيشتر ايمان نياورده و در ايمانشان كار خيرى كسب نكرده و انجام نداده بودند.
وقتى قيامت برپا شود، دو مرد كه لباس خود را براى فروش گسترده اند، فرصت فروش و يا جمع كردن پيدا نمى كنند. مردى كه شير شترش را دوشيده، فرصت نمى كند آن را مزه كند! مردى كه در حال ساختن حوض خانه اش است، وقت نمى كند آن را آب كند و كسى كه لقمه اش را به طرف دهانش بُرده، فرصت خوردن آن را پيدا نمى كند.
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا در امان بمانید
فتنه گران در عاشورای 88 با وحشی گری به خیمه های حسینی (ع) یورش آوردند، با وقاحت در خیابانهای محل تجمع خود به رقص و پایکوبی پرداختند، کسانیکه در خیابان به نماز ظهر عاشورا ایستاده بودند را سنگباران کردند، پرچمهای حسینی را به آتش کشیدندو … حرمتها حتک شد و شد آنچه نباید می شد تا بار دیگر حقانیت کلام معصوم که فرمود«کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» را به تمامیت به نظاره بگذارند. ایادی فتنه باید بدانند آنچه که گذشت هرگز فراموش شدنی نیست و به گمان برخی سوء تفاهمی نیست که با گذر زمان رنگ کهنگی به خود بگیرد و از خاطره ملت محو گردد بلکه فتنه گران با لکه ننگی بر پیشانی همواره مطرود ملت و نظام بوده و نظام با گذشت و رأفت خود تا ابد ایشان را مدیون و بدهکار خود ساخته است. در این برهه از زمان ،ملت بیدار وآگاهی قرار دارند که با تاسی به درسهای عاشورای سنه 61 هجری آموخته اند که هر گاه قدمی از ولایت جلو یا عقب تر بگذارند راه را گم کرده اند و نجات و سعادت و عزت حقیقی شان در آنسوی مرزها و در پرتو ارتباط با چند کشورغربی که در سایه حمایت و همراهی از ولایت رقم می خورد نمی دانند. ملت ولایتمدار و انقلابی ایران اسلامی در پرتو حماسه نهم دی نشان دادند که در سختترین شرایط و غبارآلوده ترین فضاها بصیرت و شناخت راه از بیراهه را داشته حرکت خودجوش ملت در نهم دیماه که به تعبیر مقام معظم رهبری، تجلی دست خداوند بود برای همیشه در تاریخ انقلاب ماندگار شدند و در خط ولایت باقی ماندند. طلاب موسسه آموزش عالی نورالزهراء (س) استان زنجان نیز چون قطره ای در دریای خروشان ملت آمادگی و عزم کامل خود را در دفاع از انقلاب و ارزش های آن اعلام داشته و بیان می کند که در این راه گوش به فرمان مقتدای خوش بوده و اجازه نخواهد دا تا فتنه گران بار دیگر با نشخوار افکار واهی و شومشان همچون گذشته حاشیه سازی کرده و آبروی نظام و ملت را به بازی بگیرند.
برخی اعمال ماه صفر
e="font-size: small;">1.در این ماه، به دادن صدقه اهتمام بیشتری شود. پیامبر اکرم صل الله علیه وآله در باب صدقه دادن می فرمایند: لبخند تو بر روی برادرت صدقه است، امر به معروف و نهی از منکر کردنت صدقه است، رهنمایی کسی که راه را گم کرده صدقه است و دور کردن سنگ و خار و استخوان از راه صدقه است .
2-برای ایمنی از بلاها، این دعا هر روز ده مرتبه خوانده شود: یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ! (مفاتیح الجنان (
ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگیات همه خلقت. پس کفایت کن از من شرّ خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش!
3ـ «سیّد بن طاووس» در »اقبال صفحه 587 » نقل کرده است: در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انّا فتحنا)«فتح) و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» قرائت شود و پس از سلام نماز، صد بار صلوات بفرست و صد بار آل ابى سفیان را لعنت کن و صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه.
4ـ در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین علیه السلام مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته. در روایتى که «شیخ طوسى» از امام حسن عسکرى علیه السلام نقل کرده، چنین آمده است: نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جاى آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین امام حسین علیه السلام و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.
التماس دعا
تکبیر نماز، نخستین سخن حسین علیه السلام
شاید حدود یک سال و اندی از عمر حسین علیه السلام بیشتر نگذشته بود، طبق معمول هنوز زبان نگشوده بود پیامبر علیه السلام برای انجام نماز مستحبی ایستاد، حسین علیه السلام در کنارش بود گویی می خواست همراه پیامبر نماز بخواند ولی هنوز زبانش به سخن گفتن باز نشده بود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به او فرمود؛ بگو: الله اکبر او نتوانست. این کار شش بار تکرار شد بار هفتم وقتی که رسول خدا گفت: الله اکبر حسین علیه السلام زبان گشود و گفت: الله اکبر. امام صادق علیه السلام فرمود : «از این رو گفتن هفت تکبیر در آغاز نماز سنت(مستحبی) شد» (بحارالانوار، ج44، ص 194)
که هشتمین آن همان تکبیرة الاحرام نماز است.
منبع: (تجلی نماز در سیره امام حسین علیه السلام،ص 22)
سلسله مباحث آیت الله حسینی در همایش خانواده عاشورایی (جلسه4)
: 115%;” lang="FA">بحث در باره نهضت حسینی یقینا در مساله تربیت دخیل است .رسول الله می فرماید :«من پرورش یافته خدایم که خدا مرا بهترین تربیت داده است » چون انسان یک موجود اجتماعی است باید طوری رفتار کند که مورد توجه قرار گیرد وناگزیر به رعایت ادب است .همانا حسن اخلاق که یک قسم از ادب است گنجی است که به شمارش نیاید خداوند در سوره یونس آیه 57میفرماید :«ای مردم خداوند به شما موعظه ای فرستاده که شفای قلوب است »درنتیجه روح که محور رسالت انبیا است نباید مریض باشد ودر گیر بیماری های حسد ،کینه غیبت وبدگویی،سوء ظن و…باشد که در این صورت حیوانی هستیم در قالب انسان .
از طرف دیگر قسم دوم ادب اعتقاد به اوامر الهی است که در قالب اوامر مولوی واوامر ارشادی می باشد که در صورت تخلف از امر مولوی عقاب وجود دارد ولی در امر ارشادی این گونه نیست چرا به اعتقاد ،اعتقاد می گوییم زیرا عقد قلب است به معرفت الهی و افضل الادب عبارت است از شناختن جایگاه بندگی در جهان خاقت اشکال در این است که همه علوم ما در زمینه دین در مرحله تصور باقی می ماند یعنی ما باید علاوه بر ذهن در مقام عمل هم به قرآن ومعارف الهی بسته شویم واین امر یعنی زنده نگه داشتن قلب که با موعظه حسنه ممکن است که مصداق اصلی آن کلمات وسیره عملی معصومین می باشد که هشدار گری برای اصلاح عقاید می باشند.
نکات مادرانه :
1.امکان ندارد بدون عمل فرزند را دیندار بار آورد .
2.تربیت هم به عقلانیت وهم به اعتقاد دینی بستگی دارد .
پیامبر کربلا
Century Gothic","sans-serif"; mso-bidi-font-family: Tahoma;">:
دست نياز به سوي مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خواري در زندگي و در معاشرت خواهد بود و نيز موجب از بين رفتن حيا و ناچيز شدن شخصيت خواهد گشت به طوري كه هميشه احساس نياز و تنگ دستي نمايد و هرچه كمتر به مردم رو بيندازد و كمتر درخواست كمك نمايد بيشتر احساس خودكفايي و بي نيازي خواهد داشت. تحف العقول: ص 210
امام سجاد عليه السلام فرمود:
به وسيله عقل ناقص و نظريه هاي باطل و مقايسات فاسد و بي اساس نمي توان احكام و مسايل دين را به دست آورد؛ بنابراين تنها وسيله رسيدن به احكام واقعي دين، تسليم محض مي باشد؛ پس هركس در مقابل ما اهل بيت تسليم باشد از هر انحرافي در امان است و هر كه به وسيله ما هدايت يابد، خوشبخت خواهد بود و شخصي كه با قياس و نظريات شخصي خود بخواهد دين اسلام را دريابد، هلاك مي گردد. مستدرك الوسايل: ج 17، ص 262، ح 25
صبورترین کلمه " انتظار "
گفتم: دلم گرفته و ابرهای اندوهش سیل آسا می بارد. آیا نمی خواهی با آمدنت پایان خوشی بر دلتنگیم باشی. میان هوس و نفس جنگ می شود دلم چشم به هم زدنی سنگ می شود آقا ببخش بس که دلم گرم زندگی است کمتر دلم برای شما تنگ می شود اللهم عجل لولیک الفرج
گفتی بگو: «اللهم عجل لولیک الفرج«
گفتم: اگر امید آمدنت نبود، اگر روز خوش ظهور در ذهنم تجلی گر نبود، هیچ گاه روزگار انتظار را برنمی تابیدم. آیا نمی خواهی به خاطر تنها دلخوشی دل غمدیده ام بیایی.
گفتی: بگو»اللهم عجل لولیک الفرج«
گفتم: روز آمدنت نبودم، روز رفتنت هم نبودم، اما حالا با التماس از تو می خواهم که روز ظهورت باشم،
گفتی: بگو»اللهم عجل لولیک الفرج«
گفتم: تو که گفتی با غم شیعیانت دلتنگ می شوی، اما من سوختم و از تو خبری نشد.
گفتی: بگو»اللهم عجل لولیک الفرج«
گفتم: چه روزها و چه شبها این دعا را زمزمه کرده ام اما تو نیامدی.
گفتی: صدای تپش های قلبت را بشنو، اگر از جان برایت عزیزترم با هر صدای تپش قلبت باید زمزمه کنی»اللهم عجل لولیک الفرج«
و من به عقب بازگشتم و دیدم که چه سالها قلبم تپیده و برای آمدنت دعای فرج نخوانده ام، ای عزیزتر از جانم.
مولاجان ببخش!
پلی سبزدر خانواده
باید توجه داشت که همه انسان ها نیازمند رابطه و برقراری ارتباط با دیگران هستند. به دیگر سخن بدون ارتباط موثر اجتماعی و تعامل بین فردی،انسان نمی تواند به رشد مطلوب و شکوفایی شخصیت خود برسد. بخش قابل توجهی از تبلور استعدادها و شکفته شدن توانمندی ها ،و معنا یافتن قابلیت ها و مسولیت پذیری ها و تحول شخصیت متعادل و متعالی انسان ،در نتیجه حیات اجتماعی ،به برداشت های مشاهده ای ، پیوندهای خانوادگی ، اکتساب های آموزشگاهی و تجارب زندگی جمعی فراهم می گردد، به طوری که هر گونه محرومیت از روابط مطلوب و منطقی با دیگران و دور ماندن از زندگی پویای اجتماعی ،زمینه اضطراب و افسردگی و عقب ماندگی فرهنگی را هموار می نماید. اما اولین جوانه های ارتباط بین انسان ها در حریم خانواده پدیدار می گردد. روابط درون خانوادگی از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار است و چگونگی این روابط نقش بسزایی در شکل گیری نگرش ها و بازخوردهای اجتماعی ،آمادگی و توسعه مهارت های اجتماعی اعضای خانواده خواهد داشت. پایه و اساس روابط درون خانوادگی بر محور رابطه زن و شوهر استوار است.رابطه خوشایند و آرام بخش زن ها و شوهرها نه تنها مناسب ترین بستر رشد و شکوفایی و تعالی شخصیت آن را فراهم می نماید،بلکه چنین رابطه ای بین پدرها و مادرها، نیاز همیشه فرزندان را به رابطه گرم و خوشایند ودوست داشتنی با والدین خود تامین می نماید . در این مباحث به طور خلاصه به مبانی و عوامل موثر در برقراری ارتباط سالم و حفظ و استمرار رابطه موثر و انتقال پیام ها و ارزش ها اشاره خواهد شد. م/ص
خلاصه سلسله مباحث آیت الله حسینی در همایش خانواده عاشورایی (جلسه 3)
جلسه سوم یا ایها الذین قوا انفسکم واهلیکم نارا …… انسان موجودی متفکر است وبا استدلال وفکر یک چیز را قبول می کند وهرکس فکری سالم داشته باشد افعال واخلاق تحت تاثیر آن فکر سالم هستند پس ما برای اصلاح خود و جامعه خودمان باید ابتدا تفکر خود وتفکر جامعه را صحیح کنیم . فکر انسان بر اساس معارف اصلاح می شود ومعارف یعنی دانستنیها که قوت فکر باعث قوت عمل می شود نهضت عاشورا برای تحکیم مبانی عقیدتی بود اما فلاح که در سایه ذکر “لا اله الا الله “است به معنای البقائ فی الخیر الابدی میباشد نه اینکه معنای مطابقی فلاح رستگاری ابدی باشد بلکه لازمه طبیعی فلاح رستگاری ابدی است پس فلاح یک سیر شکفتگی است نه اینکه یک رنگی برانسان عارض شود به نام فلاح .برای تربیت انسان باید یک برنامه تربیتی طولانی باآگاهی وتدبیر اجرا شود تا پدر ومادر وقایه از نار را در فرزندشان عمل کنند. نکات مادرانه : 1.ناگزیریم از مسائل تربیتی آگاه شویم صرف ایمان نجات دهنده نیست باید در اطراف خود صیانت دژ محکمی بسازیم . 2.طبق مسئولیت مادرانه باید با کسب معارف الهی وارتقای فکر نسل خود را از آتش موعود برهانیم . 3. مساله تربیت را خیلی زود حتی قبل از تولد آغاز کنید .
نماز خوف در برابر رگبار تیر
پبه هرحا ل دشمن مهلت نداد و امام حسین علیه السلام به زهیربن قین و سعیدبن عبدالله فرمود: شما دو نفر جلو بایستید تا من نماز ظهر را بخوانم. امام نماز خوف را به همراه یاران خود اقامه کرد.
از نظر فقهی کل نماز خوف تنها 35 کلمه است مگر 35 کلمه چقدر وقت می برد؟ دشمن همین اندازه وقت کم را مهلت نداد آنقدر سنگدل بودند که سعیدبن عبدالله را که سپر امام حسین علیه السلام قرار گرفته بود تیرباران کردند 13تیر به او اصابت کرد(تقریبا به اندازه 3 کلمه یک تیر) .و او در پایان نماز حسین علیه السلام به شهادت رسید.
برگزاری مراسم سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) با سخنرانی آیت الله حسینی زنجانی(دامت ظله)
e="font-size: 14.0pt; line-height: 115%; font-family: "2 Mitra"; mso-bidi-language: FA;” lang="FA">موسسه آموزش عالی نورالزهراء (س) با همکاری حسینیه اعظم شهر زنجان مراسم سوگواری سالار شهیدان (ویژه بانوان) را در هفت روز اول محرم (20-14آبان ماه )برگزار کرد.
دراین مراسم ابتدا به مدت ده دقیقه آموزش احکام بانوان توسط طلاب این مرکز ارائه گردید در ادامه قرائت دعای زیارت عاشورا و مداحی و سپس سخنرانی حضرت آیت الله حسینی زنجانی برگزار شدکه به هدف آشنایی با سبک زندگی اسلامی بود.
آیت الله حسینی زنجانی، موسس آموش عالی نورالزهراء(س) با اشاره به رسالت کلی انبیا گفت: ارسال رسل بر اساس دلایل روشن به همراه کتاب ومیزان وبرای قیام قسط وعدل بوده تا خود جامعه، عادل شده وبه عدل رفتار کند .قرآن خط سیر انبیا را برای ایجاد و گسترش عدل ترسیم می کند که مهم ترین گام در این راه استقرار حکومت الهی وروی کار آمدن حاکمان بالله است .قیام حسینی برای مبارزه باظلم است چرا که ظلم آثاری مانند فقر و ایجاد فاصله طبقاتی و عدم اجرای قانون را به دنبال دارد.
ایشان گفت: قیام امام حسین علیه السلام بر اساس دو بینش توحیدی وعدالت خواهی بود که همان سیر حرکتی انبیا الهی بوده است،و از آنجا که اساس دین به توحید وعدل پایه گذاری شده حضرت باید برای ایجاد حکومت عدل باید باخون وجانباختن وارد میدان شوند.
در بینش توحیدی نق زدن بنده نشانه خاموشی چراغ توحید است زیرا در عدالت الهی جایی برای تردید نیست
یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک” و با بینش عدالت خواهی، هدف ایجاد عدالت بود که خواسته فطری انسان است .
ایشان به سیره رفتاری مادران در کربلا اشاره کرده افزود: سیره رفتاری مادران در کربلا مهم ترین الگو ست برای تربیت زیرا در منطق اسلام همه مسئولند از کوچک وبزرگ ولی محدوده ها فرق می کنند ودر این جاست که مادر با تربیت مسئولانه می تواند نسلی مسئول را برای جامعه اسلامی تربیت کند.
تکرار مباهله
آفتاب سوزان، با سنگدلي تمام بر چهره رنجور شهر ميتابد. هواي دلگير و غيرقابل تحمّلي، فضاي دم کرده شهر را پر کرده است. مردم، مدّتهاست صداي چک چک باران را نشنيدهاند. همه جا خشک و آفتاب خورده است. رودخانه خشک شهر با، سينه عريانش را در امتداد شهر گسترانيده است. انبوه درختچهها، علفزارها و نيزارهاي اطرافش، پژمرده و بيطراوت و از نفس افتاده به نظر ميرسند.
از گاو و گوسفندان مردم که نپرس، لاغر و رنجور؛ در اسارت لشکر عطشند. همين طور حيوانات صحرا و مرغان هوا که همه تشنه و افسردهاند. زمين و زمان در چنگ آفتاب است. هيولاي مرگ، در آسمان شهر به پرواز آمده است.
انسانها نيز در وضعيت بدتري به سر ميبرند. آنها براي رهايي از عفريت مرگ و نجات از کابوس خشکسالي، دست به هر کاري زدهاند؛ در فرجام تکاپوهاي بيحاصل، ناگزير، روانه دربار ميشوند و مشکل خود را با خليفه در ميان ميگذارند. خليفه، بزرگان شهر را فرا ميخواند و با آنها به مشورت ميپردازد. بعد از ساعتها شور و مشورت، بهترين راه نجات را، «خواندن نماز باران» مييابند…
زن و مرد، پير و جوان، کوچک و بزرگ، در حالي که روزهدار هستند، به سوي خارج شهر رهسپار ميشوند. عشق و اميد، در چهرههاي رنجور و آفتابزدهشان نهفته است. ورد زبانشان ذکر و دعا است. جز نزول باران، خواسته ديگري ندارند. خيلي زود، صفها بسته ميشود. از صفهاي طولاني و پشت سرهم نمازگزاران، صحنههاي جالب و به يادماندني به وجود ميآيد. همهمه التماسآميز، فضاي بيابان را پرکرده است. طولي نميکشد که نماز به پايان ميرسد. چشمهاي اميدوار به آسمان دوخته ميشوند. آفتاب همچنان ميتابد و گرماي نفسگيرش زمين و زمان را آتشگون ساخته است. کمکم يأس و نااميدي بر دلها سايه ميافکند. بر اضطراب و افسردگينمازگزاران افزوده ميشود؛ هريک بيصبرانه، بيابان را ترک ميکنند. روز دوم و سوم نيز مراسم نماز، با همان کيفيت و شکوه بيشتر ادامه مييابد؛ ولي ابرهاي بارانزا، همچنان ناياب و رؤيايي، و تنها در عالم ذهن آنان باقي ميماند و حسرت چند قطره اشکِ آسمان، دلهايشان را به درد ميآورد!
«جاثليق»، بزرگ اسقفان مسيحي، رو به راهبان مسيحي ميکند و با لحن غرورآميزي ميگويد:
ـ سه روز است که مسلمانان به صحرا رفتهاند و با اداي نماز، از خدا خواستهاند تا باران رحمتش را نازل سازد؛ اما هنوز باران نيامده است. اگر آنان بر حق بودند، حتماً تا حالا باران آمده بود؛ امروز نوبت ماست تا حقّانيت خود را به آنان نشان دهيم.
سخنانش که تمام ميشود، راه ميافتد. راهبان و ساير مسيحيان نيز از دنبالش گام بر ميدارند و لحظاتي بعد، ناقوس عبادت به طنين در ميآيد و آنان طبق شيوه خويش به نماز و عبادت ميپردازند و از خداوند، طلب باران ميکنند. طولي نميکشد که ابرهاي تيره و بارانآور، کران تا کران آسمان را فراميگيرند و قطرههاي بارانِ درشت و پُرآب، از دل آسمان گرم و دم کرده « سامرّا» فرو ميريزند.
صحنه عجيبي است! مثل اينکه معجزه بزرگي رخ داده است. به همين جهت، مسيحيان را شادي و شادابي فراميگيرد. و به پاس اين موفّقيت بزرگ، به يکديگر دست ميدهند و حقّانيت خويش را به رخ مسلمانان ميکشند. مسلمانان نيز با ديدن آن همه باران، به تحسين آنان ميپردازند و به دين و آيين آنها متمايل ميشوند. راهبان مسيحي براي جلب توجّه بيشتر مسلمانان و تسخير قلبهاي آنان، روز بعد نيز مراسم ويژه عبادي خود را در دامن صحرا انجام ميدهند. اينبار نيز از دل آسمان، شکافي گشوده ميشود و سرانجام جويبارهاي سرمستي از دامن دشتها و کوهساران جاري شده و از بههم پيوستن آنها، سيلابهاي خشمگين و موّاج ايجاد ميشود و رودخانه تفتيده شهر را پرآب ميسازند.
مسيحيان با آب و تاب، از ايجاد يک معجزه بزرگ سخن ميگويند. کرامت آنان، زبان به زبان به گوش خليفه ميرسد. لحظه به لحظه بر عزّت و آبرومندي آنان افزوده ميشود. تمايل مسلمانان به مسيحيت، خليفه را به وحشت مياندازد. احساس شرم، از قيافه پريشانش به خوبي قابل تشخيص است. به فکر فرو ميرود. طولي نميکشد که در ذهنش جرقّهاي جان ميگيرد. او بعد از چند لحظه تفکّر، «صالح بن وصيف» را فراميخواند و خطاب به او ميگويد:
ـ کليد اين معمّا در دست «ابنالرّضا»1 است؛ هرچه زودتر او را حاضر کن.
ابنالرّضا را از زندان ميآورند. خليفه با ديدن چهره مصمّم و با صفاي او، به سخن ميآيد:
ـ ابامحمّد!2 امّت جدّت را درياب که گمراه شدند!
امام عليهالسلام آرام و خونسرد، خطاب به وي ميفرمايد:
ـ از جاثليق و ديگر راهبان مسيحي بخواهيد تا فردا نيز به صحرا بروند!
ـ به صحرا بروند؟! براي چه؟
ـ براي اداي نماز باران.
ـ در اين چند روز به اندازه لازم باران آمده است؛ مردم ديگر احتياجي به باران ندارند!
ـ ميخواهم به کمک خداي متعال، شکّ و شبههها را برطرف سازم.
ـ در اين صورت، مردم را نيز بايد فرابخوانيم.
آنگاه به صالح بن وصيف، که در کنارش ايستاده است، چشم ميدوزد و با لحن آمرانهاي ميگويد:
ـ به بزرگ اسقفان و راهبان مسيحي اطلاع بده تا فردا به صحرا بيايند؛ به جارچيان هم بگو مردم را خبر کنند تا شاهد کشف «حقيقت» باشند.
ساعتي نميگذرد که جمعيّت زيادي در صحرا جمع ميشوند. گويا محشري برپا شده است. در يک سو، جاثليق و راهبان مسيحي ايستادهاند؛ لباسهاي بلند و مخصوصي به تن دارند. گردنبندهاي صليبي که روي سينههايشان آويخته شده است، در مقابل نور خورشيد ميدرخشند. جاثليق مغرور و گردن برافراشته، قدم ميزند. گاهي بعضي از راهبان با خنده و شادماني، خودشان را به او نزديک ميکنند و درگوشي با او سخن ميگويند. جاثليق نيز با لبخندهاي پي درپي و جنباندن سر، سخنان آنان را تأييد ميکند.
طرف ديگر بيابان، محلّ استقرار مسلمانان است. آنان نيز دسته دسته دورهم حلقه زدهاند و در انتظار آمدن خليفه و درباريان، لحظه شماري ميکنند. برخي از آنان که شيفته جاه و جلال مسيحيان شدهاند، سخنان مأيوس کنندهاي بر زبان ميآورند. يکي ميپرسد:
ـ چرا اينجا جمع شدهايم؛ مگر روزهاي قبل، آنها را نيازموديم؟
ديگري پاسخ ميدهد:
ـ چرا، آزمودهايم؛ اينبار ميخواهيم رسماً مسيحي شويم.
صداي خنده در فضاي گسترده صحرا ميپيچد. مرد مؤمني که تاب شنيدن چنين حرفهايي را ندارد؛ بيصبرانه رو به جمعيّت کرده، ميگويد:
ـ اگر صبر کنيد، همه چيز روشن ميشود؛ اين بار «ابنالرّضا» در بين ماست. او از بهترين بازماندگان خاندان رسول خداست. مگر اجداد او در جريان «مباهله»،3 باعث سر افکندگي مسيحيان نجران نشدند؟!
يکي ديگر از مسلمانان که تا حال سکوت اختيار کرده است، با بيحوصلگي ميگويد:
ـ چرا، اين را شنيدهايم؛ ولي رسول خدا، کجا و ابن الرّضا کجا؟ از دست يک فرد زنداني چه کاري ساخته است؟
صداي خشمگينانهاي در فضاي بيحدّ و حصر صحرا به طنين ميآيد. چشمها به وي دوخته ميشود. او پيرمردي است با محاسن سفيد، قامت کشيده و چهره جذّاب و دوستداشتني. با اينکه لحنش دلسوزانه است؛ اما در صدايش نوعي غضب نهفته است. او که از شنيدن سخنان همکيشانش دلتنگ شده است، ميگويد:
ـ اي مردم! رسول خدا، پيامبر ما و ابنالرّضا، جانشين اوست. تمام فضل و کمال پيامبر، در او تجلّي يافته است. براي اينکه سخنانم را باور کنيد، ناگزيرم کرامتي عجيب از آن حضرت برايتان تعريف کنم؛ به خدا سوگند! از «ابوهاشمجعفري»4 شنيدم که ميگفت:
ـ «روزي خدمت ابنالرّضا بودم، حضرت سوار بر اسب، به جانب صحرا ميرفت. من نيز او را همراهي ميکردم. در مسير راه به فکر فرو رفتم. در عالم ذهن، به يادم آمد که:
ـ زمان اداي بدهيام فرا رسيده است و اکنون براي پرداخت آن چيزي در بساط ندارم!
هنوز در عالم ذهن سير ميکردم که حضرت رو به من کرد و فرمود:
ـ غصّه نخور! خداوند آن را ادا ميکند.
آنگاه از فراز اسبش به سوي زمين خم شد و با تازيانهاي که در دست داشت، خطّي کوچک بر زمين کشيد و فرمود:
ـ اي ابوهاشم! پياده شو و آن را بردار و مخفي کن.
پياده شدم و ديدم قطعه طلايي است که بر زمين افتاده است. آن را برداشتم و مخفي کردم.
همچنان به مسير ادامه داديم. در حال پيمودن راه بوديم که بار ديگر در ذهنم خطور کرد:
ـ اميدوارم به اندازه طلبم باشد؛ به هر صورت، طلبکارم را با اين مقدار راضي ميکنم و بعد از آن، براي رفع نيازهاي زمستان خانوادهام…
صداي دلرباي ابنالرّضا، رشته افکارم را پاره کرد. نگاه کردم؛ در حالي که به طرف زمين مايل شده بود، با تازيانهاش خطّي ديگر کشيد و فرمود:
ـ پياده شو و آن را نيز بردار و مخفي کن.
پياده شدم. چشمم به قطعه نقرهاي افتاد، آن را نيز برداشتم و مخفي کردم.
طولي نکشيد که از آن حضرت جدا شدم، قطعه طلا را فروختم. پول آن، درست معادل قرضي بود که به عهده داشتم. آن را به مرد طلبکار دادم. سپس قطعه نقره را فروختم و با قيمت آن، مخارج زمستان خانوادهام را بدون کم و کاست، تهيّه کردم.»5
پيرمرد بعد از نقل اين کرامت، به سخنش چنين ادامه داد:
حال، از آنهايي که نسبت به فضايل خاندان رسول خدا شکّ و شبهه دارند، ميپرسم:
ـ چه کسي چنين قدرتي دارد؟
صدايي از آن سوي جمعيّت بلند ميشود:
ـ هرچه در فضائل و کمالات خاندان پيغمبر بگويي، کم گفتهاي؛ من هم خاطرهاي شنيدني از ابنالرّضا دارم که….
ـ چه خاطرهاي؟ اسماعيل بن محمد6! پس چرا آن را تعريف نميکني؟
ـ «يک روز در مسير حرکت ابنالرّضا به انتظار نشستم. هنگامي که از مقابلم عبور ميکرد، از فقر و بدبختيام شکايت کردم و گفتم:
ـ به خدا سوگند! بيش از يک درهم ندارم…
حضرت رو به من نمود و فرمود:
ـ چرا سوگند دروغ ميخوري؛ در حالي که دويست دينار زير خاک دفن کردهاي؟…
آنگاه رو به غلامش کرد و فرمود:
ـ هرچه پول به همراه داري، به او بده.
بعد از آنکه غلام «صد دينار» به من داد، حضرت فرمود:
ـ هنگام نياز، از دينارهايي که مخفي کردهاي، محروم خواهي شد.
کلامش که تمام شد، به مسيرش ادامه داد و رفت. طولي نکشيد که آن صد ديناري که از حضرت گرفته بودم، مصرف شد. چند روز بعد، نياز شديدي پيدا کردم. به ناچار دنبال دينارهايي که مخفي کرده بودم، رفتم. هرچه آن محل را گشتم، آنها را نيافتم. بعدها فهميدم که پسر عمويم (پسرم) آنها را برداشته و گريخته است.»7
سخن از کرامات ابنالرّضا و فضل و کمالات خاندان رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم همچنان ادامه دارد که خبر ورود خليفه و اطرافيانش در بين جمعيت ميپيچد.
خليفه و درباريانش قدم به صحرا مينهند. ابنالرّضا نيز در بين آنها جلوه مينمايد. فروغ نگاههاي مردم به جمال زيبا و سيماي نوراني امام ميافتد. خليفه، فرمان ميدهد تا جاثليق و راهبان مسيحي براي طلب باران دست به آسمان بلند کنند و از خداوند بخواهند تا بار ديگر، باران رحمتش را بر آنان نازل کند. طولي نميکشد که دستهاي آنان رو به آسمان برافراشته ميشوند. هماندم در آسمان پُر حرارت و آفتابي، انبوه ابرهاي بارانزا ظاهر شده و قطرههاي درشت باران، مرواريدگونه فروميريزند. همه نگاهها به ابنالرّضا دوخته شده است. او راهبي را نشان داده، فرمان جست و جوي لابه لاي انگشتان او را صادر ميکند. خليفه بيش از ديگران شگفتزده به نظر ميرسد. او از خودش ميپرسد:
ـ آيا ممکن است چيزي در ميان انگشتان آن راهب وجود داشته باشد که به وسيله آن باران ببارد؟!
غلام حضرت به تندي دور آن راهب را ميگيرد و در مقابل چشمان مردم، به جست و جوي دستش ميپردازد. شيء کوچک و سياه فامي را از ميان انگشتانش بيرون ميآورد و به ابنالرّضا تحويل ميدهد. گويا آن حضرت، شيء مورد نظر را به خوبي ميشناسد. به همين جهت، آن را با احترام خاص در پارچهاي ميپيچد و سپس خطاب به آن راهب مسيحي ميفرمايد:
ـ اينک، طلب باران کن.
راهب بارديگر دستهايش را به سوي آسمان بلند ميکند. اين بار نيز چشمها به آسمان دوخته ميشوند. ابرها در حال جا به جايي است و خورشيد از پشت تراکم ابرهاي سرگردان، نمايان ميشود.
رنگ از صورت جاثليق و راهبان مسيحي پريده است. آنها بيش از اين، تحمّل نگاههاي ملامتگر و نيشخندهاي مردم را ندارند؛ با سرافکندگي به سوي خانههاي خود باز ميگردند. مردم که حسابي شگفتزده شدهاند، به ابنالرّضا چشم ميدوزند. خليفه در حالي که به آن شيء خيره شده است، ميپرسد:
ـ اي پسر رسول خدا! آن چيست؟
ـ اين، استخوان پيامبري از رسولان الهي است که راهبان مسيحي از قبور آنان برداشتهاند؛ استخوان هيچ پيامبري ظاهر نميگردد، مگر آنکه «باران» نازل شود.
خليفه در حالي که هنوز نگاهش را از آن استخوان برنداشته است، به تحسين او ميپردازد و همان لحظه، دستور آزادي آن حضرت را صادر ميکند. امام حسن عسکري عليهالسلام که فرصت را مناسب مييابد، تقاضا ميکند تا ياران زندانياش را نيز آزاد کنند. خليفه، لحظهاي به فکر فرو ميرود؛ مثل اينکه چارهاي جز پذيرش سخن آن حضرت را ندارد.8
پی نوشت :
1. امام جواد، هادي و عسکري(ع) را به احترام انتسابشان به امام رضا(ع)، «ابنالرّضا» ميگويند.
2. کنيه امام حسن عسکري(ع).
3. ر.ک: آل عمران / 61.
4. يکي از ياران امام عسکري(ع) وراويکرامت.
5. مناقب آل ابيطالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص431.
6. از همعصران امام حسن عسکري(ع) و راوي کرامت.
7. بحارالانوار، ج 50، ص 280، ح 56؛ مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 432.
8. مناقب آلابيطالب، ج 4، ص 425؛ اثبات الهداة، شيخ حرّ عاملي، شرح و ترجمه احمد جنّتي، ج 6،
دهه کرامت مبارک باد
دهه کرامت بر تمامی شیعیان مبارک
رمضانی که گذشت...
برنامه های انجام گرفته در ماه رمضان توسط طلاب حوزه علمیه نورالزهرا(سلام الله علیها) زنجان:
برگزاری جزء خوانی قرآن کریم در ماه مبارک، همکاری با کانون کمیل زنجان جهت یرگزاری اعتکاف ماه مبارک رمضان د ر شب های 21،22 و 23 ، برگزاری جلسات تفسیر قرآن با حضور خواهران طلبه، حضور خواهران در جلسات جزء خوانی و پاسخگویی به سئوالات شرعی بانوان، پاسخگویی به سئوالات شرعی در آستانه مقدس امامزاده سید ابراهیم، سخنرانی ، اجرای مراسم شب احیا، و …. امید است که مقبول درگاه حضرت حق قرار گیرد .
قوه سامعه معنوی
معنوی شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که قوه سامعه معنوی چیست ؟عملکرد آن چگونه است و به چه کار انسان می آید ؟
از پيوستن قسمت پايانى آيه «لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَة وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ »[1] به قسمت پيش از آن، راهنمايى مىشويم كه مسير طبيعى براى بشريّت مسير تقدّم و پيشرفت است، از آن روى كه آزمودهها و نيكيهاى آن با گذشت زمان افزايش پيدا مىكند، و سبب افزوده شدن فهم و نگاهدارى فهميدهها و شناخت مىشود، و اين در صورتى است كه شخص از ناحيه معنوى سالم و از گوشى شنونده و نگاهدارنده برخوردار بوده باشد، ولى اگر خود به تراز قدرت تعقل كردن درباره حقايق و فرا گرفتن آنها نرسيده باشد، نمىتواند پيشرفتى رو به جلو داشته باشد، بلكه به همان لغزشگاههايى مىرسد كه پيشينيان گرفتار آنها شدند و سرنوشتى همچون سرنوشت آنان خواهد داشت.
خداوند در این آیه از آن روى فرمود «أذن» كه گوش روزنه دريافت معرفت انسانى بر تاريخ است،[2] و مفرد و نکره آمدن آن دلالت میکند كه اُذن واحد هر گاه راعى اوامر و نواهى الهى باشد سواد اعظم خواهد بود نزد خدای سبحان بر وجهى كه ما سوى آن كالمعدوم باشد و اگر چه بكثرت همه ما سوى همه آسمان و زمين پر شده باشد.[3]
و شك در آن نيست كه مقصود از «أذن» نه خود گوش بلكه چيزى در ماوراى آن است، زيرا كه گوش ظرف علم نيست بلكه وسيلهاى است كه آن را بر ظرف و وعاء خود میرساند كه همانا قلب است، و از مهمترين شرايط فراگرفتن حق این است:
صفحات: 1· 2
ختم هزاران صلوات همزمان با شب شهادت امام علی (علیه السلام)
امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه کسی گریه اش را ندیده بود پدری دلسوز که با آه همه کودکان یتیم شریک بود و غصه های همه را بر جان خود هموار می کرد ولی کسی از او و دردهای دلش با خاری در چشم و استخوانی در گلو خبر نداشت.
به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت حضرت علی (علیه السلام) حوزه خواهران نورالزهرا زنجان برگزار می کند:
ختم هزاران صلوات در شب شهادت آن حضرت و هدیه به روح ملکوتی و آسمانی بهترین پدر عالم حضرت علی بن ابی طالب ( علیه السلام)
کسانی که تمایل دارند در این طرح معنوی سهیم باشند با ارسال «یا علی» حضور خود و نیز تعداد صلواتی را که ختم خواهند کرد اعلام نمایند.
اعمال شب قدر در کلام آیت الله قرائتی
1) شب قدر شب دعاست:
استمدا از خدایی که باذ یک عصا که” أن اضرب بعصاک البحر فانفلق [شعرا/63]
؛ فقلنا الضرب بعصاک الحجر فانفجرت [بقره/60]
” چوبی است و جماد، اما همین که اراده خداوند در کنار این چوب قرار گرفت فرعون از او ترسید. آبها خشک می شود و خشکی ها آب می شود.
2) بیایید یکدیگر را عفو کنیم:
و لیعفو و لیصفحو ألا تحبون أن یغفرالله لکم…( [نور/22]
فاصفح الصفح الجمیل [حجر/85]
و اهجرهم هجرا جمیلا [مزمل/ 10]
3) غسل توبه:
4) درباره زیارت امام حسین (ع)، در شب قدر روایاتی وترد شده. [بحار،ج 98، ص166) ]
5) امام صادق (ع) مریض بودند، دستور داردند که شب 23 او را به مسجد پیامبر (ص) حمل و تا صبح بیتوته فرمودند. [ مستدرک، ج1، ص585]
6) در روایات می خوانیم که شب قدر همچون خورشید است که بر همه می تابد، پس برای همه دعا کنید. [بحار،ج 98، ص167]
قیل للنبی (ص): ما اسئل ربی فی لیله القدر ؟ قال (ص): [مستدرک، ج1، ص582]
در دعاهای این شب سفارش شده که بخوانیم: اللهم إنی اسئلک أن تصلی علی محمد (ص) و آل محمد و أن تجعل اسمی فی هذه اللیله فی السعداء و روحی مع الشهداء [ بحار، ج98،ص154)
7) از معصومین نقل شده که همیشه و در هر زمان از ماه رمضان در هر حال و در شب 23 بعد از حمد و صلوات بگو:اللهم کن لولیک فلان بن فلان فی هذه الساعه و فی کل الساعه [الکافی،ج4،ص162]
8) برای صد رکعت نماز در شب 23 پاداش های دنیوی و اخروی زیادی نقل شده است[بحار،ج98،ص168]
9) احیاء:
عن ابی جعفر محمدبن علی الرضا (ع) عن آبائه عن علی (ع) قال: قال النبی (ص) من أحیا لیله القدر غفرت له ذنوبه و لو کانت عدد النجوم السماء و مثاقیل الجبال و مکاییل البحار [وسائل الشیعه ،ج8،ص21]
دانستنی های تبلیغ
مادرانه یعنی ستایش پدر/ پدر خوب با عشوه حرف نمی زند
پدر در ایرانی نقشی کلیدی بازی می کند که خانواده حول آن می چرخد. شاید سخت گیری اردلان تمجید، حشمت فردوس و اسداله خان در پدرسالار زیاد باشد اما هیچ وقت این سختگیری ها باعث نشده که مخاطبان از پدر متنفر شوند.
صفحات: 1· 2
درس هایی از دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین.»
خدایا در این روز طاعتی مانند طاعت خداترسان نصیبم کن و وسعت سینه (شرح صدر) فروتنان خداترس را به من ده، با امنیت خودت ای ایمنیبخش دلهای ترسان.
یکی از کاربردهای شرح صدر، در مقابل قدرت است، اگر کسی به قدرت برسد و شرح صدر نداشته باشد در گرداب غرور و فتنه غرق خواهد شد.
تبیین مفهوم خاشعین و بیان شرح صدر و فوائد آن، شرح دعای پانزدهمین روز از ماه مبارک رمضان از سوی حجتالاسلاموالمسلمین عرفان است.
نخستین فراز دعا
خدایا در این روز طاعت خاشعان را روزی من کن.
عبادت خداوند تعالی، دارای لازمهای است و لازمه آن خشوع و خضوع میباشد، به معنای دیگر از موانع عبادت تکبر است که در مقابل آن خشوع قرار دارد.
در مورد تکبر خداوند میفرماید: «وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»؛ و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کبر مىورزند به زودى خوار در دوزخ درمىآیند. (آیه ۶۰ سوره غافر)
و در مورد خشوع نیز میفرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ»؛ از شکیبایى و نماز یارى جویید و به راستى این [کار] گران است، مگر بر فروتنان. (آیه ۴۵ سوره بقره)
حضرت زهرا(س) میفرماید: خداوند نماز را قرار داده است «تنزیهاً من الکبر»، یعنی برای اینکه کبر از انسان زدوده شود، وقتی انسان رکوع میرود یا سجده میکند، نشانه خضوع و خشوع او به درگاه الهی است. خطبه حضرت زهرا (س)
ادامه مطلب…
صفحات: 1· 2
میلاد اولین گل بوستان علی و زهرا( علیهما السلام) مبارکباد.
امام حسن مچتبی (علیه السلام):
همانا محبت و دوستی با ما (اهل بیت) سبب ریزش گناهان - از نامه اعمال - می شود همانطوری که وزش باد برگ درختان را می ریزد.
بحار الانوار، ج 44، ص 23، ح 7
پرچمدار صبر
سلام بربزرگ بانوي جهان اسلام، بيدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهاي دو جهان و به گفته امام سجاد (ع: “( داناي بدون آموزگار و فهميده بدون فهماننده! “
این روزها روزهای شماست یزیدیان خیال می کنند که با این عمل وقیحانه نور شما را در دل ما خاموش می کنند زهی خیال باطل … آخر چه کسی را یارای پنهان کردن خورشید است؟ چه کسی می تواند این عشق و ارادت به شما را خاموش کند؟ خود چه خوب فرمودی در خطبه ی غرای خود به یزید.
گویا هنوز هم می گویی: «یا یزید کد کیدک واسع سعیک ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا» [1] یا یزید به تو می گویم، هر حقه ای که می خواهی بزن و هرکاری که می توانی انجام بده، اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو بکنی، نام ما محو شدنی نیست، آنکه محو و نابود می شود تو هستی.
و شما می دانستی هر چه از واقعه کربلا می گذرد عشق و ارادت ما به شما خاندان مکرم افزونتر خواهد شد و تا ابدیت نور شما در دل ما خواهد تابید. ای مظهر صبر و استقامت هنوز هم صبوری، صبور.
محکومیت حمله تروریستی به حرم حضرت زینب(س)توسط موسسه آموزش عالی نور الزهرا (س)
موسسه آموزش عالی نور الزهرا (س) حمله تروریستی سلفی های وهابی به حرم حضرت زینب (س) را محکوم می کند. این گروه تکفیری باید بدانند که"حمله خمپاره ای به حرم مطهر نشانه شجاعت نیست، این تروریست ها جرات نزدیک شدن به حرم شیرزن قهرمان کربلا را ندارند و به همین دلیل از نقاط دور با خمپاره هدف قرار می دهند، که این نشان از زبونی آن ها دارد. تک تک این جنایاتی که در آن دیار صورت میگیرد، نابودی ترویست ها را نزدیک خواهد کرد، روح بلند آن بقعه مطهر که مورد حمله خمپاره ای قرار گرفت، جنایت کاران را نفرین خواهد کرد.
جنایت کاران تکفیری باید بدانند راهی به پیش نخواهند برد و جنایت های آن ها روز به روز، حقانیت مکتب اهلبیت(ع) را بیشتر به نمایش میگذارد.”[1]
[1] . حجت الاسلام سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
«اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الْاِحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ»
«خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت، اى فریادرس فریادخواهان»
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِحْسانَ» میگوید: خدایا کاری کن که من خوبی را دوست داشته باشم و از بدی و گناه بدم بیاید. خدایا کاری کن که کار خوب انجام دهیم. یا به درهمی، یا به قدمی و یا به زبانی. آدم باید از انجام کارهای خوب لذت ببرد و در احسان ریاکاری نکنند تا در این صورت در قیامت به او اجر دهند.
بهترین خوبی چیست؟
وی میافزاید: بهترین خوبیها این است که کسی به بستگان فقیرش کمک کند. بعضیها به فامیل مستحق خود رسیدگی نمیکنند و به اشخاص دیگر کمک میکنند.
مرحوم آقای بروجردی احتیاط میکرد و میفرمود که اگر در شهرتان مستحق است، اشکال دارد کمک خود را به شهرهای دیگر بفرستید!
برخی مراجع نیز معتقد بودند که فطریه را باید به مستحقان همان شهر پرداخت کرد.
این استاد بزرگ اخلاق در ادامه میگوید: حدیث داریم که «بهترین شما کسی است که غذا درست کند و به در خانهها ببرد»، خوب است که به یاد مردگان خود غذایی درست کنید و شبهای جمعه آن را پخش کنید.
روایت داریم که روح مردگان مؤمنین شبهای جمعه به در خانه فرزندان خود میآیند و طلب روزی میکنند. در گذشته در خیر اموات، نذریهای زیادی داده میشد؛ اما الان اینگونه نیست و به همین علت است که روح پدران ما از ما راضی نیستند و امورات زندگیمان به خوبی نمیگذرد.
چرا معصومین گناه نمیکنند؟
آیتالله مجتهدی تهرانی در ادامه اظهار میکند: هیچگاه خودتان را خوب مپندارید و در نمازهای شب پیش خود بگویید که هنوز بد هستید.
امام سجاد (ع) با آنکه معصوم است در دعای ابوحمزه ثمالی میفرماید؛ خدایا آیا بین بندگان کسی از من بدتر وجود دارد؟
وی در شرح فراز «وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ» بیان میکند: خدایا کاری کن تا از فسق و معصیت بدم بیاید. آیا میشود کسی از گناه بدش بیاید؟ بله، وقتی شما عادل شدید گناه در نظرتان بد میشود. معصومین (ع) به این دلیل گناه نمیکنند که معصیت در نظر آنها زشت است.
آیات شفاعت در قرآن مربوط به چه کسانی است
آیتالله مجتهدی تهرانی همچنین در شرح «وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ» تصریح میکند: خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن. جهنم مصیبتهای بسیاری دارد و إن شاءالله هر کسی با ولای امیرالمؤمنین (ع) و ولای اهل بیت (ع) از دنیا برود، جهنم نمیرود. امام صادق میفرمود: «ایمانتان را با خودتان بیاورید، ما دستگیری و شفاعت میکنیم.»
وی با بیان اینکه آیات شفاعت موجود در قرآن مربوط به کسانی است که با ایمان از دنیا میروند، میگوید: در قرآن دو نوع آیه درباره شفاعت داریم. به اذن خدا برخی که ایمان دارند، شفاعت میشوند؛ اما آنها که بیایمان هستند شامل شفاعت نمیشوند.
راهکارهای ارتباط با خداوند
آیتالله مجتهدی تهرانی همچنین درباره فراز پایانی روز یازدهم ماه رمضان میگوید: «بِعَوْنِکَ» یعنی به کمک تو ای خدا. تا خدا ما را کمک نکند، نمیتوانیم به محتویات این دعا دست پیدا کنیم. البته باید عمل هم بکنیم. اگر یک گام به سمت خدا بردارید، خدا چند گام به سمت شما حرکت میکند. برای اینکار با خدا ارتباط بگیرید. با حضور در مساجد و زیارتگاهها با خدا ارتباط بگیرید.
وی در پایان سخنان خود در معنی و شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان میگوید: «یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ» یعنی اینکه هر کس پناه و فریادرس میخواهد، خدایا تو پناهش میدهی و با این عبارت از خدا میخواهیم که دعای ما را مستجاب کند.
اندکی تأمل...
حضرت خدیجه علیهاالسلام در 24 سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام، خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد. حمایتهای مالی، روحی، عاطفی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمیکرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان، گوشه هایی از این خدمات ارزشمند است. حضرت خدیجه علیهاالسلام پس از ازدواج با پیامبر، دارایی اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه میخواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه علیهاالسلام برای من سودمند نبود»
ما برای اسلام و برای حمایت از امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) چه کاری را انجام داده ایم؟؟؟
زندگی نامه مختصر حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
پدر او: خو يلد بن عبد الغري بن قُصَي بن كلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پيش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا…، زينب، ام كلثوم، فاطمه و رقيه مي باشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
پيغمبر(ص) او را در حجون دفن كرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) ناميده شده است و خديجه به هنگام وفات 65 سال داشت.
***
حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از چهار زن کامل دنیا، اولین و بهترین همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم و مادر فاطمه زهرا و طاهر* است.
کنیه او «ام هند» است و قبل از رسول خدا دو شوهر به نامهای «عتیق بن عائذ» و «عمرو الکندی» داشت و از آنها فرزندانی به دنیا آورده بود.
جریان خواستگاری و ازدواج رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم با خدیجه خواندنی و مفصّل است. خدیجه به رسول خدا گفت:«من برای شما زنی را در نظر گرفتهام.»
رسول خدا فرمود:«او کیست؟»
خدیجه عرض کرد:« او کنیز شما خدیجه است.»
خدیجه که یکی از ثروتمندان عرب به شمار می آمد و نوشته اند هشتاد هزار شتر و پول های فراوانی در دست افراد مختلف برای تجارت داشت، وقتی می خواست با رسول خدا ازدواج کند، گفت:«به خدا قسم ای محمـد، اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو میگذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟! من با تمام اموال و کنیزانم در اختیار توام.»
ادامه مطلب…
صفحات: 1· 2
شرح دعای روز دهم از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْک وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین
ای خدا مرا در این روز از آنان که بر تو توکل کنند و نزد تو فوز و سعادت یابند قرار ده و مرا از آنان که مقربان درگاه تو باشند قرار ده به حق احسانت ای منتهای آرزوی طالبان.
شرح فرازهایی از دعای روز دهم ماه مبارک رمضان
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی در شرح دعای روز دهم ماه مبارک رمضان می گوید: تمام امور دنیا و آخرت و هرچه در عالم وجود دارد به امر خداوند کار می کند؛ «ان الامر کله لله» یعنی به درستی که تمام امور به فرمان خداوند است» و تمام کلیدهای غیب نزد اوست «و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الاهو» یعنی: و کلید خزائن غیب نزد خداوند است (که) کسی جز خدا بر آن آگاه نمی باشد. و هر گاه اراده الهی اقتضا کند که امری صورت پذیرد بدون هیچ درنگی صورت خواهد گرفت. « اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون» یعنی “هنگامی که (خداوند) اراده امری را کند به محض آنکه بگوید موجود باش، پس موجود خواهد شد و همه عالم فرمانبردار ذات اقدس اویند. پس با توجه به این آیات در می یابیم که انسان در هر کاری که می خواهد انجام دهد باید به خدای (قادر و متعال) که خالق و آفریدگار اوست توکل کند چرا که امیرمومنان حضرت علی (ع) فرمودند: هر کس بر او توکل کند او را کفایت نماید و هر کس از او بخواهد، می پردازد و هر کس برای خدا به محتاجان قرض دهد، وامش را بپردازد و هرکس او را سپاس گوید، پاداش نیکو دهد.
فائزین چه کسانی هستند؟
وی در شرح این فراز از دعای روز دهم «واجعلنی فیه من الفائزین لدیک » می گوید: و مرا در این روز از کسانی که سعادت می یابند قرار ده. فائز به معنای سعادتمند است که به کسی گویند که خداوند او را به واسطه عمل به دستوراتش به رحمتش وارد کرده و از عذابش دور ساخته است چنانچه در قرآن می فرماید: «قل انی اخاف ان عصیت ربی عذاب یوم عظیم» یعنی: بگو که از عذاب روز عظیم (یعنی قیامت) می ترسم که معصیت پروردگارم را انجام دهم. و در آیه بعد می فرماید: «من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه و ذلک الفوز المبین» یعنی: کسی که از عذاب روز قیامت در امان بماند و از او عذاب برداشته شود پس به تحقیق به رحمت الهی وارد شده است که این سعادتمندی آشکار است و آنان که از معصیت پروردگار خویش اجتناب می کنند یقینا خداوند از آنان راضی است.
مرحوم آیت الله مجتهدی با بیان اینکه این رضایت سرچشمه از رضایت مخلوق به قضا و قدر پروردگار است، تأکید می کند: خداوند در قرآن می فرماید: «رضی الله عنهم و رضواعنه ذلک الفوز العظیم» یعنی: خداوند از ایشان راضی است و آنان از خداوند راضیند که این رستگاری و سعادتمندی بزرگ است. که ما نیز از خداوند می خواهیم در این روز ما را از کسانی قرار دهد که به فوز عظیم دست یافته اند…
وی در شرح این فراز از دعا « واجعلنی فیه من المقربین الیک باحسانک یا غایه الطالبین » یادآور می شود: کسانی که به خداوند نزدیکترند و در پیشگاه او آبرومندند که تقوای الهی را پیشه کنند چرا که خداوند در قرآن می فرماید: ان اکرمکم عند الله اتقکم. و اگر به واژه رسول اکرم(ص) توجه کنیم و آیه «ولکم فی رسول الله اسوه حسنه» را در نظر بگیریم می توانیم دریابیم که کسانی که می خواهند نزد خداوند آبرویی پیدا کرده و مقرب درگاه او گردند با توجه به آیه «یا ایها الذین امنوا تقوالله و ابتغوالیه الوسیله» باید به آیه « اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» یعنی “خداوند و رسولش و برگزیدگان از ایشان (یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) را اطاعت نمایید” عمل نموده تا بتوانند جزء کسانی قرار گیر که مقرب درگاه الهی هستند.
شرح دعای روز 8
از آنجايی كه اوليا الهی، نيكان و ابرار در همه حالات مجذوب حق هستند، حتی نشستن در كنار آنان نيز باعث تحتالشعاع قرار گرفتن انسان، تطهير نفس و ايجاد شوق عبادت در وی میشود.
محمد اجلی، پژوهشگر علوم قرآنی در گفتوگو با خبرگزاری بينالمللی قرآن(ايكنا) شعبه زنجان، با اشاره به قانونمند بودن نفس انسان، گفت: يكی از مهمترين قانونمندیهای حاكم بر نفس انسان اين است كه قلب او در حالت طبيعی حالت اقبال و ادبار و در معنای ديگر، اشتياق و رویگردانی داشته و همانگونه كه امام علی(ع) میفرمايد: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً»، گاهی ذوق و شوق به عبوديت، ترك گناه و بندگی در قلب انسان شكل گرفته و گاهی نيز اين جوشش درونی وجود نداشته و ميل به گناه در وی افزون میشود.
وی ابراز كرد: بنده خداوند متعال در روز هشتم از ماه مبارك رمضان، زمانی كه مشاهده میكند كه مجاهدت و استعانت از پروردگار متعال در روزهای پيشين، در رفع كامل عيوب درون او مؤثر نبوده و ادبار در درون او همچنان وجود دارد، بهدنبال چارهای ديگر میرود.
اين پژوهشگر علوم قرآنی با تأكيد بر اينكه برطرف شدن ادبار از قلب انسان، دارای راهكارهای عملی و نفسانی است، اظهار كرد: ائمه معصومين(ع) در روايات مختلف بر جنبههای معنوی و عملی رفع ادبار و ايجاد شوق عبادت در وجود انسان تأكيد و توصيه كردهاند.
اجلی تصريح كرد: نخستين روش نفسانی ايجاد شوق عبادت و رفع ادبار از قلب انسان، حالت دلسوزی و ترحم بوده و طبق فراز نخست دعای روز هشتم ماه مبارك رمضان كه در آن آمده است: «اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فيهِ رَحْمَةَ الاْيتامِ»، رحمت و دلسوزی نسبت به ايتام، بهعنوان چاره جديدی در شوق عبادت برشمرده میشود.
وی، آشكار كردن سلام را روش نفسانی دوم در رفع ادبار قلبی دانست و عنوان كرد: همانگونه كه سلام كردن افراد به يكديگر، نشان از اعلام در امان بودن از خطرهای افراد در مقابل يكديگر است، فرد مؤمن در فراز سوم اين دعا از خدا میخواهد كه نفس او را طوری جلا دهد و از ادبار دور كند كه همه اطرافيان اميد به خير او داشته و از اثرات منفی نفس او در امان باشند.
اين مدرس حوزه و دانشگاههای زنجان با اشاره به اينكه اطعام مستمندان و مصاحبت با نيكان، دو روش عملی در ايجاد شوق عبادت و درك لذت آن است، خاطرنشان كرد: از آنجايی كه اوليا الهی، نيكان و ابرار در همه حالات مجذوب حق هستند، حتی نشستن در كنار آنان نيز باعث تحتالشعاع قرار گرفتن انسان و تطهير نفس او میشود.
وی در پايان، يادآور شد: مؤمن با بيان اين جمله در فراز پايانی دعای روز هشتم ماه مبارك رمضان: «بِطَوْلِكَ يا مَلْجَاَ الاْمِلينَ»، وقتی نفس اصلاح نشده خود را مشاهده میكند، در نهايت پناهجويی از خداوند قرار گرفته و او را به كرم و فضلش قسم میدهد تا به اقبال قلبی دست يابد.
دعای روز نهم وشرح آن از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی
اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.
خدایا قرار بده برایم در آن بهرهاى از رحمت فراوانـت و راهنمائیم کن در آن به برهان و راههاى درخشانت و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبهات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.
شرح فرازهایی از دعا از زبان آیتالله مجتهدی تهرانی
اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ
خدایا، من را از رحمت واسعه خودت نصیب گردان. برای استجابت این دعا باید چه کنیم؟ باید به زیردستمان کمک کنیم. اگر وضع مالی کسی خوب است، برای دختران دمبخت مستمند جهاز تهیه کند. در این صورت دعا درباره او مستجاب میشود و اگر زلزله شود، زیر آوار نمیماند؛ چون رحمت خدا شامل حال او شده است.
وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ
خدایا من را هدایت کن به ادله روشن خودت. خدا دلیلهای روشنی دارد که ما را به آن ادله روشن، هدایت میکند. هر ظالمی که به جزای اعمالش میرسد، عبرتی است برای ما. آدم با دیدن این عبرتها میتواند خداشناس شود.
وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ
من را به سمت موجبات خوشنودی و رضایت خودت ببر. از من راضی باش هرچند که بد کردم و عمرم را به بطالت مصرف کردم. حالا آمدهام و من را به سمت رضایت خودت ببر. از من خشنود شو و رضایت جامع داشته باش. باید تمام عیبها را از خود دور کنم، و با غیبت نکردن، حلال کردن مال و… این دعا دربارهام مستجاب شود. تا مردم از ما راضی نشوند، خدا از ما راضی نمیشود.
بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ
این دعاها را درباره من مستجاب کن، به حق دوستی خودت ای آروزی مشتاقان. اینطور میگوییم چون خدا نسبت به ما دوستی دارد و خدا صد برابر محبت والدین به اولاد، ما را دوست دارد. روایت است که دوستی صد درجه دارد که 99 بخش آن مخصوص خدا است و یک درجه آن بین مخلوقات تقسیم شده و خدا در همان یک بخش نیز، سهم دارد. خدایا این دعاها را به محبت خودت درباره ما مستجاب کن.
دلنوشته ای برای کریم اهل بیت
سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند
سلام بر لب های رسول الله که میلاد تو را به درگاه پروردگار سبحه گفت و نام یگانه ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمت زمزمه کرد
سلام بر لبخند سرافراز علی علیه السلام که در طلوع تو اتفاق افتاد
سلام بر تو امامت فردای پس از علی
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست
به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام حوزه علمیه نورالزهرا زنجان برگزار میکند:
«دلنوشته ای برای کریم اهل بیت»
علاقه مندان تا پانزدهم ماه مبارک رمضان می توانند در این طرح شرکت کنند .
بهترین مطالب در وبلاگ با نام خود شما درج خواهد شد.
منتظر دلنوشته های زیبای شما هستیم.
دعای روز هفتم
اللّهمَّ اَعِنِّی فیه عَلَی صِیَامِهِ و قِیَامِهِ و جَنِّبنِی فیه مِن هَفَوَاتِهِ و آثَامِهِ و ارزُقنِی فیه ذِکرِکَ بِدَوَامِهِ بِتَوفِیقِکِ یَا هَادِیَ المُضِلِّینَ.
خدایا مرا در این روز بر روزه گرفتن و شب زنده داری یاری کن و برکنارم دار در این روز از لغزش ها و گناهان و روزیم کن در این روز یاد خودت را مداوم و برای همیشه به حق توفیق بخشی خودت ای راهنمای گمراهان.
ذائقه معنوی
یکی از قواهای معنوی انسان کامل، قوه ذائقه معنوی است. شاید برای شما این سوال پیش آمده باشد که چرا گاهی حال عبادت و مناجات نداریم و گاهی این شوق و تمایل زیاد می شود و چگونه است که عرفا از مناجات با حضرت حق نهایت لذت را می برند آنها چطور ذائقه خود را تنظیم کرده اند؟
حقیقت این است که چنین انسان های کاملی ذائقه خود را به سمت لذات واقعی جهت داده اند و با ترک دلبستگی های مادی و مهمتر از آن ترک گناه به این هدف نائل آمدند چون دل انسان جایگاه ضدین نیست و لذت گناه با لذت مناجات با خدا جمع شدنی نیست مادامی که لذت گناه از دل بیرون نشود لذت انس و مناجات در انسان تجلی نمی یابد. «ترك گناه باعث ميشود كه انسان به گناه دلبستگي پيدا نكند؛ چون مزه آن را نميچشد. در اين صورت توفيق مناجات، دعا و انس با خدا را پيدا ميكند و همانطور که امام باقر عليهالسلام فرمودند با دعا و مناجات در تاريکيها ميتواند به توفيق توبه دست يابد. اينجاست که انسان دوست دارد با محبوب خود در خلوت مناجات کند و ديگر مناجات کردن و دعا خواندن براي او سنگين نيست. وقتي انسان كسي را زياد دوست داشته باشد دوست دارد که تنهايي او را ببيند و با او حرف بزند، صداي او را بشنود و به او نگاه کند.
بندهاي که شيريني مناجات را درک ميکند خدا جاذبهاي در وجود او ميگذارد و او را به سوي خود ميکشد، به طوريکه آنبنده آرزو ميکند کاش اين مناجات و اين حال هفتاد سال طول ميکشيد.» برای همین است که امام سجاد عیه السلام در مناجات المحبین می فرماید: «الهی من ذاالذی ذاق حلاوه محبتک فرام منک بدلاَ؛ كيست كه شيريني محبت تو را چشيده، پس غير تو را دوست گرفت؟ این قوه را می توان از والاترین قوای معنوی انسان کامل شمرد چرا که این قوه اثرات و نتایج باارزشی چون روحیه توکل و اعتماد به نفس، ترک تعلقات و دلبستگی های مادی و ترک معاصی را در پی دارد شاید بتوان گفت این قوه از سریعترین قوا برای رسیدن به غایت زندگی معنوی است.
دعای روز پنجم
اللّهمَّ اجعَلنِی فیه مِنَ المُستَغفِرِینَ واجعَلنِی فیه مِن عِبَادِکَ الصَّالِحینَ القَانِتِینَ واجعَلنِی فیه مِن اولِیَائِکَ المُقَرَّبِینَ بِرِأفَتِکَ یَا أرحَمَ الرَاحِمینَ
خدایا مرا در این روز از آمرزش جویان قرار بده و مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت قرار بده و مرا در این روز از دوستان نزدیکت قرار بده به حق مهربانی خودت ای مهربانترین مهربانان.
دعای روز چهارم
اللَّهمَّ قَوِّنِی فیه عَلی إقَامَهِ أمرِکَ و أذِقنِی فیه حلاوهَ ذِکرِکَ و أَوزِعنِی فِیه لِأداءِ شُکرِکَ بِکَرَمِکَ وَاحفَظنِی فیه بِحِفظِکَ و سِترِکَ یا أبصَرَ النَاظِرِینَ.
خدایا مرا در این روز برای به پا داشتن فرمانت نیرومند ساز و بچشان به من در این روز شیرینی یادت را و مهیا کن مرا در این روز برای انجام سپاسگذاریتبه کرم خودت و در این روز مرا به نگاهداری و پرده پوشی از گناه محفوظ بدار ای بیناترین بینایان.
دعای روز سوم
اللّهمَّ ارزُقنِی فیه الذِّهنَ و التَّنبیه و بَاعِدنِی فیه مِنَ السِفَاهَهِ و التَّموِیه واجعَل لِی نَصِیباً مِن کُلِّ خیرٍ تُنزِلُ بِجُودِکَ یا أجوَدَ الأجوَدِینَ.
خدایا در این روز هوش و خود آگاهی را نصیب من گردان و دورم کن در این روز از نادانی و گمراهی ، و از هر خیری که در این روز می فرستی بهره ای برای من قرار ده به حق بخشش خودت ای بخشنده ترین بخشندگان.
دعای روز دوم
اللّهمَّ قرِّبنِی فِیه إلی مَرضَاتِکَ و جَنِّبنِی فِیه مِن سَخَطِکَ و نَقِمَاتِکَ و وَفِّقنِی فِیه لِقِرَائَهِ آیَاتِکَ بِرَحمَتِکَ یَا اَرحَمَ الرَاحِمِینَ.
خدایا در این روز مرا به سوی خشنودیت نزدیک کن ومرا در این روز از خشم و انتقامت دور ساز و مرا در این روز برای خواندن آیات قرآن موفق بدار به رحمت خودت ای مهربانترین مهربانان.
سالروز شهادت دکتر بهشتی
سالروز شهادت مظلومانه آیت الله شهید دکتر بهشتی و 72 تن از یاران صدیق انقلاب
در حادثه انفجار بمب دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سال
1360 بدست منافقین کوردل را تسلیت عرض مینماییم.
زندگی نامه آیت الله شهد دکتر بهشتی از زبان خودشان
من محمد حسيني بهشتي، در دوم آبان 1307 در شهر اصفهان در محله لومبان متولد شدم. منطقه زندگي ما از مناطق بسيار قديمي شهر است. خانوادهام يک خانواده روحاني است و پدرم هم روحاني بود. ايشان هم در هفته چند روز در شهر به کار و فعاليت ميپرداخت و هفتهاي يک شب به يکي از روستاهاي نزديک شهر براي امامت جماعت و کارهاي مردم ميرفت و سالي چند روز به يکي از روستاهاي دور که نزديک حسين آباد بود و به روستاي دورتر از آن که حسنآباد نام داشت، ميرفت .
آمد و شد افرادي که از آن روستاي دور به خانه ما ميآمدند برايم بسيار خاطره انگيز است. پدرم وقتي به آن روستا ميرفت، در منزل يک پنبه زن بسيار فقير سکونت ميکرد. آن پيرمرد اتاقي داشت که پدرم در آن زندگي ميکرد. نام پيرمرد جمشيد بود و داراي محاسن سفيد، بلند و باريک، چهره روستايي و نوراني بود. پدرم ميگفت: ما با جمشيد نان و دوغي ميخوريم و صفا ميکنيم و من سفره ساده نان و دوغ اين جمشيد را به هر جلسه ديگري ترجيح ميدهم. جمشيد هر سال دوبار از روستا به شهر و به خانه ما ميآمد و من بسيار به او انس داشتم .ادامه مطلب
چه زیباست شکیبایی و انتظار فرج
سوسوی ستارگان آسمان در التهاب انتظار فرج توست
پس بیا و آسمان و زمین را گلستان کن که این خانه ، خانه توست.
نیمه شعبان میلاد یوسف زهرا،حضرت بقیه الله (عج الله تعالی فرجه الشریف)بر محبین حضرتش مبارک باد.
آیا عریضه نویسی و انداختن آن در چاه جمکران خصوصیت دارد؟
داستان عریضه نویسی برای امام عصر (علیه السلام) و وجود چاهی در جمکران برای این کار، چه معنایی می تواند داشته باشد؟! واقعا چنین چیزی چه توجیهی دارد؟
عریضه به معنای بیان حال و درخواست نامه است و عریضه نوعی دعا و توسل است که جایگزین ناامیدی و یاس می گردد و فلسفه و شرایط دعا و توسل را دارد، مثل شرط مشروع و معقول بودن مورد در خواست و ..
البته اگر کسی نوع دیگری از دعا را انتخاب نماید، در این کار مختار بوده و هیچ اجباری در میان نیست و این امر، جزء واجبات یا اصول اعتقادی نیست که مشکلی ایجاد کند. در عریضه، گاهی نیز طرف خطاب، خود خداوند است.
شیخ عباس قمی در منتهی الامال و علامه مجلسی در بحار الانوار روایتی نقل کرده اند مبنی بر نوشتن حاجت و مشکل در برگه ی کاغذ و انداختن آن در ضریح امام یا انداختن آن در چاه یا آب جاری… و آدابی نیز برای آن نقل نموده اند که طالب آن به منابع ذیل رجوع نماید.
به هر روی، چاه مخصوص یا نهری مخصوص برای این کار نه در جمکران نه در مکان دیگر، وجود ندارد و چاه مسجد جمکران نیز خصوصیتی ندارد. گاهی چنان گمان می شود که حضرت دستور حفر چاهی داده یا از آب آن نوشیده اند یا در آنجا حضور داشته اند و … که مطالبی اینچنین، ممکن است موجب رواج برخی انحرافات و بدعت ها و سوء استفاده ها گردد. همچنین نباید گمان کرد که اگر مثلا کسی برای امام عصر (عج) یا خداوند عریضه می نویسد؛ امام این نامه را از نهر آب برمی گیرد یا خداوند نوشته اور ا می خواند، بلکه این کار جنبه نمادین داشته و فقط مکاتبه ای با محبوب است، چرا که خداوند، هم نامه نانوشته خواند، هم قصه ی نانموده داند.
1- پرسمان
2- تونه ای ، مجتبی. موعود نامه: فرهنگ الفبایی مهدویت.
3- سید نژاد، سید صادق، عریضه نویسی، انتشارات مسجد مقدس جمکران.
برساحل طلب، ج 2، ص 53
قيمت يك رأي؟!
دست اندركاران جهاني امور اقتصاد پس از سال هاي طولاني و كشمكش هاي پرماجرا به اين نتيجه رسيدند كه بايد براي برخي از كالاها قيمت و نرخ جهاني تعيين كنند. حامل هاي انرژي، فلزهاي گرانبها، ارزهاي خارجي و… در زمره كالاهايي هستند كه در همه جاي دنيا قيمت آنها تقريباً برابر است، اما فراوردهايي نيز در نقاط گوناگون دنيا وجود دارند، كه قيمت آنها در جاهاي مختلف، بسيار متفاوت است. يكي از آنها قيمت رأي است. در حال حاضر قيمت رأي در نقاط مختلف دنيا با نسبت آن با استكبار تعيين مي شود. با اين شاخص آرا در دنيا به چهار دسته تقسيم مي شوند: 1- آرايي كه در زمان انتخابات در كشورهاي غربي به صندوق ها ريخته مي شود. قيمتي كه غربي ها بر اين آرا مي گذارند بسيار بالا است، زيرا آن را خالص ترين آرا، مي دانند كه از سرچشمه دموكراسي و آزادي سربرآورده است. آنها از اين بابت به دنيا فخر مي فروشند و با اهداف خاص كه حاشيه هاي بسيار پرهزينه و خطرناك نيز دارد، ديگران را به آن دعوت مي كنند.
2- آرايي كه در كشورهايي به صندوق ريخته مي شود كه آن كشورها براي استكبار اهميت ندارند از اين رو اين آرا نيز قيمت و اهميتي ندارند و بود و نبودشان براي استكبار تفاوتي ندارد.
3- آرايي كه در كشورهايي به صندوق ريخته مي شود كه غرب از گذشته و به شكل تاريخي يا به آنها طمع داشته و يا اينكه ثروت هاي آنها را چپاول كرده و همچنان به دنبال چپاول است. از اين نظر براي استكبار مهم است كه از صندوق هاي رأي پس از سقوط صدام، مبارك، بن علي و… در عراق، مصر، تونس و… چه كسي بيرون مي آيد. قيمت آرا در اين كشورها نيز بسيار زياد است.
4- آرايي كه در انتخابات ايران به صندوق هاي رأي ريخته مي شود. اين آرا ويژه تلقي مي شود، زيرا استكبار ايران را سلسله جنبان حركت هاي ضداستكباري در كشورهايي مي داند كه قيمت آرا در آنجا بسيار زياد است و حاضر است قيمت آراي ايران را هر چقدر است، بپردازد تا از صندوق هاي رأي كسي بيرون آيد كه مسير سازگاري با استكبار را پيش بگيرد؛ اما بحث همچنان بر سر قيمت يك رأي البته در ايران است و هنوز قيمت آن مشخص نيست و معلوم هم نيست كه آمريكا مي تواند آن را بپردازد يا خير
¤¤¤
حدود سه هفته پيش هر يك از هشت نامزد احراز صلاحيت شده با در اختيار گرفتن سكان كشتي تبليغات در هشت رودخانه موازي به همراه هواداران شان حركت تبليغاتي انتخاباتي شان را آغاز كردند. با روي پرده آمدن بخش هاي مختلف تبليغات و اعلام مواضع اين نامزدها، جابه جايي در سرنشينان اين كشتي ها صورت مي گرفت. تا پيش از مناظره دور سوم جابه جايي ها چندان چشمگير نبود و بخش اصلي سرنشينان كشتي ها همان كساني بودند كه خيلي پيشتر نامزد موردنظرشان را انتخاب كرده بودند، اما پس از برگزاري مناظره سوم دو اتفاق مهم افتاد، ابتدا اينكه رفته رفته با تند شدن روند مناظره نامزدها ناچار شدند برخي از مكنونات شان را كه تا آن لحظه پنهان نگه داشته بودند آشكار كنند و ديگر اينكه بخش قابل توجهي از واجدين رأي كه هنوز انگيزه لازم را براي مشاركت پيدا نكرده بودند، به خيل مشاركت كنندگان پيوستند كه اين دو اتفاق تا حد زيادي موجب برهم خوردن تركيب و تعداد سرنشينان مركب تبليغاتي رقابتي نامزدها شد. به نظر مي رسد با پايان مناظره سوم نامزدها بيشترين داشته و سرمايه خود را براي جلب نظر رأي دهندگان رو كردند و در فرصت اندك باقي مانده نيز برگ متحول كننده اي كه بتواند آرايش موجود را به هم بزند در اختيار ندارند و اين فرصت را نيز صرف ادامه وضع موجود مي كنند.
از آنچه كه نمي توان گذشت، تخلفات اساسي بعضي از نامزدها بود كه در مباحث تبليغاتي و مناظره خواسته و يا ناخواسته، عمداً و يا سهواً دشمن را دلگرم كردند. در اين وضعيت به نظر نمي رسد در بين اين هشت نفر فردي باشد كه ادعا كند مي تواند قيمت يك رأي را بپردازد. واقعاً قيمت يك رأي چقدر است و چه كسي مي تواند آن را بپردازد؟
سرانجام به لطف و مدد االهي اين هشت كشتي با سرنشينانش در 24 خرداد 92 به آستانه ورود به درياي پرتلاطم و مواج سياست ورزي جهاني مي رسند و به غير از يكي همه كشتي ها بايد در اسكله لنگر بيندازند و تنها كشتي دل به اين دريا مي سپارد كه مردم خواسته باشند و به سكاندارش رأي داده باشند در اينجا است كه سرنشنيان ساير كشتي ها نيز بر اين كشتي سوار مي شوند تا سفر چهار ساله خود را آغاز كنند. حالا بايد به پاسخ پرسش يك رأي چقدر قيمت دارد رسيد. پاسخ اين است در جمهوري اسلامي ايران رأي قيمت ندارد، براي همين است كه تا كنون استكبار نتوانسته آن را بخرد و هيچ نامزدي هم ادعا نكرده كه مي تواند اين آرا، را بخرد، در جمهوري اسلامي ايران رأي «ارزش» است و مردم اين «ارزش» را به كسي مي دهند كه «ارزش» و «توان» آن را داشته باشد كه كليت نظام اسلامي را چند گام به جلو برده و به اهداف والايش نزديك تر كند و اين چه حس زيبايي است كه انسان متوجه شود در جمهوري اسلامي ايران «رأي قيمت ندارد.» بلكه «ارزش» است.
هفته نامه صبح صادق
“تسنیم"
به چه کسی رای دهیم؟؟؟
رهبر انقلاب، امروز:
مردم نگاه کنند به اظهارات داوطلبی که می تواند برای کشور برای آینده، عزت ملی، ایستادگی مقابل دشمنان و الگو کردن جمهوری اسلامی در چشم مستضعفان جهان تلاش کند، به او رای دهند.
“تسنیم"